محمد بهمن بیگی،پدر مدارس عشایری

                     

                           عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،11 اردیبهشت 93

                      (این یادداشت،با اندازه ای حذف،در روزنامه منتشر گردید)

              معلمی که اجاق آگاهی و دانش فرزندان برومند عشایر را گرم می کرد

یازدهم اردیبهشت ماه(1389)،سالروز درگذشت "محمد بهمن بیگی" بنیانگذار آموزش عشایر در ایران است. او آنقدر منصف وبزرگ بود که درمقاله ای به قلم خود،فضل تقدم دکتر محمود حسابی را در این باره یادآوری نماید.(مقاله ای که در سال 1390 در نشریه حافظ منتشر گردید)بهمن بیگی در سال 1298شمسی در ایل قشقایی در فیروز آباد استان فارس به دنیا آمد.پدرش در جریان مخالفت با سیاست اسکان عشایر، مورد غضب حکومت وقت قرار گرفت و خانواده او به ناچار تن به تبعید در پایتخت داد.محمد برای ادامه تحصیل وارد "مدرسه علمیه "که یکی از مدارس بنام تهران بود،شد . پس از پایان تحصیلات متوسطه،در رشته حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد ومدرک لیسانس گرفت.

درست است که سابقه آموزش عشایر در ایران به خاطر موقعیت های قومی وایلاتی ،به هفتصد سال قبل بر می گردد، اما طرح تأسیس این نوع مدارس نو است ،مدارسی که زیر چادر برگزار می شوند و آموزگار به همراه ایل  کوچ می کند و در عین حال بچه ها ی عشایر ارتباط فرهنگی خود را به عنوان یک عضو ایل با ملیت بزرگ ایرانی حفظ می نمایند، بطوری که با آموختن زبان ملیّ در کنار بهره مندی از سنن و آداب و فرهنگ وزبان قومی و ارزش های ماندگار ایلیاتی،به فهمی مشترک با سایر اقوام می رسند و حتی این فرصت را می یابند تا با کسب مهارتهای لازم فنی وحرفه ای و غنی سازی حیات فرهنگی خود،منابع  و عوامل ارزشمندی برای بقای قوم وقبیله خود فراهم نمایند. محمد بهمن بیگی با نبوغ خود به این مسئله واقف بود.به همین لحاظ عطای رفاه وروز مره گی شهری را به لقایش بخشید و مصرانه در ادامه وتثبیت طرح آموزش فرزندان عشایر کوشید.چند سال قبل از روی کار آمدن دولت ملی دکتر مصدق بعضی از نهادهای خارجی در راه اندازی طرح آموزش عشایر ،شروع به فعالیتهایی کرده بودند. بهمن بیگی نیز از نزدیک این اقدامات را مشاهده می کرد .اقبال وزیر فرهنگ دولت ملی(دکتر حسابی)در سال 1330 شمسی به این فعالیت ارزشمند بُعد وسیعتری بخشید و تأسیس مدارس نوین عشایری در استان کهکیلویه و بویر احمد ،رسمی گردید.طبق برنامه ،پایه های اول تا چهارم در مدارس عشایری سیّار وبرای پایه های پنجم تا نهم، مدرسه های شبانه روزی پیش بینی شد." رویترز" گزارشی با عنوان "مدارس بر پشت اسب" را در سال 1333 شمسی منتشر کرد و حرکت ایرانیان را در این باره ستود. این طرح  زمانی مشکلات خود را بروز داد که مسئلۀ کمبود آموزگار در اولویت تحلیل های آموزشی قرار گرفت. تا اینکه تأسیس یک مدرسه تربیت معلم ،ویژه عشایر، برای جذب دانش آموزان با مدارک پایان کلاس نهم و تربیت کادر نظارتی بر مدارس چادری ، راه حل شمرده شد.بالاخره طرح تعلیمات عشایری در سال 1344 شمسی در شورای عالی فرهنگ تکمیل و ابلاغ گردید. از آن به بعد ،بهمن بیگی در کارنامه پر افتخار خود بیست وشش سال سرپرستی آموزش عشایر را دارد. علاوه بر این، برای مدت زیادی سنگ صبور وراهنمایی هوشیار ،برای مردم آزاده وزجر کشیده و محروم عشایر می شود.

محمد بهمن بیگی همواره به چند مسئله مهم اشاره می کرد:آموزش عشایر بدون همراهی و کسب اعتماد واطمینان آنها میسّر نیست.باید از خود آنها بود ویا لااقل شناخت درستی از آداب ورسوم و خواسته های آنها داشت.نظام عاریتی تعلیم وتربیت نمی تواند نتایج درخشانی برای اقوام و عشایر به همراه آورد.به همین لحاظ امیدِ بهمن بیگی آن بود که از فارغ التحصیلان عشایر در این مهم کمک بگیرد.پرورش قریب ده هزار معلم عشایری برای آموزشی که نتیجه آن تحویل پانصد هزار فرزند باسواد عشایر بود،موجبات خرسندی وی را فراهم می کرد.وی پیشتاز برگزاری اردوهای تربیتی برای دانش آموزان و آموزگاران عشایری در نقاط مختلف عشیره نشین بود.او برای معرفی آداب و سنن عشایر به جهانیان و توصیف وضعیت واقعی آنها کتابها و مقالاتی نیز منتشرکرد.از آن جمله است:"عرف وعادت در عشایر فارس" 1324 شمسی. "بخارای من ایل من" 1368."اگر قره قاچ نبود "1377. به اجاقت قسم . طلای شهامت 1387. دکتر عبدالحسین زرین کوب به بهمن بیگی نوشته بود:"اگر قره قاچ نبود، من وبسیاری دیگر از لذت خواندن این خاطرات دلکش و شیرین محروم می ماندیم...بارها در کوچ ایل با شما همراه شدم وبارها در ان مدارس عشایری نکته ها آموختم."

محمد بهمن بیگی به پاس خدمات بی شائبه خود در گسترش آموزش وپرورش در میان عشایر و اقوام تُرک ،لُر،کُرد،بلوچ،عرب و ترکمن ،جایزه سواد آموزی یونسکو را دریافت کرد.

بهمن بیگی نشان داد در مقابل اراده و ایمان همه معلمان راستین، مرزهای ظاهری رنگ می بازند و کلاسها در قلبها برگزار می شوند.قلبی که جرأت دانستن و خوب زندگی کردن را به شریانها می فرستد. هنوز چه در درون ساختمان های سیمانی شهری وچه درون چادری که در ستیغ کوهها و دامنه سبز دشتها و حتی در اوج سرمای زمستان،کلاسی برای آموختن برپا می شود،با هر حرفی که به جان نیوشای فرزندان این مرز وبوم  وارد می نماید،آگاهی و دانایی همچون درختی تنومند رشد می کند ووقتی نسیم از لابلای گیسوی افشان این درخت می گذرد ترنم آزادگی در همه جا منتشر می شود. 

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=584&pageno=5

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد