یک یادداشت و یک گفت و گو

 

(توضیح ۱: یادداشت زیر از جناب فرشاد علی یاری در روزنامه آرمان،25 تیر 92،چاپ گردید. این نوشته و گفت و گو میان شماری از فرهنگیان درباره ی آن را می توانید در زیر بخوانید.)  

(توضیح 2 : پاسخ کوتاه جناب علی یاری را هم می توانید در پایان گفت و گو بخوانید. این پاسخ را ایشان زحمت کشیده اند و در قالب یک کامنت برای این پست گذاشته اند.)

تدبیر و امید و آموزش و پرورش

دکتر روحانی، ریاستجمهور منتخب در اظهارنظری بیان کرد که در عرصه آموزش و پرورش 4 رکن نظام آموزشی، فضای آموزشی، متون درسی و معلمان نقش دارند که رکن اصلی معلمان هستند. ستون فقرات آموزش و پرورش معلمان هستند و باید به معیشتشان توجه شود که شغل دوم نداش...ته باشند. نگارنده برآن است که این 4رکن را در 4 بخش و راهکارهای رسیدن به وضعیت مطلوب را در اندیشه تدبیر و امید مورد بحث و بررسی قرار دهد، امید آنکه مفید واقع شود. همانطور که دکتر روحانی بیان کردند، معلمان رکن اصلی نظام آموزش و پرورش هستند و برهمین اساس نگارنده اولین بخش را به مسأله معیشت معلمان اختصاص داده است. امروز برهیچکس پوشیده نیست که برخی از معلمان برای تأمین امرارمعاش خود متوسل به شغل دوم میشوند که البته یک پدیده جدیدی نیست و در سایر دولتها بوده و استمرار دارد بهگونهای که رئیسجمهور منتخب این واقعیت را بیان کرده است. اکنون جامعه فرهنگی به دولت تدبیر و امید اعتماد کردهاند. آیا دولت تدبیر و امید قفل معیشت فرهنگیان را باز خواهدکرد؟ راه برونرفت از این مسأله و مشکل چیست؟ درحالی که نمایندگان مجلس معتقدند، مدارس با عدم پرداخت سرانه مواجهند و بودجه فعلی آموزش وپرورش تنها به حقوق معلمان میرسد. با بودجه سال 92 که به تصویب رسیده آیا میتوان در این راه قدمی برداشت؟ آیا تدبیری وجود دارد؟ آیا میتوان کلیدی برای این قفل یافت؟ نگارنده براین اعتقاد است که معلمان نباید شغل دوم داشته باشند ولی آموزش و پرورش باید شغل دوم داشته باشد چراکه با بودجهای که هرساله برای آموزش و پرورش تصویب میشود امید چندانی برای حل مشکلات آموزش وپرورش وجود نخواهد داشت. آموزش و پرورش را باید با اقتصاد پیوند زد تا نتیجهای به بار آورد که بتوان با آن قفل مشکلات آموزش وپرورش از جمله معیشت فرهنگیان را باز کرد. واقعیت این است که آموزش و پرورش پشتوانه مالی قوی میخواهد. لذا جهت رسیدن به این هدف میتوان موارد ذیل را پیشنهاد کرد؛ 1- بخشی از فعالیتهای اقتصادی در سطح ملی به آموزش و پرورش اختصاص داده شود.2-برخی از معادن کشور به نام آموزش وپرورش ثبت شود. 3- مالیاتی که از کارکنان آموزش و پرورش کسر میگردد، به حساب سرانه مدارس واریز گردد.4- انجام پروژههای تحقیقاتی و علمی در سطح ملی حتی خارج از حیطه آموزش وپرورش به معلمانی که دارای مدارک عالی هستند و در این زمینه تخصص دارند واگذار گردد. 5- حقوق و مزایای معلمان دارای مدارک عالی با حقوق ومزایای اعضای هیأت علمی دانشگاهها برابر شود، مگر چه فرقی بین آموزش وجود دارد حال در مقطع آموزشی باشد یا در مقاطع عالی در حالی که کشورهای پیشرفته اینگونه عمل میکنند. 6- در حوزه فرهنگ و آموزش نیز میتوان درآمدزایی کرد ولیکن نیاز به تدبیر، درایت و مدیران کارآمد دارد. 7- باید از شیوههای کارآمد و مفید آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته در زمینه تأمین بودجه آموزش وپرورش بهره گیریم. 8- برخی از مدارس در سطح کشور بهگونهای است که میتوان از فضاهای موجود آنها استفادههای تجاری و اقتصادی کرد. اگر این قضیه را به یک تیم اقتصادی واگذار کنیم، میتواند برای آموزش وپرورش درآمدزا باشد. دکتر روحانی در جمع علما و روحانیون بیان کردند که جلب اعتماد مردم و تکیه بر همبستگی آنان کلید اصلی حل همه مشکلات خواهد بود البته در این مسیر باید توان تحمل نظرات صاحبنظران را داشته باشیم. ما باید بدانیم که دولت به تنهایی قادر به حل مشکلات نیست واین مردم هستند که باید برای حل مشکلات در صحنه حضور یابند. دولت تسهیلکننده و ساماندهنده است، مردم و بخشهای غیردولتی نیز در یک منظومه سامان یافته باید برای حل مشکلات جامعه تلاش کنند. نگارنده نیک میداند که حل مشکلات معیشت فرهنگیان در کوتاهمدت امکانپذیر نیست ولیکن با تدبیر، درایت و استفاده از صاحبنظران و نخبگان آموزش و پرورش و نخبگان عرصه اقتصاد میتوان راه برونرفت از این مشکلات را یافت. کافی است که به قول دکتر روحانی مردم را محرم و صاحب کشور بدانیم، با آنان حرف بزنیم وصحبت آنان را با روی گشاده بشنویم به امید روزی که هیچ معلمی شغل دوم نداشته باشد و تنها دغدغه وی آموزش وپرورش و تربیت فرزندان این مرزوبوم باشد. 

گفت و گو :

 امید بخش : حقوق و مزایای معلمان دارای مدارک عالی با حقوق ومزایای اعضای هیأت علمی دانشگاهها برابر شود، مگر چه فرقی بین آموزش وجود دارد حال در مقطع آموزشی باشد یا در مقاطع عالی در حالی که کشورهای پیشرفته اینگونه عمل میکنند.

خلیلی اردکانی : از تجربیات کشورهای مختلف دنیا باید استفاده کرد.مدیریت کشور تا نتواند مشکل اقتصادی کل کشور را حل کند،طبیعتا در این راستا نیز موفق نخواهد شد.این پیشنهادات باید بررسی علمی شود.جایگاه آموزش و پرورش باید در اولویت اول قرار داده شود.

گلی زاده : دل خوش مدار این حسن کلید ساز هم از پسش بر نمی آید نگید نگفتی !!

 بهلولی : همکار گرامی مان جناب علی یاری(نویسنده ی این یادداشت)در این صفحه حضور ندارند که بتوان با ایشان به گفت گو پرداخت. اما من با برخی از دیدگاه های ایشان همراه نیستم. برای نمونه این که نوشته اند : "حقوق و مزایای معلمان دارای مدارک عالی با حقوق ومزایای اعضای هیأت علمی دانشگاهها برابر شود،مگر چه فرقی بین آموزش وجود دارد حال در مقطع آموزشی باشد یا در مقاطع عالی در حالی که کشورهای پیشرفته اینگونه عمل میکنند." نمی دانم دوستان دیگر چگونه می اندیشند- و البته به نظرم در این باره در میان همکاران اختلاف نظر باشد- اما من این سخن را در همان راستای لایحه ی رتبه بندی معلمان می دانم. به گمانم این پیشنهاد،چیزی جز مدرک گرایی و فرق گذاری بیهوده- و حتی زیان بخش- در میان فرهنگیان نیست و نمی تواند انگیزه بخش باشد و بر کیفیت آموزش بیفزاید. از دید من،برای بهبود آموزش نباید فرق چندانی میان فرهنگیان گذاشت. باید زندگی همگی آنها را تآمین نمود آنگونه که نیاز به شغل دوم نداشته باشند و آبرومندانه و شرافتمندانه زندگی کنند - و به نظرم به آسانی و با بودجه دولتی چنین کاری شدنی است،البته به شرط تغییر نگاه فرادستان نظام به آموزش و پرورش. آنگاه باید روش های مدیریتی ای که انگیزه های درونی فرهنگیان را افزایش می دهد را به کار گرفت. برای نمونه آنها را در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های خرد و کلان آموزشی دخالت داد و به آنها اختیارات بیشتری بخشید. و یا این که درون مایه های کتاب های درسی را به زندگی نزدیک تر ساخت و آنها را پربارتر و پرمعناتر ساخت. این سخن من،البته مخالفتی با ارزش دادن به پژوهش و نوآوری ندارد اما من فکر نمی کنم که با گرفتن مدرک بالاتر،شخص انگیزه ی بیشتر کاری می یابد و کارش از کیفیت بالاتری برخوردار می شود. برای دوستانی که می خواهند با این نگرش بیشتر آشنا شوند کتاب "نه تنبیه،نه تشویق(نویسنده : الفی کهن،برگردان از خانم اکرم کرمی)را معرفی می کنم. من چندی پیش این کتاب را گرفتم و خواندم و به نظرم کتابی بسیار ارزنده و روشنگر است. البته در گزینش آموزگاران هم باید سنج ها دگرگون گردند و افرادی باانگیزه پذیرفته شوند.

موسوی :  جناب بهلولی در این مورد با شما هم نظر نیستم و برخلاف شما گمان می کنم آموزش و پرورش به نیروهای متخصص تر و با سواد تر نیازمند است و در این میان به گمانم مدارک تحصیلی بالاتر نیز می بایست جزو شاخص های رتبه بندی قرار گیرند. به نظرم متاسفانه تعداد کثیری از پرسنل آموزش و پرورش آنچنان که باید از اطلاعات به روز و مرتبط با آموزش و پرورش بهره مند نیستند. از این نظر نظام آموزشی برای بهبود وضعیت منابع انسانی اش، از تشویق کارکنان فعلی به ارتقاء سطح علمی خود و جذب نیروهای توانمندتر البته همانطور که اشاره فرمودید با انگیزه) از بیرون سیستم ناگزیر است. از طرفی موافق رعایت مساوات آنگونه که جنابعالی ذکر کردید نیستم. به گمانم نظام رتبه بندی حتی به فرض وجود نقائصی، می بایست اجرا شود و به مرور نقائص آن برطرف گردد...

امید بخش : جناب بهلولی به نظر شما بین کسی که از وقت آزادش تو آموزش و پرورش استفاده کرده برای درس خوندن و ادامه تحصیل و بالا بردن تخصصش با کسی که رفته تو بازار یا کلاس خصوصی یا اضافه کار گرفته همه ی وقتشو هیچ فرقی نباید باشه؟

امید بخش :  هرچند الان همینطوره که گفتم

امید بخش :  می دونستید فرق بین حقوق یه فوق لیسانس تو اموزش و پرورش با یه فوق لیسانس تو دانشگاه ازاد اونم مربی نه دانشیار و استادیار و... چقده؟ حقوق دانشگاه ازادی 2 برابر حقوق منه معلمه... خوب این چه عدالتیه... من حساب کردم باید 48 ساعت در هفته کار کنم که حقوقم برابر حقوق اون بشه که 16 ساعت در هفته کار می کنه.

بهلولی :  من نمی گویم که یک فوق لیسانس و یا دکترا در آموزش و پرورش باید از یک فوق لیسانس یا دکترا در دانشگاه حقوق کمتری دریافت کند.  روشن است که باید همترازی انجام پذیرد. اما به نظر من،افزایش حقوق به پیروی از بالا بردن مدرک،نمی تواند به بهبود آموزش بینجامد. بیشتر کاری صوری انجام خواهد گرفت. ببینید در خیلی از رشته های دانشگاهی،در دوره های کارشناسی ارشد و یا دکترا،دانشجو وارد گرایش هایی خاص از رشته های تحصیلی می شود- برای نمونه در ریاضی گرایش جبر،یا آنالیز و یا ...- این تخصص ها،فراتر از آن چیزی هستند که در آموزش و پرورش به کار گرفته می شوند. من همکارانی داشته و دارم که کارشناسی ارشد گرفته اند و یا دارند می گیرند اما درباره ی ریاضی دبیرستانی،هیچ فرقی با کسانی که مدرک شان کارشناسی است ندارند. این پدیده با توجه به کیفیت کار در دانشگاه های گوناگون ایران،بیشتر نمود می یابد و حتی بعد دیگری هم پیدا می کند : مدرک بالاتر اما با همان سواد پیشین،چرا که شخص می رود در طی دو سال،پیرموان 20 واحد درس های را می خواند و اطلاعاتی را به دست می آورد که در عمل از آنها بهره ای نمی برد و پس از یکی دو سال،به کلی فراموش می کند بگذریم از این که در این دانشگاه ها،چگونه این مدرک ها گرفته می شوند. همکاری دارم که در دوره ی کارشناسی ارشد دارد درس می خواند و به گفته ی خودش خیلی از نمره هایش را با ماهی سفید گرفته است! بیش از بیست و پنج سال،سابقه ی کاری دارد و با هر دردسری شده سر کلاس ها حضور می یابد و تلاش می کند که با استادان دوست شود آخر سر هم با ماهی سفید نمره های نیاورده را جبران می کند! مدرک بالاتر،تنها و تنها،راهی می شود برای به دست آوردن درآمد بالاتر- و البته پرستیژ بیشتر. روشن است که با این کار،به کیفیت آموزشی چیزی افزوده نمی شود. همگی ما دم از نکوهش مدرک گرایی می زنیم اما در عمل،خود ما به آن دامن می زنیم و ملتزم به آن هستیم.آنچه من پیشنهاد می دهم این است که نخست در گرفتن دانشجویان رشته های آموزگاری،گزینشی علمی انجام گیرد و کسانی برگزیده شوند که به این کار علاقه داشته باشند و انگیزه هایی درونی آنها را همراهی کند. پس از گرفتن مدرک و ورود به کار هم،حقوقی بسنده برای یک زندگی آبرومندانه و شرافتمندانه به او داده شود. به افراد با مدرک های گوناگون هم حقوق های نسبتآ برابر داده شود. یعنی میان آموزگار دبستان و دبیرستان و دانشگاه،تفاوت چندانی نباشد و مدرک هم آنچنان باعث افزایش حقوق نشود. تا اینجای کار همگی تقریبآ برابرند. اما اگر کسی در زمان کار و یا ادامه تحصیل،اهل پژوهش و نوآوری بود و انگیزه و کوشش بیشتری داشت و خواست کاری به راستی پژوهشی انجام دهد پشتیبانی شود و به ویژه به گونه ای با او برخورد نشود که انگیزه های درونی اش را هم از دست بدهد. آنچه من دارم می بینم این است که آموزگاران،به روش های گوناگون،به دنبال ادامه ی تحصیل برمی آیند تنها برای این که حقوق شان افزایش یابد. این نمی تواند مایه و پایه ی درستی برای بهبود آموزش و کیفیت کار باشد و آنچنان دستاوردی هم نخواهد داشت.

کاسیل رو : قبول کنیم این جور کارا همیشه رضایت یه عده و شکایت عده ای دیگه رو داره

طرفی : بنده با نظر همکار محترممان جناب آقای بهلولی موافقم که خیلی از همکاران عزیز تحصیل را نه در جهت بالا بردن آگاهی و توانایی خود بلکه در راه افزایش حقوق ادامه میدن

موسوی : می دانید جناب بهلولی به گمانم مشکل اینجاست که شما به آموزش به عنوان یک کالای اقتصادی نمی نگرید؛ همگی آگاهیم که آموزش در واقع نوعی سرمایه گذاری اقتصادی است و افراد به هت کسب سود و مزایا به آن روی می آورند؛ این سود و مزایا هم قسمی فردی و قسمی اجتماعی هستند و ... که جنابعالی در این زمینه استاد ما هستید. به واقع اگر فردی می دانست که از طرق دیگر درآمد و مزایای بالاتری را کسب خواهد نمود روی به ادامه ی تحصیل نمی آورد! من با شما تا جایی که می فرمائید گزینش علمی صورت گیرد و علایق فرد در نظر گرفته شود همراهم اما باقی فرمایشتان را بر خلاف حق و حقوق عده از افراد می دانم! در واقع تعریفی که از برابری ارائه می دهید را نیز قبول ندارم. "میان آموزگار دبستان و دبیرستان و دانشگاه،تفاوت چندانی نباشد و مدرک هم آنچنان باعث افزایش حقوق نشود"!! نمی دانم مبنای این گفته که مدرک هم آنچنان باعث افزایش حقوق نشود چیست؟ حال اینکه آموزش عالی یا دانشگاه فرهنگیان به فلان نحو مدرک صادر می کند مساله ی نظام رتبه بندی در آموزش و پرورش نیست! مگر در سایر ادارات و سازمان های دولتی ارزیابی مدارک تحصیلی هم صورت می گیرد که در نظام آموزشی اینچنین باشد؟  

فرشاد علی یاری : با عرض سلام خدمت جناب آقای بهلولی وتمام همکاران فرهنگی عزیز،در ارتباط با مدارک عالی وهمترازی آنها با اعضای هیأت علمی که در این یاداشت مطرح شده یکی از پیشنهادها می باشد ولیکن با تقویت مالی آموزش وپرورش می توان به گونه ای عمل کرد که تمام همکاران متناسب با مدرک وعملکردشان از مزایای عالی برخوردارباشند.البته ما همکارانی داریم که در سطح دیپلم هستند ونویسندگان مطرح وبزرگی هستند وهرگز نمی توان توانایی های آنها را نادیده گرفت.اما واقعیت تلخ دیگری وجود دارد وآن فرار اکثر نخبگان فرهنگی از آموزش وپرورش می باشد کافی است به اطلاعات مرکز جذب هیأت علمی دانشگاهها اشراف داشته باشیم ،خواهیم دید که اکثر آنها فرهنگی هستند .ویا حق التدریس ها ی دانشگاهها بیشتر فرهنگی هستند.اگر آموزش وپرورش توانمند شود همه مشکلات فرهنگیان عزیز حل خواهد شد کافی است فرهنگیان عزیزبخواهند واراده کنند.ومتاسفانه سیاست مسوولان ما به گونه ای بوده که بیش از اندازه به آموزش عالی توجه می کنند در حالی که اساس وبنیان آموزش،تربیت ،فناوری و...در آموزش وپرورش شکل می گیرد.به نظر این سیاست باید تغییر کند.

 

بهلولی : 

 درود به جناب علی یاری
سپاسگزارم بابت توجه ای 

 که به این گفت و گو و دیدگاه های مطرح شده  

در آن داشته اید. به نظرم این بحث،دامنه ی گسترده ای دارد و می توان  

بسیار به آن پرداخت. به هر رو باید خوشحال بود که با اشاره ای که شما 

 در متن داشته اید باب گفت گو و دراندیشیدنی ارزنده گشوده شد. من البته 

 امروز صبح،تقریبا همین سخنان درون کامنت های بالا را به عنوان  

یک یادداشت فرستادم آرمان. که اگر چاپ شود به نظرم فرصتی فراهم می شود  

برای شما،که دیدگاه خودتان را در آنجا هم بیشتر باز کنید.باز هم از شما 

 همکار و استاد گرامی سپاسگزارم.

نظرات 1 + ارسال نظر
فرشاد علی یاری چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:35 ب.ظ

با عرض سلام خدمت جناب آقای بهلولی وتمام همکاران فرهنگی عزیز،در ارتباط با مدارک عالی وهمترازی آنها با اعضای هیأت علمی که در این یاداشت مطرح شده یکی از پیشنهادها می باشد ولیکن با تقویت مالی آموزش وپرورش می توان به گونه ای عمل کرد که تمام همکاران متناسب با مدرک وعملکردشان از مزایای عالی برخوردارباشند.البته ما همکارانی داریم که در سطح دیپلم هستند ونویسندگان مطرح وبزرگی هستند وهرگز نمی توان توانایی های آنها را نادیده گرفت.اما واقعیت تلخ دیگری وجود دارد وآن فرار اکثر نخبگان فرهنگی از آموزش وپرورش می باشد کافی است به اطلاعات مرکز جذب هیأت علمی دانشگاهها اشراف داشته باشیم ،خواهیم دید که اکثر آنها فرهنگی هستند .ویا حق التدریس ها ی دانشگاهها بیشتر فرهنگی هستند.اگر آموزش وپرورش توانمند شود همه مشکلات فرهنگیان عزیز حل خواهد شد کافی است فرهنگیان عزیزبخواهند واراده کنند.ومتاسفانه سیاست مسوولان ما به گونه ای بوده که بیش از اندازه به آموزش عالی توجه می کنند در حالی که اساس وبنیان آموزش،تربیت ،فناوری و...در آموزش وپرورش شکل می گیرد.به نظر این سیاست باید تغییر کند.

درود به جناب علی یاری
سپاسگزارم بابت توجه ای که به این گفت و گو و دیدگاه های مطرح شده در آن داشته اید. به نظرم این بحث،دامنه ی گسترده ای دارد و می توان بسیار به آن پرداخت.
به هر رو باید خوشحال بود که با اشاره ای که شما در متن داشته اید باب گفت گو و دراندیشیدنی ارزنده گشوده شد.
من البته امروز صبح،تقریبا همین سخنان درون کامنت های بالا را به عنوان یک یادداشت فرستادم آرمان. که اگر چاپ شود به نظرم فرصتی فراهم می شود برای شما،که دیدگاه خودتان را در آنجا هم بیشتر باز کنید.
باز هم از شما همکار و استاد گرامی سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد