آموزش و پرورش تطبیقی روز

      

       مهدی بهلولی،روزنامه گسترش صمت(صنعت،معدن،تجارت)،12 مرداد 93

اگر بخواهیم سپهر چیره بر آموزش و پرورش ایران را تغییر دهیم و فضای آموزشی پویایی بسازیم چه کار یا کارهایی می توان و می بایست انجام دهیم؟ این پرسش،البته،پرسش آشنایی است،از دیرباز هم پاسخ های جزیی و کلی گوناگون گرفته است. راست هم این است که چنین کار سخت و سترگی،نیازمند راهکارهای چندگانه است و شاید حتی سر و کارمان به نوعی تقسیم کار بیفتد. بدین معنا که وزارت خانه ی آموزش و پرورش چه باید بکند،جامعه مدنی فرهنگیان چه وظیفه ای دارد و خود فرهنگیان و آموزگاران چه کاری باید انجام دهند؟ اما یکی از کارهای که به نظر مفید و اثربخش است و کاری مشترک نیز می نماید پیگیری گونه ای آموزش و پرورش تطبیقی است که شاید بتوان آن را "آموزش و پرورش تطبیقی روز" نامید،یعنی آگاه شدن و آگاه ساختن همه ی بخش های آموزش و پرورش از آنچه در جهان کنونی آموزش می گذرد. در میان رسانه های گوناگون جهانی،جستارها و گفت و گوهای ارزنده ای یافت می شود که آشنایی با آنها،می تواند برای آموزش و پرورش ما،انگیزه بخش و اندیشه برانگیز باشد و بر پویایی آن بیفزاید.

 آموزش و پرورش تطبیقی- آنگونه که در دانشگاه ها آموزش داده می شود- یعنی سنجش سامانه های آموزشی جهان با یکدیگر و بهره گرفتن از تجربه های به دست آمده در هر کدام از این سامانه ها،بی گمان،یکی از راهکارهای ارزشمند در بهسازی های آموزشی است اما کاستی مهم آن،تآخیر زمانی آن و گهگاه،قدیمی شدن اطلاعات می باشد. ولی در آموزش و پرورش تطبیقی روز،از آنچه هم اینک در جهان آموزش و پرورش در جریان است آگاه می شویم. درست است که آموزش و پرورش در سراسر گیتی،در یک سطح و مرحله نیست و در هر جایی،با مشکلات ویژه ی خود روبروست اما اینگونه هم نیست که به کلی نتوان هیچ برنامه ی همپوشانی میان آنها،و یا دست کم شماری از آنها،یافت. نمونه اش،بحث "حقوق امتیازی" یا merit pay  می باشد که در آموزش و پرورش ما،چندی است محل بحث شده و در برخی از کشورهای دیگر هم،از چند سال پیش،گفت و گوها برانگیخته است.

 روشن است که دشواری مهم پیش رو در آموزش و پرورش تطبیقی روز،آشنایی با زبان های کشورهای پیشرفته و به ویژه زبان انگلیسی می باشد. در آموزش و پرورش تطبیقی روز،ما نیازمند این هستیم که به رسانه های کشورهای توسعه یافته- که با وجود اینترنت،کاری آسان و شدنی است- سر بزینم و از آنچه از جهان آموزش در آنها می گذرد خبردار شویم،پس نیازمند آشنایی با زبان هستیم. کاری که گرچه سخت است اما شدنی است؛ به ویژه با نگاه به دستآوردهای آن،آسان تر هم می گردد. چندی پیش مصطفی ملکیان،اندیشه ور سرشناس،درباره ی اهمیت ترجمه در کل،سخنانی گفتند که بی گمان در باب آموزش و پرورش هم،درست است : "بدون سرِ سوزنی مبالغه، غلو و اغراق عرض می‌کنم که به گمان من- که البته ممکن است خطا باشد- بزرگ‌ترین خدمتی که در جامعه ما و جوامعی همچون ما می‌تواند صورت داد، «ترجمه» است. ترجمه، بی‌آنکه فرصتی برای تفصیل مطلب داشته باشم، لااقل دو فایده عمده به همراه دارد. اولین و به باور من بزرگ‌ترین فایده‌ آن است که ترجمه، تنها چیزی‌ است که یک کشور را از تک‌آوایی فرهنگی نجات می‌دهد. به نظر من هیچ کشور، جامعه، فرهنگ و تمدنی از چیزی به اندازه تک‌آوایی فرهنگی لطمه نمی‌خورد؛ و تک‌آوایی، ولو تک‌بودن درست‌ترین آواها باشد، جز ویرانگری به بار نخواهد آورد. در مقابل، کار ترجمه، گشودن افق‌های جامعه ما، به روی افق‌ فرهنگ‌ها و جوامع دیگر است. هرکدام از فرآورده‌های ترجمه، یک آوای جدید در حل یک مساله یا رفع یک مشکل، یا جوابگویی به یک سوال پدید می‌آورد. فایده دوم ترجمه آن است که ما به واسطه آن برای اندیشیدن، مواد خام پیدا می‌کنیم. متفکرترین مغزها و عمیق‌ترین فهم‌ها اگر دستمایه‌ای، برای تطبیق و پیاده‌سازی فکر و فهم خود نداشته باشند به جایی نمی‌رسند؛ چنان که مهارت یک نجار نیز برای بروز و ظهور، به چوب نیاز دارد. به عبارت دیگر، صورت‌بخشی تفکر و فهم ما به ماده‌ای محتاج است تا به آن شکل بخشد."  

http://smtnews.ir//repository/5/32.pdf 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد