کارت پستال امسال روز جهانی آموزگار/ 5 اکتبر،13 مهر

 

 

درباره ی برگردان شعار امسال (a call for teachers!) به نظرم نیاز به اندیشیدن و ذوق ورزی هست. اما نظر کنونی من درباره ی ترجمه ی این شعار :

واژه ی call در حالت اسمی،معنای گوناگونی دارد. برای نمونه : فریاد،داد،ندا،صدا،تلفن،فراخوانی،درخواست،لزوم،و ضرورت. در معنای فعلی و همراه با for،دنبال(چیزی/کسی) آمدن،ضرورت داشتن،ضروری بودن،و ایجاب کردن، معنا می دهد.
یونسکو در کنار این شعار امسال چنین توضیحی داده است : "بزرگ داشت های امسال،بر کار یونسکو روی آموزگاران برای شهروندی جهانی و گوناگونی فرهنگی متمرکز خواهد شد. آموزگاران توانایی فراگیران را پرورش می دهند تا با شهروندانی که توانمند به کنش در اجتماع هایشان می شوند و به حل چالش های جهانی یاری می رسانند،آینده ای پایدار بسازند."
از این رو،به نظر من،این شعار می خواهد بر ضرورت وجودی آموزگاران تآکید کند برای پرورش دانش آموزانی که به عنوان شهروندانی مسئول عمل خواهند کرد و گوناگونی فرهنگی را به رسمیت می شناسند. یعنی در چنین پرورشی،آموزگاران نقشی ضروری خواهند داشت و بایستی به آنها اهمیت داد. روی هم رفته چه بسا بتوان گفت که این شعار می خواهد درخواستی باشد برای توجه بیشتر به آموزگاران در جهانی که شهروندی و گوناگونی فرهنگی روز به روز بایسته تر می گردد. بنابراین پیشنهاد من برای برگردان شعار امسال به فارسی چیزی است در این مایه ها : "فراخوانی برای رو آوردن به آموزگاران" و یا "فریادی برای روگردادندن به آموزگاران" و یا این که امری ترجمه شود : "رو به آموزگاران برگردانید" یا "رو به آموزگاران بیاورید".

آموزش و پرورش زیان‌بخش

 

  

 "آموزش و پرورش زیان‌بخش" نام یاداشتی از من است که امروز(31 شهریور 92) فراخور بازگشایی مدرسه ها،در تارنمای "انجمن حمایت از حقوق کودکان" منتشر شده است. دوستان و همکاران علاقمند برای خواندن این یادداشت می توانند به آدرس زیر بروند :  

http://www.irsprc.org/post/detail/2/15/1/1/82/0

درباره ی یک کامنت ارزشمند

  

 من چندی پیش،در نقد آموزش و پرورش ژاپن،یادداشتی از روزنامه وال استریت ژورنال انتخاب کردم و به فارسی برگرداندم و در روزنامه ی "آرمان" به چاپ رساندم. امروز دیدم جناب سرکار آرانی که یکی از نویسندگان و اندیشمندان آموزشی سرشناس ایرانی است و تاکنون چندین کتاب ارزنده آموزشی نوشته و ترجمه نموده است و تا انجا که من می دانم هم اکنون نیز مدیر یکی مراکز آموزشی- پژوهشی مهم در ژاپن است در زیر همان نوشته و در همین تارنگار نظر زیر را نوشته اند :

"فرهیخته گرامی جناب بهلولی

با سلام

حسن انتخاب و ترجمه مقاله وال استریت ژورنال را تبریک عرض می کنم. دست مریزاد

نشر عمومی آن هم موجب مزید امتنان است

همه ما به کوشش هایی نظری و کنکاش هایی از این دست بیش از پیش نیازمندیم.

برای شما موفقیت و بهروزی آرزو می کنم

توکیو  

سرکار آرانی"

نظر اینجانب در پاسخ به جناب سرکار آرانی :

 " درود به جناب سرکارآرانی

راستش تاکنون دو نفر درباره ی کارهای من نظر داده اند که بسیار برای ام ارزشمند است. یکی چند سال پیش،استاد داریوش آشوری در پاسخ به ایمیلی،سخنی درباره ی یادداشت ها و شیوه ی نوشتاری من گفت که هیچ گاه فراموش نمی کنم و اکنون شما استاد گرامی،که اینچنین درباره ی یکی از ترجمه هایم گفته اید.

به هر رو من بسیار خشنود و خرسندم بابت این که بزرگانی یافت می شوند که با نظر لطف به کارهای من- یا برخی از کارهایم- می نگرند. برای شما آرزوی تندرستی و کامیابی دارم و درخواستم این است که اگر وقت کردید،هم به نقد من و ما بپردازید و هم به نقد آموزش و پرورش ایران و جهان. بی گمان نوشته های استادان ارزنده ای چون شما،برای ما آموزگاران،حکم کیمیاست. "

خوانندگان گرامی برای آشنایی بیشتر با دکتر سرکار آرانی می توانند معرفی کوتاهی از ایشان را که از اینترنت گرفتم،بخوانند :

"محمد رضا سرکار آرانی دانش آموخته رتبه اول دانشگاه‌های شهید بهشتی و تربیت مدرس است. او در سال ١٣٧٨ درجه دکترای تخصصی خود را در رشته آموزش تطبیقی و بین‌الملل، از دانشگاه ناگویاى ژاپن گرفته است. در مهرماه 1383 به عنوان پژوهشگر برگزیده"انجمن توسعه ی علم ژاپن" انتخاب شد و در سال1385 ، فوق دکتراى خود را در "روش‌های بهسازی آموزش" در دانشگاه ناگویاى ژاپن با موفقیت به پایان رساند. در کارنامه علمی ایشان دانشیار دانشگاه علامه طباطبایى، استاد وابسته دانشکده مطالعات جهان در دانشگاه تهران، استاد مدعو دانشگاه ناگویا، دانشگاه کوبه و دانشگاه سی جو و دانشیار دانشگاه تیکیو در توکیو به چشم می خورد. ایشان سال ها مدیر بخش آموزش متوسطه بنیاد آموزشی ایشیدا گاکوئین در دانشگاه سی جو بود. او یکی از نادر پژوهشگران خارجی با گرنت پژوهشی از وزارت علوم در ژاپن است. ایشان یکی از معروف ترین پژوهشگران "درس پژوهی" در جهان و از جمله بنیان گزاران "انجمن جهانی درس پژوهی" و عضو هیات تحریریه مجله بین المللی این انجمن است. دکتر سرکار آرانی تاکنون بیش از75 مقاله ى علمى-پژوهشى به زبان های فارسى، انگلیسى و ژاپنى، در مجلات معتبر ملی (ایران و ژاپن) و بین المللی به چاپ رسانده و درکنفرانس های بین المللی بسیاری در سراسر جهان مقاله ارائه داده است. از ایشان بیش از هفده کتاب در ایران و خارج از کشور به چاپ رسیده است. مهم‌ترین محورهای پژوهشی دکتر سرکار آرانی عبارتند از: فرهنگ آموزش، مطالعات تطبیقی آموزش و یادگیری، سنت‌های آکادمیک و فرهنگ دانشگاهی ، و مدل‌های اثربخش بهسازی آموزش به ویژه "درس پژوهی".

پیام بانی کی مون،دبیر کل سازمان ملل متحد،به مناسبت روز جهانی صلح

 

21 سپتامبر 2013(سی ام شهریور 92)

برگردان : مهدی بهلولی

روز جهانی صلح،زمانی است برای بازاندیشی- روزی که دیگر بار،باورمان را به خشونت پرهیزی و درخواست مان را برای آتش بس جهانی،بازگو می کنیم. ما از مردم سراسر جهان می خواهیم به احترام کسانی که در درگیری ها کشته شدند و بازماندگانی که با هول – و- هراس و درد زندگی می کنند،در نیم روز به وقت محلی،یک دقیقه سکوت برگزار کنند.

 ما امسال دست روی "آموزش و پرورش برای صلح" می گذاریم. آموزش و پرورش برای پروراندن شهروندی جهانی و ساختن جامعه های صلح جو،حیاتی است.

 ملاله یوسف زی- دختر مدرسه ای پاکستانی که به جرم تلاش برای دست یابی به حق آموزش،از سوی طالبان هدف ترور قرار گرفت- در ماه ژوئن،به سازمان ملل متحد آمد. ملاله گفت : "یک آموزگار،یک کتاب،یک قلم،می تواند جهان را دگرگون سازد." اینها نیرومندترین جنگ افزارهای ما هستند.

از همین رو،من در سال گذشته،نخستین نوآوری آموزش و پرورش جهانی را به راه انداختم. هر دختر و هر پسر،شایستگی برخورداری از آموزش و پرورش کیفی و فراگیری ارزش هایی را دارند که آنها را یاری خواهند کرد تا خودشان را همچون بخشی از اجتماع جهانی درنگرند.

 حکومت ها و دست اندرکاران توسعه،می کوشند تا همه ی کودکان به مدرسه بروند و به خوبی آموزش ببینند تا برای زندگی در سده ی بیست و یکم خود را آماده کنند. در کشورهایی که با کمبود مهم ترین نیاز زندگی،که همان سرپناه است،روبرویند- همچون کشورهایی که درگیر جنگ شده اند- برای یاری به نیمی از همه ی کودکانی که آموزش نمی بینند،جریانی تازه به راه افتاده است. اما ما باید بیشتر بکوشیم- بسیار بیشتر. هنوز هم از پنجاه و هفت میلیون کودک،آموزش و پرورش دریغ می شود. میلیون ها کودک دیگر،به آموزش مدرسه ای بهتر نیاز دارند.

 آموزش تهیدست ترین و حاشیه ای ترین کودکان،به رهبری سیاسی بی باکانه و تعهد مالی افزون تر نیاز خواهد داشت. با این رو اما،کمک به آموزش و پرورش برای نخستین بار در یک دهه،کاهش یافته است. ما باید این کاهش را وارونه سازیم،همکاری های تازه پدید آوریم،و مایه ی توجه ی بسیار بیشتر به کیفیت آموزش گردیم.

 در این روز جهانی صلح،بیایید پیمان بندیم که به کودکان مان ارزش های بردباری و احترام متقابل را بیاموزانیم. بیایید برای مدرسه ها و آموزگاران هزینه کنیم که بنیاد جهانی خوب و دربرگیرنده ی همه را خواهند گذاشت؛جهانی که پذیرای گوناگونی است. بیایید در راه صلح بجنگیم و با همه ی توش و توان مان،به دفاع از آن برخیزیم.   

The International Day of Peace is a time for reflection - a day when we reiterate our belief in non-violence and call for a global ceasefire. We ask people everywhere to observe a minute of silence, at noon local time, to honor those killed in conflict and the survivors who live with daily trauma and pain.

This year we are highlighting Education for Peace. Education is vital for fostering global citizenship and building peaceful societies.

In June, Malala Yousafzai, the Pakistani schoolgirl targeted for assassination by the Taliban for campaigning for the right to education, came to the United Nations. Malala said: “One teacher, one book, one pen, can change the world.” These are our most powerful weapons.

That is why, last year, I launched the Global Education First Initiative. Every girl and every boy deserves to receive a quality education and learn the values that will help them to see themselves as part of a global community.

Governments and development partners are working to get every child in school and learning well to equip them for life in the 21st century. There is new momentum in countries with the greatest needs, such as those affected by conflict, which are home to half of all children lacking education. But we must do more – much more. Fifty-seven million children are still denied an education. Millions more need better schooling.

Educating the poorest and most marginalized children will require bold political leadership and increased financial commitment. Yet aid for education has dropped for the first time in a decade. We must reverse this decline, forge new partnerships, and bring much greater attention to the quality of education.

On this International Day of Peace, let us pledge to teach our children the value of tolerance and mutual respect. Let us invest in the schools and teachers that will build a fair and inclusive world that embraces diversity. Let us fight for peace and defend it with all our might. 

    

 

بان کی مون : هر دختر و هر پسر شایسته دریافت آموزش با کیفیت است

 

 دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز جهانی صلح 21 سپتامبر 2013 برابر با 30 شهریور ماه سال جاری، گفت: هر دختر و هر پسر شایسته دریافت آموزش با کیفیت است و باید بتوانند ارزش‌هایی را فراگیرند که به آنان کمک کند تا خود را به عنوان بخشی از جامعه جهانی مشاهده کنند.

به گزارش سرویس آموزش و پرورش ایسنا، متن کامل پیام بان کی مون به شرح زیر است:

«روز جهانی صلح زمانی برای بازتاب تاکید بر اعتقادمان بر عدم خشونت و فراخوان ما برای آتش بس جهانی است. از مردم در همه جا می‌خواهیم در نیمروز به وقت محلی به یادبود آنانی که در درگیری کشته شده‌اند و بازماندگانی که با درد و رنج هر روز به زندگی خود ادامه می‌دهند، یک دقیقه سکوت کنند. امسال تاکید ما بر «آموزش برای صلح» است. آموزش برای پرورش حقوق شهروندی جهانی و ایجاد جوامع صلح آمیز حیاتی است.

در ماه ژوئن، ملاله یوسفزای دختر مدرسه‌ای پاکستانی که طالبان قصد قتل وی را داشتند، برای جنبش حق آموزش به سازمان ملل متحد آمد. ملاله گفت: یک معلم، یک کتاب،‌ یک قلم‌، می‌تواند جهان را تغییر دهد. این‌ها قوی‌ترین سلاح‌های ما هستند.

به همین دلیل سال گذشته اینجانب «نخستین ابتکار جهانی آموزش» را معرفی کردم. هر دختر و هر پسر شایسته دریافت آموزش با کیفیت است و باید بتوانند ارزش‌هایی را فرا گیرند که دولت‌ها و شرکای توسعه‌ای تلاش می‌نمایند از جامعه جهانی مشاهده کنند.

دولت‌ها و شرکای توسعه‌ای تلاش می‌کنند هر کودک را به مدرسه بفرستند و آموزش خوب ارائه دهند تا آنان به خوبی برای زندگی در قرن بیست و یکم مجهز شوند. حرکت نوینی در کشورهایی که محتاج بیشترین کمک ما هستند، در حال رخ دادن است مانند آنها که تحت تاثیر درگیری‌ها قرار دارند یعنی جاهایی که محل اقامت کودکانی است که با کمبود آموزش مواجه‌اند، اما باید کارهای بیشتر و بیشتری انجام دهیم. پنجاه و هفت میلیون کودک از تحصیل محروم هستند. میلیون‌ها کودک بیشتر و بیشتر نیازمند مدارس بهتری هستند.

آموزش فقیرترین و منزوی‌ترین کودکان نیازمند هدایت سیاسی جسورانه و تعهد مالی افزون تر است. در عین حال برای نخستین بار در یک دهه کمک‌ها برای آموزش کاهش یافته باید این روند را معکوس، مشارکت‌های جدیدی ایجاد و توجه بیشتری به کیفیت آموزش کنیم.

در این روز بین‌المللی صلح؛ اجازه دهید تعهد نماییم به کودکان خود ارزش بردباری و احترام متقابل بیاموزیم. اجازه دهید بر مدارس و مربیانی سرمایه گذاری کنیم که دنیایی منصفانه، فراگیر و پذیرای تنوع خواهند ساخت. اجازه دهید برای صلح و دفاع از آن با تمام توان مبارزه کنیم.»  

http://www.isna.ir/fa/news/92062818047/هر-دختر-و-هر-پسر-شایسته-دریافت-آموزش-با-کیفیت

دانش آموز سر معلم را سر کلاس برید

 

فرهنگیان نیوز

به گزارش پلیس در پی گرفتن گوشی تلفن همراه یک دانش آموز دبیرستانی توسط معلم در زمان تدریس دانش آموز خاطی سر معلم خود را برید.

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران به نقل از شین هوآ: دانش آموز دبیرستانی در یکی از دبیرستانهای استان جیانگشی واقع در شرق چین به قصد انتقام گرفتن از معلم شیمی خود با حمله به وی سر معلم خود را با چاقوی دو زبانه از پشت سر برید و متواری شد.

این حادثه در حالی اتفاق اقتاد که تنها چهار روز از روز معلم در چین می گذشت.

این معلم و پدر 34 ساله سابقه ای درخشان در امر تدریس درس شیمی به مدت 5 سال بود.

این دانش آموز که با نام لی در خبرگزاری های محلی چین نام برده شد، شب گذشته خود را تسلیم پلیس کرد و از اقدام خود اظهار پشیمانی کرد

http://farhangiannews.ir/view-11317.html

نقش و جایگاه سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش

 

محمدرضا نیک‌نژاد

روزنامه بهار،28 شهریور 92

"سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش" نامی بود که دولت دهم و وزیر پرکارش! در سامانه آموزشی برای «سند ملی آموزش‌وپرورش» برگزیدند. تهیه این سند در سال‌های پایانی دوره هشت‌ساله اصلاحات آغاز شد و پس از صدها ساعت کار بیش از 500کارشناس، در دوره دوم ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به دست حاجی‌بابایی، وزیر آموزش‌وپرورش رسید. نخستین نگاشت این سند در سال 88 روی پایگاه اطلاع‌رسانی شورای‌عالی آموزش‌وپرورش گذاشته شد. نگاشت دوم آن‌ که به سند مشهد شناخته می‌شود در سال 89 تصویب و در پایان، سند سال 90 بود که برای اجرا به آموزش‌وپرورش سپرده شد. مهم‌ترین تفاوت نخستین نگاشت با واپسین آن، دگرگونی در هدف‌ها و راهبردها بود و البته در ویرایش‌های پایانی، رنگ و بوی به شدت ایدئولوژیک سند بیش از گذشته به چشم می‌آمد. از دیگر دگرگونی‌ها در نگاشت‌های پیاپی سند، کم‌رنگ شدن رگه‌هایی از آموزش‌وپرورش جهانی و دموکراتیک – مانند آموزش‌های شهروندی و همکاری و همیاری دموکراتیک دانش‌آموزان در فرآیندهای آموزشی و پرورشی، پررنگ کردن نقش نهادهای مردم‌نهاد و مدنی در آموزش و تشویق فرهنگیان و تشکل‌های صنفی آن‌ها برای ورود به گستره‌های تصمیم‌سازی و اجرایی و... - بود که یا حذف یا از درونمایه‌های خود تهی شدند. در این زمینه می‌توان به گفت‌وگوی یکی از نظریه‌پردازان و نویسندگان اصلی این سند در زمان اصلاحات و پس از آن، یعنی محمود مهرمحمدی اشاره کرد.

ایشان در گفت‌وگویی که با ایلنا داشتند، می‌گویند: «سند مصوب تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، از آن ظرفیت تحولی که داشت، به دلیل پاره‌ای از ملاحظات اجرایی و محافظه‌کاری تهی شده است. از این‌که چرا در سایه یک بلند‌نظری، آینده‌نگری و تفکر استراتژیک از فرصت تدوین سند بنیادین استفاده نشد، تاسف می‌خورم. مضامین سند بنا بود در بلند‌مدت و نه در کوتاه‌مدت به اجرا در‌بیاید. متاسفانه وزارت آموزش‌وپرورش برای اجرا کردن سند تحول، روی مواردی انگشت گذاشته است که با هیچ منطقی سازگار نیست. آموزش‌وپرورش باید در وهله اول تحول را در ابعاد محتوایی و تمرکز برآن جست‌وجو می‌کرداما پرسش پایه‌ای درباره «سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش» آن است که، چه نیازی به تهیه آن بود و فلسفه نوشتنش چه بود؟ به باور بسیاری از کارشناسان آموزشی مهم‌ترین هدف تهیه و آماده‌سازی این سند راهبردی برای آموزش‌وپرورش- همسو با سند چشم‌انداز 20ساله- توسعه همه‌جانبه و دانایی‌محور است. بنابراین بود که بخش‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... با هم پیش روند تا راه رسیدن به توسعه پایدار در سند چشم‌انداز 1404 هموار شود. این سند هم، بخش آموزش‌وپرورش آن را دربر می‌گرفت. یک هدف دیگر تهیه یک نقشه راه برای دست‌یابی به هدف‌های کلان و درازمدت آموزشی و جلو‌گیری از رفتارهای سلیقه‌ای و خودمحورانه فرادستان سامانه آموزشی بود. از آغاز راه‌اندازی نهاد رسمی آموزش در ایران، همواره سیاست‌های آموزشی در گرو دیدگاه‌های وزیر یا گروه معاون‌ها و مشاوران او بوده است. با آمدن و رفتن هر وزیر این سیاست‌ها دگرگون شده و وزیر تازه به دنبال اختراع چرخ خویش می‌رفت. قرار بر این بود که این سند در گستره آموزش‌وپرورش، پایانی باشد بر این‌گونه رفتارهای خودمحورانه فرادستان سامانه آموزشی. اما شوربختانه در همین سند هم راهکاری برای بازدارندگی کارگزاران پیش‌بینی نشده بود و سند گستره‌ای فراخ برای برخوردهای سلیقه‌ای در گام‌های اجرایی پدید می‌آورد. برای نمونه حاجی‌بابایی در اجرای سند به جای اجرای گام به گام سند و آغاز کار از نخستین راهکارها- در میان 131راهکار- یک‌راست سراغ صد و دوازدهمین راهکار- یعنی دگرگونی ساختاری یا همان ساختار 6-3-3 - می‌رود. ایشان با اجرای بدون اولویت سند، شتابزدگی در پیاده کردن بخش‌های برگزیده و مورد علاقه خویش، بی‌توجهی به زمان‌بندی و زمینه‌ها و امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، بی‌اعتنایی به دیدگاه‌ها و خواسته‌های دانش‌آموزان، خانواده‌ها، کارشناسان و فرهنگیان، مقدم دانستن دیدگاه‌های خود و نهادهای بیرون از آموزش‌وپرورش در دگرگونی‌ها و... بزرگ‌ترین نقض‌کننده بند‌های سند تحول بنیادین شد و آن را از جایگاه یک سند راهبردی و بنیادین به زیر کشید. باشد تا کارگزاران تازه آموزشی در دولت «تدبیر و امید» با درس گرفتن از تجربه‌های گذشته و بهره‌گیری از کارشناسان زبده، کارآمد و دانشمند، سند را به جایگاه درخورش برگردانند و در صدر نشانند.    

 

http://baharnewspaper.com/News/92/06/28/19484.html

ثبت نام اجباری دانش آموزان تجدیدی در هنرستانها همچنان ادامه دارد

 

به رغم دستور سرپرست آموزش و پرورش

ثبت نام اجباری دانش آموزان تجدیدی در هنرستانها همچنان ادامه دارد

برخی از دبیرستانهای شهر تهران به رغم دستور سرپرست وزارت آموزش و پرورش و همچنین معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران مبنی بر لغو تحصیل اجباری در هنرستانها، همچنان مانع از صدور برگه هدایت تحصیلی شهریور ماه برای دانش آموزان شده و دانش آموزان تجدیدی به رغم قبولی در امتحانات این دوره مجبور به انتخاب رشته تنها در رشته های هنرستانی هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، علی اصغر فانی روز گذشته در گفتگویی با خبرنگار مهر خبر از توقف دستورالعمل تحصیل اجباری دانش آموزان در هنرستانها را داده و گفته بود که موضوع رفتن دانش آموزان تجدیدی به هنرستانها نیز دستورالعمل آموزش و پرورش شهر تهران بود که به محض اطلاع این موضوع را پیگیری کرده و مانع از اجرای آن شدم. والدین و یا دانش اموزان تجدیدی نگران نباشند و هیچ اجباری برای رفتن آنها به هنرستان وجود ندارد.

به گفته سرپرست وزارت آموزش و پرورش، فلسفه توسعه هنرستان ورود دانش آموز به بازار کار است. اگر قرار باشد با اجبار دانش آموزی را به هنرستان بفرستیم، قطعاً تاثیرگذاری لازم را در بازار کار نخواهد داشت.

این در حالی است که تنها 5 روز مانده به آغاز سال تحصیلی همچنان برخی از مدارس شهر تهران اقدام به صدور برگه هدایت تحصیلی بعد از قبولی دانش آموزان در امتحانات شهریور ماه نکرده و معتقدند که آموزش و پرورش شهر تهران هنوز بخشنامه قبلی را ابطال نکرده است.

مهدی بهلولی یکی از معلمان مدارس شهر تهران در گفتگو با مهر گفت: این دستورالعمل هنوز در مدارس در حال اجراست و روز گذشته بسیاری از والدین از اینکه فرزندانشان نمی توانند به رغم قبولی در امتحانات شهریور ماه رشته مورد دلخواه خود را از بین رشته های نظری انتخاب کنند، بسیار نگران و ناراحت بودند.

به گفته او، مدارسی همچون فیروز بهرام و مدرسه علمیه در خیابان بهارستان همچنان با استناد به بخشنامه گذشته اقدام به ثبت نام کرده و دانش آموز را مجبور به انتخاب رشته در هنرستانها می کنند.

احمد فراهانی معاون مدرسه علمیه در بهارستان درباره ابطال شدن بخشنامه آموزش و پرورش شهر تهران از سوی سرپرست آموزش و پرورش، گفت: هنوز هیچ دستورالعمل جدیدی برای تغییر در ثبت نام دانش آموزان تجدیدی به دست ما نرسیده است.

 

به گفته او، براساس بخشنامه 17 شهریور ماه آموزش و پرورش شهر تهران، ثبت نام دانش اموازان باید براساس برگه هدایت تحصیلی نمرات آنها در خرداد ماه انجام گیرد و اگر دانش آموزی به عنوان مثال برگه هدایت تحصیلی خود را گم کرده است باید قبل از اعلام نتایج شهریور ماه برگه هدایت تحصیلی شان صادر شود.

به گزارش مهر، عدم صدور برگه هدایت تحصیلی بعد از امتحانات شهریور ماه به این معنی است دانش آموزان تجدیدی که نمره لازم را برای رفتن به رشته های نظری در شهریور ماه می گیرند، امکان انتخاب رشته را نداشته و آنها مجبور به انتخاب رشته در هنرستان ها می شوند.

اما در این میان محمود حسینی معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران، گفت: دستورالعمل لغو بخشنامه تحصیل دانش آموزان تجدیدی در هنرستان از سوی آموزش و پرورش شهر تهران صادر و به ادارات کل مناطق شهر تهران ارسال شده است.

وی با بیان اینکه هیچکدام از مدارس حق اجرای این بخشنامه را ندارند درباره اینکه تعدادی از مدارس هنوز بخشنامه قبلی را اجرا می کنند، توضیح داد: دستورالعمل لازم برای ادارات ارسال شده و شاید هنوز ادارات این بخشنامه جدید را به مدارس ابلاغ نکرده اند.

به گفته حسینی، دانش آموزان باید در شهریور ماه متناسب با نمره هایشان برگه هدایت تحصیلی را گرفته و براساس برگه هدایت تحصیلی در رشته های مورد دلخواه خود می توانند ثبت نام کنند.

http://www.mehrnews.com/detail/News/2137987

دانش آموزان تجدیدی،سر در گم و آشفته

 

مهدی بهلولی 

روزنامه آرمان،27 شهریور 92

"موضوع رفتن دانش آموزان تجدیدی به هنرستان ها نیز دستورالعمل آموزش و پرورش شهر تهران بود که به محض اطلاع این موضوع را پیگیری کرده و مانع از اجرای آن شدم. والدین و یا دانش اموزان تجدیدی نگران نباشند و هیچ اجباری برای رفتن آنها به هنرستان وجود ندارد." این سخنان علی اصغر فانی،سرپرست وزارت خانه ی آموزش و پرورش،با خبرگزاری مهر،دیروز 26 شهریور 92 است درباره ی بخشنامه ی بحث برانگیزی که چند روز پیش در تاریخ دهم شهریور از سوی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران صادر شد. برابر این بخشنامه ،هر دانش آموز سال نخست دبیرستان،که در یکی از درس مربوط به تعیین رشته ی رشته های نظری(ریاضی فیزیک،تجربی و انسانی) تجدید شود در شهریور بایستی برابر برگه ی هدایت تحصیلی خرداد ماه انتخاب رشته نماید و به ناگزیر به رشته ی کار و دانش و فنی حرفه ای می رود.  البته داستان این بخشنامه،مفصل است و به چند ماه پیش برمی گردد،هنگامی که در اردیبهشت ماه،در شماری از منطقه های تهران،نشست های توجیهی مدیران متوسطه برای اجرای این بخشنامه گذاشته شد اما زمانی که این خبر رسانه ای گردید،ابراهیم سحرخیز،معاون آموزش متوسطه ی وزیر آموزش و پرورش،آن را تکذیب کرد و ختی به نیشخند گرفت!

 هم اکنون اما نکته ی اصلی این است که با وجود سخن سرپرست آموزش و پرورش مبنی بر جلوگیری از اجرای آن،گویا هنوز این دستور وزیر کتبی و یا شفاهی به مدرسه ها ابلاغ نگردیده است. این نگارنده،دیروز 26 شهریور به مدرسه محل کارم در منطقه ی 12 تهران رفتم . در این منطقه هنوز از سوی آموزش و پرورش،چیزی مبنی بر لغو بخشنامه ی پیشین به مدرسه ها گفته نشده و هنوز همان بخشنامه ی دهم شهریور در حال اجراست و این موضوع مایه ی آشفتگی شماری از خانواده ها و حتی مدیران مدرسه ها گردیده است که هنوز  نمی دانند دانش آموزان تجدیدی می توانند رشته های نظری را برگزینند یا نه. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که تا آغاز مدرسه ها،چند روزی بیشتر نمانده است. از این رو انتظار بر این است که فرادستان آموزش و پرورش،هر چه زودتر درباره ی این بخشنامه،نظر نهایی آموزش و پرورش را به مدرسه ها ابلاغ نمایند. 

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=413&pageno=4

معلمان رفتند، تهران هنوز شلوغ است

 

گزارشی از نگین باقری

روزنامه آرمان،27 شهریور 92

 نگران بودند؛ از جمعیت تهران. از اینکه تهران از فشار جمعیت بترکد؛ از اینکه امکانات شهری به همه نرسد؛ از بلایای طبیعی. از اینکه حجم ترافیک هر روز بیشتر شود و آلودگی افزایش یابد. برای همین محمود احمدی‌نژاد اواخر سال 88 گفت که باید 5‌میلیون نفر تهران را تخلیه کنند. سال 89 هم اولین فاز انتقال کارمندان از کلانشهرها به شهرستان‌ها شروع شد. دولت دهم تصمیمش را برای خلوت کردن تهران این‌گونه گرفته بود؛ خالی کردن پایتخت از آدم‌ها. اگرچه بهترین دانشگاه‌ها در تهران بود، همه وزارتخانه‌ها در تهران قرار داشت و بیشترین شغل‌های سودده در تهران امکان فعالیت داشتند اما ساختمان‌ها را نمی‌شد به حرکت درآورد. ساختمان‌ها بتونی و محکم سر جای خود ایستاده بودند. مناسبات زندگی اقتصادی در کلانشهرها شکل خودش را گرفته بود و قابل تغییر نبود. در مقابل اما انسان‌ها دم‌دست‌ترین موجودات قابل تحرک بودند. اولین نیرویی که در شهر قابل انعطاف بود آدم‌ها بودند. آدم‌هایی که زندگی داشتند، کار داشتند، زن و و شوهر و بچه داشتند و به هر شکلی حاضر نبودند زندگیشان را رها کنند و راهی روستا و شهر‌های دیگر بشوند. برای همین دولت دهم راهی جز ابزار‌های تشویقی ندید. کارمندها به هم می‌گفتند «اگر تهران را رها کنیم، خانه می‌دهند، زمین می‌دهند‌، پاداش می‌دهند». کارمندانی که از خود به اندازه یک سانتی‌متر زمین هم نداشتند، تهران را رها کردند تا 100 متر زمین را این طور به نام خود بزنند. دسته‌دسته کارمندان را به شهرستان‌ها فرستادند و گفتند تهران جا ندارد. تعداد زیادی از این افراد را معلمان تشکیل می‌دادند. معلمانی که حالا بعد از سال‌ها ترک مبدا متوجه شده‌اند از هیچ تشویقی برخوردار نشده‌اند و حتی امکان بازگشت هم ندارند. در آیین‌نامه این طرح آمده بود: چنانچه محل انتقال کارمند تهرانی در فاصله بیش‌از 150 کیلومتری خارج از حریم تهران باشد، 120‌مترمربع زمین برای ساخت مسکن همراه با وام ساخت به او تعلق می‌گیرد و چنانچه مقصد سایر شهرستان‌ها باشد 150 مترمربع زمین به همراه 4 میلیون تومان ودیعه مسکن واگذار خواهد شد.

مشکل را در استانداری حل کنید

5‌میلیون نفری که احمدی‌نژاد می‌خواست از تهران خالی کند، تا پایان سال 91 حدود 32‌هزار کارمند شده بود. کارمندانی که 5‌هزار نفرشان را فرهنگیان تشکیل می‌دادند. براساس نتایج حاصل از آیین‌نامه سال 86 خروج از کلانشهرها، عمده متقاضیان خروج از تهران در آن زمان فرهنگی - معلم- بوده‌اند. گیلان نیز به‌عنوان پرطرفدارترین شهر مقصد کارمندان انتخاب می‌شد. تا اینکه مردادماه 92 دستور انتقال کارمندان دولت از کلانشهرها به سایر مناطق و شهرها، منتفی شد. اما آنهایی که شهر و دیار خود را رها کرده بودند دیگر راهی برای بازگشت پیدا نکردند. حالا 3‌سال از این طرح می‌گذرد که فرهنگیان فهمیده‌اند با رهاکردن شهرشان خبری از تسهیلات گفته شده نیست. نه خبری از خانه و زمین است و نه بویی از افزایش حقوق. چکیده همه تشویق‌های دولت حدود 150‌هزار تومان افزایش حقوق بوده که آن هم بعد از افزایش حقوق همه معلمان در سال 92، حقوق معلمانی که از این طرح استفاده کرده بودند شامل این افزایش حقوق نشده است. معاون سابق استاندار تهران در این رابطه به آرمان می‌گوید: این افراد می‌توانند حالا با ملغی شدن طرح به شهر مبدا برگردند. نعمت‌ا... ترکی می‌افزاید: آنهایی که نمی‌توانند برگردند به خاطر این است که از تسهیلات استفاده کرده‌اند. اما افرادی که نه از تسهیلات استفاده کرده‌اند و نه اجازه بازگشت به آنها داده می‌شود باید مشکل خود را در معاونت توسعه مدیریت و منابع انسانی استانداری حل کنند. شهرام کریمی، دبیر ریاضی با 25 سال سابقه کار است می‌خواهد به هر نحوی شده به تهران برگردد اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش به او گفته‌اند باید 10 سال در تنکابن(شهری که به آن مهاجرت کرده است) زندگی و کار کند. یعنی زمانی که دیگر بازنشسته شده است، اجازه بازگشتش به تهران را خواهند داد!

 همسرش هم یک دبیر آموزش و پرورش است. هر دوشان سال 89 بعد از شنیدن وعده‌های رنگارنگ به تنکابن مهاجرت می‌کنند اما حالا از عملی نشدن وعده‌ها ناراضی هستند. «آن سال کل معلم‌هایی که به تنکابن مهاجرت کردند 8 نفر بودند که به هیچ کداممان یک هل‌پوک هم نرسید. دربخشنامه دولت حدود 28 بند برای کارمندانی که قصد خروج از کلانشهرها را داشته باشند تشویقی آمده است. برخی از معلمان لرستان یا قوچان این تسهیلات را گرفتند اما ما را از این تسهیلات منع کردند. اول گفتند که کلاردشت زمین می‌دهند. به همسرم گفتند وام می‌دهند. برای خرید زمین یک‌میلیون و پانصد‌هزار تومان به حساب وزارت مسکن و شهرسازی ریختیم اما هیچ سقفی به ما تعلق نگرفت. وزارت آموزش و پرورش گفت این به ما ربطی ندارد و ما را به فرمانداری تنکابن ارجاع داد. آخر یک زمینی با چند تیرآهن در چالوس نشانمان دادند، گفتند این را به شما می‌دهیم. من هم قبول نکردم. این زمین هنوز بعد از 4 سال همچنان به همان شکل است. به دیوان عدالت اداری شکایت کردم، اما هنوز هیچ که هیچ.» مشکلش فقط این نیست که چرا دولت به وعده‌اش عمل نکرده بلکه می‌گوید تنکابن هم به من معلم ریاضی نیاز ندارد. «اینجا مدام مرا اذیت می‌کنند. لیسانس ریاضی دارم اما معلم ورزش یک دبستان در روستا هستم. امسال 75‌درصد از ضریب شغلی و گروه تشویقی را هم ندادند. هزینه سفر را هم نداده‌اند. اگر موقعیتی پیش آید با کله به تهران برمی‌گردم.» او درباره عدم تحقق وعده وام توضیح می‌دهد: «قرار بود وام را به همسرم بدهند. یک وام 20‌میلیون تومانی با سود 4‌درصد اما هیچ بانکی عاملیتش را نپذیرفت». خانی، معلم دیگری که درحال حاضر در ساوجبلاغ تدریس می‌کند. توضیح می‌دهد: «ما معلمان اشتباه کردیم که از تهران خارج شدیم. به حقوقمان 196‌هزار تومان اضافه شد؛ اما بعدا به همه معلمان 80‌هزار تومان اضافه حقوق می‌دهند که این مبلغ به ما اختصاص نمی‌یابد». یعنی فرق او که در روستاهای ساوجبلاغ درس می‌دهد و برای خالی کردن تهران و بازکردن جای یک نفر دیگر به شهر دیگری مهاجرت کرده یکصد‌هزار تومان است. «هیچ‌کدام از پاداش و هزینه سفر و گروه تشویقی و زمین و مسکن مهر هم که ندادند. الان هم درحال شکایت به دیوان عدالت اداری هستیم». هشترودی، معلم ریاضی در هشتگرد است. او نسبت به بقیه معلم‌ها شرایط بهتری دارد. حداقل اینکه اگر خانه و زمین به او نداده‌اند، 25‌میلیون تومان برای مسکن مهر هشتگرد از او دریافت کرده‌اند. او نیز به آرمان می‌گوید: اول وعده زمین دادند بعد گفتند به‌جای زمین مسکن مهر می‌دهیم‌. حالا هم 25‌میلیون تومان برای مسکن مهر به حساب وزارت مسکن و شهرسازی ریخته‌ایم اما چیزی تحویلمان نداده‌اند. از هزینه سفر هم خبری نبود. حتی فوق‌العاده شغلی هم ندادند وقتی برای دریافت هزینه سفر هم مراجعه کردم، گفتند بودجه نداریم.»کارمندان از تهران رفتند، بخشنامه ملغی شده است اما آنها همچنان حیران در شهرستان‌ها مانده‌اند. با این حال بازنده این داستان هنوز تهران است که همچنان برایش بلایای طبیعی زنگ خطر محسوب می‌شود. هنوز از فشار جمعیت درحال انفجار است، هر سال روزهای پاک کمتری به خود می‌بیند، هر روز باید برای آدم‌های زیادی که برای پیداکردن کار و تحصیل و درمان به تهران می‌آیند جای بیشتری باز کند. فرهنگیان از تهران رفتند، شهر اما هنوز شلوغ است. 

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=413&pageno=7