سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی،و چند پرسش

           

                               مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،14 مرداد 93

 پیرامون 9 ماه پیش،علی اصغر فانی،وزیر آموزش و پرورش در جلسه رای اعتماد مجلس شرکت کرد و برنامه های خود را برای مدیریت و بهبود وضع آموزش و پرورش به نمایندگان مجلس ارائه داد و توانست رای اعتماد آنها را به دست آورد. در یکی از بندهای برنامه های ایشان درباره ی وضع اقتصاد آموزش و پرورش چنین آمده بود : "اقتصاد آموزش و پرورش،در سنوات اخیر به یک چالش اصلی فراروی مدیریت این نهاد مولد سرمایه انسانی و اجتماعی تبدیل شده است. مدیریت بهینه منابع و مصارف، افزایش بهره‌وری، استفاده حداکثری از مشارکت‌های مردمی و افزایش سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی (GDP) در طراز کشورهای منطقه نیازمند همراهی و مساعده مراجع سیاستگذار فرادستی و شناسایی منابع مالی جدید و متنوع است."

 با نگاهی به تارنمای بانک جهانی و پیگیری سهم آموزش و پرورش های جهان از GDP کشورهایشان،به نکته های درخور درنگی می رسیم. برای نمونه این که سهم آموزش و پرورش ایران از GDP کشور،در سال های 2009 تا 2012 از چهار و نیم درصد به سه و شش دهم درصد یعنی به اندازه نه دهم درصد کاهش یافته است. و جالب این که این نسبت در سال 2002،برابر چهار و نه دهم درصد بوده است. اما برابر آمارهای جهانی،در چند سال گذشته،میزان تولید ناخالص داخلی ایران رو به افزایش بوده است. برای نمونه سال 2012 با یک میلیارد دلار افزایش نسبت به سال پیش از آن، به عدد 483 میلیارد دلار،یعنی رتبه 23 جهان رسیده است. پس در واقع می توان چنین گفت که در چهار سال دولت دهم،تولید ناخالص داخلی کشور اقزایش یافته اما سهم آموزش و پرورش از آن رو به کاهش نهاده است- و این نکته ای است که چندی پیش،گویا یکی از نمایندگان مجلس هم به آن اشاره نموده اند. اما مساله دیگر این است سه و شش دهم درصد از GDP سال 2012 که برابر 483 میلیارد دلار بوده می شود چیزی نزدیک به هفده و نیم میلیارد دلار، یعنی بیش از 61 هزار میلیارد تومان. اما بودجه آموزش و پرورش در سال گذشته کمتر از 20 هزار میلیارد تومان بوده است!

 برای درک معنای دقیق سخن فانی در جلسه رآی اعتماد به یک نکته دیگر هم باید توجه نمود. در منطقه خاورمیانه،کشور ترکیه ،از جمله کشورهایی است که می توانیم سهم آموزش و پرورش آن از GDP  را با کشور ایران سنجید. در سال 2012 کشور ترکیه دو و هفتاد و پنج دهم درصد خود را به آموزش و پرورش اختصاص داده است،که می شود چیزی پیرامون 50 میلیارد یورو. متآسفانه در تارنمای بانک جهانی،GDP کشورهای دیگر منطقه و سهم آموزش و پرورش آنها،نوشته نشده اما روشن است که در شمار چشمگیری از این کشورها،این عدد نباید از یکی دو درصد بالاتر باشد.

 اکنون پرسش این است که چرا در چهار سال گذشته، سهم آموزش و پرورش ایران از تولید ناخالص داخلی کاهش یافته است؟ آیا به راستی آموزش و پرورش تنها در حرف به نزد دولت مردان ایرانی ارزش دارد و به هنگام بودجه،بایستی در سطح فقیرترین و ناچیزترین کشورهای جهان- شاید رتبه های نزدیک به صدم- از تولید ناخالص داخلی دریافت نماید؟ و پرسش دیگر این که حتی با این شرایط،اگر به راستی سهم ایران از GDP برابر سه و شش دهم درصد است – که آشکارا و به ظاهر نسبت به منطقه عددی درخور توجه و حتی بالاتر است- چرا باید تلاش کرد آن را به منطقه نزدیک ساخت؟! بی گمان معنای سخن فانی،کوچک تر ساختن این عدد نیست اما در این رو،آیا با وجود این آمارهای ناهمساز،نیاز به شفاف سازی بیشتر نیست؟ به ویژه این که – تا آنجا که این نگارنده به یاد دارد و در رسانه ها هم بازتاب یافته- فانی در جلسه رآی اعتماد،توضیح بیشتری درباره ی این بند از برنامه های خود نداد و روشن نساخت که به طور دقیق،سهم آموزش و پرورش از GDP چه میزانی است؟      

http://etemadnewspaper.ir/Released/93-05-14/93.htm#284558

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد