گفت و گویی درباره ی "جاده صافکن‌های نئولیبرالیسم در عرصه آموزش ایران"

 

 یادداشت "جاده صافکن‌های نئولیبرالیسم در عرصه آموزش ایران" از همکار گرامی مان،جعفر ابراهیمی را من دو سه روز پیش در صفحه "آموزش و اندیشه" فیس بوک گذاشتم. در زیر آن برخی از همکاران و عضوهای صفحه،نظراتی دادند که در زیر آنها را با همدیگر می خوانیم. گفتم شاید خواندن این نظرات برای خود جناب ابراهیمی هم بد نباشد از این رو این نظرها را بر این تارنگار گذاشتم :

Jamileh Sophie

بسیار تحلیل خوب وژرفی است.کاش همه ما اینقدر مسائل را سطحی نبینیم و مانند این نویسنده گرامی قدرت تحلیل واقعیت انکار ناپذیر جامعه مون رو داشتیم و به علت منافع شخصی یا گروهی و طبقاتی ویا تعصب واقعیات رو نادیده نمی گرفتیم و در صدد توجیه وضع موجود بر نمی آمدیم.

مهدی بهلولی

خانم صوفیه

من چندان با ارزیابی شما همراه نیستم. جناب ابراهیمی از دیدگاهی چپ،همه را به یک چوب می راند. همه ی ما که در حالی که به دولت روحانی و آ. پ آن انتقاد داریم اما به هر رو از آن هم دفاع می کنیم- حال یکی کمتر و یکی بیشتر- همگی مان از دید جناب ابراهیمی "جاده صاف کن نئولیبرالیسم" هستیم. به تارنمای آنان هم که بروید و واپسین بیانیه شان را بخوانید حمله به زندان اوین برگردن دولت روحانی افتاده است. اما من این دیدگاه سیاه و سفید و تند و تیز را درست نمی دانم و به نظرم با واقعیت کنونی اجتماع و سیاست ایران هم همخوان نیست.

Mohammad Roozbahani

خانم صوفیه نویسنده محترم متن فوق با استفاده از ادبیات رایج گروه های چپ دهه های60 و 70 میلادی و با استفاده از واژ هایی که در ان دوران بسیار رایج بود و احساسات بساری از جوانان این مرز و بوم را قلقلک می داد،می خواهد دوباره از همان تکنیک و روش استفاده نماید اما ظاهرا متوجه نیست که سی چهل سال دیر متوجه شده است. اگر به متن تمرکز نماییم با استفاده از چندین لغت و واژه ی دهن پرکن که بیشتر برچسب هایست که به سایر گروهها چسبانده می شود تا یک تحلیل علمی و عقلانی! می خواهد به هدفش برسد. در این متن با استفاده از همین واژه های عامه پسند دهه ی 60 و 70 میلادی و 40 و 50 شمسی همه را نوکر امپریالیسم و سرمایداری معرفی می نماید. از معلم معترض تا روزنامه نگاران و نویسندگان ! کافی است این واژه ها را کنار هم بگذاریم! خیال می کنیم دوباره چپ ها ی به اصطلاح مدافع طبقات پایین زنده شده اند! به نظر من بیشترین لطمه و خسارت را به طبقات به قول نویسنده زحمتکش و فرودست همین مدافعان دو آتشه ی این طبقات می زنند. جوری از نظام سرمایه داری و سرمایه دار حرف می زنند که انگار کشور سرمایه داری جهنم و در عوض کشوری که بر مبنای اقتصادی دولتی است بهشت است. البته دو نمونه از این دو نوع جامعه را به راحتی در کنار هم می بینیم. کره جنوبی و شمالی را!

ابوالفضل رحیمی شاد

مانند بسیاری از متونی که با رویکرد چپ نوشته شده اند بیش از اینکه تحلیل ارائه دهند برخی امور رخداده را بیان نموده اند و صرفا با انتساب برخی واژگان با بارمعنایی منفی و یا منفی شده متن را تهیه کرده اند.

شما اگر حتی یک مورد نقد و یا تحلیل درست در ارتباط با موضوع بیان شده در متن ایشان پیدا کردید خوشحال میشوم من را هم متوجه سازید.

تاکی باید اسیر این اوهام باشیم! متاسفانه این متون و یا این نحو نگرش طرفدار کمی هم بین همکاران ندارد.

Mohammad Roozbahani

جناب رحیمی شاد ادبیات چپ همیشه و برای خیلی ها جذابیت دارد. دلیل انهم انی است که از عدالت و برابری زیاد حرف زده می شود. اکثریت افراد در بیشتر جواع نیز چون در قشر متوسط یا فقیر قرار دارند برایشان جذاب است. اما واقعیت این است که چپ ها خوب حرف می زنند دم از برابری و عذالت می زنند ، اما عملکردشان بیشتر مواقع منفی و دردسر زاست.

Behnam Zoghi

بنده البته با نظرات مطرح شده در این مساله موافق نیستم و با انتقاد آقای بهلولی در این مورد هم کاملا همراهم ولی ساده ترین مصداق برای سنجش درستی کلیت متن که کالایی شدن آموزش است مقایسه آمار قبولی دانش آموزان مدارس دولتی و انواع آموزشگاهها و مدارس غیر دولتی در دانشگاههای سراسری است. و یا نگاهی گذرا به تجارت بزرگ کتابهای کنکور و انواع و اقسام مشاوره و تدریس خصوصی.و یا تغییر نام مدارس دولتی به هیات امنایی و اخذ شهریه از دانش آموزان.

از سوی دیگر تغییرات اخیر در قوانین سقف سالهای تحصیل و اخذ شهریه در برابر واحدهای حذف شده و یا دروس پاس نشده ،تغییر نام قسمتهایی از خوابگاههای دانشگاه به خوابگاه خودگردان و اخذ شهریه بیشترنیز ما را به نتیجه مشابهی می رساند.

اینها همه مخالف اصول صریح قانون اساسی است که دولت را موظف به گسترش آموزش و پرورش عمومی و رایگان می کند.

در مورد مساله خصوصی سازی و کمبودهای آن هم ارجاع میدهم به آقای رئیس دانا که مقالات متعددی در این زمینه دارند که به خوبی مساله رو تحلیل میکنند.

در مورد این که آیا تاریخ مصرف این حرفها گذشته و یا دیدگاه چپ گرایانه در آن سالها موجب اشتباهاتی بوده یا نه هم به تازگی در مجله اندیشه پویا مقاله ای نوشته شد با عنوان "فدائیان جهل" که با پاسخهای متعددی همراه شد و بابک احمدی هم در مهرنامه مقاله ای در مورد همون مطلب نوشت که آقای فرج سرکوهی در چند مقاله پاسخهایی در جواب داده است.مطالعه بحثهای به وجود آمده خالی از لطف نیست.

به نظر بنده بهترین پاسخ رو هم در برابر چنین انتقاداتی به منتقدان نئولیبرالیسم رو آقای اباذری در جزوه ای 30 صفحه ای در پاسخ انتقادات مطرح شده در مجله مهرنامه در شماره مهرماه همین مجله منتشر کردند.

Behnam Zoghi

در ضمن مقایسه کره شمالی و جنوبی هم مصداق مناسبی برای این بحث نیست.وجود بیمه های همگانی،آموزش و پرورش همگانی و ایده انواع فعالیتهای صنفی و سندیکایی هم از نتایج همان تفکری است که به دلیل جنگ و تحریمهای غرب منجر به دیکتاتوری کره شمالی شده است

مهدی بهلولی

 امروز)شنبه ششم اردیبهشت) روزنامه اعتماد گزارشی ارزنده از نشست بررسی اندیشه های سیدجواد طباطبایی دارد که خود ایشان هم حضور داشته است. به نظرم حاتم قادری و هاشم آغاجری،انتقادهای خوبی از طباطبایی و اندیشه هایش کرده اند. قادری،در یکی از نقدهایش،گفتمان طباطبایی را گفتمان طرد می داند. گذشته از چند و چون اندیشه های طباطبایی- برای نمونه این که ابزار و تئوری های نگریستن اش به ایران و تاریخ آن از کجا آمده اند- ایراد مهمی که به ایشان وارد است این است که به جز خودش،هیچ اندیشمند دیگر ایرانی معاصری را قبول ندارد. من خودم یک ترم در کلاس های موسسه پرسش ایشان شرکت داشتم و درباره ی برخی از روشنفکران ایرانی سرشناس از ایشان پرسش کردم. تقریبا همه را بی سواد می داند.

حالا چرا اینها را می گویم؟ مساله ای است که جناب ابراهیمی هم،بر طبل طرد می کوبد و همه را گمراه می داند. ابراهیمی بر بنیاد ایدئولوژی چپ و تحلیل طبقاتی،در گفتمانی قرار می گیرد که کمتر تن به گفت و گو می دهد.

 من می کوشم خودم را در گفتمان حقوق بشری قرار دهم و تعریف کنم- این که تا چه اندازه کامیابم مسآله ای دیگری است. گفتمان حقوق بشر با گفتمان چپ،چه بسا در برخی نتیجه ها،هم پوشان شوند- مانند بحث خصوصی سازی آموزش و پرورش- اما بنیادهای اندیشگی گوناگونی دارند. گفتمان حقوق بشری با گفتمان لیبرال هم البته همپوشانی هایی دارد.

و یک نکته این که به نظرم بهتر است خود ابراهیمی هم این نظرات دوستان را بخواند. از این رو با اجازه دوستان،چندی دیگر این نظرات را بر تارنگارم می گذارم تا ایشان هم بخواند.

Jamileh Sophie

بنده خودم از کسانی هستم که به آقای روحانی رای داده ااند.چپی هم نیستم.انتقاد من بیشتر در رابطه باا خصوصی سازی آموزش و پرورش واینکه چرا مسئولین چشم خود را بر آن میبنددند هست.ما معلمین هم آن را می پذیریم وگاهی هم از اینکه در این مدارس تدریس میکنیم به خود می بالیم.در رابطه با خواسته های صنفی دیگر هم منفعل هستیم .وضعیت بیمه معلمین و....امیدوارم مسئولین محترم .که مردم به آنها اعتماد داشته اند این مسائل را پی گیری کنند.

نظرات 1 + ارسال نظر
جعفر ابراهیمی چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:12 ق.ظ

جناب بهلولی عزیز و سایر همکاران و دوستانی که مقاله من را خوانده و نظراتی داده اند
سلام و خسته نباشید
اول - از جناب بهلولی ممنونم که علی رغم اختلاف دیدگاه مقاله مذبور را منتشر و این پست انتقادی حاوی نظرات دیگران بود را قرار دادند. چون من در فیسبوک صفحه ای ندارم و اگر زحمت شما نبود من از این نظرات اطلاعی نمی یافتم
دوم- هر جا نقد به دست من برسد اگر بتوانم به آن پاسخ می دهم
ولی نقدی که نوشته مرا نقد کند، با همان شیوه عقلانی و منطقی که مختص برخی هاست ادعاهای مرا نقد کنید محور بحث من روشن است اول اینکه یک دولت نئولیبرال در عرصه اقتصادی در ایران حاکم است و در مسیر خصوصی سازی آموزش گام برمی دارد وعده ای آگاهانه و برخی ناآگاهانه بر این طبل می کوبند از نظر من این افراد جاده صاف هستند.
دوستانی که به دیگران درس فلسفه می دهند مغلطه نکنند. مدل کره شمالی ایده آل من نیست اما مدل کره جنوبی از آن شما. نوشته مرا نقد کنید پاسخی هم داشتید قبل از انتشار برای کانون مدافعان حقوق کارگر بفرستید من از هر انتقادی استقبال می کنم
سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد