علی اکبریپروشی
روزنامه آرمان،7 اردیبهشت 93
آموزش زبان مادری مدتی است که در دولت یازدهم با توجه به قولی که آقای روحانی در وعدههای انتخاباتی طبق قانون اساسی به قومیتهای مختلف داده بود در جامعه ما مطرح است که در این زمینه برخی بعضا با کارهایی که قرار است انجام شود، ساز مخالف میزنند و میگویند آموزش زبان مادری یک تهدید است. بهجای اینکه موضوع را بررسی کنند که اصل مطرحشدن موضوع از کجا سرچشمه گرفته، به کارهای حاشیهای میپردازند. این مردم و قومیتها هستند که در کنار زبان فارسی، فرهنگ قومی خود را پاس داشته و حفظ کردهاند و برای بالندگی هر دو زبان از هیچ کوششی دریغ نکردهاند. کسانی که بهتازگی ادعا دارند آموزش زبان مادری تهدید است، آیا نمیدانند خبرگانی که قانون اساسی را تدوین کردهاند، همانهایی بودند که در به ثمر رساندن انقلاب نقش داشتهاند یا کسانی که قانون برنامه پنجم اقتصادی و سند تحول بنیادی آموزش و پرورش را نوشته و به تصویب رساندهاند، بعضا ازجمله افرادی بودهاند که امروز با اجرای آن مخالفت میکنند که خودشان در تصویب این قانون درسالهای مختلف نقش داشتهاند. آیا قبل از تصویب به فکرشان نرسیده بود که بهتازگی دراجرای آن مخالفت میکنند؟ اکنون که قصد اجرای مصوبات خود را دارند، بهنظرشان میرسد که طرح این مساله بوی دیگری میدهد. کسانی که صحبتکردن درباره این موضوع را شعار پوپولیستی میدانند، آیا نمیدانند که قانون برای اجراشدن است، نه در قفسه بایگانی ماندن و خاک خوردن؟ میگویند اگر آموزش زبان مهم جلوه کند باید این کار انجام شود. چرا اجرای قانونی که سالها پیش سه بار و در سه سند مهم به ثبت رسیده است، سبب آسیب رساندن به وحدت ملی میشود و جلوگیری از اجرای آن باعث انسجام ملّی؟! ذهنیت تمرکزگرایانه ایجاد نگرانی میکند. آموزش مرکزی و تکزبانی باعث انسجام ملّی بیشتری در دوران معاصر شده یا باعث گسستن انسجام ملّی؟ آیا همین تمرکزگرایی باعث خود کمبینی و بیگانگی نسبت به مرکز و گسست قومیتها از مرکز نشده است؟ توجه نکردن به هویت و فرهنگ او، او را بهجای گرویدن به مرکز، از مرکز دور نمیکند؟ نبود آموزش زبان مادری در کنار زبان رسمی، سبب خودفرورفتگی و احساس بیگانگی با زبان مرکزی و رسمی میشود. چون زبان و فرهنگ رسمی برای فرد سهمی قائل نشده است. اقوام مختلف به زبان مادری، بهتر میتوانند مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و... را بفهمند و اجرای این قانون باعث شادزیستن اقوام و میل و نزدیکی بیشتر آنها به مرکز میشود چراکه حس میکنند سهمی برای آنها قائل شدهاند. زبانهای مادری فرصتی برای تفاهم فرهنگی و سرمایه اجتماعی محسوب میشوند و یک مطالبه مدنی بهحق است و توجه به آن میتواند به میثاق ملی بینجامد که فرصتآور است نه تهدیدآمیز. مخالفت با اجرای آموزش زبان مادری با نص صریح قانون اساسی همخوانی ندارد. آموزش زبان مادری میتواند کنشی سیاسی و امنیتی برای رویکرد تنشزدایی و تقویت رابطه با قومیتهای گوناگون به حساب آید و اجرای این قانون در مناطق مختلف کشور «امید تازه» برای آموزش کارا و فراگیر را بهوجود آورد که یک فرصت برای جامعهمان است. تعدد زبان قومیتها تهدیدی برای جامعه نیست و آسیبی به وحدت ملی نمیزند بلکه تنوع فرهنگی و زبانها، بزرگترین فرصت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که باعث انسجام وحدت فرهنگی میشود. آموزش زبان مادری نهتنها مشکلی بهوجود نمیآورد و باعث تضعیف زبان فارسی نمیشود بلکه باعث بالندگی و تقویت زبان و فرهنگ فارسی میشود. زبانی قوی و بالنده است که در بین زبانهای مخلتف رشد کند نه اینکه یکه و تنها در میدان باشد.
http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=580&pageno=5