روشنفکران و آموزش و پرورش

          

                       مهدی بهلولی،عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش

                                   روزنامه اعتماد ، ص آخر، 3 خرداد 93

 چندی پیش 108 تن از اندیشه وران گستره های اقتصادی و اجتماعی در نامه ای ارزنده با عنوان " فقر آموزشی کودکان را کاهش دهید" به رییس جمهور و رییس مجلس شورای اسلامی،خواستار توجه ویژه به آموزش و پرورش و "همدلی و همراهی دولت و مجلس برای طراحی سازوکار بودجه‌ای و غیربودجه‌ای فراخور کاهش فقر آموزشی کودکان" شدند. پس از انتشار این نامه،علی اصغر فانی،وزیر آموزش و پرورش هم از این موضع گیری استقبال نمودند که خود کاری ارزشمند به شمار می آید.از دید این نگارنده نیز،این نامه، رخدادی درخور درنگ و مایه بسی خرسندی است. بی گمان کاستی ها و دشواری های آموزش و پرورش،تا آن اندازه اهمیت دارد که روشنفکران جامعه به آن بپردازند- کاری که متآسفانه تاکنون کمتر انجام پذیرفته است. روشنفکران کسانی هستند که می توانند به پی ریزی،ژرفابخشی و گسترش گفتمان های تازه دامن بزنند. یکی از بایسته های سپهر آموزش و پرورش ایران هم،پدید آوردن گفتمان های نو آموزشی است،یعنی همه دست اندرکاران گستره ی آموزش و اندیشه وران جامعه،بایستی بکوشند تا پدیده ی "آموزش و پرورش" را با ابزار نگرشی نوین بیندیشند و بنگرند و دریابند. و در این راستا،شاید گام نخست همین پرداختن به کاستی های گوناگون آموزش و پرورش از سوی طیف گسترده ای از کسانی است که دلبسته ی پیشرفت کشورند و به ویژه اندیشه وران،که سخن و کنش آنان بازتاب گسترده تر می یابد و بیشتر دیده و شنیده می شود.

 از سوی دیگر،جامعه مدنی نیرومند،جامعه مدنی همبسته است. این که اندیشه ورانی "بیرون" از آموزش و پرورش،دل نگران فقر آموزشی،همچنین وضع اقتصادی آموزگاران باشند و در گستره ی همگانی به آن بپردازند به ایجاد فضای همدلی و همراهی اجتماعی یاری می رساند. این که "جامعه مدنی" کنونی گستره ی آموزش- گذشته از چند و چون و گستردگی آن-  تا اندازه ای چشمگیر،جامعه ای بسته و "درخود" است و کمتر انگیزه ورود به دیگر گستره های اجتماعی- فرهنگی را دارد یکی از همین بی توجهی و یا کم توجهی اندیشمندان جامعه ریشه می گیرد. البته هدف از گفتن این سخن،توجیه کاستی و کم کاری های کنشگران آموزشی نیست اما به هر رو،یکی از گلایه هایی که بسیار،از سوی فرهنگیان شنیده می شود این است که چرا جامعه - به ویژه اندیشه وران،که به گونه ای دیدبان و سخنگوی آن هستند-  به آنچه در آموزش و پرورش می گذرد آنچنان که باید و شاید توجهی نشان نمی دهد. بگذریم از این که متآسفانه گاهی،سخنانی در راستای بی توجهی عمدی به آموزش و پرورش شنیده می شود. سال گذشته و در هنگام بررسی کابینه دولت یازدهم در مجلس،یکی از اندیشه وران سیاسی سرشناس کشور گفت مهم نیست وزیر آموزش و پرورش چه کسی باشد،مهم وزیر آموزش عالی است!

 به هر رو،از دید این نگارنده،این نامه ی شماری از اقتصاددانان و جامعه شناسان کشور،رخدادی درخور درنگ و نگرش است. امید که آغازی باشد برای پرداختن بیشتر دیگر اندیشمندان به آموزش و پرورش. آموزش و پرورشی که به گفته نویسندگان این نامه "از فقر آموزش کیفی رنج می برد،در بودجه کشور،مصرفی- و نه سرمایه ای- نگریسته می شود،به بازتولید فقر در جامعه می پردازد، بسیاری از مدرسه هایش هنوز نور کافی،‌بخاری استاندارد،کتابخانه،سرویس بهداشتی مناسب و حداقلی از امکانات ورزشی ندارد،و در کنار گستره ی سلامت،یکی از گستره هایی است که مداخله دولت‌ها در آنها، فساد بالقوه بسیار کمتری را نسبت به مداخله دولت در هر حوزه دیگری به همراه خواهد داشت. نتیجه آنکه شاهد حرکت بخش بزرگی از کشورهای مختلف به سمت حضور پررنگ و فعالانه دولت در آن هستیم."

http://etemadnewspaper.ir/Released/93-04-03/151.htm#280091



 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد