دکتر علی شریعتی و دانش آموزان ما

                      

                                  مهدی بهلولی،تارنمای حقوق معلم و کارگر

 برای آموزگاری که خود،کتاب خواندن را با شریعتی آغاز کرده و با شریعتی لذت "شب خوانی" – یعنی سر ِ شب کتابی به دستت بگیری و تا بامداد بخوانی،حتی گاهی با آن بخندی و گاهی هم به گریه افتی آنچنان که مادرت نگرانت شود که نکند به سرت زده و دیوانه شده ای!- را تجربه کرده،سفارش به خواندن کتاب های شریعتی،بایستی کاری معمول و آسان باشد. برای آموزگاری که خود در دوران جوانی،پول های روزانه و یا هفتگی،و یا عیدانه هایش را،که به فرمان پدر- مادرش بایستی خرج خورد و خوراک در مدرسه و لباس و سر و وضع اش نماید،خرج خرید- آن هم دزدکی- کتاب های شریعتی نموده،سفارش به خرید کتاب های شریعتی،بایستی با هزاران انگیزه ی وجودی و درونی انجام گیرد. و برای کسی که ژرف ترین،ماندگارترین و ارزنده ترین لحظه های زندگی اش را با یاد و سخن دکتر علی شریعتی سپری کرده،و هم اکنون نیزبحرانی ترین شرایط زندگی اش،ناخودآگاه،با سخنی از شریعتی همراه می شود،معرفی کتاب شریعتی بایستی که عادی و عادت باشد.

 راستش را بخواهید اما اینچنین نیست و این آموزگار چند سالی است که به کمتر دانش آموزی کتابی از شریعتی را معرفی کرده ام- مگر این که او خود از من پرسیده و از درون مایه ی آن جست و جویی نموده باشد. دلیل اش هر چه باشد- چه به من حقیر برگردد چه به شریعتی و چه به زمانه و دگرگونی های آن،و یا شاید به هر سه – گویا شریعتی از میان نوجوانان و جوانان کوچیده است و یا دست کم آن اقبال گذشته اش را از دست داده است. اما این سخن،به معنای کنار رفتن سراسری او نیست و یا این که زمانه ی گذار بی کم  و کاست از شریعتی فرارسیده باشد. افزون بر این که شریعتی،همانند بسیاری از شخصیت های تاریخی دیگر،جای خودش را در تاریخ این مرز و بوم باز کرده،هنوز هم با خوانشی منصفانه و همه جانبه نگر،برخی سخنان و اندیشه ها و به ویژه رویکرد انتقادی اش،ارزنده،راه گشا،انگیزه بخش و از هم مهم تر آموزاننده و پرورش دهنده [ تربیت کننده] است.

چندی پیش داشتم گزارشی از EI(سازمان آموزش جهانی) می خواندم که در آن به تعریف آموزش و پرورش کیفی و معرفی پاره ای از شاخص های آن پرداخته بود. در گزارش آمده بود : "چالش  رویاروی هر آموزش و پرورشی این است که شالوده اش،همزمان،هم برای دگرگونی ریخته می شود و هم برای نگه داشتن بهترین ویژگی های زمان حال. هر نسل تازه ای بایستی بیاموزد که چگونه جامعه اش را به پیش ببرد و رشد دهد اما در همان زمان،بتواند این دگرگونی ها را بر روی سنت ها و دستآوردهایی پی ریزد که از پیش در جامعه بنیاد گذاشته شده اند."  

 اما آیا ما و به ویژه جوانان ما،امکان و اجازه ی بررسی سنجشگرانه و آزادانه ی دکتر شریعتی و کتاب های او را داشته و یافته ایم؟ و آیا هنوز هم می توان از خوانش های نوین از شریعتی سخن گفت؛خوانش هایی که بتوانند بنیادهای نوینی برای پرورش نسل امروز پی ریزند،نسلی که شاید بیش از هر چیز،نیازمند اندیشیدن،شنیدن سخنان متفاوت، و آشنایی با نگرش های گوناگون است؟ آیا شریعتی هنوز هم سخنانی دارد که ما و نسل امروز را به اندیشه فرو برد و به پژوهش وادارد؟  بگذارید نمونه ای از سخنان کمتر شنیده شده شریعتی بیاورم و داوری درباره ی آن را به عهده ی خوانندگان بگذارم :

 « من با این که او [مانی] را سخت می شناسم و به مذهبش و شخصیتش و معنویت شگفتش تعصب می ورزم و پیوندهای پنهانی نزدیک و شگفتی را میان مانویت و اسلام کشف کرده ام ( گرچه برخی از محققان نیز به این حقیقت پی برده اند و حتی شاندل و بعضی از مستشرقان معتقدند که اسلام ساخته ی مانویت است و نماز اسلام درست همان نماز مانوی هاست و پیداست که اسلام نماز و نیایش را از مانی گرفته است و این درست است ولی اعتقاد خودم این است که مانی،تآثیرات عمیق و تعیین کننده و بسیار مهمی در محمد و مذهبش داشته است).»  برگرفته از کتاب "گفت و گوهای تنهایی" جلد 1،ص 24   

http://bield.info/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7/

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد