درباره ی روز جهانی آموزگار

 

 بخش هایی از نوشته ها و برگردان های خودم،درباره ی پنجم اکتبر،سیزدهم مهر ماه "روزجهانی آموزگار" در سال های گذشته :

 در سال 2010 :

 [شعار ویژه امسال این سازمان "Recovery begins with teachers" است که برگردانی از آن می تواند چنین باشد :" سررشته ی بهبود،با آموزگاران است." EI در این پیام کوتاه چنین آورده است :" در روز جهانی آموزگار 2010،صدها تن از هزاران دانش آموز،پدر و مادر و کوشنده ی سراسر جهان،سر فرود می آورند در برابر همه ی آموزگارانی که مستقیم یا غیرمستقیم،از بحرانی بزرگ، اثر پذیرفته اند. بحرانی هایی (با وظیفه های)انسان دوستانه،چون زمین لرزه در هائیتی و چین،یا بحران اقتصادی جهانی،که در سال گذشته،اقتصادهای پیشرفته ی بسیاری را ویران ساخت. نقش آموزگاران و دیگر کارکنان آموزشی،در بازسازی اجتماعی،اقتصادی و اندیشگی (جامعه) سرنوشت ساز است. همه ی کسانی که مبارزه می کنند تا آموزش کیفی کودکان جهان فراهم آید،می توانند به آموزگاران و سازمان های نمایندگی شان بپیوندند تا این پیشه را بزرگ داشت گیرند و حمایت شان را از آنها به نمایش بگذارند!"

باری،روز جهانی آموزگار،نشانه ای است برای ما و برای همه ی کارگزاران و برنامه ریزان کشور،که در جهان به هم پیوسته کنونی،آموزش نیز به سان پدیده های دیگر،روزبه روز هم سو می شود و هم سپهر. همچنین هشداری است برای همه ی آنانی که با رویگردانی از اندیشه های نوین آموزشی و پافشاری برهمان فضاهای سنتی و کهن،مدرسه و آموزش را،بیش از پیش،از زندگی دور می سازند و ناتوان و ناکارآمد. انگیزه ی دانش آموز و آموزگار را می کشند و پویایی جان و اندیشه را می ستانند. آنانی که می خواهند اندیشه های کهن را،در کالبد آموزشی نو بیاموزانند و از آموزش نوین،تنها به افزارهای آن می اندیشند. شاید مشکل بزرگ آموزش و پرورش ما،همین انگیزه کشی و ایستایی اندیشگی باشد. تو گویی،این سامانه ی آموزشی،در این زمانه نمی زید و چشم ها و گوش هایش بر نوآوری و نواندیشی بسته است.  "الوین تافلر" درست می گوید: " آموزش و پرورش،به مفاهیم تازه ای نیاز دارد،مفاهیمی آن اندازه ژرف،که از مسائل بودجه، تعداد شاگردان، حقوق معلم و تعارضات سنتی بر سر برنامه و بسیاری از مسائل دیگر به مراتب فراتررود."]

در سال 2011 :

[برگردان : مهدی بهلولی

درون مایه (پیام،تم) روز جهانی آموزگار امسال- آموزگاران برای برابری جنسیتی- برابری میان آموزگاران زن و مرد را دربرمی گیرد؛برای دختران،دستیابی به آموزش و پرورشی با کیفیت و حساس به مساله ی جنسیت را درخواست می نماید،و سهم آموزگاران و آموزش و پرورش، در چیرگی بر کلیشه های جنسیتی را،برجسته می سازد.

 با وجود این که در این 25 سال واپسین،در دستیابی به برابری جنسیتی،پیشرفتی واقعی روی داده است،اما برای پیش رفتن،هنوز هم، راهی دراز در پیش است. برای نمونه،در آموزش ابتدایی و در مسآله ی برابری جنسیتی،همچنان  شکاف های چشم گیری وجود دارد. در حالی که نسبت نام نویسی دختران به پسران در دبستان،در کشورهای جنوب صحرای آفریقا،بسیار پایین می باشد،کم کوشی آموزشی پسران در مدرسه و در برخی کشورها مانند جامائیکا و آمریکا،بیش از پیش،پدیده ای نگران کننده می گردد.

فرد ون لیون،دبیر کل EI می گوید : "بیایید در روز جهانی آموزگار،به یاد آوریم که آموزگاران،در نشانه گرفتن بیدادهای جنسیتی سراسر جهان،نیرویی پرتوان هستند،و این که برابری جنسیتی،تنها یک مساله برای زنان نیست- مساله ی همه است".

درباره ی همین شعار 2011 در نوشته ای از خودم :

"یا یک نمونه دیگر،بحث شعار امسال یونسکو،در روز جهانی آموزگار،همان Teachers for gender equalityمی تواند باشد. روشن است که برگردان این شعار "آموزگاران(معلمان)برای برابری جنسیتی" است. اما برخی در تحریفی آشکار،به "برابری جنسیتی برای معلمان" ترجمه کردند! من دقیقآ دلیل این کار را نمی دانم اما گمانم بر این است که چون "آموزگاران برای برابری جنسیتی" بعدی اجتماعی- فرهنگی به تدریس می بخشد و با برداشت برخی از تدریس و آموزش رسمی،نمی خواند پس بایستی شعار را واژگون برگرداند و دریافت خود را بر آن بار نمود و به سان بسیاری کارگزاران و مسئولان آموزشی،شعور و شناخت فرهنگیان را هیچ انگاشت و به بازی گرفت!"]   

در ضمن شعار سال 2012 هم "take a stand for teachers!" بود که ترجمه اش کردیم : "به سود آموزگاران موضع بگیرید!"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد