کمک های مردمی،همچنان مشکل گشای آموزش!

 

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه ی آرمان،19 تیر ماه 92

(این یاداشت با حذف بخش هایی از آن به چاپ رسید)

برای نام نویسی پسرم در یایه نخست دبیرستان به یکی از مدرسه های نام بردار منطقه... تهران رفتم. برای یافتن جایی که دانش آموزان سال نخست را نام می نویسند،پرس و جویی کردم و دفتر رییس دبیرستان را نشانم دادند. به دم دفتر رییس که رسیدم با شمار فراوانی از دانش آموزان و پدر مادرهایشان برخوردم که برای دیدار و گفتگو با رییس در صف ایستاده بودند- یکی از شرط های نام نویسی سال اول ها گفتگو با مدیر مدرسه است تا پدر و مادرها در جریان تعهدهای مالی! قرار گیرند- همکاری فرهنگی جلو رفت و به دربان دفتر،فرهنگی بودن خود را گوشزد کرد و بدون نوبت وارد شد. مادری اعتراض کرد و با سخنانی مانند"به شما ربطی ندارد و دلم می خواهد و همکار هست و اگر ناراحت هستی برو و ..." روبرو شد. من که شرمنده ی این برخورد بودم و تنها در پی دانستن مراحل نام نویسی بودم،جلو رفتم و به آرامی و با ترس و لرز! در گوش دربان گفتم: من فرهنگیِ فلان منطقه ام ... هنوز سخنم کامل نشده بود که به تندی گفت چون نیروی منطقه ما نیستی باید به ستاد ثبت نام بروی و نامه بگیری. از دفتر رییس دور شدم و در آن دور و بر همکاری را دیدم و راهی برای نام نویسی را از او جویا شدم. او پس از تعریف از خوبی های آموزشگاه گفت اینجا بمان تا سر رییس خلوت شود،با توجه به معدل پسرت به احتمال فراوان او را می نویسد. در پایان هم صدایش را کمی پایین آورد و گفت"به مدیر بگو هزینه هایش را هم می دهم" این سخن به معنای پرداختی بیرون از رویه های معمول و بیش از کمک های مردمی است که بارها از سوی فرادستان سامانه ی آموزشی رد می شود و آن را درخورِ برخوردهای اداری و انضباطی می دانند.

 با خود می اندیشیدم،هنگامی که با منِ فرهنگی ی درگیر با همه دشواری های آموزشی از گچ و تخته و دانش آموزان بی انگیزه،کلاس های رنگ و رو رفته،آموزشگاه های فرسوده گرفته تا نارضایتی از پرداخت ها و کمی حقوق،سردرگم از دگرگونی های شتابان و بی هدف آموزشی و ساختاری.... چنین برخورد می شود،با یک خانواده ی بی خبر از چم و خم آموزشی چگونه برخورد خواهد شد. در گیر این اندیشه ها بودم که به یاد داستانِ غم انگیزِ بی سامانی پرداختِ سرانه های آموزشی و دانش آموزی و کمبود هراس آور بودجه آموزش و پرورش افتادم. با همه دشواری های اقتصادی یکی دو سال گذشته و تورم افسار گسیخته ی این چند سال،سرانه دانش آموزی بیش از دو سال است که به بسیاری از مدرسه ها پرداخت نشده است. بودجه ی آموزش و پرورش- که به گفته ی بسیاری از کارشناسان و کاربدستان آموزشی نود و پنج درصد اش صرف پرداخت حقوق می شود- آنچنان اندک است که سال هاست بسیاری از هزینه های عمرانی و زیربنایی آموزشی را به تعطیلی کشانده است. چشمِ کارگزارانِ نوسازی مدارس به خیرین مدرسه ساز دوخته شده است تا گروه بزرگی از مدرسه های فرسوده را نوسازی و بهسازی کنند. مدیران مدرسه ها بیش از آن که به دنبال دریافت بودجه از ادارات باشند،چشم به دست و جیب پدر و مادرها دارند. بخش چشمگیری از این دریافت ها نیز برای سرپا نگهداشتن مدرسه و ظاهرسازی آن،پرداخت هزینه های آب و برق و تلفن و گاز،آبرومندانه و کارآمد نمودن سرویس های بهداشتی، رنگِ در و دیوار کلاس ها و راهروها،برآوردن خواسته های فرادستان مانند هوشمندسازی و افزودن کلاس هایی برای همخوانی و همراهی با دگرگونی های ساختاری و آموزشی و ... به کار می رود. این دریافت ها آنچنان عادی و ضروری شده اند که بر خلاف سخنان رسانه ای فرادستان،در خلوت،مدیران مدرسه را به دریافت پول- به شرط آرامش و دوری از درگیری با خانواده ها- بر می انگیزانند و حتی گاهی در صورت نیاز اداره ها نیز از کمک های مردمی بهره می گیرند.

بی گمان بزرگترین دشواری آموزش و پرورش،گره کور بودجه است. این گرفتاری نیز اگر چه با گذشت زمان ژرفای بیشتری یافته اما دردی دیرینه در فراگیرترین وزارتخانه ی کشور است و کم و بیش همه وزیران پیش و پس از انقلاب با آن دست و پنجه نرم کرده اند. گرفتاری مالی و دریافت کمک های مردمی در مدرسه ها آنچنان فراگیر است که رییس جمهور برگزیده در دوران تبلیغات در پاسخ به پرسشی می گوید: " اقدام عاجلی که باید در زمینه آموزش و پرورش صورت گیرد،اصلاح روندی است که مدارس را به یک نهاد انتفاعی،خودگردان و بنگاه اقتصادی تبدیل کرده است. به این معنا که حتی هزینه ی آب و برق و گاز و کاغذ مصرفی مدارس را اولیا باید تأمین کنند.... این موضوع مخصوصا در شهرهای کوچک و محروم،جلوه غم‌انگیزی به خود گرفته است. حتی در حاشیه‌های همین شهر تهران،در شهرستان‌های اطراف آن که اتفاقاً جمعیت دانش‌آموزی نیز بیشتر و تراکم آن بالاتر است،مدیران مدارس وادار می‌شوند که هزینه را از اولیای دانش‌آموزان تامین کنند. هر مدیری که بیشتر جذب کمک‌های مردمی کند،موفق‌تر است و پاداش بیشتری می‌گیرد. آیا این‌ها مشروعیت نظام آموزشی را زیر سوال نمی‌برد؟ گاه حتی از شیوه‌های نامناسبی برای جذب کمک مردمی استفاده می‌شود"(پایگاه خبری آفتاب سیزدهم خرداد 92). پس از خواندن این سطرها آرزومندیم که رییس دولت "تدبیر و امید" با برگزیدن وزیری توانا،آشنا با دردهای واقعی مدرسه ها،دانش آموزان،فرهنگیان،انسانی اندیشه ورز و دانشگاهی و آشنا با روند جهانی آموزش و البته دارای شخصیتی بارز در کابینه- تا بتواند آموزش و پرورش را از اولویت های پایانی بودجه به رتبه های نخستین آن برساند- زمینه را برای بالا بردن سطح کیفی آموزش فراهم کرده و به دنبال آن زمینه ی توسعه ی فراگیر را فراهم آورد.  

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=355&pageno=7

سخنان دروغ و شرم آور سحر خیز،معاون حاجی بابایی

 

(توضیح از بهلولی : دوستان اگر منتقد سخنان زیر هستید لطف کنید بروید زیر همین خبر در خبرگزاری ایلنا،نظر خودتان را بنویسید تا خود سحر خیز هم حرف های شما را بخواند و کمی هم حساب دستش بیاید!)

معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش درگفت‌وگوی اختصاصی با ایلنا:

دستمزد معلمان از کارمندان تمام وزارتخانه‌ها بیشتر است

حقوق معلمان از ۷۰۰ هزار تومان به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده است  

اگر من به عنوان یک معلم انتظار دارم به اندازه استاد دانشگاه حقوق بگیرم باید توانایی‌ها، علم و سواد من برابر با استاد دانشگاه باشد.  

ایلنا: معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش افزایش حقوق معلمان را درگرو افزایش توانمندی‌های علمی و پژوهشی آنها اعلام کرد.

"ابراهیم سحرخیز" در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا؛ در مورد وضعیت دستمزد معلمان گفت: این موضوع در وهله اول به دولتی بودن آموزش و پرورش و در وهله بعد به شرایط اقتصادی کشور برمی‌گردد که تورم دامن‌گیر آن شده است.

دستمزد معلمان از کارمندان تمام وزارتخانه‌ها بیشتر است

وی تصریح کرد: واقعیت این است که دستمزد معلمان از کارمندان تمامی وزارتخانه‌ها بیشتر است یعنی براساس قانون خدمات مدیریت کشوری معلمان از حقوق بیشتری برخوردار هستند.

سحرخیز در مورد تفاوت دستمزد معلمان با سایر کارمندان دولت با توجه به بالا بودن حقوق آن‌ها در احکامشان نسبت به سایر کارمندان گفت: ‌سایر کارمندان دولت از شنبه تا پنجشنبه و در حدود ۴۴ ساعت کار می‌کنند و بعد از ظهر‌ها نیز ممکن است تا ۱۵۰ ساعت اضافه کاری داشته باشند و زمانی که پول این اضافه‌کاری روی حقوق آن‌ها می‌آید از معلمان دریافتی بیشتری دارند این درحالی است که معلمان حدودا ۳ بار در هفته در مدرسه حضور دارند و تابستان‌ها نیز تعطیل هستند و مهم‌تر از همه اینکه در قانون برای آن‌ها اضافه کار پیش بینی نشده است از همین رو آن‌ها اضافه‌کاری ندارند.

وی ادامه داد: علاوه بر آن ممکن است سایر کارمندان دولت به ماموریت بروند و بابت آن حقوق بیشتری دریافت کنند این در حالی است که معلمان ماموریت ندارند و فقط در مدارس حضور دارند.

به گفته معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش با این شرایط اقتصادی کشور و تورم ۴۰ درصدی که البته دقیقا نمی‌دانم همین باشد و نخود و لوبیای این قیمتی وضع کارمندان دیگر دولت هم بهتر از معلمان نیست.

سحرخیز با تاکید براینکه باید از وزارت حاجی بابایی در این دولت دفاع کنم، افزود: شما باید میانگین حقوق معلمان را در ۳ سال گذشته نسبت به امروز در نظر بگیرید.

حقوق معلمان از۷۰۰ هزارتومان به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده است

معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: حقوق معلمان از حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان در ۳ سال گذشته به حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان درحال حاضر رسیده است. به نظر شما این معجزه نیست.

وی با اشاره به اینکه علاوه بر این، آموزش و پرورش به دنبال اجرایی کردن رتبه بندی معلمان نیز هست، افزود: معلوم نیست چقدر عملیاتی شدن رتبه بندی معلمان طول بکشد اما بالاخره باید بر روی توانمند سازی معلمان کار بشود.

سحرخیز تاکید کرد: اگر من ِمعلم انتظار دارم به اندازه استاد دانشگاه حقوق بگیرم باید توانایی‌ها، علم و سواد من برابر با استاد دانشگاه نیز باشد.

سحرخیز با بیان اینکه حقوق معلم باید با میزان توانایی‌های او هم‌خوانی داشته باشد، افزود: نباید معلمی که انتظار حقوق بیشتر را دارد بگوید که نمی‌توانم ریاضی ششم ابتدایی را درس بدهم.

وی در پاسخ به این سوال که سطح توانمندی معلمان را چطور ارزیابی می‌کنید، افزود: این موضوع به تصمیمات نادرستی که هر از چندگاهی گرفته می‌شود باز می‌گردد چراکه استخدام در آموزش و پرورش دست این وزارتخانه نبوده است.

آموزش و پرورش در حوزه منابع انسانی خوب مدیریت نشده است

سحرخیز با تاکید براینکه آموزش و پرورش در گذشته در حوزه منابع انسانی خوب مدیریت نشده است، افزود: فردی که زمانی در پیش دبستانی تدریس می‌کرده است مجلس مصوب کرده که باید او را درآموزش وپرورش استخدام و به کارگیری کنید.

وی ادامه داد: یا اینکه فردی روزی در نهضت سوادآموزی درس می‌داده است که البته خالصانه هم مشغول به کار بوده است اما گفته‌اند او را استخدام کنید تا در مقطع ابتدایی تدریس کند البته شاید این معلم به درد نهضت سوادآموزی می‌خورده است اما به طور مسلم کارایی تدریس در مقطع ابتدایی و راهنمایی ندارد.

سحرخیز با بیان اینکه باور داریم جایی که می‌تواند معلم توانمند تحویل آموزش و پرورش بدهد تنها دانشگاه فرهنگیان است، افزود: باید راه‌ها را ببندند و اجازه ندهند از جای دیگری وارد آموزش و پرورش شوند.

وی ادامه داد: اگر صد نفر صف کشیده‌اند که به آموزش و پرورش وارد شوند باید ۵۰ نفر از آنهایی که دارای معدل بالای ۱۷ هستند در آموزش و پرورش جذب کنیم.

حقوق ۳ میلیونی اساتید دانشگاه به دلیل توانمندی‌های آن‌هاست

معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش در مورد تفاوت دستمزد معلمان با اساتید دانشگاه به ارائه توضیحات بیشتری پرداخت و افزود: اگر استاد دانشگاه ۲ تا ۳ میلیون تومان حقوق می‌گیرد کار خود را از مربی‌گری آغاز کرده و کلی پژوهش و مقاله داشته است.

سحرخیزادامه داد: در رتبه بندی معلمان همین موارد دیده شده است چراکه در مرحله اول باید تحرکی در معلم ایجاد شود زیرا من ِمعلم اگر می‌خواهم تا سه میلیون تومان حقوق بگیرم باید در سال یک کتاب تالیف کنم.

در رتبه‌بندی معلمان به دنبال افزایش توانمندی‌های آن‌ها هستیم

معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: ‌حقوق معلمان باید متناسب با توانمندی‌های آن‌ها باشد و در رتبه‌بندی معلمان نیز به دنبال همین هستیم.

وی به یکی از نقاط ضعف آموزش و پرورش اشاره کرد و افزود: ‌یکی از مشکلات در آموزش و پرورش این است؛ زمانی که قرار است حقوق معلمان افزایش یابد این افزایش حقوق شامل همه معلمان می‌شود به طور مثال ۱۰۰هزار تومان به حقوق همه معلمان اضافه می‌کنند که این کارغیرمنطقی است.

سحرخیز با تاکید بر اینکه باید تفاوت و تمایزی نسبت به افزایش حقوق معلمان وجود داشته باشد، افزود: این تمایز در دریافت‌های معلمان باید نسبت مستقیم با توانایی‌های آن‌ها داشته باشد ممکن است یک معلم با ۳۰ سال سابقه یک میلیون دریافتی داشته باشد اما معلم دیگر با ۲۰ سال سابقه و تالیف ۲۰ کتاب و کار پژوهشی هم همین مقدار حقوق بگیرد.

معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: معلمی که اهل مطالعه، کار پژوهشی و به طور کلی اهل تلاش و پیگیری نیست نباید با معلمی که از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است در زمینه حقوق یکسان در نظر گرفته شوند.

وی در مورد اینکه چرا کارهای پژوهشی از طرف معلمان خیلی جدی تلقی نمی‌شود، گفت: بخشی از این موضوع به نظام ارزشیابی برنامه درسی برمی‌گردد که باید اصلاح شود از آن طرف هم بخواهیم یا نخواهیم تا زمانی که اهرم‌های تشویقی، تنبیهی در این زمینه به کار گرفته نشود کسی به سراغ این فعالیت‌ها نمی‌رود از همین رو باید بدنبال این اهرم‌های انگیزشی باشیم که رتبه بندی معلمان این خاصیت را دارد.

سنجش صلاحیت حرفه‌ای معلمان با برگزای آزمون

سحرخیز به تدابیر درنظر گرفته شده در رتبه‌بندی معلمان برای افزایش توانمندی آن‌ها اشاره کرد و افزود: براساس این طرح، سنجش صلاحیت حرفه‌ای معلمان به صورت برگزاری آزمون سالانه یا چند سال یکبار انجام می‌شود تا توانایی‌های معلمان سنجیده شود.

وی تصریح کرد: به طور مثال معلمی ۲۰ سال پیش لیسانس زبان گرفته است و معلوم نیست در این مقطع زمانی چه معلومات و توانایی‌هایی دارد یا اینکه فردی از دانشگاه آزاد نزدیک خانه‌شان مدرک لیسانسی گرفته و اکنون در آموزش و پرورش تدریس می‌کند بنابراین باید با برگزاری آزمون ببینیم که چه میزان بر روی مباحث تسلط و اشراف دارد.

مسئولان تراز اول کشور باید برای بهبود وضعیت معلمان اقدام کنند

معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش با اشاره به وظیفه تعلیم و تربیت دانش آموزان به عنوان نسل آینده کشور از سوی معلمان افزود: آموزش و پرورش دستگاه سرمایه‌گذار و مولد سرمایه اجتماعی است از همین رو این نگاه را باید مسئولان تراز اول کشور، رئیس جمهور، مجلس داشته باشند تا بیایند برای بهبود وضعیت معلمان کاری کنند.

گزینش معلمان باید برای ورود به آموزش و پرورش سخت شود

وی خاطرنشان کرد: مسئولان امر در مرحله اول باید گزینش معلمان را برای ورود به آموزش و پرورش سخت کنند تا افراد شایسته‌ای به این حوزه ورود پیدا کنند و در مرحله بعد اگر بخواهند همچنان آموزش و پرورش دولتی اداره شود باید بودجه کافی در اختیار این نهاد قرار دهند و یا اگر می‌خواهند غیردولتی اداره شود قانونی را در این زمینه مصوب کنند. 

http://ilna.ir/news/news.cfm?id=88198

کارتون

 

احمد عربانی،روزنامه بهار،19 تیر 92 

 

«هزینه سنگین هوشمندسازی مدارس هنگام ثبت نام از خانواده های دانش آموزان دریافت می شود» / جراید

 

http://www.baharnewspaper.com/Page/Paper/92/04/19/16

بیمه‌ای که دیگر طلایی نیست

 

 گزارشی از  روناک حسینی، روزنامه آرمان،19 تیر 92

 درحالی که بیمه ایران برای چهارمین سال متوالی، قرارداد بیمه طلایی را برای فرهنگیان تمدید کرد، بخشنامه‌ای از سوی وزارت آموزش و پرورش ارسال شده که در آن، پرداخت تمامی حق بیمه به معلم سپرده شده‌است درحالی که پیش از این بنا بود نیمی از حق بیمه را وزارتخانه و نیمی دیگر را فرهنگیان بپردازند. مورخه 23 اردیبهشت‌ماه امسال، بخشنامه‌ای از طرف وزارت آموزش و پرورش ارسال شد که در آن گفته شده بود دولت قرار است از23500 تومان حق بیمه طلایی، 11750 تومان را بپردازد اما در تاریخ 2 تیرماه 92 بخشنامه دیگری آمد که پرداخت تمامی حق بیمه را به معلم سپرده بود. یک کارشناس آموزشی به آرمان می‌گوید: در میان معلمان این شائبه ایجاد شده که وعده‌های پیشین جنبه تبلیغاتی صرف داشته و معلم در این میان اهمیتی نداشته است و این سوال پیش می‌آید که از این تغییرات در پرداخت حق بیمه، چه کسی سود می‌برد؟

طلای 24 عیار بیمه طلایی

بیمه طلایی معلمان از کجا پیدا شد؟ حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر آموزش و پرورش می‌گوید چون حاضر نبوده برای معلمان به 23 عیار فکر کند، بیمه طلایی را راه‌انداخته که از نظرش 24 عیار و همه چیز تمام است. سال 89 بود که وزارت آموزش و پرورش نخستین قرارداد بیمه طلایی فرهنگیان را با حق بیمه 12 هزار تومان، با بیمه ایران منعقد کرد. در قرارداد آن سال ذکر شده بود که 6 هزار تومان از این مبلغ از جیب معلم و 6 هزار تومان دیگر هم از خزانه آموزش و پرورش پرداخت می‌شود. سال اول همه چیز به خیر و خوشی می‌گذرد و وزارتخانه به تعهداتش عمل می‌کند. سال بعد، حق بیمه به 17500 تومان افزایش پیدا می‌کند اما این‌بار تمامی این مبلغ از حقوق معلمان کسر می‌شود و به حساب بیمه ایران واریز می‌شود؛ یعنی وزارتخانه خود را از این ماجرا کنار می‌کشد. سال بعد از آن، دولت (وزارت آموزش و پرورش) تنها 2 ماه از سال را در پرداخت حق بیمه با معلمان شریک می‌شود و 10 ماه دیگر را معلمان، تمامی این مبلغ را از حقوق ماهانه خود می‌پردازند. سال 92 نیز، اردیبهشت ماه، زمان تمدید بیمه، در بخشنامه صادره از طرف وزارت آموزش و پرورش قول پرداخت نیمی از حق بیمه به روال گذشته داده می‌شود اما این ماجرا تنها 2 ماه دوام می‌آورد و اوایل تیرماه در بخشنامه دیگری، وزارت آموزش و پرورش، حرف خود را پس می‌گیرد و تمامی 23500 تومان حق بیمه، از معلمان گرفته می‌شود. علی بهشتی‌نیا، کارشناس آموزش و پرورش به آرمان می­گوید: «نظیر چنین اتفاقی که برای برخی برنامه‌ها شائبه تبلیغاتی ایجاد می‌کند، پیش از این نیز روی داده است. در جریان انتخابات نمایندگان مجلس، دوره نهم، قرار شد مبلغی به معلمان تحت عنوان فوق‌العاده بدی آب و هوا پرداخت شود که شد. اما بعد از انتخابات پرداختی‌ها دوباره از حقوق معلمان کسر شد. این پرداخت بهانه‌ای برای جبران بخشی از درآمد کم معلم‌ها بود اما بعدها به حساب افزایش حقوق گذاشته شد و مابه‌التفاوت آن هم از حقوق معلم‌ها کسر شد. مثلا اگر پرداختی در 6 ماه، 700-600هزار تومان بود و افزایش حقوق-با توجه به آنکه 6 ماه در پرداخت آن تعلل شده بود- 500هزار تومان، نه‌تنها آن500 هزار تومان پرداخت نشد که مابه‌التفاوت نیز از حقوق برداشته شد. به این ترتیب تمام 6 ماهی که پرداخته شده بود، پس گرفته شد.»

افزایش حق بیمه بدون افزایش تعرفه‌های درمانی

به غیر از آنکه بیمه طلایی بازنشستگان وعده‌ای از سوی وزیر آموزش و پرورش بود که هرگز اجرا نشد، بیمه طلایی فرهنگیان نیز تا حدودی اعتبارش را نزد معلمان از دست می‌دهد. درحالی که گفته می‌شود این بیمه از سال 89 تاکنون در تعرفه‌های خدمات درمانی‌اش تغییر چندان مثبتی ایجاد نکرده، هر سال بر مبلغ حق بیمه افزوده می‌شود. یک میلیون و 900 هزار نفر از فرهنگیان شاغل به همراه افراد تحت تکفلشان تحت پوشش این بیمه هستند و از زمان برقرار شدن این خدمت، کیفیت خدمات درمانی فرهنگیان کاهش یافته است. وحید کیارشی، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش می‌گوید: «این خدمت بیمه‌ای اکثر خدمات درمانی نظیر هزینه‌های بیمارستانی، تخصصی، سرپایی، پاراکلینیکی و دارویی را بدون سقف و همچنین خدمات دندانپزشکی و عینک را با محدودیت به فرهنگیان عرضه می‌کند.» کیارشی به پرداخت بدون سقف هزینه‌های بستری و جراحی، سرپایی و پاراکلینیکی و دارویی اشاره کرده و می‌افزاید: «تنها در هزینه‌های دندانپزشکی و عینک محدودیت داریم و درسایر موارد بیمه ایران بدون سقف تمامی هزینه‌های درمانی فرهنگیان را تقبل و پرداخت می‌کند.» این گفته‌ها در شرایطی است که فرهنگیان نسبت به کاهش سقف پرداختی و پوشش درمانی بیمه طلایی اعلام نارضایتی می‌کنند. به گفته یکی از معلمان به سایت خبری تسنیم برای درمان نازایی تا قبل از این بخشی از هزینه‌ها پرداخت می‌شد اما هم‌اکنون برای درمان نازایی هیچ مبلغی پرداخت نمی‌شود. قبلا بیمه طلایی تمام هزینه‌های پزشکی را پرداخت می‌کرد اما هم‌اکنون به بهانه‌های مختلف هزینه‌ها را پرداخت نمی‌کند. به گفته معلمان، بیمه‌ای که از یک طرف تعهداتش کاهش پیدا کرده و از طرف دیگر، مبلغ حق بیمه را افزایش می‌دهد دیگر چندان طلایی نخواهد بود. یک کارشناس آموزشی به آرمان می‌گوید: در چنین شرایطی بیمه معلم که مربوط به صندوق ذخیره فرهنگیان است نباید وارد کار شود و اصولا چرا با وجود رقابتی شدن فضای بیمه‌ای، ارتقای کیفیت خدمات‌رسانی بیمه‌ها فراهم نمی‌شود؟

کسی نمی‌تواند حق معلمان را جابه‌جا کند

اردیبهشت‌ماه امسال، حاجی‌بابایی در حاشیه بیست‌ونهمین یادواره بزرگداشت شهید مطهری در رابطه با انتقاد معلمان نسبت به عدم پرداخت حق بیمه طلایی از سوی دولت، ضمن دادن قول پرداخت حق بیمه معوقه به فرهنگیان گفت: «حقی که مختص معلمان و جایگاه آنان است را کسی نمی‌تواند جابه‌جا کند. تمامی حقوق فرهنگیان پرداخت می‌شود و حقی از کسی در این زمینه ضایع نخواهد شد.» این درحالی بود که سال گذشته، دولت تنها 2 ماه از سال سهم خود را پرداخت کرد و 10 ماه جا ماند که این سهم جامانده به ناچار از جیب معلمان پرداخت شد. امسال هم پس از پرداخت سهم حق بیمه دو ماه اول قرارداد- اردیبهشت و خرداد- بخشنامه‌ای جدید مبنی بر حذف سهم دولت صادر شده است. 

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=355&pageno=4

یک فعال صنفی معلمان: دولت و مردم هر دو از وجود تشکل‌های مستقل صنفی سود می‌برند

 

چکیده:‌ «از ابتدای دولت آقای احمدی نژاد، رویکرد نامناسبی در برخورد با تشکل های صنفی پیش گرفته شد/ مردم با حضورشان در این تشکل‌ها با حقوق صنفیشان آشنا می‌شوند و از طرف دیگر، این تشکل‌ها مسائلی را که در بطن جامعه وجود دارد را به صورت طبقه بندی شده به گوش دولت‌ها می‌رسانند.»

یک فعال صنفی معلمان با اشاره به رسمیت داشتن حقوق تشکل‌های صنفی در قانون اساسی و قانون احزاب، از محدویت‌های به وجود آمده برای این تشکل‌ها در ۸ سال گذشته انتقاد کرد.

«محمد تقی فلاحی» در این باره به ایلنا گفت: از ابتدای دولت آقای احمدی‌نژاد، رویکرد نامناسبی در برخورد با تشکل‌های صنفی پیش گرفته شد که روز به روز بر محدودیت‌های این تشکل‌ها می‌افزود.

وی تصریح کرد: معلمان در چنین شرایطی ترجیح می‌دهند به دلیل هزینه‌های احتمالی که باید پرداخت کنند وارد تشکل‌هایی که مدافع حقوق صنفیشان هستند نشوند.

این فعال صنفی در پایان افزود:  تشکل‌های صنفی برای مردم و دولت سودی دوطرفه  دارند. از طرفی، مردم با حضورشان در این تشکل‌ها با حقوق صنفیشان آشنا می‌شوند و از طرف دیگر، این تشکل‌ها مسائلی را که در بطن جامعه وجود دارد را به صورت طبقه بندی شده به گوش دولت‌ها می‌رسانند. 

http://ilna.ir/news/news.cfm?id=87892

نامه سرگشاده

 

نامه ی شورای مرکزی تشکّل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور به رئیس جمهور منتخب، جناب آقای دکتر روحانی

 

به نام خداوند جان و خرد

رئیس جمهور منتخب، جناب آقای دکتر روحانی!

سلام علیکم

 انتخاب هوشمندانه ی جنابعالی، با رأی ملّت بزرگ ایران به ریاست جمهوری را تبریک می گوییم. این انتخاب، « آریِ » مردم به آزادی بیان، احیای اخلاق و کرامت انسانی، شایسته سالاری و حقّ بهره مندیِ شهروندان از حقوق مادّی و معنوی خویش، و « نه » بزرگ به تبعیض، اقتدارگرایی، تک صدایی، قبیله سالاری و برخوردهای امنیّتی ِناصواب است.

 ملّت ایران، جنابعالی را به ریاست جمهوری برگزیدند، زیرا وعده های انتخاباتی، برنامه های اعلام شده و رویکرد شما در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را متناسب با خواسته ها و نیازهایشان یافتند، چرا که این مردم، هم در حوزه ی اقتصادی آسیب های جدّی دیده اند و هم کرامت و حقوقِ انسانی ایشان پایمال گردیده است.

جناب آقای دکتر روحانی!

  ما در هشت سال اخیر بُغض های شکسته در گلو را فرو خوردیم و در این سال ها تمامِ خواسته های برحقّمان را با رفتارهایی کاملاً مدنی در قالب دیدار با دولتمردان و مجلسیان، مکاتبات و طومارهای بی پاسخ و تجمّعات اعتراضیِ آرام، اعلام نمودیم ولی در کمال تأسّف با برخوردهای امنیّتی مواجه شدیم و چیزی جز زندان، تبعید و اخراج عاید معلّمان ِ حق طلب نشد!

  جلوگیری از فعّالیّت تشکّل های صنفی فرهنگیان کشور در این سال ها، آموزش و پرورش کشور را به سوی پادگانی شدن سوق داد که این امر سبب گردید افرادی در این حوزه ی فرهنگی، سرهنگی کرده، به جای شایسته سالاری، قبیله سالاری را در پیش بگیرند و  به جای این که وزارت و مدیریت را فرصتی برای خدمت به ملک و ملت  بدانند، از تریبون های مختلفِ این وزارتخانه – به اذعان نزدیکانشان-  برای دستیابی به کرسی ریاست جمهوری به تبلیغ خود پرداختند و هر صدای اعتراض و هر ندای حق خواهی را به تبعید و اخراج حوالت دادند، ولی غافل از این بودند که در هیچ جای جهان کسی در تقابل با معلّمان پیروز نشده است.

  جناب آقای روحانی! دولت هایی که در دوره های اخیر مسؤولیّت قوّه ی مجریّه را در دست گرفتند، در هنگام رقابت برای کسبِ رأی، روزهای خوبی را برای معلّمان و نظام تعلیم و تربیت کشور نوید دادند ولی در دوره ی حاکمیّت این دولت ها، آنچنان رویداد خجسته ای رقم نخورد. در این دولت ها همیشه نرخ تورّم از درصد افزایش سنواتیِ حقوق بیشتر بود و تبعیض و بی عدالتی در نظام پرداخت حقوق و مزایا بین فرهنگیان با سایر کارکنان دولت کماکان برقرار بوده و هست. در این میان تنها تفاوت آشکار بین دولت ها، کاهش نسبی فشارهای امنیّتی بر فرهنگیان و پرهیز از صدور آرای اخراج، تبعید، بازنشستگی اجباری و ...  برای معلّمانِ منتقد در دولت اصلاحات بود.

 واقعیّت این است که نگاه مردم به دولت شما توأم با بیم و امید است. « بیم » از این منظر که در سال های گذشته دولتمردان در حوزه های مختلف، از جمله در باب حقوق ملّت سخنان زیبایی سردادند ولی ملّت ما هر روز در فلاکت بیشتری فرو رفت و حقوق مادّی و معنوی خویش را پایمال شده تر یافت و « امید » از این نظر که خواستگاه فکری، علمی و فرهنگی شما را متفاوت از رئیس جمهور قبلی می دانند و عقبه ی آرا و حامیان شما را عمدتاً روشنفکران، تحصیل کرده ها، هزینه داده ها و افراد صادق با نگاه انسانی تلقّی می کنند. لذا درباره ی اجرایی شدن یا نشدن برنامه هایتان پیش داوری نمی کنند و به خلق رویدادهای خجسته ی فرداها  امیدوار می مانند.

  شما با شناختِ دردهای اساسی جامعه ی ایران، آن ها را در قالب کتاب، برنامه های تلویزیونی و ... اعلام نمودید. همچنان که جنابعالی در کتاب برنامه ی دولت تدبیر و امید تأکید نموده اید، «جهت گیری های نادرست در آموزش و پرورش باید اصلاح شود» ( ص56 ). لازمه ی این اصلاح در درجه ی اوّل، تغییر نگرشِ حاکمان به این نهاد است. در صورت استمرار نگاه ناصوابی که این سیستم را یک نهاد مصرفی در نظر می گیرد، هیچ گاه مشکلات حوزه ی تعلیم و تربیت حل نخواهد شد. از دیدگاه فرهنگیان، چنین نگاه نازلی به آموزش و پرورش موجب شده تا وزیرانی ضعیف و  ناکارآمد از مظفر و حاجی گرفته تا حاجی بابایی بر اریکه ی این وزارت تکیه زنند، که این وزیر آخر، خود از لونی دیگر است و نقد عملکرد ایشان در این مجمل نمی گنجد: « مجملش گفتم نگفتم زان بیان / ورنه هم افـهام سـوزد هم زبان » 

 

 رأی مردم به شما، نشان داد بسیاری از برنامه های مورد اشاره ی جنابعالی  برای رسیدن به کشوری آباد و آزاد و ملّتی سربلند و امیدوار، جزو اهمّ خواسته های گروه های مختلف، اصناف گوناگون، از جمله تشکّل های صنفی فرهنگیان کشور می باشد. بر این اساس هر دستی که برای تحقّق حقوق ملّت و عملیّاتی شدن برنامه هایتان برآید را به گرمی می فشاریم.

 

  جنابعالی به طور مکرّر و م‍ؤکّد در مناظره های تلویزیونی، سخنرانی ها، کنفرانس مطبوعاتی و به خصوص در کتاب برنامه ی دولت تدبیر و امید، صراحتاً اعلام نموده اید:

    « به اصل کرامت انسانی و منع تبعیض ( ص 11 )، آزادی بیان و اجتماعات، ایستادگی در برابر ستم ( ص 11و12 )،  آزادی های قانونی ( آزادی اندیشه، بیان، نشر، فکر و قلم  و ... ) ( ص12 )، اصل شایسته سالاری و شایسته گزینی پایبند هستید ( ص13 )، جایگاه قانونی اتّحادیه های صنفی را تقویّت  نموده ( ص 69 )،حمایت از تشکّل های غیر دولتی فعّال را تشدید می کنید ( ص 71 )، نگاه امنیّتی به تشکّل های مدنیِ فعّال و پدیده های اجتماعی را از میان برمی دارید ( ص 71 )، برنامه های خود را با مشورت بخش های مدنی تنظیم و اجرا می نمایید ( ص 70 )، به منظور بیان اعتراض ها و دیدگاه ها توسط احزاب، نهادهای صنفی و آحاد ملّت، تجمّعات و تظاهرات را نهادینه می کنید ( ص13 )، حقوق و آزادی تشکّل های جامعه ی مدنی را تضمین می نمایید تا این تشکّل ها در حوزه های تخصّصی خود با تشخیص مصادیق کردارهای فاسد، جامعه را مطّلع ساخته و بر دولت فشار وارد کنند ( ص18 )، با جدیّت به گسترش پوشش بیمه ای و قطع رابطه ی هزینه ی درمان با بیمار اقدام می کنید( ص 36 )، جهت گیری های نادرست در نظام آموزشی را اصلاح می کنید ( ص 56 )، سهم آموزش را در بودجه ی دولت بالا می برید ( ص 57 )، برای بازسازی و احیای نظام آموزشی اعتبارات بیشتری لحاظ می کنید ( ص 57 )، همچنین اعضای کابینه ی خود را براساس شایسته سالاری برمی گزینید و بابت این انتخاب برای مردم استدلال روشن می آورید ( ص 73 ) ».

  ما فرهنگیان کشور، شما را در اجرای برنامه های فوق یاری نموده، با جان و دل برای تحقّق آنها تا آخر در کنار شما می مانیم امّا خواسته هایی داریم که فوریّت اجرای آنها درخواست مؤکّد فرهنگیانی است که مهم ترین حامی شما در انتخابات ریاست جمهوری بودند:

1-   با توجّه به اعلام جناب آقای آملی لاریجانی در هفته ی قوّه ی قضائیّه، مبنی بر همکاری و همراهی با جنابعالی، از شما می خواهیم رایزنی های لازم را با ایشان جهت آزادی فعّالان صنفی فرهنگیان؛ آقایان : رسول بداقی، محمود باقری، عبدالله مؤمنی، محمد داوری و مختومه کردن پرونده ی سایر فعالان صنفی معلمان در سراسر کشور به عمل آورید.

  این افراد ِدلسوز، به نمایندگی از معلّمان کشور، مسائل و مشکلات و خواسته های صنفی فرهنگیان را مطرح نموده، به نقد عملکرد مسؤولان پرداخته اند، این امر بخشی از حقوق شهروندی هر ایرانی است. متأسّفانه وزارت آموزش و پرورش نیز همسو با دستگاه قضا برخلاف اصول قانونی و اخلاقی اقدام به قطع حقوق همکاران زندانی ما نموده است.

 

2-   کشورهای توسعه یافته کلید پیشرفت و توسعه ی خود را در توجّه ویژه به آموزش و پرورش به عنوان زیربنایی ترین نهادِ جامعه  می دانند. اجرای برنامه های بزرگ و طرح های تحوّل در این نهاد، اگر با اقبال معلّمان مواجه شود با موفّقیّت قرین خواهد بود. امروزه در پی ِ بی توجّهی دولت به آموزش و پرورش، قاطبه ی معلّمان کشور اعم از شاغل و بازنشسته، در زیر خط فقر به سر می برند. لازم است بدون تعارفات مرسوم و به صورت روشن این واقعیّت را بیان کنیم، تا زمانی که دغدغه ی اصلی معلّمان کشور تأمین معیشت باشد و برای رفع این دغدغه به مشاغل دوّم و سوّم روی بیاورند، دنبال کردن هرگونه تحوّلی در این وزارتخانه از حدّ بخشنامه و بایگانی ادارات و مدارس فراتر نخواهد رفت. بر این اساس فراهم نمودن رضایت شغلی و رفع دغدغه های معیشتی ایشان کلید موفّقیّت، نه تنها در آموزش و پرورش که در سایر حوزه ها نیز خواهد بود.

 

3-   یکی از مهم ترین خواسته های فرهنگیان کشور از جنابعالی، انتخاب وزیری کاردان، دردآشنا، باتجربه، معتقد به ارتقای معیشت و منزلت معلّمان و پایبند به تعامل با تشکّل های صنفی فرهنگیان – که بهره بردن از فعّالیّت آنها را مورد تأکید قرار داده اید - می باشد. امید است با درایت و تدبیر شما این امر محقق گردد:

 

« سرسبز آن درخت که از تیشه ایمن است            فرخـنده آن امیـد که حـرمان نمی شود»

شورای  مرکزی کانون های صنفی  فرهنگیان سر اسر کشور

15  تیرماه  92

واکاوی مرگ دانش آموزان بر اثر بی احتیاطی

 

اسماعیل عبدی/ روزنامه قانون،16 تیر 92  

(این یادداشت با حذف بخش هایی از آن،در روزنامه به چاپ رسید.)

 هفته ی گذشته در سواحل ایزدشهر شهرستان نور،در ساحل شهرک پزشکان؛ تعدادی از نوجوانان 16 تا 18 ساله ی البرزی که در یک گروه 80 نفره عمدتا دانش آموز بوده و توسط یکی از مراکز فرهنگی استان البرزبه نور آمده بودند، برای شنا به دریا رفته که متاسفانه 6 نفراز آنها جان باختند و جسد دو نفراز آن ها  هنوز یافت نشده است.بروزحوادث دلخراش و غم بار این چنین در اردوهای دانش آموزی،فرهنگی،ورزشی و...سبب اندوه و تالم شدید مردم و سردرگمی و نگرانی خانواده ها- به ویژه در تابستان می شود.

  از یکسو نوجوان نیازمند است که برای استفاده ی هرچه بهتر از اوقات فراغت،به اردو برود تا اندوخته ای از تجربه های سودمند کسب نماید و روزها را به بطالت نگذراند و از دیگرسووضع بد جاده ها ،فرسودگی ناوگان حمل و نقل ،غیر استاندارد بودن ساحل دریاها و ناکارآمدی طرح سالم سازی ،خطرناک بودن شنا در رودخانه ها وسدها واز همه مهمتر نهادینه نشدن فرهنگ آموزش وکنترل هیجان سبب بروز اتفاقاتی ناگوار می شود که چنین بی نظمی و تشتتی، بستر نارضایتی را در ساختار جامعه فراهم می سازد و در پی آن در لایه های مختلف اجتماعی، ناهنجاریهای دیگری همچون دوگانگی رفتاری و تردید ایجاد می شود.

   برخی ازاین حوادث تلخ در طول سال تحصیلی رخ می دهند که مستقیم به آموزش و پرورش مربوط هستند،مانند واقعه ی ناگوار جان باختن 26 دانش آموز بروجنی در سی ام مهر 91 درراه بازگشت از اردوی راهیان نوربر اثر واژگونی اتوبوس و اعلام سه روز عزای عمومی وحادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان ارموی به مناطق عملیاتی حوالی ایلام در بهمن 91 و کشته و زخمی شدن تعدادی از آن ها یا مرگ دانش آموز تیزهوش صفادشتی به دلیل نبود سرویس در روز اول مهر، بر اثر برخورد خودروشخصی به درختان کنار جاده و ...البته برخی حوادث در خود مدارس رخ می دهند، مانند آتش سوزی دردبستان دخترانه ی روستای شین آباد و فوت تعدادی از بچه های بیگناه  در شعله های آتش.

 به راستی چرا این بچه های معصوم اینچنین به کام مرگ می روند؟ چه کسانی پاسخگوی این واقعه های ناگوارند؟

 مردم و به ویژه خانواده های عزادار در این موارد از دست اندرکاران وزارتخانه ی آموزش و پرورش، رفتار و پاسخی مسئولانه و در شان جامعه ی اسلامی انتظار دارند، ولی متاسفانه وزیر آموزش و پرورش- حمید رضا حاجی بابایی - بی توجهانه وهمچون دیگر روسای دولت دهم به جای ارائه ی پاسخ روشن و شفاف به افکار عمومی و تسلی دادن بازماندگان واندیشیدن راه حلی مناسب برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقات تلخ،به دادن توضیحات کلی بسنده می کند، مثلا در حاشیه برگزاری همایش تبیین نقش دانشگاه و فرهنگیان، در پاسخ به خبرنگاران حاضر،برای چرایی واقعه ی راهیان نور می فرماید:«بروید از مسئولانش بپرسید!».پس از آن در اقدامی قابل تامل، ایشان با ارسال نامه ای به مسئولان ارشد دولتی پیشنهاد میکنند که موضوع احراز شهادت و مراتب جانبازی برای حادثه دیدگان در کاروان های راهیان نور مورد تصویب دولت قرار بگیرد که این پیشنهاد را کارشناسان نهاد ریاست جمهوری -به دلیل آنکه اطلاق عنوان شهید یا جانباز منوط به مدخلیت یکی از عوامل دشمن و یا وجود تهدیدی ملی یا ماموریت های خاص است- رد می نمایند.

  از طرف دیگر مردم خواهان بودند که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در خانه ی ملت با قاطعیت بیشتری به تخلفات و کم کاریهای این وزارتخانه نسبت به مرگ گلهای بوستان آموزش رسیدگی کنند.احضار وزیرپس از گذشت ماه ها به مجلس و پرسیدن چند سئوال کلیشه ای توسط نمایندگان محترم، بیشتر به پاک کردن صورت مساله شبیه بود تا چیز دیگر و نه مرهمی بر دل مجروح و داغدار مادران و پدران و نه پاسخی مناسب به افکار عمومی.  

   باید افزود که برخی حوادث نیزغیر مستقیم به آموزش و پرورش مربوطند؛ زیرا می توان با گنجاندن دروسی با درون مایه های تربیتی و روانشناسانه و شیوه های آموزشی که تجربه و علم در آن آمیخته است زمینه فکری را برای نوجوان فراهم کرد که در هنگام روبه رویی  با محیط هایی که بستری از خطر و لذت در آن  قرار دارد(همچون دریا)چگونگی درست اندیشیدن و تصمیم گرفتن را در برابر غلبه هیجان با توجه به اقتضای سن بیاموزد و وزارتخانه تا حدی از این طریق تعهد آموزشی خود را در قبال اولیاء و فرهنگ جامعه به جا آورد.

      نکته ی دیگر اینکه جدایی بدنه آموزش و پرورش (معلمان و دانش آموزان)از نوک هرم –مسئولان-سبب ایجاد شکاف هایی بزرگ در کالبد بزرگترین وزارتخانه ی کشور گردیده است. در این بین یک حلقه ی اتصال ،برای پیوند بدنه ی آموزش و پرورش به گروه مسئولان لازم است؛ لذا اکنون ضرورت تشکیل نهادهای مدنی دانش آموزی و NGO های آموزشی جهت آگاهی بخشی بیش از پیش احساس می شود.

   کانونهای صنفی معلمان گام هایی موثر در نقد مدیریت ناکارامد آموزش و پرورش برداشته است و مرکز ثقل آگاهی بخشی در حوزه ی آموزش و پرورش بوده. تمدید نکردن پروانه های  کانونهای صنفی معلمان،دستگیری و احضارکنشگران صنفی که از حقوق فرهنگیان و دانش آموزان دفاع می کردند و صدور احکام زندان،تبعید،اخراج،انفصال و...وتوقیف نشریاتی چون قلم معلم که تریبونی مناسب برای گزارش کاستی های آموزش و پرورش کشور بود، سبب شد تا مسئولان حاشیه را امن دیده و حتی در مواردی که جان انسانهای بی گناه گرفته شده به جای پاسخ مناسب به فرافکنی بپردازند.

    تهی نمودن جامعه ی فرهنگی از تشکل های مردم نهاد واقعی سبب پیشبرد برنامه ها و سیاست ها ی نادرست دولت در عرصه ی آموزش و پرورش کشور گشته و پیامد آن تغییرات غیر کارشناسی و پی در پی مقاطع تحصیلی کتب درسی و ... بوده که دانش آموزان و خانواده ها و معلمان را دچار سردرگمی بسیار نموده است.همچنین بزرگترین وزارتخانه ی کشور در پاسخ مناسب به افکار عمومی و خبرنگاران در بروز اتفاقات ناگوار عاجز بوده و به شکلی ملوک الطوایفی و با روتین پایین برخورد کرده است که این روش برخورد  برای مردم قابل قبول نیست.

  از سوی دیگر خانواده ها نیز باید با پرهیز از سرکوب میل تفریح فرزندانشان ،به فکر راه حلی مناسب باشند و در راستای این میل مترقی نوجوانان گام بردارند.امید است مردم و مسئولان با درک درست از وضعیت فعلی که در آن قرار داریم با راهکارهایی اجرایی و عملیاتی سبب ایجاد نشاط سالم در جامعه شوند و در گذار کشور از تردید و یاس به سرور و یقین نقش آفرینی نمایند و با روشهایی نو سبب شکوفایی استعدادهای نوجوانان کشور باشند و از رفتار واپس گرایانه بپرهیزند و دست اندر کاران محترم تشکلها باید زمینه ساز شکل گیری مجدد  کانونهای صنفی وآموزشی شوند که با نقد دولت، اتصال منطقی بدنه به راس و آموزش کارآمد شاهد هم افزایی ،هم پوشانی و پویایی در درون جامعه باشیم.

http://ghanoondaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=189&pageno=10

مدرسه‌های غیردولتی در خط مسابقه!

 

محمد رضا نیک‌نژاد،روزنامه اعتماد،16 تیر 92

 سال‌هاست که در همین روزها و با پایان سال آموزشی، مدرسه‌های غیردولتی (غیرانتقاعی)، در خطِ مسابقه برای جذب بیشتر دانش‌آموزان سال آینده ایستاده و هر یک برای ربودن گوی سبقت از دیگری، خود را به هر آب و آتشی می‌زنند. جایزه این مسابقه، شهریه‌های دو تا هشت میلیونی است. آنها به فراخور توان، استعداد و هنر تبلیغات و بازی با کلمات می‌توانند هرچه بیشتر از این جایزه چند میلیونی بهره‌مند شوند. این نوشته بر آن است که نخست کامیابی و کارایی مدرسه‌های غیردولتی را در سنجش با یکی از کارکردهای آموزش و پرورش نوین بسنجد. سپس خصوصی بودن مدرسه‌های غیردولتی را از زاویه دخالت خانواده‌ها در روش‌های مدیریتی بررسی کند.

برخی از اندیشمندان آموزشی، یادگیری را فرآیندی می‌دانند که پیامد آن تغییر رفتار نوآموزان است. با این تعریف، سامانه‌های آموزشی ما، چه در گستره‌های اجتماعی و اخلاقی و چه علمی چندان کامیاب نیستند. گواه این سخن هم گروه فراوانی از دانش‌آموختگان دانشگاهی است که آگاهی‌های رفتاری درخوری از رشته فراگرفته خود ندارند. از این زاویه تفاوت معنی‌داری میان روش‌های آموزشی مدرسه‌های دولتی و غیردولتی دیده نمی‌شود. یکی از ویژگی‌های مدرسه‌های غیردولتی- البته از دیدگاه سنتی حاکم بر آموزش- برنامه‌ریزی منظم و پیگیر شرکت در کنکور، آموزش تست‌زنی، کلاس‌های آموزش کنکور، مشاوره تحصیلی منظم و شرکت در آزمون‌های هفتگی و... است که البته پیامدش رتبه‌های بالای کنکور است!این دیدگاه که در بیشتر دست‌اندرکاران، پدر و مادرها و دانش‌آموزان دیده می‌شود، یکی از کاراترین بیماری‌های سامانه آموزشی کشور به حساب می‌آید که دست‌کم دو ایراد بر آن وارد است. نخست آنکه اگر ما شهروند‌سازی و آماده‌سازی دانش‌آموزان برای زیست آینده در جامعه و دانش‌افزایی برای زیست علمی و... را جزو کارکردهای آموزش عمومی بدانیم، تست و کنکور و رتبه بالا در این فرآیند هیچ جایگاهی ندارد. کنکور اکنون بزرگ‌ترین بلای جان آموزش و پرورش در کشور است، از این رو کارشناسان و نمایندگان مجلس برای حذف کنکور هم‌داستان شده و قرار است در سال‌های آینده از ساختار آموزشی کشور بیرون رود! از این رو ارائه خدمات حتی در ارزنده‌ترین مدارس غیرانتفاعی، با روح و هدف‌های کلی آموزش و پرورش ناسازگار است. دوم آنکه اگر بخش نخست را نپذیریم، شاید بتوان گفت مدارس غیرانتفاعی نامداری که در جذب دانش‌آموزان نخبه کامیابند، در سال‌های مدرسه تنها می‌توانند بخشی از درس‌هایی را که بیشتر نیازمند مهارت و دانسته‌های نظری و تئوریک- مانند ریاضی، حل مساله‌های فیزیک و... - هستند را به خوبی آموزش داده و دانش‌آموزان را در آنها توانا سازند. اما در بخش‌های دیگری که دانش‌آموز برای زیست اجتماعی- فردی و علمی نیازمند فراگیری آنها بوده و می‌تواند تغییر رفتاری را پدید آورد مانند انجام آزمایش درس‌هایی مانند فیزیک و شیمی، آموزش زبان‌های خارجی، درون مایه کتاب‌های علوم انسانی و... - در همراهی با مدارس دولتی- کامیابی چندانی ندارند. نامدارترین و پردرآمدترین آموزشگاه‌های غیردولتی، آنهایی هستند که در پرورش توانایی تست‌زنی و دستیابی به رتبه‌های ارزشمند کنکور کامیابند نه در رسیدن به هدف‌های کلان آموزشی و پرورشی. ناگفته نماند این فرصت را نگاه جامعه و خانواده‌ها برای این مدرسه‌ها فراهم کرده‌اند. خانواده‌ها از روی کم‌آگاهی یا ناآگاهی از فرآیندهای آموزشی و نفوذ دیدگاه کنکور محور و نمره مدار، به آسانی در چنبره پرداخت هزینه‌های آموزشی افتاده و می‌پندارند که هزینه بیشتر، کامیابی بیشتر فرزندان‌شان را به همراه دارد. از این رو در فرآیندی رو به گسترش، برخی از شایسته‌ترین جوانان کشور را در گردابه‌یی از کنکور و تست و رتبه، به ژرفای آسیب‌های روحی، جسمی و علمی می‌کشانند.

با آنکه هزینه‌های خدمات آموزشی- پرورشی در مدارس غیردولتی از سوی خانواده‌ها پرداخت می‌شود، آنها- برخلاف رویه نهاد‌های خصوصی- کمترین سهم در برنامه‌ریزی و سیاستگذاری‌های مدرسه به ویژه در بخش‌های فرهنگی را دارا هستند. در شمار اندکی از کشورهایی که مدرسه‌های خصوصی دارد، برخی خانواده‌ها خواهان آموزش فرزندان خود در محیط‌های دینی- فرهنگی ویژه و متفاوتی با سیاست‌های رسمی در کشورهایشان هستند. برای نمونه در فرانسه 7 درصد مدرسه‌هایی که رویه‌های فرهنگی- دینی رسمی را نمی‌پسندند خصوصی‌اند و خانواده‌ها با نگرش‌های همسو با سیاست‌های مدیران این مدارس، آموزش فرزندان خود را به این مدیران می‌سپارند. اما در ایران نه‌تنها خانواده‌ها بلکه مدیران و گردانندگان مدرسه‌های غیردولتی، توانایی کوچک‌ترین زاویه با سیاست‌های فرهنگی و آموزشی رسمی را نداشته و به‌شدت از سوی ادارات آموزش و پرورش دچار پایش همیشگی‌اند. از این رو است که درخواست‌کنندگان مجوز مدرسه‌های غیردولتی، پس از گزینش‌های سنگین، اجازه راه‌اندازی مدرسه را می‌یابند.

اما سال‌ها پس از ورود مدارس غیرانتفاعی به گستره آموزش و پرورش کشور، باید پرسید که این نهادها با چه هدف‌هایی ‌زاده شده و تا چه اندازه به سوی آن هدف‌ها پیش رفته و در پرورش فرزندان کشور کامیاب بوده‌اند؟ 

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-04-16/93.htm#244382

کارتون روزنامه بهار،پانزدهم تیر 92

 

«تغییرات پی در پی در نظام آموزشی معلمان و دانش آموزان را سردرگم کرده است»/جراید 

 

یک فعال صنفی : معلمان امکان تاثیرگذاری در صندوق ذخیره فرهنگیان را ندارند

 

چکیده :‌  

«‌سال‌ها است که کسری از حقوق معلمان به حساب صندوق ذخیره فرهنگیان واریز می‌شود اما خدماتی که متناسب با سرمایهٔ در گردش این صندوق و شأن و جایگاه معلمان باشد دیده نمی‌شود.»

یک فعال صنفی معلمان از ناممکن بودن تاثیر گذاری معلمان در سیاست‌های مالی صندوق ذخیرهٔ فرهنگیان انتقاد کرد.

«پیمان نودینیان» در این باره به ایلنا گفت: سال‌ها است که کسری از حقوق معلمان به حساب صندوق ذخیره فرهنگیان واریز می‌شود اما خدماتی که متناسب با سرمایهٔ در گردش این صندوق و شأن و جایگاه معلمان باشد دیده نمی‌شود.

صندوق ذخیره فرهنگیان یک شرکت مضاربه‌ای با حدود ۸۰۰ هزار سرمایه گذار فرهنگی است که مطابق تبصره ۶۳ قانون برنامه پنج ساله دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و برای تامین هرچه بیشتر رفاه و ارتقای وضعیت معیشتی فرهنگیان کشور در سال ۷۳ تاسیس شده است.

کارکنان وزارت آموزش و پرورش که عضویت در صندوق ذخیره فرهنگیان را پذیرفته‌اند و یا خواهند پذیرفت باید ماهانه درصدی از حقوق و مزایای خود را تا پنج درصد به حساب صندوق واریز کنند و دولت نیز موظف است همه ساله معادل سهم واریزی اعضاء به صندوق ذخیره فرهنگیان پرداخت کند.

صندوق ذخیره فرهنگیان بر اساس اصل اقتصادی «هسته کوچک و شبکه بزرگ» اداره می‌شود یعنی اعضای پرشمار صندوق به عنوان سرمایه گذار و صاحبان اصلی این موسسه، دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم در تعیین مدیران و گردانندگان صندوق و فرآیند فعالیت‌ها و حتی نظارتی بر کار هیات مدیره ندارند.

نودینیان در ادامه با انتقاد از وضعیت بیمهٔ طلایی فرهنگیان افزود: 

 هر ماه مبلغی معادل ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان برای بیمهٔ طلایی از حقوق معلمان کسر می‌کنند که نصف این مبلغ (سهم وزارت 

 

 آموزش و پرورش) بعد از یکی دوماه به حساب آنان بازگردانده می‌شود اما یک سال است که آموزش و پرورش سهم خود را به 

 حساب معلمان باز نمی‌گرداند. 

این فعال صنفی در پایان افزود: بیش از یکسال است که پولی به حساب مدارس واریز نشده زیرا دولت توان پرداخت سرانه مدارس را ندارد. 

http://ilna.ir/news/news.cfm?id=87050