ایدز و آموزش پیشگیری از آن در مدرسه!

                   

                           محمدرضا نیک نژاد  روزنامه ی آرمان،6 اسفند 92

به گفته کاربدستان بهداشتی،موجِ چهارمِ ایدز شتابان رو به سوی کشور نهاده است. کارشناسان این موج ها را پیامد آمیزش های جنسی و اعتیاد می دانند که نسبت به گذشته شمار بیشتری از بیماران را در بر می گیرد و برخلاف موج های پیشین،ویژگی هایی دارد که آن را گسترده تر و نیازمند برنامه ریزهای ژرف تر و سنجیده تر می نماید. کارشناسان با نگرش علمی- تجربی بیش از دو دهه در گیری با ایذر،یگانه روش مبارزه با این بیماری را بالا بردن آگاهی شهروندان می دانند. آمارها نشان می دهند که 46/1 (چهل وشش و یک دهم) درصد از بیماران در بازه سنی 25 تا 35 سال اند. با به حساب آوردن 5 تا 10 سال دوره نهفته بیماری،اهمیت پیشگیری از راه آموزش و آگاه سازی نوجوانان 5 تا 14 سال را دو چندان می کند. آموزش این گروه سنی،در خانواده و مدرسه انجام پذیر است. اما بیشتر خانواده ها،چندان با این بیماری یا آشنا نیستند و یا آغاز گفتگو درباره راه های انتقال بیماری،آنها را به لکنت زبان می اندازد. در بیشتر کشورهای پیشرفته،وظیفه آشناسازی نوجوانان با رفتار و بیماری های آمیزشی بر عهده آموزش و پرورش است. زیرا بر این باورند که اگر این آشنایی در گروه هم سالان و بدون پایش انجام پذیرد، کودکان را دچار گرفتاری های جسمی- روانی خواهد نمود. 

اما گفتگو درباره رشد جسمی- جنسی همواره چه برای برنامه ریزان و چه برای آموزگاران دشوار بوده است. این دشواری ها، سن نوآموزان، چگونگی طرح رفتارهای بلوغ در کلاس و هراس از آشنایی زودهنگام آنها را در بر می گیرد. بخشی از این ترس به واکنش پدر و مادرها بر می گردد. همه می دانیم که سن آشنایی بیشتر نوجوانان با رفتارهای آمیزشی،نخستین سال های دوره راهنمایی و چه بسا زودتر است. تاکنون در آموزش وپرورش برنامه ای فراگیر برای آشنایی نوجوانان با بیماری وجود نداشته و تنها به چسباندن چند بروشور و نمایه دیواری بسنده شده است.  

اما به تازگی محمد چینیان مدیرکل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش می گوید: "برای آموزش‌های پیشگیری از ایدز،آموزش و پرورش علاوه بر تدوین جزوه‌های تخصصی برای دانش‌آموزان،آموزش انواع بیماری‌های واگیردار را وارد کتاب‌های درسی کرده است. نگاه آموزش و پرورش مبتنی بر آموزش و پیشگیری است،به همین دلیل در تعامل با وزارت بهداشت تلاش کرده‌ایم از طریق تدوین بروشور و توزیع آن بین دانش‌آموزان مقطع متوسطه آنها را با این بیماری و سایر بیماری‌های واگیردار و راه‌های پیشگیری از آن آشنا کنیم. آموزش‌هایی که از طریق معلم به دانش‌آموز منتقل می‌شود تاثیرگذارتر از آموزش‌های دیگر است. آموزش‌های مربوط به بیماری‌های واگیردار به‌ویژه‌ ایدزعلاوه بر بروشور در کتاب‌های درسی آورده شده است، حتی در کتاب‌های درسی به دانش آموز آموزش داده می‌شود که یکی از راه‌های انتقال ایدز روابط پرخطر است که این همه حاکی از آن است که آموزش و پرورش آمادگی کامل برای آموزش روش‌های پیشگیری از این بیماری را دارد." (روزنامه آرمان 29 بهمن 92)

 شنیدن این سخنان از زبانِ یک کاربدستِ آموزشی بسیار امید بخش و شادی آور است. اما دشواری ها بیش از خبرهای خوشی ست که مدیر کل می گویند. کتاب درسی مورد اشاره ایشان"علوم زیستی و بهداشت"سال نخست دبیرستان- دور دوم - است. فصل پایانی این کتاب با عنوان سلامتی و بیماری به برخی از بیماری های ویروسی، واگیردار یا اجتماعی پرداخته است. این فصل نزدیک بیست صفحه است. بخش "ایدز" آن دارای شش عنوان بنام های ایدز،ایدز و HIV ، نشانه های ایدز،تشخیص HIV،راه های ورودی ویروس ایدز به بدن و درمان ایدز می باشد که 5 صفحه از را در بر می گیرد. شوربختانه نخستین ضربه به آموزش برای مبارزه با ایدز در آغازِ این بخش آورده شده است. بخش با جمله " طرح سؤال از مبحث ایدز در آزمون های پایانی مجاز نیست! نگارنده به عنوان یک آموزگار می داند که آوردن این جمله در آغاز یک عنوان درسی چه معنایی دارد. این جمله انگیزه ی یادگیری در دانش آموزان برای آموختن درونمایه های آن را از میان برده و آموزش دهند را از شرِ آموزش یک بحث دردسر آور،آسوده می کند. اما چیزی که بر نگرانی از بی اثری این بخش دامن می زند آن است که در آن هیچ اشاره ای به راه های پیشگیری از ایدز نکرده است. آشنایی با ویروس ایدز و راه های آلودگی به آن و ... بسیار پسندیده پذیرفتنی است اما تاهنگامی که راه های پیشگیری از آن بیان نشده باشد دانش آموزان – شهروندان آینده – بهره ای از آن نبرده و نمی برند. از دیگر دشواره های برنامه های آشنایی دانش آموزان با ایدز،روش آموزش آنهاست. آموزش های بهداشتی،رفتاری،اخلاقی و اجتماعی،روش های آموزش سنتی را برنمی تابند. این که آموزگار جلو کلاس بنشین یا راه برود و دانش آموزان مانند تندیس هایی زنده،چشم به دهان او بدوزند و بیاموزند،سال هاست که از ساختارهای آموزشی پیشرفته کنار گذاشته شده اند. به ویژه آن که با این روش بخواهیم یکی از دشواری های جهان کنونی را به دانش آموزان بیاموزانیم. این آموزش ها نیازمند کلاس های حلقه ای،گفتگوی آزاد،انشاء،پژوهش دانش آموزی و ارائه  آن به دیگر دانش آموزان و نمایشنامه و بازی .... است. بی گمان کلاس های شلوغ و آشفته با دانش آموزان گریزان از آموزش و با انگیزه فراوان برای شنیدن "رازهای مگو" از دهان آموزگار و  ... نمی تواند آموزشی کارا را در پی داشته باشد.  

       آموزش و پرورش در یک همراهی جهانی باید روش های آشنایی با رشد جسمی- جنسی و پیشگیری از ایدز را در برنامه های درسی خود گنجانده و برای آن کتاب و زنگ ویژه ای در هفته پیش بینی نماید. کلاس های آشنایی آموزگاران با این بیماری را برگزار و چگونگی آموزشِ پیشگیری از آن را به آنها بیاموزاند. همچنین دانش آموزانی را آموزش داده تا بتوانند این درونمایه را به روش های گوناگون مانند سخنرانی، نمایش، بازی و ... به دوستان خویش آموزش دهند. انجام کارهایی مانند گسترش طرح های سازمانی و ساختاری - مانند یک معاونت برای پیشگیری از این بیماری،فراهم کردن زمینه مورد نیاز برای آموزشِ پدرومادرها و توجیه آنها بخاطر آموزش مسائل جنسی به فرزندانشان و آشنایی آنها با رشد روحی و جسمی فرزندان خود،آگاهی از روش های پیشگیری و درمان و همچنین برخورد با بیماران،درگیر نمودن دانش آموزان با راه های کامجویی دیگر مانند ورزش و هنرهایی مانند موسیقی و نمایش و... می تواند در این زمینه سودمند افتد.

      باشد که سامانه آموزشی با بکارگیری روش های تجربه شده دانش مدار و با هماهنگی وزارت بهداشت و سازمان های جهانی- که در مهار موج نخست و دوم ایدز کامیاب بوده اند- از گسترش بیشتر این بیماری جلوگیری نمایند.

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=541&pageno=5

گزارش دیدار نمایندگان تشکل های فرهنگیان با وزیر آموزش و پرورش

 

از تارنگار "حقوق معلم"

 جلسه ی دیدار نمایندگان تشکل های صنفی و سیاسی فرهنگیان با وزیر آموزش و پرورش صبح روز پنجشنبه یکم اسفند 1392 برگزار گردید. در این دیدار دکتر علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید و علیرضا جدایی رییس  مرکزاطلاع رسانی و  روابط عمومی، میزبان نمایندگان کانون صنفی معلمان ایران، سازمان معلمان ایران، انجمن اسلامی معلمان ایران، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، مجمع علمی تخصصی مدیران و کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان بودند. در این دیدار نمایندگان تشکل ها به بیان دغدغه های صنفی، ارائه ی پیشنهادات و انتقادات، نقد انتصابات و سیاست های وزارتخانه و بیان مشکلات معلمان پرداختند.

      اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران از استخدام های خارج از ضوابط و ورود افرادی از دولت پیشین به بدنه ی آموزش و پرورش زیر نام نیروهای خدماتی و تبدیل شدن آن ها به نیروهای آموزشی انتقاد کرد و از وزیر آموزش وپرورش پرسید: برنامه ی وزارتخانه برای برخورد با این افراد چیست؟ عبدی پیشنهاد کرد که با رفع تبعید ظالمانه از نبی الله باستان فارسانی، محمد توکلی و علی صادقی و آزادی معلمان زندانی که احکامشان سیاسی و با نفوذ و دخالت دولت احمدی نژاد صادر شده و هموار کردن ادامه ی فعالیت اجتماعی و کاری عبدالله مومنی، محمد داوری ، رسول بداقی و سید محمود باقری پس از آزادی از زندان، رسیدگی به وضعیت معلمان ممنوع التدریس و بازنشسته ی اجباری، رفع فضای امنیتی از آموزش و پرورش به ویژه از کردستان(با آزادی و شروع به کار مسعود کردپور و مختومه کردن پرونده های فعالان صنفی) یک آشتی ملی در آموزش و پرورش ایجاد شود.

      علی اکبر باغانی نایب رییس کانون صنفی معلمان ایران و مسئول دبیرخانه شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان کشور نیز گفت: طی گزارش هایی که به دبیرخانه ی شورای هماهنگی معلمان کشور در تهران ارسال شده هنوز برخوردهای حراستی در بدنه ی آموزش و پرورش وجود دارد و ما از وزیر انتظار داریم با نهادینه کردن نگاه غیر امنیتی در کالبد نظام تعلیم و تربیت موجب همگرایی بیشتر بین وزارتخانه و بدنه شوند.

اهم مسائل مطرح شده از طرف تشکل های صنفی به شرح زیر است .

      آقای علی محمد مصلحی دبیر انجمن اسلامی معلمان ایران به عنوان اولین نفر، خواستار پیگیری و بازنگری در احکام صادره از سوی هیات تخلفات برای معلمان و رفع فضای امنیتی در آموزش و پرورش شد وگفت: عملکرد آقای فانی در انتصابات استان ها خوب و رضایت بخش بوده اما این روند در خصوص انتصاب های ستادی تکرار نشده است. مصلحی استفاده از کارشناسان تشکل های فرهنگیان در تصمیم سازی های کلان آموزش و پرورش را ضروری و نزدیک بودن عملکرد آموزش و پرورش با دیدگاه های اعلام شده دکتر روحانی را موجب اعتماد فرهنگیان به وزارتخانه دانستند.

      آقای سید محمد مرد از اعضای شورای مرکزی سازمان معلمان ایران هم جایگاه وزیر را نمادین و مهم دانست و گفت: فرهنگیان تصمیم  گیری ها و عملکرد وزیر را موشکافانه بررسی می کنند به همین دلیل  شجاعت و درایت وزیر می تواند الگوی خوبی برای معلمان باشد. مرد با بیان این که وزارتخانه باید مسیرها را اصلاح کند تا اهداف چشم انداز حاصل شود افزود: شورای عالی آموزش و پرورش در اصلاح مسیر بسیار تاثیرگذار است و افرادی که در این شورا هستند باید در قامت این شورا باشند در حالی که ما شاهد ورود افراد غیر متخصص در این شورا بوده ایم.  ما از وزیر انتظار داریم نسبت به این مساله با جدیت برخورد کنند. نماینده سازمان معلمان ایران با اشاره به واقعیت های موجود در مدارس گفت: سواد کاذب دانش آموزان و نمرات فرمایشی حاصل فشار مسئولان اسبق وزارت به مدیران جهت آمار سازی است.

      سپس خانم طاهره نقی ئی از اعضای شورای مرکزی سازمان معلمان ایران گفت: در سال های اخیر برخوردها با معلمان  سبب شده که برخی از همکاران ما در پاسخ هر سئوالی بگویند نمی دانم و همین امر موجب شده تا یک خودسانسوری بدنه ی آموزش و پرورش را رنج بدهد. ایشان پیشنهاد دادند که در هر ماه یک روز  به عنوان روز ارتقای کاری در نظر گرفته شود. ساختار متمرکز به سمت نیمه متمرکز برود و بازی های هوش و خلاقیت در مدارس نهادینه شود.

      آقای اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران سخنران بعدی بودند. عبدی از استخدام های خارج از ضوابط و ورود افرادی از دولت پیشین به بدنه ی آموزش و پرورش زیر نام نیروهای خدماتی و تبدیل شدن آن ها به نیروهای آموزشی انتقاد کرد و از وزیر آموزش وپرورش پرسید: برنامه ی وزارتخانه برای برخورد با این افراد چیست؟ عبدی پیشنهاد کرد که با رفع تبعید ظالمانه از نبی الله باستان فارسانی، محمد توکلی و علی صادقی و آزادی معلمان زندانی که احکامشان سیاسی و با نفوذ و دخالت دولت احمدی نژاد صادر شده و هموار کردن ادامه ی فعالیت اجتماعی و کاری عبدالله مومنی، محمد داوری و رسول بداقی و سید محمود باقری پس از آزادی از زندان، رسیدگی به وضعیت معلمان ممنوع التدریس و بازنشسته ی اجباری، رفع فضای امنیتی از آموزش و پرورش به ویژه از کردستان(با آزادی و شروع به کار مسعود کردپور و مختومه کردن پرونده های فعالان صنفی) یک آشتی ملی در آموزش و پرورش ایجاد شود. عبدی با اشاره به برخی مشکلات معلمان ، خواستار توضیح وزارت درباره توقف اعطای رتبه عالی، پرداخت معوقات، ابهامات مربوط به حق عائله مندی و روش ارتقای بیمه، نحوه ی واگذاری مدارس و چگونگی ساماندهی نیروهای مازاد شد.

      علی اکبر باغانی نایب رییس کانون صنفی معلمان ایران و مسئول دبیرخانه شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان کشور نیز گفت: ما یک وزیر شجاع کاریزماتیک می خواهیم که در بیان دغدغه های ما شجاعانه عمل کند و وزارتخانه را ارتقا دهد. ایشان از فضای امنیتی حاکم بر آموزش و پرورش به شدت  انتقاد کرد و افزود خانواده های معلمان زندانی هزینه های بسیاری را متحمل شده اند و نگران وضعیت معیشتی خود هستند. ایشان گفتند: طی گزارش هایی که به دبیرخانه ی شورای هماهنگی معلمان کشور در تهران ارسال شده هنوز برخوردهای حراستی در بدنه ی آموزش و پرورش وجود دارد و ما از وزیر انتظار داریم با نهادینه کردن نگاه غیر امنیتی در کالبد نظام تعلیم و تربیت موجب همگرایی بیشتر بین وزارتخانه و بدنه شوند.

      سپس آقای سیدمجتبی قریشیان عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان که در انتخابات اخیر تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران به عنوان عضو هیات مدیره پذیرفته شده است، از وزیر درخواست کرد که یک دعوت از هیات مدیره تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران صورت پذیرد تا مشکلات این تعاونی در حضور وزیر مورد ارزیابی قرار گیرد.

      در ادامه آقای دکتر کاشی از کمبود فضاهای آموزشی و خوابگاه های فرسوده در دانشگاه های فرهنگیان خبر داد.ایشان نحوه تشکیل هیات امنای دانشگاه را مهم دانسته و افزودند استفاده از مدیران و کارشناسان سایر قسمتها در دانشگاه فرهنگیان و عدم جذب نیروهای با تجربه ی شاغل در تربیت معلم های پیشین از جمله دغدغه های ما می باشد.کاشی خطاب به فانی گفت : ما در جذب دانشجو با مشکلات عدیده ای روبرو هستیم و تمام فعالیت های فوق برنامه تعطیل است.وی از جدی نگرفتن کارورزی انتقاد کرده و افزودند کسب مهارت معلمی و ساختن شخصیت معلمی باید در اولویت کارها قرار گیرد. او در پایان بر حمایت از دکتر مهرمحمدی به منظور توسعه ی پایدار دانشگاه فرهنگیان تاکید کرد.

      در ادامه آقای سنجری عضو مجمع تخصصی مدیران، از ترجمه ی نادرست واژه ی اعتدال توسط برخی افراد و برخورد های دوگانه انتقاد کرده و افزود اخیرا برخی جریانات، فعالیت های افراد در ستاد آقای روحانی را برای انتصابات یک نمره ی منفی و اصلاح طلبی را دومین نمره ی منفی می دانند که موجب ناراحتی دوستان ما شده است. ایشان به آقای فانی گفتند خود شما حاضر نشدید با دولت پیشین کار کنید و پس از سرپرستی کوتاه مدت، وزارتخانه را ترک کردید. ایشان افزودند  باید در انتصابات دقت بیشتری شود تا نیروهای خوشبین به دولت آقای  روحانی دچار دلزدگی و یاس نشوند.

      آقای فرج کمیجانی دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی  هم از ادامه ی همکاری برخی مدیران و جریاناتی در آموزش و پرورش که با اصلاح طلبان زاویه دار هستند و حتی برخوردهای فیزیکی با همکاران معلمان داشته اند انتقاد کرد و افزود وزارتخانه باید در این موارد دارای اختیاراتی باشد تا تسویه ی لازم انجام شود.

پاسخ های دکتر فانی:

      من می خواهم وزیری باشم که مطلوب فرهنگیان باشد و تنها احساس تکلیف موجب شد تا مسئولیت وزاتخانه ای با 2500میلیارد تومان بدهی را قبول کنم. خوشحالم که تشکل های شناسنامه دار فرهنگیان با دقت وزارتخانه آموزش و پرورش را رصد می کنند. شما باید در رصد کردن خود فرایندی عمل کنید نه نقطه ای و عملکرد را در طول یک مدت ارزیابی کنید نه اینکه رفتارهای لحظه ای را.

      بیشتر همکاران ما در ستاد اذعان می کنند که با استقرار دولت تدبیر و امید، وزارتخانه آرامش یافت و تنش ها کم شد. من با تحلیل موضع گیری می کنم و به همه ی نظرات احترام می گذارم. ما در این مدت روی ریل دولت پیشین حرکت کرده ایم ولی از 1 / 1 / 93 روی ریل خود حرکت می کنیم و در این مدت 734 مساله را احصا کرده و تلفیق کرده ایم و  از دل آن 4 سیاست در آورده و اعلام کرده ایم. 8 تا 9 حکم را به تصویب مجلس و دولت رسانده ایم. با اینکه کل بودجه ی کشور 11 درصد رشد یافته است آموزش و پرورش با رایزنی و استدلال های ما 26 درصد افزایش بودجه داشته است.این موضوع اتفاقی نبوده است و دوستان و همکاران من با روزی 16 – 17 ساعت کار توانستند دولت و مجلس را متقاعد کنند.

       بازگرداندن تغییرات کارشناسی نشده دوره ی گذشته مانند تعطیلی پنجشنبه ها بسیار سخت است. بازگرداندن مدارس نمونه دولتی به مناطق محروم هم بسیار سخت است زیرا دولت پیشین در مناطق برخوردار تهران مثل منطقه یک نیز مدرسه نمونه دولتی دایر کرده است. استخدام نیروهایی تحت نام خدماتی و تغییر حکم آنها به آموزشی و گزینش فامیلی که در دوره های پیشین موجب ناراحتی تشکل ها بوده را متوقف می کنیم و دوستان مستندات را به وزارتخانه ارائه دهند تا پیگیری های لازم انجام شود. برخی ریل های گذاشته شده در دولت پیشین قابل اصلاح نیست مثلا مشکل مسکن مهر تا مدت ها ادامه خواهد داشت ولی من معلم هستم و کار خودم را بلد هستم. گرفت و گیرهای نظام آموزشی را می شناسم و تمام تلاشم این است که آموزش و پرورش را به جایگاه واقعی خود نزدیک کنم.

      سیصد میلیارد تومان از حق التدریس همکاران را پرداخت کرده ایم و برای پرداخت الباقی حدود 250 میلیارد تومان بدهی داریم که با 150 میلیارد آن توافق شده ولی من گفته ام که قبول ندارم و نباید حتی یک ریال کمتر از مطالبات پرداخت شود.با گزینش های تاریخی دولت پیشین 58000 معلم مازاد داریم و ماهانه مبالغ هنگفتی به ما تحمیل می گردد.

      من برای آزادی معلمان زندانی به قوه ی قضاییه نامه نوشتم کاری که هیچ وزیری انجام نداده است زیرا هنوز معلم هستم و هیچ وابستگی به میز ریاست ندارم و معتقدم معلم را با زور نمی شود به کاری وادار کرد و نباید نگاه امنیتی بر آموزش و پرورش وجود داشته باشد. دایره حقوقی وزارتخانه از دبیرخانه کانون های صنفی احکامی را دریافت کرده و تعدادی از آنها برای بررسی نهایی به هیات عالی نظارت رفته و ما توصیه های لازم را انجام داده ا یم تا حقی از کسی ضایع نگردد.

      وقتی با دولت پیشین نتوانستم کار کنم به کلاس برگشتم و اکنون هم تحت فشار هستم. بیست و شش از درصد مدیران انتخابی من دکترا دارند و بقیه فوق لیسانس. اغلب آن ها جبهه رفته اند و ارزشی هستند و از وزارت اطلاعات استعلام دارند ولی برخی جریانات، با تنگ نظری با آنان مخالفت می کنند.

      احکام، آیین نامه ی اجرایی می خواهند و من به همکاران پرتلاشم در وزارتخانه گفته ام هر حکمی را که می خواهیم به مجلس بفرستیم باید با فرض پذیرش باشد و لذا آیین نامه های آن را می نویسیم تا در اجرا ناکام نباشیم. برای تقویت اداره ی سنجش، برنامه های خوبی داریم تا هم نمرات واقعی شوند و هم معلمان به مرور رتبه بندی شده و بر اساس ارزیابی عملکرد حقوق دریافت کنند. تفاهم نامه هایی با وزارتخانه ها در حال امضا است که مهمترین آن ها تجهیز هنرستان ها توسط وزارت صنعت است.

      البته برخی سئوالات که به دلیل ضیق وقت پاسخگو نیستم حتما به زودی پاسخ های لازم ارائه می شود.ایشان به آقای جدایی ریس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارتخانه ماموریت دادند که دست کم هر دو ماه یکبار دیدار با تشکل ها انجام شود.

      آقای جدایی نیز رصد کردن مولفه های اساسی و کلیدی آموزش و پرورش از سوی تشکل ها و اظهار نظرهای دقیق تئوریک و تخصصی آنان را یک فرصت تلقی کرد و ابراز امیدواری کرد این دیدگاه ها به  واقعیت نزدیک تر باشد  و از همکاران خود در تشکل ها  خواست با نشریه نگاه در ارایه دیدگاه ها و نقطه نظرات خود همکاری و همراهی نزدیک تری داشته باشند ایشان این نشریه را به عنوان ارگان آموزش و پرورش در خدمت و متعلق به معلمان گرامی و تشکل های صنفی آنان دانست . 

http://bield.mihanblog.com/post/274

امکانات مدارس را برای مواجهه با حوادث دریابیم

        

                        عزت اله مهدوی،روزنامه اعتماد،4 اسفند 92

دیگر شکی نداریم که قابلیت هر بخشی از بدنه دستگاه اجرایی را می توان با عیار توجه به مساله ی پیشگیریهای لازم وضروری برای حوادث سنجید.البته محدوده ی مرئی ونامرئی این پدیده آنقدر گسترده است که تعیین کمی وکیفی آن از دشوارترین کارها شمرده می شود. بعضی اوقات حوادثی پیش می آید که میزان اراده وفعالیت دست اندر کاران را بر ملا می کند و همچون سنگ افسانه ای فلاسفه ،قضاوتی فوری  در این باره به ناظران می بخشد.حادثه های تلخ آتش سوزی ازاین دست اند.

باید بپذیریم که "آموزش وپرورش "و مقوله ی"امنیت و امکانات " به هم گره خورده اند.ما برای ساعات متمادی در روز ،تعداد زیادی دانش آموز را در یک فضای بسته نگهداری می کنیم،صرف نظر از اینکه به دلایل فراوان، توان وجسارت خارج کردن آنها را از مدارس برای بازدید و اردو وحتی نماز جماعت در مساجد محل،از دست داده ایم.بنابر این،یا باید مدارس را از تجهیزات و امکانات مناسب برای گذران شش یا هفت ساعت  توقف دانش آموزان،اشباع کنیم که به بچه ها خیلی  سخت نگذرد وهمواره پرسنل در موقعیتی ،نه متکی بر شانس، بلکه قابلیت مواجهه  ی معقول با مخاطرات احتمالی را داشته باشند،یا همیشه تن مدیران باید بلرزد و در پذیرش پُست مدیریتی در مدارس متکی بر اما واگر و بخت مساعد باشند. مهمتر آنکه در صورت بروز حادثه بتوانند برای چند ساعت،تا رسیدن نیروهای امدادی دوام بیاورند . بد نیست که در طی مانور هایی متوجه نقاط ضعف  در این موقعیت ها شویم  و در حادثه ی احتمالی  بدانیم که بهترین کار ممکن کدام است وبرای هر مدرسه  سناریوی خاصی را پیش بینی وتنظیم کنیم. مسیرهایی را برای حرکت به اماکن امن انتخاب نماییم. می دانیم که کمبود فضای آموزشی با استاندارد های رایج ،همواره بزرگترین دغدغه مسئولان این دستگاه است.( بعضی مدارس خاص توانسته اند به بخشی از این استاندارد ها نائل شوند،اما اکثریت مدارس ما چنین نیستند.)وقتی نودو چند درصد بودجه این دستگاه تعلیم وتربیت رسمی کشور، اختصاص به حقوق پرسنل دارد، چه می توانیم بگوییم.ما هنوز نه به فرمول موجّهی در اخذ کمک های مردمی در این باره رسیده ایم ونه مسئولین این نهاد ارجمند، "نقشه راه" مناسبی برای اخذ وهزینه های مرتبط با این دریافتها ارائه کرده اند.لذا بخش عظیمی از این کمک ها به صورت سلیقه ای خرج می شود وباتلاق مشکلات وکمبودها به دامنه خود می افزایند.

مدرسه کتابخانه می خواهد،البته کتابدار قابل هم می خواهد. کمبود بودجه ونیروی انسانی در مدارس دولتی که محرومند و از چتر حمایتی خارجند،عملاً کتابخانه ها را متروک کرده است.مدرسه آزمایشگاه فیزیک وشیمی وزیست واتاق نقشه های تاریخی وجغرافیایی می خواهد،مدرسه اتاق بهداشت می خواهد،آیا نباید درهر مدرسه کسی باشد که  مراقبت های اولیه ی بهداشتی را بداند؟ مثلاً ما باید بدانیم در یک مدرسه ی پسرانه دوره دوم دبیرستانی چه تجهیزات پزشکی باید موجود باشد؟گاهی بچه ها از دل درد وسردرد بی تاب می شوند،دارویی  که موجود نیست واصلاً ارائه آن به محصلان توسط کادر مدرسه طبق یک قانون نانوشته ممنوع است. در بعضی از مدارس که طبقات مرتفع دارند، پنجره های کلاسها بی حفاظند،لوله های گاز روکارند، با قطر بزرگ . راهروها گنجایش تخلیه یکباره محصلان را در موارد خاص ندارند، بهتر است نوعی آموزش لازم برای اولویت های خروج تنظیم شود.بخشی از فضاهای عبوری  را که بوسیله نرده های آهنی مسدود ویا به دلایلی موقتاً قفل شده اند ، مجدداًبررسی شوند.علاوه بر دستگاهای اطفاء حریق ، به فکر وسایلی برا ی تخلیه به موقع  محصلان باشیم.... بحث از امکانات در مدارس ،مثنوی هفتاد من کاغذ است. در کنار این امکانات ضروری به فکر آموزش ها ی لازم هم باشیم .بهتر است تیمی از بچه های سال بالاتر هر مدرسه برای این مأموریت ها تشکیل شود. تصور نکنیم که امنیت در مدارس فقط محدود به ابعاد ظاهری برشمرده شده است ،خیر.امنیت در مدارس ، دامنه وسیعی را شامل می شود.همانطور که به این مسائل توجه داریم ومعتقدیم "امنیت فیزیکی"،که به حفظ جان وسلامتی جسمانی محصلان وکادر مدرسه معطوف است ونباید نادیده بماند،"امنیت روانی" و اعتماد به نفس وتحمل  شرایط سخت نیز فراموش نشود و آموزش های لازم  داده شود.محصلان باید در مدرسه احساس  امنیت  نمایند واز گردش امور، حس خوبی پیدا کنندو راضی باشند.چرااز ظرفیت صبحگاهها که در بعضی مدارس این قدر بی روح می گذرد؟ استفاده  نکنیم؟چرا کارشناسان جور واجور در آموزش وپرورش در این باره نمی اندیشند وفکری برای زنگهای تفریح داخل حیاط بچه ها نمی کنند؟واگر فکری هم شده چرا اجرایی نمی شود."خشونت پنهان " ناشی از نگرانی وعم اطمینان ، مُخلّ امنیت روانی بچه هاست ونوعی عدم رضایت از مدرسه در آنها ایجاد می کند.این خشونت در یک طیف وسیع ،محصلان ومعلمان را  همزمان آزار می دهد، همین جا به استرس های ناشی ازمیز ونیمکتهای فرسوده وکوچکتر از سایز نشیمنگاهی بچه ها اشاره می کنم که گاهی آنان به سختی از میانشان عبور می کنند.نظمی و ترتیبی در چینش وکروکی کلاسها باید بوجود بیاوریم.  حادثه آتش سوزی اخیر در خیابان جمهوری تهران مرا می ترساند.حادثه تلخ شین آباد مرا می ترساند.مقوله امنیت در تمام ابعاد آن را جدی بگیریم وجا دارد مسئولین ذی ربط بار دیگر توانایی های کادر مدرسه ومحصلان را برای مواجهه با حوادث غیر مترقبه بررسی وپیش بینی های لازم را مبذول دارند. 

 http://etemadnewspaper.ir/Released/92-12-04/93.htm#268229

زنگ گفت و گو و کتابخوانی،و چالش های پیش رو

 

مهدی بهلولی،روزنامه جام جم،4 اسفند 92

 ویژگی های اخلاقی و منش های انسانی همچون سخت کوشی،صرفه جویی،از خود گذشتگی،استقلال،رواداری و احترام به دیگران،احساس مسئولیت،و حرف شنوی را درنظر بگیرید. اگر از شما بپرسند که در پرورش فرزندان خود کدام یک را در اولویت نخست می گذارید و مایلید که نهادهای فرهنگی و سیاسی کشور- و از آن میان آموزش و پرورش- به کدام یک بیشتر بپردازند،پاسخ تان چیست؟  در یکی از واپسین نظرسنجی های جهانی،که در سال 2013 و در 27 کشور،و از آن میان : آرژانتین،استرالیا،برزیل،آمریکا،چین،آلمان،کره جنوبی،ایتالیا و هند انجام پذیرفت 75 درصد شرکت کنندگان اعلام نمودند که رواداری و احترام به دیگران،ویژگی های اخلاقی هستند که برای فرزندان خود بیش از دیگر ویژگی ها می پسندند.  ناگفته پیداست که در کشورهای مردمسالاری،میان دیدگاه های مردمی و دیدگاه های دولتی،چندان هم نمی توان تفاوت گذاشت. از این رو می توان گفت که رواداری و احترام به دیگران،هم اکنون و در سراسر جهان- چه در میان مردم و چه در میان بسیاری از سیاست مداران و دولت ها- ارزش هایی با فراگیری بسیار گسترده ای می باشند. پس شگفت انگیز نیست که در نوشتار و جستارهای آموزشی جهان نیز،پرداختن به ارزش هایی اینچنین،و راه و روش های پرورش کودکانی- و در واقع شهروندانی- روادار و ارج گذار به حقوق و باور و شخصیت دیگران،موضوعی باب و جاافتاده است.

 ناگفته پیداست که یکی از روش های پرورش انسانی روادار و بردبار،گفت و گوست. کسی که در فرایند گفت و گو با دیگران وارد می شود،می پذیرد که شنونده ی سخنان و اندیشه هایی باشد که چه بسا با باورداشت های خودش متفاوت اند. پس گذشته از این که گفت و گو،روشی است برای شنیدن سخنان تازه و شاید هم دگرگونی در اندیشه و باورهاست بردباری و احترام گذاشتن به دیدگاه های دیگران را هم می آموزاند. اما اگر گفت و گو بخواهد به ویژگی شخصیتی و منش انسانی کسی و یا مردمی درآید روشن است که باید در سال های شکل گیری شخصیت آنها-  دوران کودکی،نوجوانی و جوانی- انجام پذیرد. از این روست که پیشنهاد زنگ گفت و گو و جا دادن آن در برنامه درسی آموزش و پرورش،پیشنهادی سنجیده و بخردانه است. خبرهایی هم که جسته- گریخته از آموزش و پرورش می رسد نشانگر این است که گویا قرار است از سال 93-94 زنگ گفت و گو،به  همراه زنگ کتابخوانی و زنگ انشاء،در برخی پایه های تحصیلی درنظر گرفته شوند. گرچه آنچنان که حمیدرضا کفاش،معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش،به تازگی گفته گویا قرار نیست "زنگ گفت و گو و زنگ کتابخوانی" به راستی یک "زنگ درسی" باشند و زمانی مستقل داشته باشند بلکه قرار است که در دل زنگ ها و کتاب های درسی کنونی و یا تازه تآلیف ،بخش هایی با عنوان گفت و گو و کتابخوانی گنجانده شوند.

 اما پیش ِ روی ِ زنگ گفت و گو،زنگ انشاء و زنگ کتابخوانی،چالش هایی چند نهفته است که در اینجا،به کوتاهی به شماری از آنها می پردازیم. نخستین چالش و دشواری پیش رو،آموزگار و نیروی انسانی آموزش دیده،ماهر و فرهیخته است. کسی که بخواهد برنامه گفت و گو و کتابخوانی را به درستی اجرا کند خود باید کتاب خوان و اهل گفت و گو باشد و دوره های اجرای چنین برنامه هایی را به درستی دیده باشد. شوربختانه اما در آموزش و پرورش ما،شمار آموزگارانی اینچنین،بالا نیست و هم اکنون سال هاست که بسیاری از فرهنگیان این مرز و بوم،بن کتاب،خرید کتاب،و خواندن کتاب را فراموش کرده و غرق در کاستی ها و دشواری های اقتصادی زندگی روزمره اند! تاکنون نیز که از دوره های همبسته با این موضوع ها،نشان چندانی دیده و شنیده نشده است. از این رو،پیشاپیش می توان گفت در اجرای این برنامه ها،تآمین نیروی انسانی توانمند،یکی از چالش های بزرگ است.  

 چالش دوم،کمبود منابع آموزشی در مدرسه هاست. برای نمونه در بسیاری از مدرسه های کنونی ایران،یا از بیخ و بن،کتاب خانه ای وجود ندارد و یا اگر هم هست نابسامان اند و کتاب های آنها،اندک و کهنه اند. کتاب های ارزنده ی آموزشی هم که گهگاه در بازار نشر ایران منتشر می شوند و به کار آموزگاران،به ویژه آموزگاران کتاب خوان می آید کمتر پا به مدرسه می گذارند و به دست آموزگاران می رسند.

 اما نکته پایانی در این باره و در این یادداشت کوتاه،این که برابر سخنان حمیدرضا کفاش،که در بالا به اشاره رفت،زنگ های گفت وگو و کتابخوانی  در واقع زنگ های آموزشی مستقلی نیستند. این می تواند خطری جدی را متوجه اجرای این برنامه ها سازد. اگر آموزگار،آموزش درستی در این باره ندیده باشد و اگر در مدرسه،کتابخانه و سایت رایانه ای درست و حسابی نباشد،آسان ترین راه،پرداختن صوری به این موضوع ها و انجام کاری برای رفع وظیفه است،و یا حتی سراسر به کناری نهادن و وقت آن را به درس و موضوع های دیگر دادن. یعنی همان سرنوشت درس "تفکر و پژوهش" پایه ی ششم دبستان،که این نگارنده خود از زبان شماری از آموزگاران پایه ی ششم چندین بار شنیدم که ما نمی دانیم در این کلاس ها،درست و دقیق،چه باید کنیم و چه را درس دهیم و از این رو وقت اش را به درس ریاضی و فارسی دادیم!   

http://press.jamejamonline.ir/

پرورش مدنی و جامعه ی مدنی

  

مهدی بهلولی 

روزنامه آرمان،4 اسفند 92

 از سال های میانی دهه ی هفتاد تا واپسین سال های یک دهه بعد،یعنی چیزی نزدیک به 15 سال،باید می گذشت تا بحث جامعه ی مدنی،از میان گفت و گو و جستارهای روشنفکری پا بیرون بگذارد و به گستره ی آموزش و پرورش درآید. نخستین باری که واژه ی جامعه مدنی در سندی از آموزش و پرورش ایران دیده شد- البته تا آنجا که این نگارنده می داند- سال 88 بود که تارنمای شورای عالی آموزش و پرورش،دست به انتشار همگانی پیش نویس سند ملی آموزش و پرورش زد. در این سند نخستین،که از دوران اصلاحات به یادگار مانده بود،درباره ی نقش و جایگاه جامعه مدنی در آموزش و پرورش می خوانیم : " مشارکت مردم،خانوارها و نهادها و سازمان های غیر دولتی و تشکل های مردم نهاد(جامعه مدنی)،در سیاست گذاری و برنامه ریزی، پشتیبانی و هماهنگی،اجرا و نظارت و ارزشیابی در جهت تحقق رسالت و اهداف نظام تربیت رسمی و عمومی." اما درست یک سال بعد،و در پیش نویس دوم سند ملی،که به سند مشهد شناخته می شود،اصطلاح "جامعه مدنی" حذف گردید.

 اما افزون بر کارکردهای عمومی جامعه مدنی که در علوم اجتماعی و سیاسی از آن نام برده می شود- این که میانجی میان دولت و ملت است و از حقوق مردم دفاع می کند و ...- شاید یکی از بایستگی های وجود جامعه مدنی در آموزش و پرورش،نقش آموزشی آن است. این که دانش آموزان،شاهد آموزگارانی باشند که به کارگروهی و اجتماعی می پردازند،به گفت و گو می نشینند،و از حقوق خویش به دفاع برمی خیزند،می تواند بهترین الگو و شیوه ی پرورش شهروند اخلاقی امروزین باشد. از گذشته نیز گفته اند که در آموزش،بهترین الگو،الگوی رفتاری است یعنی شاگرد از کردار آموزگار بیشتر می آموزد تا از گفتارش.

 درخور درنگ این که برابر برخی از نظرسنجی های جهانی،پرورش شهروند،یکی از خواسته های بسیاری از خانواده های مردم سراسر جهان از سامانه های آموزشی است. برای نمونه در یکی از واپسین نظرسنجی ها که در سال 2013 و در 27 کشور جهان- و از آن میان آرژانتین،استرالیا،برزیل،آمریکا،چین،آلمان،کره جنوبی،ایتالیا و هند و ...-  انجام پذیرفت پیرامون 75 درصد از پاسخ دهندگان،بر این نظر بودند که نخستین ویژگی و منش اخلاقی که برای فرزندان خود می پسندند "رواداری و احترام به حقوق دیگران" است. در واقع بیشتر این پدر – مادران،از میان ویژگی های اخلاقی همچون سخت کوشی،صرفه جویی،از خود گذشتگی،استقلال،رواداری و احترام به دیگران،احساس مسئولیت،و حرف شنوی،رای به رواداری و احترام به حقوق دیگران داده اند. ناگفته پیداست که در کشورهای مردمسالاری،میان دیدگاه های مردمی و دیدگاه های دولتی،چندان هم نمی توان تفاوت گذاشت. از این رو می توان گفت که رواداری و احترام به دیگران،هم اکنون و در سراسر جهان- چه در میان مردم و چه در میان بسیاری از سیاست مداران و دولت ها- ارزش هایی با فراگیری بسیار گسترده است. پس وجود نهادها و گروه های صنفی و مدنی میان فرهنگیان- افزون بر کارکردهای عمومی جامعه مدنی- می تواند نقش آموزشی چشمگیری هم بازی نماید و آموزش و پرورش را در نزدیک کردن به هدف های آموزشی و پرورشی اش نزدیک نماید.

اما بگذارید این یاداشت کوتاه را با اشاره به نکته ای دیگر در همین پیوند به پایان ببرم. چهار سال دولت دهم،یعنی دوران ریاست حاجی بابایی بر وزارت خانه ی آموزش و پرورش،سال هایی بود که بیشترین سخن از جایگاه و نقش آموزگاران در آموزش شنیده شد. به جرآت می توان گفت کمتر هفته ای گذشت و حاجی بابایی درباره ی جایگاه بلند آموزگار در آموزش و پرورش چیزی نگفت. اما پس از گذشت چهار سال،آنچه از ایشان برجا مانده همین سخنان و توصیف های زبانی از آموزگاران است و نه چندان چیز دیگری و یا گشودن راهی و یا پی ریزی راهکاری بنیادین. باری، در حالی که یکی از بهترین راه و روش های بهبود جایگاه آموزگاران،گسترش و تقویت جامعه مدنی آنها می باشد کمترین- اگر نگوییم هیچ- پیوندی میان ایشان و جامعه مدنی فرهنگیان برقرار نگردید و در راستای نیرومندسازی و بسترسازی جامعه مدنی،به هیچ رو کاری از ایشان دیده نشد. هم اکنون و پس از گذشت آن سال ها،آموزگاران مانده اند و تنها گردآیه ای از سخنان زیبا در وصف خودشان،و نه هیچ راهکار و فرایندی عملی و اجرایی برای دست یابی به جایگاهی که باید در آموزش و فرآیند تصمیم گیری های داشته باشند. 

 http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=539&pageno=5

پرورش شهروندان(بخش یکم)

     

                بینش آموزش و پرورش دولتی برای جامعه ای روادار و توانمند

                                                 فرناندو ریمرز

                                        برگردان : مهدی بهلولی

[این متن را- با سفارش جناب محمد خاکساری،یکی از پیشکسوتان کنونی کنش های صنفی فرهنگیان ایران- از صفحه "دنیای آموزش" تارنمای EI برگزیدم.]

 پیشه ی آموزش،نیازمند هم پیمان شدن با بینشی اخلاقی است که شهروندانی توانمند بار می آورد. شهروندان با این بینش اخلاقی،به حکومت دموکراتیک یاری می رسانند،فقر و نابرابری های اجتماعی را درک و کاهش می دهند،دایره ی دربرگرفتگی اجتماعی را گسترش می دهند،به توسعه اقتصادی یاری می رسانند،شکل های پایدار کنش و واکنش با محیط زیست را برمی گزینند،و همچون شهروندانی جهانی - درسراسر تقیسمات ملی و در پرداختن به این چالش ها- با دیگران مشارکت می جویند. اما هم اکنون،شهروندانی که پایبند به چنین کارهایی هستند،سخت،کم شمارند. آموزگاران و آموزش و پرورش دولتی،می توانند در پرداختن به این شمار کم[و افزایش آنها] کمک نمایند.

 هم پیمان کردن این پیشه با این بینش بلندپروازانه اخلاقی،در آموزش و پرورش دولتی و به نزد رهبران حکومت ها،اتحادیه های آموزگاری،و جامعه مدنی،نیاز به این دارد که در هر کشوری،از آن چیزی که بایستی به عنوان بروندادهای آموزش و پرورش باشد،استادنه و ماهرانه،تعریفی به دست داده شود. به باور من،چنین بینشی باید با تمرکز بر پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت این بروندادها،بر دستآوردهای دانشی،میان کسانی[شخص با شخص] و درون فردی[شخص با خودش] متمرکز باشد. همه ی سیاست ها و پیشگامی های برنامه ای،برای پشتیبانی از بهبود آموزشی،و از آن میان تلاش برای ارزش بخشیدن به این پیشه،باید هم پیمان با آن بینش مشترک انجام پذیرد.

 پدیدآوردن گفت و شنود اجتماعی ِ بایسته برای گسترش این بینش مشترک،شدنی است. من در آغاز امسال این فرصت را یافتم،تا درست با این هدف،در دو نشست شرکت نمایم. نشست نخست،در لندن و در میان رهبران اتحادیه های آموزگاری بود که کشورهایشان عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه(OECD) می باشند. در این نشست- که آن را EI(Education International آموزش جهانی) در ماه ژانویه سازمان دهی کرده بود- به بررسی وضع آموزش و پرورش در سراسر جهان پرداخته شد. کمی پس از این نشست،سومین نشست جهانی درباره ی پیشه آموزشگری در آمستردام برگزار شد. این نشست،به نحو بی سابقه ای،به وزیران دولتی و رهبران اتحادیه های آموزگاری امکان داد تا با تمرکز بر هدف های گسترده عمومی آموزش و پرورش،که باید راهنمای آماده سازی و ارزشیابی آموزگاران باشند،با همدیگر به گفت و گو بپردازند. این حقیقت که سازمان دهندگان این نشست،EI و OECD و دولت هلند بود نشان می دهد که در بسیاری از کشورها،خواستی برای درگیر شدن در گفت و شنود با حرفه ای های دست اندرکار آموزش شان درباره ی آینده ی آموزش و پرورش،به سان خیری همگانی،وجود دارد.

 این بینش اخلاقی،در بسیاری از سرچشمه های پیدایش آموزش و پرورش دولتی،ریشه دارد. ایده ی آموزش و پرورش فراگیر،از بنیاد،با این هدف پیدا شد که به مردم یاری رساند تا به روش های صلح جویانه،اختلاف های شان را بیان نمایند. این ایده ای بود که جان آموس کمنیوس- کشیش اهل چک،که در سی سال نارواداری مذهبی زیست- بیش از چهارصد سال پیش،مطرح کرد. کمنیوس استدلال کرد که برای داشتن همزیستی صلح جویانه،همه افراد باید آموزش ببینند.

 این ایده،که همه ی افراد باید آموزش ببیند،همچنین آفریده ی عصر روشنگری بود- عصر روشنگری،جنبش روشنفکری سده های هفدهم و هجدهم است که برای بهبود جامعه از نیروی خرد انسانی پشتیبانی می کرد و  بکارگرفتن علم برای درک جهان طبیعی و جایگاه انسان ها در جهان را ارتقاء بخشید. ایده های روشنگری،به ویژه،اعتراض به سوء استفاده دولت و کلیسا از قدرت و پشتیبانی از رواداری و پیشرفت اجتماعی به عنوان دستآورد خرد و آزادی فردی،بر جنبش های انقلابی استقلال در آمریکای شمالی و جنوبی و سرزدن حکومت دموکراتیک، کارگر افتاد.

 یک جامعه مدنی فعال- متشکل از شهروندان معمولی که به عنوان افراد برابر،در سپهر همگانی برای شکل بخشیدن به ایده های سیاسی و گفت و گو درباره و گسترش آنها،گرد هم می آیند و برای بهبود اجتماع،آن هم تنها بر پایه خرد و شواهد به دست آمده علمی،با یکدیگر همکاری می کنند- برای تجربه ای دموکراتیک،بنیادین است. برای همکاری،به عنوان افراد برابر،در سپهر همگانی،مردم بایستی نسبت به کسانی که متفاوت اند،روادار باشند و بایستی که آماده پذیرش مسئولیت گردند. این ویژگی ها[رواداری و احترام به دیگران،و احساس مسئولیت]،در بیشتر کشورهای جهان،بسیار ارزشمند به شمار می روند. داده های گردآوری شده بررسی ارزش های جهانی(جدول 1) نشان می دهند که چگونه هنگامی که پرسیده شد چه ویژگی و کیفیتی در کودکان مهم است،بیشترین ِ مردم،رواداری و احترام به دیگران را برگزیدند. آنها این ارزش ها را تا اندازه ی بسیار زیادتری نسبت به ویژگی های دیگری همچون استقلال،سخت کوشی،خیال ورزی،صرفه جویی،ثبات در تصمیم گیری،ایمان مذهبی،از خود گذشتگی و حرف شنوی برگزیدند.

برای دیدن جدول 1،به پیوند زیر بروید :  

http://postimg.org/image/iim39z24z/ 

بن گرفت :   

http://worldsofeducation.org/en/magazines/articles/190