هنر از شما انسانی ژرف می سازد

                

                                  بریان کیسیدا،جی گرین،و دانیل برون*

                                          برگردان : مهدی بهلولی

                                  تارنمای کانون صنفی معلمان ایران

  به نزد بسیاری از دلبستگان به آموزش و پرورش،هنر،داروی همه ی دردهاست : نمره های آزمونی را بالا می برد، مسئولیت اجتماعی را پدید می آورد،و ناکامی در مدرسه را وارونه می سازد. با این رو،بیشتر شواهد پشتیبانگر، کاری بیشتر از اثبات همبستگی میان هنرها و دستآوردهایی ویژه را نشان نمی دهند. اما پژوهشی که پیوند علت و معمولی میان این دو را اثبات کند در عمل به دست نیامده است. اما چند سال پیش،هنگامی که موزه بریج کریستال هنر آمریکایی در بن توویل،ارک،راه اندازی شد،ما فرصتی کمیاب بدست آوردیم تا چنین پیوندی را کند و کاو کنیم. به یاری پژوهشی با گزینش با قرعه کشی و با شمار زیادی بازدیدهای مدرسه ای از موزه،ما توانستیم روشن کنیم که در حقیقت،پیوندهای علت و معلولی سفت و سختی میان آموزش هنرها و طیفی از دستآوردهای خوب و پسندیده وجود دارد.

 دانش آموزانی که با قرعه کشی برای بازید از موزه در گردشی علمی برگزیده شدند از خود مهارت های نیرومندتر سنجشگرانه اندیشی،سطح بالاتر بردباری اجتماعی،و همدلی بیشتر تاریخی نشان دادند. افزون بر این،به موزه های هنری و بنیادهای فرهنگی علاقمند شدند.

 موزه کریستال بریج- که در نوامبر 2011 گشوده شد- را آلیس والتون،دختر سام والتون،پایه گذار والمارت،بنیاد نهاد.      دارای ساختمانی باشکوه،با 50 هزار فوت مربع فضای نمایشگاه و با  دهش[هدیه،وقف] بیش از 800 میلیون دلار. به پاس دهش سخاوتمندانه خصوصی،موزه برنامه ای دارد که به گروه های مدرسه ای اجازه می دهد تا بدون هیچ هزینه ای از دانش آموز یا از مدرسه،از آن بازدید نمایند.

 پیش از راه اندازی، ما با بخش آموزش و پرورش موزه،تماس برقرار کردیم. آنها دریافتند که گشودن یک موزه بزرگ در منطقه ای که هرگز پیش از آن موزه ای نداشته،رویدادی کمیاب است که نیاز به پژوهش دارد. آنها همچنین با دشواره ای روبرو شده بودند. به دلیل بازدیدهای مدرسه ای که رایگان اعلام شده بود – در منطقه ای که بیشتر بچه های آن،پیشینه بسیار کمی از حضور در مکان های فرهنگی داشتند- درخواست برای بازدید از مکان های در دسترس،خیلی فراتر رفته بود. موزه،تنها در سال نخست،از 525 گروه مدرسه ای،با بیش از 38000 دانش آموز،درخواست بازدید دریافت نمود.

 ما به عنوان اندیشه ورانی اجتماعی،دقیق می دانستیم که چگونه  این دشواره را حل کنیم. به همکاری با موزه رفتیم و یک قرعه کشی راه انداختیم تا از همه مکان های در دسترس بهره بگیریم. با قرعه کشی،برای بازدیدهای مدرسه ای،تعیین وقت کردیم. توانستیم تا مکان ها را منصفانه تقسیم کنیم. با چنین کاری،آزمایشی واقعی شکل گرفت تا اثرات بازدید موزه بر دانش آموزان را بررسی کنیم. ما نتیجه های این آزمایش را در نشریه های "آموزش و پرورش آینده" و "پژوهشگر آموزشی" منتشر کردیم.

 در طول سال تحصیلی بعد،نزدیک به 11000 دانش آموز و 500 آموزگار،در پژوهش ما شرکت کردند- کمابیش نیمی از کسانی که با قرعه کشی برای بازدید موزه برگزیده شدند. گروه های درخواست کننده ای که در بخت آزمایی برنده شدند،گروه درمان[ treatment group] را تشکیل دادند و آنهایی که فرصت بازدید زودهنگام را به دست نیاورند به عنوان گروه کنترل[control group] در نظر گرفته شدند.

 چند هفته پس از این که دانش آموزان گروه درمان از موزه بازدید کردند،ما به نظرسنجی از همه ی دانش آموزان پرداختیم. نظرسنجی،چندین موضوع را دربرمی گرفت که شناخت درباره ی هنر،میزان بردباری،همدردی تاریخی،و دلبستگی پایدار به بازدید از موزه های هنری و دیگر مکان های فرهنگی را ارزیابی می کرد. ما همچنین  از دانش آموزان درخواست کردیم تا جستاره[نوشته،مقاله،essay]ای بنویسند درباره ی یک اثر هنریی که به نزدشان ناآشناست.

 سپس این جستاره ها،با بهره گرفتن از برنامه ارزشیابی مهارت های سنجشگرانه اندیشی به رمز نوشته شد؛این  برنامه ی ارزشیابی را پژوهشگران شاغل در موزه ی ایزابل استیوارت گاردنر در بوستون ساخته اند. افزون بر این،ما مستقیم برآورد کردیم که آیا دانش آموزان،به احتمال زیاد،به عنوان یکی از دستآوردهای رفتن به اردو مدرسه ای،دوباره به موزه کریستال بریج برمی گردند یا نه. به دانش آموزانی که در این پژوهش شرکت کردند کوپنی داده شد تا با آن،خود و خانواده شان،برای ورود به بخش ویژه ای از موزه،آزاد باشند. کوپن ها رمزگذاری شد تا بتوانیم گروهی را تعیین کنیم که دانش آموزان به آن تعلق دارند. نتیجه این بود که دانش آموزان گروه درمان،نسبت به دانش آموزان گروه کنترل، 18 درصد بیشتر احتمال داشت تا در نمایشگاه حضور یابند.

 گذشته از این،بیشتر مزایایی که ما مشاهده کردیم،به گونه ای معنادار،برای دانش آموزان اقلیت،دانش آموزان از طبقه کم درآمد،و دانش آموزان از مدرسه های روستایی،بیشتر بود- اغلب دو تا سه برابر بیشتر نسبت به دانش آموزان سفید پوست،طبقه میانه،حومه شهری- شاید به خاطر این حقیقت که این بازدید،نخستین باری بود که از یک موزه هنری،انجام می گرفت. پژوهش بیشتری نیاز است تا روشن شود که چه چیزی،دقیق،در تجربه به موزه رفتن،پایداری دستآوردها را رقم می زند. ساختار بازدید،شمار بازیدکنندگان،و نوع هنر به نمایش درآمده،هر کدام تا چه اندازه اهمیت دارند؟

 اما بی گمان،ما می توانیم نتیجه بگیریم که بازدید از یک موزه هنری،گوناگونی ایده ها را جلوی دیدگان دانش آموزان می گذارد،چیزی که در آینده و با چشم اندازهای گوناگون و در شرایط انسانی با آن روبرو و دست به گریبان خواهند شد. گسترش دستیابی به هنر،چه از رهگذر برنامه های در مدرسه،و چه از رهگذر بازدید از موزه و نمایشگاه های منطقه ای، بایستی بخشی بنیادین از هر برنامه درسی مدرسه ای باشد.  

*بریان کیسیدا، عضو ارشد پژوهش،و جی گرین،استاد بهبود آموزش در دانشگاه آرکانساس می باشند. دانیل برون،عضو دوره دکترا،در بنیاد کیندر دانشگاه رایس است.

آدرس این متن در تارنمای کانون صنفی معلمان ایران :

http://moaleman.org/reports-interviews/item/300-art-student.html

آدرس متن انگلیسی :

http://www.nytimes.com/2013/11/24/opinion/sunday/art-makes-you-smart.html?_r=0

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد