آموزش و پرورش،اندکی ژرف نگری

 

مهدی بهلولی،روزنامه شرق،31 تیر 92

یکی از بحث هایی که پیرامون لایحه ی رتبه بندی معلمان،در میان برخی از فرهنگیان درگرفته،مساله ی حقوق و دریافتی فرهنگیانی است که مدرک های بالای دانشگاهی - کارشناسی ارشد و دکترا- دارند. گرچه این بحث،گفت و گویی دیرینه است و در گذشته نیز مطرح بوده،اما لایحه ی رتبه بندی،به از سر گرفتن این گفت گو کمک کرده است. بگذارید سرراست به سراغ پرسش اصلی برویم : آیا آموزگاری که مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا دارد و در دبستان و یا دبیرستان درس می دهد باید حقوقی بیش از آموزگاری بگیرد که همان درس را با مدرک کاردانی یا کارشناسی می دهد؟ و پرسش بنیادی تر این که آیا کسی که در دانشگاه درس می دهد باید حقوقی بیشتر از کسی بگیرد که در مدرسه درس می دهد؟ شاید پاسخ نخستین،آری باشد و دلیل هم،رسم و آئین سراسر گیتی آورده شود،و یا این که به هر حال آن کسی که درس بیشتری خوانده و زحمت بیشتری کشیده باید حقوق بیشتری هم دریافت کند. ناگفته پیداست که یک سوی این ماجرا،داستان مدرک گرایی است که البته فراتر از آموزش و پرورش می رود و سری دراز دارد.

 اما بی گمان،چنین پاسخ هایی را می توان سخت به پرسش گرفت. ناگفته پیداست که هر پدیده ی فراگیری،به ناگزیر درست نمی باشد- گرچه بر خود همین فراگیری ادعایی هم گفت و گوهاست. بگذارید کار یک استاد دانشگاه را با یک آموزگار دبستان بسنجیم. این که درسی که در دانشگاه داده می شود دشوارتر از درس دبستان است چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. اما این که کار کدام یک- آموزگار دبستان یا استاد دانشگاه- سخت و ارزشمند تر است را شاید به این آسانی نتوان پاسخ گفت. اگر شخصیت اصلی افراد،در کودکی شکل می گیرد – که می گیرد- و اگر پرورش انسانی اجتماعی،پرسشگر،سنجشگر،و اخلاق مدار کار سختی است – که هست- پس نمی توان کار آموزگار دبستان را کم ارزش شمرد. مساله این است که در کار یک آموزگار دبستان،بیش از آگاهی و سواد بالا،رفتار فراخور سن کودک و برخورد درست با او،اهمیت دارد که البته کار آسانی نیست و تحمل بسیار نیاز دارد و برای داشتن آموزگاری شایسته ی آموزش کودکان،پیش زمینه های بسیاری بایسته است.

 یا نمونه ای دیگر : دو آموزگار ریاضی دبیرستان را در نظر بگیرید،یکی با مدرک کارشناسی ریاضی و یکی با مدرک دکترای ریاضی. آن که دکترای ریاضی دارد در درس های جبر مجرد،آنالیز،توپولوژی،آمار و احتمال پیشرفته،و ... آگاهی های دارد که آن یکی ندارد. اما پرسش این است که آیا این آگاهی ها در افزایش کیفیت کار در آموزه های دبیرستانی،کارگر می افتند؟ پاسخ به این پرسش،البته بحثی تخصصی می طلبد اما این نگارنده به عنوان آموزگاری ریاضی که چندین سال در گروه های آموزشی ریاضی حضور داشته ام و از نزدیک با بسیاری از آموزگارانی برخورد کرده ام که در گستره ی ریاضی دبیرستانی،و به ویژه آموزش ریاضی،دست به نوآوری زده اند،پیوند سفت و سخت میان افزایش کیفیت کاری آموزگاران با بالابودن مدرک تحصیلی شان را نمی پذیرم. چه بسیار آموزگارانی که کارشناسی ارشد دارند اما با دیگر آموزگاران،در تکرار همان درس ها و جزوه ها،هیچ فرق دیگری ندارند- و دریغ از اندکی نوآوری و نواندیشی! افزایش کیفیت کاری،ریشه هایی دیگر دارد که بی گمان به مدرک بالاتر برنمی گردد.

اینها را بگذارید کنار اندیشه های ِ درخور درنگ پاره ای اندیشمندان آموزشی همچون ایوان ایلیچ،که سخن از "مدرسه زدایی از جامعه" می کنند و بر این باورند که مدرسه و دانشگاه از بنیاد،بر بی سوادی انسان کنونی افزوده است. بی آنکه بخواهم به ارزیابی چنین ادعای باریک بینانه ای بپردازم می خواهم بگویم که در دنیای کنونی با روش های نوین یادگیری،تنها راه پژوهش و نوآوری،مدرسه و دانشگاه نیست. و در این سخن حقیقتی نهفته است که می توان با برشمردن شمار ی چند از بزرگان ادب و دانش،بر آن مهر تآیید نهاد.

اما مسآله را از سوی دیگری هم می توان نگریست. اگر در پرداخت دستمزد بیشتر به آموزگاران با مدرک بالاتر،هدف پدید آوردن انگیزه ی کاری بیشتر و بنابراین افزایش کیفیت آموزشی بالاتر است،بی گمان راهکاری است نادرست که به هدفی خلاف می انجامد. دستاورد فرق گذاری سست بنیاد میان فرهنگیان- همان مدرک گرایی- چیزی جز نارضایتی و بی انگیزگی بیشتر نخواهد بود. عدالت،دستمزد برابر در برابر کار برابر است نه در برابر مدرک بالاتر! آموزگارانی که به ادامه تحصیل رو می آورند اگر به راستی عشق به یادگیری در وجودشان است بهترین دستاوردشان همان یادگیری بیشتر و لذت بردن از آن است؛افزون بر این می توانند از آگاهی های بیشترشان در جایی استفاده کنند که به کار می آید.

 اما به باور این نگارنده- آنگونه که پاره ای اندیشه وران اجتماعی- مدیریتی همچون ادواردز دمینگ یا الفی کهن – می گویند برای انگیزه بخشی به آموزگاران و بهبود کیفیت آموزشی،نخست باید بدون توجه به مدرک تحصیلی و پایه و مقطعی که درس می دهند به آنها حقوقی فراخور یک زندگی شرافتمندانه و آبرومندانه داد و پس از آن با روش های افزایش انگیزه های درونی،همچون دخالت دادن هر چه بیشتر آنها در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های آموزشی و افزایش اختیارات آنها،و همچنین پرمعناتر ساختن کتاب های درسی و نزدیک تر ساختن آنها به زندگی نوین،بر انگیزه های درونی آنها افزود و از این رهگذر کیفیت آموزش را بالاتر برد. این پیشنهاد البته حمایت از نوآوران و پژوهشگران راستین را در خود دارد،افزون بر این که به مدرک گرایی بیش از پیش دامن نمی زند.  

   http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=164&pageno=6    

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی بهلولی دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:57 ق.ظ

روزنامه شرق عنوان مرا در این نوشته،عضو کانون صنفی معلمان آورده است در حالی که من در نوشته ی اصلی که برای روزنامه فرستاده ام از عنوان آموزگار کمک گرفته ام.

جوادی دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:50 ب.ظ

قربان آقای بهلولی عزیز ازاطلاعات ببخشید آگاهی های شما کمال ببخشید همه تشکررادارم مطلب خوبی است اینجا کامبیوتری بیدا کردهام که این وبلاگ رامی خواند

سلام ببخشید درود به استاد محترم ببخشید گرامی و ارجمند جوادی
خوشحالم از این که در آن ینگه ی دنیا کامپیوتر ببخشید رایانه ای پیدا کردید که این تارنگار لری ما را باز می کند.
ما آروزمند تندرستی و شادی روزافزون برای شما هستیم استاد.
خوش بگذرد.

ابراهیمی دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:50 ب.ظ

همکار گرامی
به نظر شما در سیستم آموزشی که مدیرانش کم سوادترین افراد هستند مطالبی از این دست قابل درک است؟
نمی دانم در کجا درس می دهید ؟ همین مطالب را با رییس ادره تان مطرح کنید ببینید می فهمد؟
دستاوردهای نوین آموزشی در سیستم آموزشی ایران جایی ندارند ذهن کلیشه ای و بی سواد مدیران مستقیم می رود سراغ مدرک بالاتر حقوق بیشتر ، احتمالا خودشان یک مدرک بالایی هم با هزار تبصره و آیین نامه دست و پا کردهاند
البته منکر ادامه تحصیل نیستم و فکر می کنم ادامه تحصیل می تواند بر توانمندی معلمان ما بیافزاید ولی قطعن کافی نیست
پیروز باشید

درود به جناب ابراهیمی
همکار گرامی من با کلیت سخن شما همراهم گرچه مدیران باسواد و ارزنده هم دیده ام. اما تلاش می کنم سخن و اندیشه ام را به گوش افراد بیشتری برسانم و امیدوارم اگر ارزشی در این سخنان هست اهسته آهسته فراگیرتر شود.
به هر رو از این که زحمت کشیده اید و نظر داده اید سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد