مجلس و برخورد سیاسی با آموزش و پرورش

 

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،12 اسفند 92

در چند روز گذشته،چند تن از نمایندگان مجلس،درباره ی افزایش آمار مصرف کنندگان مواد مخدر در محیط های آموزشی،و به ویژه در مدرسه ها،هشدار دادند- که البته برخی از سخنان آنان ناهمسازند. برای نمونه عطا الله سلطانی صبور،عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت : "کتمان واقعیت‌ها درباره وجود دانش‌آموزان معتاد تنها به افزایش تعداد آنها منجر خواهد شد که بعد از گذشت مدت زمانی حل آن را با مشکلات جدی روبرو می‌کند... آمار و ارقامی که از این‌گونه دانش‌آموزان وجود دارد صحت نداشته و تمامی ارقام بر اساس حدس و گمان است." اما جواد هروی،دیگر عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در همین باره گفت : " باید این واقعیت را پذیرفت که در ماه‌های اخیر استفاده از مواد مخدر بین جمعیت دانش‌آموزی و دانشجویی سرعت گرفته و درحال افزایش است... متاسفانه امروزه شاهدیم که شیوع مواد مخدر در مدارس تهران بیش از 25 درصد بوده که آماری نگران کننده است و حتی به نظر می رسد آمار مصرف موارد مخدر بین دانش آموزان بیش از آن چیزی باشد که اعلام شده است."

 این که در مدرسه ها،کمابیش،دانش آموز معتاد وجود دارد نکته ای پذیرفته شده است و چیزی هم نیست که به ماه های اخیر مربوط باشد. در گذشته و در دولت دهم نیز،برخی از فرهنگیان و کنشگران صنفی آنها،درباره ی افزایش و وجود دانش آموز معتاد در مدرسه ها هشدار داده بودند که متآسفانه از سوی کار به دستان آموزشی آن زمان انکار می شد. برای نمونه مهرزاد حمیدی،معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش در دولت دهم،در مهرماه گذشته گفت : "ما دانش آموز معتاد در مدرسه ها نداریم." اما این که به راستی شمار دانش آموزان معتاد در تهران،به گفته جواد هروی، 25 درصد باشد هم،سخن شگفت انگیزی می نماید. حتی اگر بحث را به دبیرستان ها- که بایستی دانش آموز معتاد بیشتری داشته باشند- محدود کنیم باز هم پذیرفتنی نیست. این نگارنده که خود در دبیرستان های یکی از منطقه های مرکزی تهران مشغول به کارم،به هیچ رو نمی توانم بپذیرم که از میان هر چهار دانش آموز کلاسم،یک نفر معتاد باشد و در مدرسه ای که 500 دانش آموز دارد 125 تن از آنها،در دام اعتیاد گرفتار باشند. از این رو چنین می نماید که متآسفانه برخی از نمایندگان مجلس،موضوع های آموزشی را دست مایه ی اختلاف های سیاسی و غیرآموزشی قرار داده اند؛کاری که بی گمان به سود آموزش و پرورش و دانش آموزان نخواهد بود. این گمان،البته با بحث گردآوری امضاء برای استضاح وزیر آموزش و پرورش که در روزهای گذشته در مجلس به میان آمد – که به هیچ رو آموزشی نمی نماید - تقویت می شود.

 اما پدیده هایی همانند اعتیاد دانش آموزان- و یا پدیده ی گسترده تر رو آوردن شمار زیادی از دانش آموزان دبیرستانی به سیگار و یا قلیان- چیزهایی نیستند که حل آنها تنها در دست کارگزاران آموزشی کشور باشد. حل این دشواری ها،نیازمند همکاری و هماهنگی ملی است. این سخن البته مسئولیت نهادهای آموزشی را نادیده نمی گیرد اما مسئولیت نهادهای دیگر سیاسی،فرهنگی و اقتصادی کشور را هم گوشزد می نماید. این نگارنده در تهران،دبستانی را سراغ دارد که دویست متر است و دویست دانش آموز دارد! آیا چنین مدرسه ای می تواند انگیزه بخش و گیرا باشد؟ این فضا،دانش آموز را بیشتر جذب درس  و اندیشه و مطالعه می کند و یا بیزار از آنها؟  این که بیش از  70 درصد مدرسه های کشور،و به ویژه در تهران،نیازمند بازسازی و نوسازی و گسترش فضا هستند آیا دشواره ای است که حل آن تنها به آموزش و پرورش برمی گردد؟ باری،ناگفته پیداست که این مسآله کمبود فضای آموزشی درخور،تنها نمونه ای است از آنچه آموزش و پرورش با آن دست به گریبان است و حل آن نیازمند عزمی ملی می باشد. پس اگر به راستی به دنبال بهبود آموزش و پرورش و پدیدآوردن فضای آموزشی کارآمد،به روز،شاد،گیرا،و علمی هستیم – همان فضایی که از رو آوردن دانش آموزان به اعتیاد و دیگر آسیب های اجتماعی،می تواند تا اندازه ی بسیار زیادی جلوگیری نماید- بهتر است واقع بینانه،با نگرشی بلندمدت و ملی،و به دور از انگیزه های غیرآموزشی،گام برداریم.   

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=546&pageno=5

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد