کاستی‌های آموزش‌‌و‌پرورش امریکا؛هزینه‌های زیاد و بازدهی کم

 

جوآ ال هاناتی / سپتامبر 2012  

برگردان : محمد تقی سبزواری

توضیح :

متن زیر،برگردان دیگری است از نوشته ای به زبان انگلیسی که من چندی پیش به فارسی برگرداندم و آن را بر روی همین تارنگار گذاشتم. دوست و همکار گرامی مان،محمد تقی سبزواری،زحمت کشیده و آن متن را دوباره به فارسی برگردانده اند. ضمن سپاسگزاری از کار ارزنده ی ایشان،این ترجمه را نیز بر این تارنگار گذاشته ام تا دوستانی که به ترجمه علاقه دارند بتوانند این دو برگردان را با یکدیگر بسنجند. آدرس متن انگلیسی و برگردان من،در پایان این نوشته آمده است :

در ابتدای سال 2012، نیویورک میزبان نخستین نشست سران آموزش جهانی بود. در پایان این نشست ، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)  ، گزارشی از وضعیت آموزشی دانش آموزان (PISA)کشورهای مختلف را ارائه کرد. بر پایه این گزارش، جایگاه آموزش و پرورش آمریکا در قیاس با دیگر کشورها، " متوسط" ارزیابی شد.

رتبه بندی

رتبه بندی کشورها بر اساس یک سری امتیازها صورت می پذیرد. محدوده امتیازها عددی بین صفر تا هزار است. میانگین امتیازهای کسب شده آمریکا در شاخه های مختلف 500 می باشد. آمریکا در میان 34 کشور مورد بررسی، دارای امتیاز 502 در فراگیری علوم – رتبه 17 - ؛ امتیاز 500 در خواندن – رتبه - ؛ امتیاز 487 در ریاضی – رتبه 25 - ؛ می باشد. با توجه به هزینه آمریکا در زمینه آموزش و پرورش، کسب این امتیازات و جایگاه رتبه آمریکا نگران کننده و مایۀ تعجب است

هزینه ها و کارکردها

دلیل این افت تحصیلی، کاهش سرمایه گذاری آمریکا در زمینه آموزش نیست. آمریکا با بیش از 800 میلیارد دلار هزینه آموزشی، بالاترین بودجه آموزشی دنیا را داراست. از نظر بودجه آموزشی، ژاپن دومین کشور دنیاست. بودجه آموزشی آمریکا 5 برابر ژاپن است. بودجه آموزشی کانادا، 4/65 میلیارد دلار است. کانادا کمتر از 10 درصد آمریکا در زمینه آموزش، هزینه می کند.

بر پایه همین گزارش، دانش آموزان 15 ساله کانادایی، در درس ریاضی، یک سال، در خواندن و کسب علوم بیش از یک سال و نیم از دانش آموزان آمریکایی جلوترند. این روند تا دبیرستان ادامه دارد. آمریکا در زمینه پذیرش کارآموزان کالج های علمی نیز افت قابل توجهی کرده است. آمریکا در سال 1995 از جایگاه دوم برخوردار بوده ؛ در حالیکه در سال 2008 به رتبه سیزدهم رسیده است.

شواهد تلخ

نتیجه ارزشیابی با این هزینه هنگفت منطقی به نظر نمی رسد. شواهدی در این نشست مطرح شد که از واقعیت های تلخی حکایت داشت. در حال حاضر از آموزگاران – معلمان – آمریکایی ، پشتیبانی اندکی صورت می گیرد. بیشتر آموزگاران تازه استخدام در آمریکا، ناگزیر به گرفتن به وام و در نتیجه بازپرداخت آن بصورت اقساطی می باشند.  دریافت وام باعث پایین آمدن قدرت خرید آنان می شود. میانگین درآمد آموزگاران، 60 درصد میانگین درآمد، دانش آموختگان هم ردیف خویش می باشد. درآمد آموزگاران مناطق جمعیتی فقیر نشین از آموزگاران مناطق مرفه، پایین تر است. آموزگاران مناطق تهی دست مجبورند بسیاری از لوازم ضروری تدریس تنگ دست را خودشان تهیه کنند.

شواهدی در دست است که آمریکا ضمن خودداری از افزایش دستمزدها، استانداردهای آموزشی را پایین می آورد. بسیاری از آموزگاران برای انجام وظایف جنبی، فرصت کمی دارند. این دلایل سبب شده است تا یک سوم آموزگاران تازه کار آمریکایی، طی پنج سال نخست خدمت شان، تغییر شغل دهند.

رویکرد کشورهایی مانند سنگاپور و فنلاند، تقریباً مخالف عملکرد آمریکاست. در سنگاپور، آموزگاران دستمزدی بالا و در سطح پزشکان دریافت می کنند و در محیطی بسیار صمیمانه کار می کنند. در فنلاند؛ به آموزگاران امکان داده می شود تا ضمن دریافت حقوق به تحقیقات تخصصی خود بپردازند و از آنها پشتیبانی می شود.

خبر رضایت بخش

در این گزارش، یک خبر امیدوار کننده وجود داشت. افت آموزشی بصورت یک معضل در جامعه آمریکا مطرح شده و دولت اوباما مجبور به انجام اصلاحات شده است. دولت اوباما با پرداخت 100 میلیارد دلار به ایالت ها، تلاش دارد تا انگیزه لازم برای رفع این مشکل را ایجاد کند. هر چند اوباما و آرنه دونکن – وزیر آموزش و پرورش – از این اقدام دولت پشتیبانی کردند ولی با مخالفت جمهوری خواهان روبرو شده اند. آیا بودجه بیشتر راه حل این معضل می باشد؟. کارشناسان و سیاستمداران بر این باورند که جمهوری خواهان در برابر هرگونه اصلاح آموزشی دموکرات ها، خواهند ایستاد. آنها معتقدند با پول، هر مشکلی براحتی حل نخواهد شد.

سخن پایانی

 با وجودیکه آمریکا، دست کم پنج برابر بیشتر از دیگر کشورها، در آموزش و پرورش هزینه می کند و بازده آموزشی آن رو به کاستی دارد، بنظر می رسد، صرف پول بیشتر در آموزش، پاسخ فراخور نباشد.

با این همه،یک چیز روشن است، این که این سیستم، از کاستی ای رنج می برد و بایستی کاری کرد. آموزگاران،به پشتیبانی بیشتری نیاز دارند، البته نه تنها به شکل حقوق های بالا؛ هرچند که این کار هم می تواند کمک کند. پشتیبانی دیگر، به شکل بورس هایی است برای پیشبرد هرگونه کار آموزگار مدار. ایجاد محیطی برای پشتیبانی از همکاری آموزگاران نیز می تواند آغازی ثمربخش باشد.

باید پذیرفت  که با 800 میلیاردی که سالانه در آمریکا، خرج آموزش و پرورش می شود،  همه ی موارد ذکر شده  می تواند قابل دسترس باشد. 

متن انگلیسی :   

http://finance.yahoo.com/news/whats-wrong-americas-education-system-213348441.html

 برگردان نخست :  

http://bohluli.blogsky.com/1391/10/14/post-88/

 

جوآ  ال هاناتی / سپتامبر 2012

برگردان : محمد تقی سبزواری

توضیح :

متن زیر،برگردان دیگری است از نوشته ای به زبان انگلیسی که من چندی پیش به فارسی برگرداندم و آن را بر روی همین تارنگار گذاشتم. دوست و همکار گرامی مان،محمد تقی سبزواری،زحمت کشیده و آن متن را دوباره به فارسی برگردانده اند. ضمن سپاسگزاری از کار ارزنده ی ایشان،این ترجمه را نیز بر این تارنگار گذاشته ام تا دوستانی که به ترجمه علاقه دارند بتوانند این دو برگردان را با یکدیگر بسنجند. آدرس متن انگلیسی و برگردان من،در پایان این نوشته آمده است :

در ابتدای سال 2012، نیویورک میزبان نخستین نشست سران آموزش جهانی بود. در پایان این نشست ، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)  ، گزارشی از وضعیت آموزشی دانش آموزان (PISA)کشورهای مختلف را ارائه کرد. بر پایه این گزارش، جایگاه آموزش و پرورش آمریکا در قیاس با دیگر کشورها، " متوسط" ارزیابی شد.

رتبه بندی

رتبه بندی کشورها بر اساس یک سری امتیازها صورت می پذیرد. محدوده امتیازها عددی بین صفر تا هزار است. میانگین امتیازهای کسب شده آمریکا در شاخه های مختلف 500 می باشد. آمریکا در میان 34 کشور مورد بررسی، دارای امتیاز 502 در فراگیری علوم – رتبه 17 - ؛ امتیاز 500 در خواندن – رتبه - ؛ امتیاز 487 در ریاضی – رتبه 25 - ؛ می باشد. با توجه به هزینه آمریکا در زمینه آموزش و پرورش، کسب این امتیازات و جایگاه رتبه آمریکا نگران کننده و مایۀ تعجب است

هزینه ها و کارکردها

دلیل این افت تحصیلی، کاهش سرمایه گذاری آمریکا در زمینه آموزش نیست. آمریکا با بیش از 800 میلیارد دلار هزینه آموزشی، بالاترین بودجه آموزشی دنیا را داراست. از نظر بودجه آموزشی، ژاپن دومین کشور دنیاست. بودجه آموزشی آمریکا 5 برابر ژاپن است. بودجه آموزشی کانادا، 4/65 میلیارد دلار است. کانادا کمتر از 10 درصد آمریکا در زمینه آموزش، هزینه می کند.

بر پایه همین گزارش، دانش آموزان 15 ساله کانادایی، در درس ریاضی، یک سال، در خواندن و کسب علوم بیش از یک سال و نیم از دانش آموزان آمریکایی جلوترند. این روند تا دبیرستان ادامه دارد. آمریکا در زمینه پذیرش کارآموزان کالج های علمی نیز افت قابل توجهی کرده است. آمریکا در سال 1995 از جایگاه دوم برخوردار بوده ؛ در حالیکه در سال 2008 به رتبه سیزدهم رسیده است.

شواهد تلخ

نتیجه ارزشیابی با این هزینه هنگفت منطقی به نظر نمی رسد. شواهدی در این نشست مطرح شد که از واقعیت های تلخی حکایت داشت. در حال حاضر از آموزگاران – معلمان – آمریکایی ، پشتیبانی اندکی صورت می گیرد. بیشتر آموزگاران تازه استخدام در آمریکا، ناگزیر به گرفتن به وام و در نتیجه بازپرداخت آن بصورت اقساطی می باشند.  دریافت وام باعث پایین آمدن قدرت خرید آنان می شود. میانگین درآمد آموزگاران، 60 درصد میانگین درآمد، دانش آموختگان هم ردیف خویش می باشد. درآمد آموزگاران مناطق جمعیتی فقیر نشین از آموزگاران مناطق مرفه، پایین تر است. آموزگاران مناطق تهی دست مجبورند بسیاری از لوازم ضروری تدریس تنگ دست را خودشان تهیه کنند.

شواهدی در دست است که آمریکا ضمن خودداری از افزایش دستمزدها، استانداردهای آموزشی را پایین می آورد. بسیاری از آموزگاران برای انجام وظایف جنبی، فرصت کمی دارند. این دلایل سبب شده است تا یک سوم آموزگاران تازه کار آمریکایی، طی پنج سال نخست خدمت شان، تغییر شغل دهند.

رویکرد کشورهایی مانند سنگاپور و فنلاند، تقریباً مخالف عملکرد آمریکاست. در سنگاپور، آموزگاران دستمزدی بالا و در سطح پزشکان دریافت می کنند و در محیطی بسیار صمیمانه کار می کنند. در فنلاند؛ به آموزگاران امکان داده می شود تا ضمن دریافت حقوق به تحقیقات تخصصی خود بپردازند و از آنها پشتیبانی می شود.

خبر رضایت بخش

در این گزارش، یک خبر امیدوار کننده وجود داشت. افت آموزشی بصورت یک معضل در جامعه آمریکا مطرح شده و دولت اوباما مجبور به انجام اصلاحات شده است. دولت اوباما با پرداخت 100 میلیارد دلار به ایالت ها، تلاش دارد تا انگیزه لازم برای رفع این مشکل را ایجاد کند. هر چند اوباما و آرنه دونکن – وزیر آموزش و پرورش – از این اقدام دولت پشتیبانی کردند ولی با مخالفت جمهوری خواهان روبرو شده اند. آیا بودجه بیشتر راه حل این معضل می باشد؟. کارشناسان و سیاستمداران بر این باورند که جمهوری خواهان در برابر هرگونه اصلاح آموزشی دموکرات ها، خواهند ایستاد. آنها معتقدند با پول، هر مشکلی براحتی حل نخواهد شد.

سخن پایانی

 با وجودیکه آمریکا، دست کم پنج برابر بیشتر از دیگر کشورها، در آموزش و پرورش هزینه می کند و بازده آموزشی آن رو به کاستی دارد، بنظر می رسد، صرف پول بیشتر در آموزش، پاسخ فراخور نباشد.

با این همه،یک چیز روشن است، این که این سیستم، از کاستی ای رنج می برد و بایستی کاری کرد. آموزگاران،به پشتیبانی بیشتری نیاز دارند، البته نه تنها به شکل حقوق های بالا؛ هرچند که این کار هم می تواند کمک کند. پشتیبانی دیگر، به شکل بورس هایی است برای پیشبرد هرگونه کار آموزگار مدار. ایجاد محیطی برای پشتیبانی از همکاری آموزگاران نیز می تواند آغازی ثمربخش باشد.

باید پذیرفت  که با 800 میلیاردی که سالانه در آمریکا، خرج آموزش و پرورش می شود،  همه ی موارد ذکر شده  می تواند قابل دسترس باشد. 

متن انگلیسی : http://finance.yahoo.com/news/whats-wrong-americas-education-system-213348441.html برگردان نخست : http://bohluli.blogsky.com/1391/10/14/post-88/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد