برخی از مدارس غیرانتفاعی بچههای طلاق را ثبتنام نمیکنند/span>
شیده لالمی،روزنامه شهروند،20 اسفند 92
مدرسه برای خیلی از دانشآموزان جا دارد اما برای آنها نه. کارنامه و سوابق تحصیلی، نمره انضباط و معدل کل، اینها ملاک نیست، وقتی که آنها بچههای طلاقند. آمدهاند که آزمون ورودی بدهند اما هنوز نیامده مهر «مردودی» را بر پیشانیشان میزنند: «این بچهها را ثبتنام نمیکنیم.»، «این بچهها»، یعنی فرزندان پدران و مادرانی که به هر دلیل متارکه کردهاند.
مدارس غیرانتفاعی قوانین خودشان را دارند. خیلی از آنها نه کلاسهای درسشان شبیه کلاسهای اکثریت مدارس است و نه سازوکار و ساختار آموزشیشان. حالا تعدادی از مدرسههای غیرانتفاعی از تبلیغ مجموعه متنوعی از خدمات آموزشی از کلاسهای چند زبانه گرفته تا آموزش باله عبور کردند و به جایی رسیدهاند که دانشآموزان را نه براساس مهارتهای آموزشی یا نمره قبولی آزمون ورودی که براساس شرایط و موقعیت خانوادگی پدران و مادران آنها گزینش میکنند. در این مدارس که آزمون ورودی آنها در هفتههای اخیر درحال برگزاری است، به پدران یا مادرانی که برای مراجعه و ثبتنام فرزندانشان مراجعه میکنند، گفته میشود که مدرسه برای ثبتنام بچههای طلاق محدودیت دارد، یا اینکه این موضوع را بهعنوان عاملی موثر در ارزیابی نهایی نمره آزمون ورودی اعلام میکنند و میگویند این موضوع برای دانشآموزان امتیاز منفی دارد. قانون نانوشته و خودسرانه تعدادی از مدرسههای غیرانتفاعی برای ایجاد محدودیت در ثبتنام دانشآموزانی که پدر یا مادر آنها از هم جدا شدهاند، برای بسیاری از والدین بهتآور است؛ «زهره نیلچیان»، که قرار بوده پسرش را در یکی از مدارس ابتدایی ثبتنام کند و به همین دلیل منصرف شده، به «شهروند»، میگوید: «زمانی که برای ثبتنام پسرم در آزمون ورودی تماس گرفتم، اول به من گفتند فقط از محلههای زعفرانیه و ولنجک دانشآموز ثبتنام میکنیم، بعد مراجعه کردم و زمانی که فرم اولیه ثبتنام را پر کردم ایراد گرفتند که جا نداریم، بعد که پیگیری کردم به من گفتند چون متارکه کردید پسرتان را ثبتنام نکردند. این برخورد به شدت تبعیضآمیز است و اصلا از ثبتنام پسرم در آن مدرسه منصرف شدم.»
این قاعده و رویه اگرچه در همه مدارس غیرانتفاعی معمول نشده است اما پیگیریهای «شهروند» نشان میدهد تعداد دیگری از مدارس غیردولتی هم بچههای طلاق را ثبتنام نمیکنند. آنها در این زمینه دلایل مختلفی دارند، بعضیها میگویند خانوادهها اصرار دارند که بچههایشان در محیط آرام و یک دستی درس بخوانند و برای همین هم به ما شهریه میدهند و اگر اینطور نباشد بچههایشان را میبرند و بعضیها هم مسأله مالی را ملاک میدانند و اینکه ممکن است پدر و به ویژه مادری که طلاق گرفته توان مالی پرداخت شهریه را نداشته باشد و بعد مدرسه در پیگیری مطالباتش مشکل پیدا میکند.
یکی از آنها مدرسه پسرانه در شمالغرب تهران است. مسئول ثبتنام این مدرسه دراینباره به «شهروند» میگوید: «ما نمیگوییم که برای ثبتنام بچههای طلاق، محدودیتی داریم اما این موضوع در ارزیابی نهایی ما برای ثبتنام بچهها موثر است، در این زمینه مدیر مدرسه تصمیم میگیرد.» او با بیان اینکه «بچههای طلاق» شرایط ویژهای دارند، مدرسه ناگزیر است درگیر مسائل خانوادگی آنها شود، حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: «قرار است اینجا مدرسه باشد، بچهها درس بخوانند و ما همزمان تمرکز کافی برای آموزش آنها داشته باشیم اما بچههای طلاق دردسرند یک روز پدرشان میآید آنها را از مدرسه میبرد و مادرشان اعتراض میکند، یک روز هم هیچکدام نمیآیند و این تازه کمترین مشکل آنهاست.» در تعداد دیگری از مدارس غیرانتفاعی در مناطق یک و۳ تهران، ثبتنام نکردن بچههایی که به گفته مسئولان مدرسه «بچههای طلاق» هستند، یک برنامه تبلیغاتی هم هست. مسئولان این مدارس به خانوادههایی که وسواس زیادی در آموزش فرزندانشان دارند، میگویند که «ما در مدرسه بچه طلاق نداریم. بچهها همه بچههای مقاماتند، بچههای فلان مسئول اینجا درس میخوانند و همهچیز برای آموزش همهجانبه فرزند شما مهیاست!»
در مدرسه غیرانتفاعی دیگری در مقطع دبیرستان در منطقه نارمک اما شرایط متفاوت است، «زهرا محمدی»، معاون این مدرسه میگوید: «منعی برای ثبتنام این بچهها نداریم البته مسأله حضانت مهم است، والدین باید هنگام ثبتنام برگه حضانت را داشته باشند چون بعد مشکلاتی به وجود میآید که مدرسه نمیتواند پاسخگو باشد.» بچهها اگر تحت حضانت پدر باشند، ثبتنامشان در مدارس غیردولتی آسانتر است، بیشتر از هر چیز به دلیل تمکن مالی و اینکه مدارس مطمئنند پول شهریه بچهها به موقع میرسد. «علی انصاری»، معلمی که سالها تجربه تدریس در مدارس غیرانتفاعی را دارد عملکرد مدارسی را که بچههای طلاق را ثبتنام نمیکنند خیانتی در حق نظام پرورشی کشور میداند. او با بیان اینکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به آموزشوپرورش توأمان اشاره شده اما الان در این مدارس نگاهها ابزاری است آنقدر که بچهها را میگیرند و سال اول دانشگاه تحویل میدهند. او به اهمیت مسائل مالی برای این مدارس اشاره میکند: «این مدارس درواقع براساس یک احتمال این بچهها را ثبتنام نمیکنند. احتمال اینکه خانواده این بچهها تمکن مالی کافی برای پرداخت شهریه را ندارند، آنها را ثبتنام نمیکنند. اینها دیگر مدرسه نیستند درواقع مثل بنگاههای پیمانکاری هستند که خدمات آموزشی به خانوادهها میفروشند و فعالیت آنها تنها در حوزه آموزش هم محدود شده است و پرورش را رها کردهاند.»
از نگاه «علیرضا دانیالی»، مدیر یک دبیرستان غیرانتفاعی در منطقه پرند، یکی از دلایل مقاومت برخی مدارس در ثبتنام بچههایی که پدر و مادرشان از هم جدا شدهاند، شرایط خاص این بچههاست. او با تأکید بر اینکه «متاسفانه دود اشتباه ۲ آدم بزرگ در چشم این بچهها میرود» به «شهروند»، میگوید: «عمده بچههای طلاق از نظر تحصیلی دچار مشکل میشوند. اگر پدرشان نباشد، همیشه احساس کمبود میکنند و ضعیف بار میآیند. این بچهها بیشتر با دوستان بیرون از مدرسه ارتباط برقرار میکنند، پنهانکاریشان زیاد است. از سوی دیگر، پسرانی که با پدرشان زندگی میکنند و مادرشان نیست در مدرسه خیلی جسورند، بیقانون عمل میکنند و چون اغلب هم پدرها بچهها را در رفاه کامل قرار میدهد تا کمبود یا نبود مادر را جبران کند، دانشآموز احساس میکند درسخواندن برایش فایدهای ندارد، به همین دلیل بیشتر انرژی ما را در مدارس بچههای طلاق میگیرند و مدارسی که آنها را ثبتنام نمیکنند، نمیخواهند این انرژی را صرف این بچهها کنند، درحالیکه اصولا یکی ازمسئولیتهای مهم مدارس، حمایت از همین بچههاست.»
به گفته او طلاق بهاندازه کافی برای بچهها رنجآور و سنگین هست و تجربه چنین برخوردهایی در مدارس رنج آنها را بیشتر و روحیه انتقامجویی را در آنها تقویت میکند، او میگوید: «مدارس غیرانتفاعی نهتنها نباید این انگ را به دانشآموزان بزنند که چون بچههای طلاق هستند از آنها نامنویسی نمیکنند؛ بلکه باید مانند چتری که از این بچهها حمایت کنند و اتفاقا شرایط حمایت از این بچهها در مدارس غیرانتفاعی که امکانات بهتر و کلاسهای خلوتتری دارند، بیشتر فراهم است. چه محیطی بهتر از محیط مدرسه که مشاوره کند و داشتههای دانشآموز را به آنها یادآوری کند؟»
دانیالی، ادامه میدهد: «در مدرسه دانشآموزی داریم که فوقالعاده باهوش است، ریاضی را بسیارخوب مسلط است؛ اما ۲سال است که پدر و مادرش سر مسائل مالی درحال متارکه هستند و کارشان به دادگاه کشیده شده و بچه از ترس اینکه مادرش جلوی در مدرسه بیایند با آژانس از در پشتی مدرسه میرود، دچار افت تحصیلی شده و میگوید تمام دغدغه من این است که کی از دادگاه حکم میآید که پدرم را برای مهریه مادرم ببرند زندان.»
به گفته دانیالی، تعداد بچههای طلاق در مدارس رو به افزایش است، او مدرسه خودش را مثال میزند: «آمار اختلاف خانوادگی در همین منطقه ما بیش از ۳۰درصد افزایش یافته، طوری که اگر تا چند سال پیش در هر مدرسه یک بچه طلاق داشتیم الان در هر کلاسی این آمار به ۵ دانش آموز رسیده است.»
آخرین آماری که سازمان ثبت احوال درباره ازدواج و طلاق منتشر کرده، نشان از افزایش سرعت طلاق نسبت به ازدواج دارد؛ ۵.۱ برابر. هر روز ۳۸۱ زندگی مشترک در ایران به پایان میرسد، هر ساعت ۱۶ زوج از هم طلاق میگیرند، هر روز بر شمار بچههایی که پدر و مادرشان از هم جدا شدهاند، افزوده میشود و این جامعه حالا با نسلی از کودکان و نوجوانان مواجه است که تعدادشان هم کم نیست. شناخت مشکلات طلاق و شیوه حل آن در جوامع صنعتی، روحیه و آداب و رفتاری را ایجاد کرده است که از آن با عنوان «فرهنگ طلاق» نام میبرند؛ در ایران اما بهرغم افزایش تکاندهنده آمار طلاق نهتنها هنوز موسسات و نهادهایی مشابه فعال نشدهاند که در تعدادی از مدارس، داغ طلاق را مثل انگی روی پیشانی بچهها میچسبانند و میگویند «خیر پیش!»