بزرگترین ترس،ترس از تغییر است!

                         

                                                     محمد روزبهانی

 "اگر تغییر نکنیم،رشد نمی کنیم. اگر رشد نکنیم، در واقع زندگی نمی کنیم. برای رشد لازم است موقتا از امنیت خود صرف نظر کنیم. این کار ممکن است به معنای ترک الگوهای آشنا اما دست و پاگیر باشد که ایمن ولی بی حاصل است و ترک ارزشهایی باشد که دیگر قبولشان نداریم و کنار گذاشتن روابطی که معنای خود را از دست داده اند. به قول داسایوفسکی" مردم از برداشتن گامی جدید یا گفتن کلامی نو بیشتر از هر چیز دیگری می هراسند" در حالی که ترس حقیقی باید از چیزی درست بر عکس این ها باشد( کتاب خودسازی- جان سی. مکسول صفحه12)

 آموزش و پرورش نوین یعنی آموزش و پرورش پر از تغییر ، تحول و خلاقیت! در این نوع از آموزش و پرورش به دانش آموز متفاوت  و خلاقانه فکر کردن آموزش داده می شود و نه  مثل هم فکر کردن! در نظام آموزش و پرورش پیشرو ترسی از تغییر وجود ندارد. دانش آموزان را به سمت اندیشه های نو و جدید راهنمایی می کنند. آنها را به دلیل متفاوت اندیشیدن با دیگران و ساختارهای حاکم سرزنش نمی کنند.  حال سوال این است که نظام  آموزش و پرورش ما در این میانه چگونه عمل می کند؟ معلمان ما چطور؟ دانش آموزان چگونه ؟ و حتی خانواده ها به چه صورت؟ به راحتی می توان به این سوالات پاسخ داد! آموزش و پرورش ما  با تغییر میانه ی خوبی ندارد. از دگرگونی و تحول بیم ناک است. خانواده ها نیز به  روشها  تکراری خو گرفته اند و  در پی دگرگونی و متحول شدن نیستند و نمی خواهند که تغییری در روشهای موجود صورت گیرد! معلمان نیز همین طور! اکثر معلمان طرفدار روشهای موجود و حتی گذشته هستند. با روشهایی که خود به همان روشها آموزش دیده اند راحت ترند. خیلی نمی خواهند در وضعیت موجود تغییری صورت گیرد.  بطور کلی جامعه،خانواده ها، معلمان و مسئولین از تغییر می ترسند! چونکه نمی دانند چه اتفاقی ممکن است  پس از تغییرات روی دهد. اما از چیزی که می شناسند و به آن عادت کرده اند ترسی ندارند. این برای آموزش و پرورش آسیبی بزرگ است ! آموزش و پرورش اولین نهاد و سازمانی است که می بایست به دنبال تغییر و تحول در روشهای زندگی و یادگیری و یاد دهی باشد. آموزش و پرورش ،باید بانی تغییرات تاثیر گذار باشد نه سدی در مقابل تغییرات و تحولات مفید! همه ی تحولات بزرگ از مسیر آموزش و پرورش می گذرد. کشوری را نمی توان دید که بدون  آموزش و پرورش به روز ،پویا و خلاق توانسته است به توسعه برسد. بهتر است همه ، از اولیا تا معلمان و مسئولین  به این موضعات بیندیشند. اگر می خواهیم توسعه پیدا کنیم باید تغییر نماییم!

http://roozbahany.blogsky.com/

 

یک روز مدرسه

          

                               مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،5 خرداد 93

 چند روز مانده بود به آغاز آزمون های خردادماه. با همکاران در دفتر مدرسه نشسته بودیم  و گفت و گو می کردیم. یکی گفت در فلان دبیرستان دیگر که کار می کنم چند روز پیش مدیرش به آموزگاران گفت که در این چند روز مانده تا آغاز آزمون ها،برای هر کلاس،یکی دو جلسه تقویتی می گذاریم و شما هم در آن جلسه ها،شماری نمونه سوال امتحانی حل کنید و پرسش های آزمون تان را از میان همان ها برگزینید. به دانش آموزان هم گفته ایم که این جلسه ها را مهم بدانند و همگی در آنها شرکت کنند. گفت من هم گفتم دست کم دانش آموزان بی ادب را از این کلاس های "مهم" محروم کنید. نام یکی از دانش آموزان کلاس را هم آوردم که چندی پیش در جلوی کلاس و پیش همه ی دانش آموزان،توهین بدی به من کرد و تنها دو سه جلسه از کلاس محروم شد. حالا آیا بهتر نیست اینجور دانش آموزان را به این کلاس ها راه ندهیم و ما هم به جای دادن پرسش های آزمون،با بچه های باانگیزه تر و باادب،به رفع اشکال بپردازیم. می گفت که مدیر نپذیرفته؛ دیروز هم که از همکاران،برنامه کاری سال آینده گرفته به سراغ من نیامده و گویا به نوعی،محترمانه،بیرونم کرده است! دیگری گفت از چند سال پیش رسم شده که سه چهار هفته پیش از آزمون ها،فرمی می آورند که امضاء می کنیم و "پیش بینی" می کنیم که در آزمون های خرداد،چند درصد قبولی خواهیم داد. چندی پیش هم دوباره آن را آوردند و ما هم امضاء کردیم. راستش حال و حوصله ی بگو مگو با مدیر را ندارم. با دو برادرم،شرکتی ساختمانی زده ام و کار و بارم خیلی در آنجا بهتر است. 24 سال سابقه دارم و حیف ام می آید آموزش و پرورش را  رها کنم و بروم. می دانم این امضاء کردن ها کار درستی نیست اما برای ام مهم نیست و می خواهم این یکی دو سال را هم هر جوری شده تمام کنم بروم دنبال کارم. راستش عمر خودم را هم بی خودی در مدرسه و با دانش آموز سپری کردم.

 داشتیم حرف می زدیم که معاون مدرسه آمد و ابلاغ مراقبت امتحانی مرا آورد. مدرسه ی ما،حوزه ی اجرایی آزمون های هماهنگ کشوری است و چند روز پیش از آن به من پیشنهاد دادند که مراقب امتحان باشم و من هم پذیرفتم. اغلب همکاران تا موضوع را فهمیدند شروع کردند به اعتراض،که تو که این همه انتقاد می کنی و حرف می زنی چرا خودت پذیرفته ای مراقب امتحان نهایی باشی،مگر از دستمزد آزمون های نهایی گذشته،سی درصد کم نکردند؟ گفتم من به خاطر همکاری با مدیر مدرسه پذیرفته ام. همه ی مدیرها هم یکی نیستند. شماری هم پیدا می شوند که در نشست های اداری از کاستی های آموزشی انتقاد می کنند و مدافع حقوق آموزگاران اند. زیر بار درصدهای قبولی الکی هم نمی روند و به اینها دلخوش نیستند. نباید همه را به یک چوب راند و با هیچکدام همکاری نکرد.

  بحث بالا گرفت و همکاران هر کدام نظری می دادند. زنگ رفتن به کلاس البته "گفت و گو" را پایان داد. به سر کلاس رفتم. درسم را دادم و آخر زنگ نشستم پیش بچه های میز اول. سال سوم دبیرستان بودند که آزمون هایشان هماهنگ کشوری است. یکی از آنها گفت آقا زنگ پیش،دبیر فلان درس گفته که من سال گذشته،بعداز ظهر روز پیش از آزمون،با دانش آموزی که هیچی از درس نمی دانسته چهار جلسه خصوصی نمونه سوالات امتحانی سال گذشته و خم و چم آزمون ها را کار کرده ام و دانش آموز رفته و نمره قبولی آورده است. آیا به نظر شما چنین کاری شدنی است؟ و اگر راست است ما چرا باید یک سال به مدرسه بیاییم؟ خب،دو سه هفته آخر،همین نمونه سوال ها را می خوانیم و نمره قبولی می گیریم. گفتم بستگی به درس و دانش آموز دارد.اما اغلب آزمون های نهایی،آنچنان همانند هستند که با یادگیری ده- دوازده تا از آنها،می توان نمره قبولی را گرفت. اما این که اگر اینجور است پس چرا به مدرسه می آییم را دقیق نمی دانم. اما می دانم که مدرسه تنها برای نمره و قبولی نیست. مدرسه جای پرسیدن و اندیشیدن است. مدرسه جای لذت بردن از فهمیدن است. مدرسه باید اینگونه باشد؛ و باید هم روی همین بایدها ایستاد.     

 http://etemadnewspaper.ir/Released/93-03-05/93.htm#277002    

 

اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان: بیمه طلایی باید اعتماد فرهنگیان را جلب کند

                                

                                    گفت و گو با "روزنامه ایران"  4 خرداد 93

بیمه طلایی فرهنگیان در حالی برای پنجمین سال متوالی اجرا می‌شود که به دلیل نارضایتی این قشر از خدمات درمانی بیمه ایران، وزارت آموزش و پرورش قرارداد بیمه طلایی با این شرکت را لغو و قرارداد جدیدی را با شرکت بیمه آتیه‌سازان حافظ منعقد کرد. براساس این قرارداد، فرهنگیان و افراد تحت‌تکفل از ابتدای خرداد ماه 93 با نرخ حق بیمه 13 هزار تومان برای هر فرهنگی که 50 درصد مابقی آن نیز از محل اعتبارات رفاهی وزارت آموزش و پرورش به شرکت بیمه‌گذار پرداخت می‌شود تحت پوشش بیمه طلایی فرهنگیان قرار می‌گیرند. نحوه خدمات‌رسانی بیمه طلایی فرهنگیان، در طول سال‌های فعالیت بیمه طلایی بارها مورد انتقاد فرهنگیان قرار گرفته است. فرهنگیان معتقدند هر سال میزان خدمات دهی این بیمه کم‌تر می‌شود و برخی آزمایشگاه‌ها و مراکز درمانی کشور بیمه طلایی را پذیرا نیستند و همچنین با ‌وجود قول‌هایی مبنی بر این که بازنشستگان نیز می‌توانند از خدمات بیمه طلایی فرهنگیان استفاده کنند ولی  این قول‌ها هنوز اجرا نشده است. در همین خصوص با اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان به گفت‌و‌گو نشستیم که در زیر می‌خوانید:

به تازگی بیمه طلایی فرهنگیان تمدید شد. ارزیابی شما  از 4سال تجربه اجرای این بیمه چیست؟

به نظر بنده در حالی که دولت به دنبال اجرای بیمه سلامت برای همه ایرانیان است، اجرای بیمه طلایی با توجه به هزینه 13 هزار تومانی که برای هر فرهنگی و همچنین بار مالی که برای آموزش و پرورش دارد همخوانی ندارد. همچنین به دلیل اجرای نامناسب آن در دوره‌های گذشته، نوعی بی‌اعتمادی میان فرهنگیان نسبت به این بیمه وجود دارد. به عنوان نمونه در سال گذشته دولت از پرداخت حق خود در بیمه طلایی سر باز زد و معلمان در طول 11 ماه سهم 50 درصدی دولت را هم شخصاً به بیمه پرداخت کردند، با وجود این هر چند با اعتراض فرهنگیان، دولت قبلی از تصمیم خود عقب کشید و قرار بر این شد که دولت طلب فرهنگیان از سهم بیمه را پرداخت کند اما با روی کار آمدن دولت جدید تاکنون این امر محقق نشده است.

فرهنگیان بابت بیمه طلایی چقدر از آموزش و پرورش طلب دارند؟

اگر در نظر بگیریم هر فرهنگی 13هزار تومان به مدت 11ماه پرداخت کرده است. می‌توان گفت بطور میانگین هر خانواده حدوداً 300هزار تومان بابت حق بیمه طلایی از آموزش و پرورش طلب دارد که اگر در تعداد معلمان دارای بیمه طلایی ضرب شود رقم قابل توجهی می‌شود.

آیا فرهنگیان بازنشسته هم تحت پوشش این بیمه قرار می‌گیرند؟

فرهنگیان بازنشسته تحت پوشش بیمه آتیه‌سازان سازمان بازنشستگان قرار دارند با این حال شرایط بیمه آن‌ها نیز چندان مناسب نیست. به عنوان مثال در حالی که بازنشستگان نیاز به خدمات کلینیکی و سرپایی مانند داروخانه و آزمایشگاه دارند تنها زمانی می‌توانند از این بیمه استفاده کنند که در بیمارستان بستری باشند.

در قرارداد بیمه طلایی که اخیراً منعقد شده خدمات دندانپزشکی به چه صورت است؟

در این بیمه، خدمات بیمه دندانپزشکی حذف شده اما فرهنگیان می‌توانند با تسهیلات ویژه از خدمات دندانپزشکی درمانگاه‌های فرهنگیان استفاده کنند.

چه کمبودی در گذشته بوده که مسئولان باید آن‌ها را در سال‌جاری در نظر داشته باشند؟

از زمان آغاز بیمه طلایی فرهنگیان گفته می‌شد که همه هزینه دارو و حق ویزیت از سوی بیمه پرداخت می‌شود در حالی که در عمل یک دهم آن را بیمه پرداخت می‌کرد. همچنین، بیمه از پرداخت بسیاری از داروها که بعد از اجرای تحریم به شکل آزاد درآمده بود اجتناب می‌کرد برای بیماری‌های مادرزادی هم از ابتدا از پرداخت آن سر باز زد. در سال‌های گذشته نیز شاهد بودیم که دیر صادر شدن کارت‌های طلایی برای بیمه‌شدگان مشکلاتی را به همراه داشت، به عنوان نمونه معلمانی بودند که چند ماه بیمه بودند و حق بیمه پرداخت می‌کردند اما به دلیل آن‌که برای آن‌ها کارتی صادر نشده بود نمی‌توانستند از مزایای بیمه استفاده کنند.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/5654/4/15754/0

هنرستان‌های کار و دانش و بازتولید نیروی کار

                        

                         جعفر ابراهیمی،تارنمای کانون مدافعان حقوق کارگر

 استثمار و مناسبات  استثماری این ویژگی را دارد که قادر است خود را در مناسبات گوناگون باز تولید نماید. هر چند بسیاری از این مناسبات به لحاظ فرم خصلت استثمارکنندگی را به وضوح باز نمایی ننماید . بسیاری از قوانین به ظاهر مدرن و برابر  در  جامعه نقشی به جز بازتولید مناسبات نابرابر اجتماعی بر عهده ندارند. اما رسیدن به محتوای کارکرد این قوانین نیاز به تامل عمیق و نیز ردیابی بازخورد این قوانین است. از جمله‌ی این قوانین و مناسبت‌ها  می‌توان به ساختار  و قوانین نظام‌های آموزشی در سطوح مختلف  اشاره نمود.  از منظر برخی جامعه­شناسان  نظام‌های آموزشی در تحلیل نهایی در اختیار طبقه‌ی مسلط و در راستای بازتولید مناسبات ناعادلانه اجتماعیه بخصوص در ارتباط با نیروهای کار است. با این تحلیل مدرسه مکانی است که در آن مدیران، معلمان و مشاوران ناخودآگاه در راستای بازتولید مناسبات اجتماعی عمل می­کنند، بی‌شک بسیاری از آنان به نقش خود در شکل‌دهی به ساختار جامعه به عنوان عامل سرکوب پنهان وقوف ندارند اما در عمل آنها از طریق برنامه درسی آشکار و پنهانی که دریافت و به کودکان ارایه می‌کنند نقشی خود را ایفا می‌نمایند.

 بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای صنعتی تلاش برای ریشه کن نمودن بی‌سوادی در دستور کار دولت‌ها قرار گرفت، قطب‌بندی بر مبنای بلوک غرب و شرق، امری که در  کشورهای در حال توسعه در سه دهه اخیر شاهد آن بودیم . بیلان دولت‌ها از افزایش سطح رشد سواد در جوامع به مخاطب این امر را تلقین می‌کند که به ظاهر رویای فرصت‌های برابر آموزشی  محقق شده است و از همین منظر می‌توان به جامعه‌ ای برابر رسید، اما در جهان واقع چنین نیست فرصت برابر آموزشی همچنان یک رویای دست نیافته است.

فرصت برابر آموزشی در نظام طبقاتی امری موهوم است، اما در نظام آموزشی همین فرصت نابرابر چگونه موجب بازتولید مناسبات اجتماعی نابرابر می‌شود؟ بعبارت دیگر نظام آموزشی چگونه در شکل‌دهی نیروی کار با هدف بازتولید نقش ایفا می‌کند؟ در این نوشتار کوتاه تنها به نقش راهنمای تحصیلی و مشاوران تحصیلی در امر بازتولید اشاره می‌کنم.

بعد از اتمام دوره تحصیلی راهنمایی[1]، و در طول سال اول متوسطه نقش مشاوران تحصیلی برای انتخاب رشته دانش‌آموزان برجسته می‌شود، آنان در اصل جهت شغلی آینده دانش­آموزان را بر مبنای دستورالعمل‌ها، قوانین و کتابچه‌های راهنما مشخص می‌کنند، نگاهی اجمالی به جهت گیری راهنمایی تحصیلی دانش‌آموزان و نوع هدایت آنان نشان می‌دهد که جهت گیری هدایت تحصیلی به سمتی است که فرزندان طبقات فرودست در جامعه به سمت رشته‌های علوم انسانی و کار و دانش سوق داده می‌شوند. این جهت دهی از طریق قرار دادن حد نصاب برای سایر رشته عملیاتی می‌شود. اما چرا دانش‌آموزان طبقات فرودست قادر نیستند در دروس ریاضی و فیزیک نمره لازم را کسب نمایند؟ یکی از اصلی‌ترین علل ناکارآمدی نظام آموزشی دولتی در شیوه و ارایه این درس به دانش‌آموزان است پس به جز اندک دانش‌آموزان سخت‌کوش، این دانش‌آموزان مجبورند برای پیشرفت به بازار بیرون مدرسه یعنی کتاب‌ها، آموزشگاه‌ها، کلاس‌های خصوصی و … روی بیاورند، آموزش کالایی شده نیاز به پول دارد و طیف عظیمی از دانش‌آموزان از پرداخت آن عاجزند. این دانش‌آموزان و والدینشان در یک پروسه مغزشویی توسط معلمان و مشاوران توجیه می‌شوند که بهترین و تنها مسیر ادامه تحصیل مسیری است که آنها سریع را به بازار کار پیوند زند و ثبت نام در هنرستان‌های کار و دانش یک انتخاب! مناسب است. موضوع به اینجا ختم نمی‌شود. تعداد زیادی از دانش‌آموزان سخت‌کوش که حتی مجوز ثبت نام در رشته‌های نظری را کسب کرده‌اند در مناطق محروم با سدی به نام کمبود ظرفیت در مدارس روبرو می‌شوند این دانش‌آموزان به طرزی عجیب بعد از جلسه مشاوره احتمالی متقاعد می‌شوند که با توجه به شغل پدر برای ادامه تحصیل در رشته‌های فنی و کار و دانش مستعدترند.

در واقع این وضعیت اقتصادی طبقات فرودست جامعه است که فرزندانشان را به سمت این رشته‌ها سوق می‌دهند نه سعادت‌مندی‌ای که بیهوده به آنان مژده داده می‌شود. در این مراکز فرزندان کارگران برای بازار کار فردا آموزش می‌بینند. تا صاحبان سرمایه فرزندان خود را از طریق ثروت و به اتکای ناعادلانه‌ترین آزمون آموزشی یعنی “کنکور” به رشته‌های لوکس برسانند. در  عرصه‌ای   که تنها رقیب طبقه  متوسط  است، طبقه متوسطی، متوهم و منفعل، که تنها مسیر رو به رشد خود را  در کسب مدارک دانشگاهی می‌بیند و می‌کوشد با تحرک طبقاتی خود را با طبقه فرادست پیوند زند بی‌آنکه در اصالت جامعه طبقاتی شک کند.  لذا امروز افزایش سطح سواد و رشد افراد با سواد به تنهایی شاخصی برای توسعه یافتگی جوامع نیست و در برخی موارد گمراه کننده است از این منظر نمی‌توان به دولت‌هایی که مجری برنامه‌های صندوق بین‌المللی پول هستند در عرصه‌ی آموزش اعتماد نمود.

دولت­ها طی 20 سال اخیر به گسترش هنرستان­های فنی و کار و دانش در مناطق محروم اقدام نموده‌اند، در همین راستا نیز مشاورانی که در رسیدگی به مشکلات آموزشی و روانی دانش‌آموزان بسیار ضعیف و بی‌انگیزه هستند بسیار قانونمند و منسجم و طبق آیین­نامه عمل می­کنند و در بازتولید نیروی کار و مناسبات اجتماعی نابرابر فعالانه عمل می‌کنند اما با برآمدن دولت موسوم به تدبیر و امید با سیاست‌های نئولیبرالیستی نقش نظام آموزشی برجسته‌تر شده است. به‌خصوص اینکه در سخنان فانی وزیر آموزش و پرورش نیز زمزمه‌هایی از واگذاری این هنرستان‌ها به بخش خصوصی و کارخانه‌ها شنیده می‌شد.

[1] – این شیوه در نظام قدیم آموزشی است و نقش راهنمایی تحصیلی در نظام آموزشی جدید مبتنی به تحول بنیادین یعنی 6-3-3 با تغییرات اندک به همین صورت اعمال می گردد.

http://www.kanoonm.com/1348

داستان تعطیلی پنجشنبه مدرسه ها

                  

                             مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،4 خرداد 93

 چند روز پیش همکاری می گفت که رفته ام دبیرستان پسرم،آخر سالی پرس و جویی کنم و از وضعیت تحصیلی بچه ام بهتر آگاه شوم. پس از گفت و گو با معاون،هنگامی که می خواستم بیرون بروم به من گفتند که بابت کلاس های تقویتی فرزندم،صد و پنجاه هزار تومان به مدرسه بدهکارم؛در حالی که من اصلا نمی دانستم نام فرزند مرا در کلاس های تقویتی نوشته اند و پسرم در این مدرسه ها شرکت می کند. می گفت هنگامی که اعتراض کرده ام که دست کم باید به من می گفتید که بچه ام دارد از کلاس های تقویتی استفاده می کند به او پاسخ داده اند که در این مدرسه،کلاس های تقویتی وارد برنامه درسی هفتگی بچه ها شده است و همه ی خانواده ها باید این پول را بپردازند. در درآمد کتاب درسی آمادگی دفاعی سال دوم دبیرستان و درباره ی اردوهای راهیان نور آمده که اردوهای راهیان نور،اجباری نیست اما این نگارنده خود،دو سه سال پیش،شاهد بودم که مدیری به دانش آموزان می گفت که رفتن به این اردوها امتیاز دارد و اجباری است. همگی همچنین بسیار شنیده ایم که کمک مادی خانواده ها به مدرسه ها اختیاری است،اما به روش های گوناگون- و به تازگی با توجیه ضروری بودن و نه اجباری بودن- بر خلاف رضایت قلبی خانواده ها،از آنها پول می گیرند.

 باری،این نمونه ها را گفتم تا برویم سراغ این سخن وزیر محترم آموزش و پرورش،که چند روز پیش درباره ی تعطیل نبودن مدرسه ها در پنجشنبه ها گفت : " بر اساس طرحی که امسال قرار است اجرا کنیم فرم‌هایی در هنگام ثبت‌نام پیش‌بینی‌شده است که اولیاء در صورت استفاده از امکانات مدارس در روز پنجشنبه،هزینه‌های آن را پرداخت می‌کنند و در این کار هیچ اجباری نیست." نخستین پرسشی که به میان می آید این است که مدرسه های دولتی چه امکاناتی دارند که می توان از آنها استفاده کرد؟ فضا و امکانات ورزشی درخوری دارند؟ امکانات رایانه ای به اندازه و به روزی دارند؟ کتابخانه های درست و حسابی دارند؟ فضا و ساختمان های زیبا و دلنشینی دارند؟ ناگفته پیداست که اغلب مدرسه های دولتی – و حتی غیرانتفاعی- کنونی،به هیچ رو از چنین امکاناتی برخوردار نیستند. فرادستان آموزش و پرورش هم در چند ماه گذشته بارها گفته اند که پنجشنبه ها،آموزشی و درسی نیست؛پس به راستی دانش آموز با چه انگیزه و رانه ای می خواهد پنجشنبه ها به دلخواه خود به مدرسه برود!؟ می توان پیش بینی نمود که اگر در سال آینده،مدرسه ها بخواهند در پنجشنبه ها تعطیل نباشند و به انجام کارهای پرورشی مرسوم بپردازند و دست کم هزینه ی کار و حضور فرهنگیان درگیر تآمین گردد،باز باید به نوعی،پنجشنبه های اختیاری،اجباری گردند و با روش ها و وعده و وعیدهای گوناگون،شمار چشمگیری از دانش آموزان به مدرسه ها کشیده شوند.

  آنچه در چند سال گذشته در آموزش و پرورش و در پیوند با تعطیلی پنجشنبه ها انجام گرفت را می توان این گونه خلاصه نمود : نخست با تعطیل کردن پنجشنبه ها و افزودن زنگ چهارم به برنامه آموزشی مدرسه ها،درس های شش روزه در پنج روز فشرده شد. هم اینجا بگویم که به باور این نگارنده که خود در چند سال گذشته از نزدیک با این طرح درگیر بوده است این تصمیم کارشناسی نشده و شتاب زده دولت دهم،بر افت آموزشی دانش آموزان کشور افزود چرا که در مدرسه های ایران،شرایط مدرسه،کلاس،و کتاب های درسی به گونه ای است که دانش آموزان در زنگ چهارم،سخت خسته می شوند و کیفیت آموزش،پایین می آید. البته در آن زمان گفته می شد که دانش آموزان می توانند برای پنجشنبه های خود،برنامه ریزی کنند و عقب افتادگی های برنامه درسی فشرده هفته را جبران نمایند. در گام بعدی،دانش آموزان دوباره و به "اختیار" خود،پنجشنبه ها هم به مدرسه برخواهند گشت و همان برنامه درسی فشرده هفتگی را خواهند داشت. هم اکنون پرسش این است که آیا در کل این داستان،به کیفیت آموزش هم اندیشه شده است؟

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=603&pageno=5

وزیدن نسیم تدبیر و امید در آموزش وپرورش

            

                             عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،1 خرداد 93 

 انتخابات ریاست جمهوری یازدهم،برای بسیاری از مردم،پیام آور فصلی نو در عرصه تعامل سازنده اقشار جامعه و البته تغییر در راستای بهینه سازی امور جاری در کشوربود. انتظار می‌رفت فضای جدیدی گشوده شود که ذیل یک سیاست کلی به نام «اعتدال»، به تمام مشکلات اقتصادی که طبقات فرو دست جامعه را دچار ضرر می‌کند، پایان داده شود.طبیعی است در این میان، ذی نفعان و مخاطبان نظام تعلیم وتربیت رسمی کشور نیز، بی صبرانه انتظار می‌کشیدند تا دوران شتابزدگی‌ها پایان یابد و در فضایی منطقی‌تر و عقلایی‌تر به تمام نا بسامانی‌های این بخش رسیدگی شود.ما از نزدیک شاهد بوده‌ایم که چگونه تعجیل در انجام بعضی تغییرات، باعث شد خسارت‌هایی به نظام تعلیم وتربیت رسمی کشور وارد شود.درست است که سال‌ها،وعده تنظیم سند تحول بنیادی و اجرایی شدن آن، گرمای امید بخشی را در دلهای فرهنگیان فهیم و دانش‌آموزان واولیای شریف آنها زنده نگه داشته است اما، هر بار با انتخاب یک راهکار فرساینده،دلها لرزید ونگرانی‌ها افزوده شد.برای تقریب ذهن خوانندگان،مثالهایی را به اختصار می‌آورم: تغییر نظام ارزشیابی از نظام کمیّ و نمره‌ای به ارزشیابی کیفی وتوصیفی در دوره تحصیلی ابتدایی،که در آغاز روندی کُند داشت بدون آنکه در مسیر اجرایی وعده داده شده،بسترهای مناسبی بیابد،فراگیر شد وموجبات ایجاد بی سوادی پنهان در نظام تعلیم وتربیت را فراهم کرد که خود داستان دراز دامنی است(با مراجعه‌های میدانی می‌توان میزان موفقیت این طرح را سنجید). تغییر ساختاری 3-3-6،بدون انجام تمهیدات زیربنایی آموزشی وپرورشی و ایجاد بسترهای مناسب از نظر فضای فیزیکی و تهیه امکانات و پیش بینی نیروی انسانی، به طور ناگهانی با توجیه‌های عجیب و غریب،منجر به آسیب‌های جدّی شد.دفتر داران و کادر خدماتی و حتی کسانی که در قالب شرکت‌ها مشغول این وظایف بودند با حداقل آموزش،آن هم آموزش نیم بند در اوقات تابستانی، سر کلاس‌های ابتدایی که مهم‌ترین دوره آموزشی است، حاضر شدند. در شرایطی که انتقاداتی مبنی بر نرسیدن سقفِ مدت زمانِ آموزشی در مدارس به حد نصاب وجود داشت، در یک اقدام عجیب،پنجشنبه‌ها تعطیل شد و هر دلسوخته‌ای که از نزدیک با روند آموزش در مدارس به‌ویژه مدارس دولتی و بالاخص دبیرستانها آشناست می‌داند که چه دل آشوبه‌ای از هشت ساعت کلاس خشک بی روح در محیط بسته مدرسه ایجاد شده است. در نتیجه رفته رفته برمیزان بی انگیزگی در مدارس افزوده شد. افراط‌های دولت دهم در این زمینه،گویی منجر به تفریط‌هایی در دولت یازدهم شده است.کابوس تلخ تغییرات گزینشی در راستای سند تحول بنیادی،به جای آنکه مسئولان نظام آموزش وپرورش فعلی را در تعدیل اوضاع به فعالیت مضاعف و در عین حال عاقلانه‌تر وادارد،آنها را به بی عملی آزار دهنده‌ای دچار کرده است.چرا؟به نظر می‌رسد برخی اقدامات دولت قبلی در وزارت آموزش وپرورش، در شرایط فعلی،مجموعه را قفل کرده است. بی تحرکی در انجام منویات دولت اعتدال به خوبی به چشم می‌خورد.برای مثال وقتی بیمه طلایی فرهنگیان در دولت قبل با اصرار و فشار در شرایطی منعقد شد که مایه دل گرمی فرهنگیان شد چرا، باید به این زودی مسئولان دستگاه آموزش و پرورش کوتاه بیایند و نوع قرارداد به شکلی تنظیم شود که موجبات دلسردی فرهنگیان شریف فراهم شود؟(سهم فرهنگیان در پرداخت تقریباً دو برابر و کاسته شدن از تعهدات بیمه گر!) بحث بیمه فرهنگیان بحثی است که در روزهای گذشته مدام در صدر اخبار بوده است و وعده و وعید‌هایی در این زمینه داده شده است. این مساله باید هر چه زودتر بررسی شود و اگر قرار است اصلاحاتی اعمال شود باید هر چه زود تر این کار انجام شود. به جز بیمه مسائل دیگری هم هست که فرهنگیان خواستار پیگیری آن هستند. رسیدگی به وضعیت معلمانی که پرونده قضایی دارند از جمله این مطالبات است.فصل تابستان فصل برنامه ریزی برای بیرون آمدن از روزمر گی‌های آموزش وپرورش است. فصل ثبت نام است و... متأسفانه قطار بزرگ نظام تعلیم وتربیت در ایستگاه قبلی مانده است.فرهنگیان مشتاق وزش نسیم تدبیر وامید بر سیمای مدارس هستند. 

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=601&pageno=5

عضو کانون صنفی معلمان: پنجشنبه‌های اختیاری برای دریافت پول عملا اجباری می‌شود

 

          

 اگر مدیری بخواهد مدرسه را در روزهای پنجشنبه به صورت پولی اداره کند باید درصد چشمگیری از دانش آموزان در روز پنجشنبه به مدرسه بیایند چرا که باید هزینه معلمان و عوامل اجرایی در این طرح تامین شود.

عضو کانون صنفی معلمان به سخنان اخیر وزیر آموزش و پرورش مبنی بر اختیاری بودن پرداخت پول در صورت حضور در مدارس در روزهای پنجشنبه واکنش نشان داد.

«مهدی بهلولی» در این باره به خبرنگار ایلنا گفت: اگر مدیری بخواهد مدرسه را در روزهای پنجشنبه به صورت پولی اداره کند باید درصد چشمگیری از دانش آموزان در روز پنجشنبه به مدرسه بیایند چرا که باید هزینه معلمان و عوامل اجرایی در این طرح تامین شود.

بهلولی افزود: در این صورت با تمهیدات گوناگون دانش آموزان را مجبور می‌کنند که روز پنجشنبه به مدرسه بیاید در حالی که گفته شده هیچ اجباری در این طرح نیست.

این معلم با سابقه درباره کلیت طرح تعطیلی مدارس در پنجشنبه‌ها گفت: از‌‌ همان ابتدا اجرای این طرح  کار اشتباهی بود چرا که کلاسهای درسی با اضافه شدن زنگ چهارم فشرده شدند.

بهلولی گفت: هدف طرح تعطیلی پنجشنبه‌ها این بود که کیفیت آموزشی بالا برود در صورتی که عملا این اتفاق نیفتاد.

وی با اشاره به برنامه سال تحصیلی جدید آموزش و پرورش برای اخذ پول «بصورت اختیاری» از اولیا برای استفاده از امکانات مدارس در روز پنجشنبه گفت: در مورد کلاسهای تقویتی هم گفته می‌شود که اختیاری است اما در برخی از مدارس تمهیداتی فراهم می‌آورند که عملا اجباری می‌شود.

بهلولی در پاسخ به این سوال که مدارس دولتی چه امکاناتی دارند که اولیا بابت استفاده دانش آموزان ازآن باید پول بدهند، گفت: بسیاری از مدارس دولتی کتابخانه یا سایت اینترنتی ندارند و ممکن است برای ۲۰ کلاس یک کامپیو‌تر باشد. مدارس دولتی حتی از امکانات ورزشی مناسبی هم برخودار نیستند که بابت آنها از اولیا پول دریافت شود.

پایان پیام

http://ilna.ir/news/news.cfm?id=169836