رای‌های خاموش ، از ترس مرگ نمیرید‌

 

بیژن عبدالکریمی  

 روزنامه بهار،23 خرداد 92 

بار دیگر، روی سخنم روشنفکران و صاحبان رای‌های خاموشی است که به نشانه اعتراض به وضعیت کنونی و تاریخ چند دهه بعد از انقلاب، مروج «نظریه سکوت در انتخابات» هستند؛ سکوتی که سرشار از ناگفتنی‌ها و بغض‌های خاموش در سینه‌هاست که آرزومندم روزی بسان ترانه‌ای در تمامی کوچه‌وپس‌کوچه‌های این سرزمین مترنم شود. بس غیرمنصفانه است که راقم این سطور را بیگانه از دردها، رنج‌ها، محرومیت‌ها و بی‌عدالتی‌ها بدانیم، راقمی که با تمامی هستی‌اش خشم‌ها، کینه‌ها و نفرت‌ها را درک و احساس می‌کند، اما نمی‌تواند تاییدشان کند. این بغض‌های خاموش با سکوتشان خواهان فریادگری این دوسخن اصلی‌اند: ۱. رای‌های ما خوانده نمی‌شود ۲. رای‌ها ما به سود این و آن مصادره می‌شود. در آخرین ساعات باقیمانده به انتخابات، استدلال‌های خویش را به منظور دعوت بغض‌های خاموش برای به سخن درآمدن در پای صندوق رای‌ها چنین خلاصه می‌کنم: ۱. در سراسر جهان و با ظهور وضعیت پست‌مدرن و فروپاشی همه آرمان‌گرایی‌ها و ایدئولوژی‌ها و با توجه به سیطره فشار جهان تکنولوژیک بر زندگی روزمره و اولویت‌یافتن تامین نیازهای اولیه، روشنفکران و معترضان به وضعیت کنونی جهان و شرایط جوامع خویش با بحرانی بسیار جدی روبه‌روی‌اند: آنان از افراد جامعه انتظار حرکت و خودجوشی دارند. اما شرایط کنونی در قسمت اعظم جهان، از جمله در دیار ما، اجازه حرکت‌ها و خودجوشی‌های سترگی را نمی‌دهد که همراه با مخاطره و صرف هزینه‌های سنگین باشد‌. «امر سیاسی» به معنای احساس تعلق به سرنوشت اجتماعی در سراسر جهان تضعیف شده است. در شرایط کنونی ما نیازمند «بازتعریف امر سیاسی» هستیم.


۲. این تنها قدرت‌ سیاسی ما نیست که باید خود را با جهان کنونی سازگار کرده، بر عقب‌افتادگی‌ها و تاخرهای زمانی و تاریخی خویش از جهان کنونی غلبه کند، روشنفکران نیز باید بتوانند به فهم جهان و شرایط کنونی نایل آمده، براساس الگوها و چارچوب‌های ذهنی دهه‌های پیشین حرکت نکرده، بر عقب‌افتادگی‌ها و تاخرهای زمانی و تاریخی خویش از جهان کنونی غلبه یابند. ۳. روشنفکران در سراسر جهان، به‌خصوص در جوامعی که هنوز ساختارهای حقیقی دولت‌ـ‌ملت شکل نگرفته است، با بحران‌هایی بسیار جدی مواجه‌اند. کنش‌ سیاسی در چنین شرایطی که همه چارچوب‌ها و ایدئولوژی‌ها، جز سیطره روند خود زندگی روزمره‌، فروپاشیده است، نیازمند خلاقیت به منظور ایجاد افق و فضاهای تازه است، افق و فضاهایی که نمی‌تواند بدون توجه به امکانات و میزان برخورداریشان از منابع اصیل قدرت صورت پذیرد.

 ۴. رای ندادن صاحبان بغض‌های خاموش، به دلیل هراس از خوانده نشدن آرایشان، به معنای تسلیم شدن به مرگ به علت هراس از مرگ است. باید توجه داشت که رای داده نشده و بنابراین خوانده نشده، با رای خوانده نشده هیچ تفاوتی ندارد. ۵. می‌گویند چه تضمینی وجود دارد که حوادث دوره گذشته تکرار نشود. پاسخ‌ این است که با توجه به وجود و تنوع کثرت در نامزدهای رقیب که دارای پایگاه‌های متفاوت سیاسی، اقتصادی و نظامی در حاکمیت هستند، تلاش به منظور نادیده گرفتن آرای واقعی مردم، شکاف سنگینی را برای آنان و نیروهای پشتیبانشان خواهد داشت و با توجه به شرایط سیاسی منطقه و بین‌المللی یک چنین شکافی به صلاح هیچ‌کسی نیست.


۶. با توجه به تجربیات گذشته و نیز اوضاع و احوال منطقه و شرایط جهانی، هرگونه بی‌توجهی به آرای واقعی مردم هزینه سنگینی را به همراه خواهد داشت که به صلاح رقیبان نیز نخواهد بود.


۷. در این انتخابات چند نفر از برجسته‌ترین معتمدان خود نظام شرکت دارند. یقینا رقابت خود آنان نیز ضامن دیگری بر صحت برگزاری انتخابات خواهد بود.


۸. اگر رای‌های خاموش به صدا درآیند، این امکان وجود دارد که در همان مرحله نخست، انتخابات با پیروزی نامزد مورد نظرشان پایان یابد. اما با قهر احساسی و آنارشیستی رای‌های خاموش، یعنی همان چیزی که طرف رقیب خواهان آن است، به احتمال زیاد انتخابات به مرحله دوم و صرفا با حضور دو نامزد کشیده خواهد شد. نظارت نمایندگان چند نامزدی، در قیاس با نظارت دو نامزد، تضمین صحت انتخابات را بسیار بالاتر خواهد برد. بنابراین آنان که از «خوانده نشدن آرا» دل‌نگران‌اند، می‌توانند با قهر و سکوتشان ناخواسته زمینه‌سازان احتمال بیشتر «خوانده نشدن آرا» در مرحله دوم باشند. بنابراین عقل حکم می‌کند که دل‌نگرانان صحت انتخابات، با حضور گسترده در مرحله نخست، از امکان بالاتر رفتن این احتمال ممانعت به عمل آورند.


۸. آنان که می‌پندارند با تحریم انتخابات، به منزله یک تاکتیک مبارزاتی، می‌توانند از تشکیل صف‌ها در مقابل صندوق‌ها ممانعت به عمل آورند باید توجه داشته باشند با توجه به همزمانی انتخابات شورای شهرها با انتخابات ریاست‌جمهوری و با توجه به ساخت و رقابت طایفه‌ای و خویشاوندی در شهرستان‌ها، خواهی،نخواهی شاهد تشکیل یک چنین صفوفی خواهیم بود.


۹. «خواست مطالبات حداکثری» همواره جامعه را از «تحقق مطالبات حداقلی» بازداشته است. ۱۰. می‌گویند ما با سکوتمان اجازه نخواهیم داد تا رای‌هایمان مصادره شود. اما آنچه در سطح رسمی گفته می‌شود، مهم نیست، زیرا همواه میان آنچه در سطح رسمی گفته می‌شود با آنچه در واقعیت اجتماعی روی می‌دهد، از شکاف و فاصله‌ای سهمگین حکایت دارد. آنچه مهم است این که در بطن و اعماق جامعه و در واقعیت حیات اجتماعی چه می‌گذرد. آنچه در جامعه و حتی در سطوح گوناگونی روی داده است زمینه‌های رشد عقلانیت و غلبه بر هرگونه افراطی‌گری احساسی و هیجانی و ظهور نوعی پلورالیسم در ساختار قدرت سیاسی است.


۱۱. صاحبان رای‌های خاموش به یاد آورند که همین قهر آنان در انتخابات سال ۱۳۸۴ به چه نتایج زیانباری برای کشور و مردم انجامید. یقینا یک چنین احساس پشیمانی، در صورت تکرار اشتباهشان، بعد از انتخابات ساعات آینده نیز در وجودشان زنده خواهد شد. ۱۲. شرایط امروز ما با شرایط چهار سال گذشته بسیار متفاوت است. فشارهای تحریم‌های خارجی از یکسو و خالی شدن خزانه مملکت از سوی دیگر و بالا رفتن بسیار زیاد میزان نارضایتی از شیوه هدایت و مدیریت کشور افراط‌گری‌‌ افراط‌گرایان را با شکستی بسیار سخت مواجه کرده، آنان را اندکی از توهم خارج و به سوی نوعی عقلانیت سوق داده است. مناظره‌ها تا حدود زیادی گواه بر خروج از این توهم بود. ظهور این میزان از عقلانیت، با آنچه معترضان و صاحبان بغض‌های خاموش انتظار دارند بسیار، بس بسیار فاصله دارد. اما همین میزان از اراده معطوف به عقلانیت را، براساس عقل عملی و تاریخی و نه با رجوع به عقل نظری و انتزاعی، باید تقویت کرد.

۱۳. روشنفکری و مبارزه صرف دادن شعارهای زیبا و رادیکال نیست. روشنفکر و مبارز واقعی کسی است که بیش از آن‌که از آرمان‌ها و ایده‌آل‌ها سخن گوید، اندکی از آن‌ها را در عمل تحقق بخشد. ۱۴. از آنانی که جامعه را به سکوت و خاموشی دعوت می‌کنند می‌پرسیم. گام بعدی چیست؟ جز انتظار برای رسیدن یک منجی از عالم غیب یا انتظار آن‌که خود قدرت سیاسی برای آنان فرش قرمزی پهن کند؟ به نظر می‌رسد دعوت‌کنندگان بغض‌های خاموش به سکوت در انتخابات هیچ برنامه و راهکاری برای تحقق آرمان‌ها و ایده‌آل‌هایشان ندارند. بنابراین جامعه از آنان انتظار دارد یا راهکاری عملی عرضه کنید یا به دلیل خروج از بحران کنونی، اجماع بعضی از همدردی خود را بپذیرید، هرچند با دلی محزون و بغضی کماکان خاموش. با این امید که بغض‌هایتان روزی در همه کوچه‌وپس‌های این دیار به صورت غزلی شادمانه زمزمه شود.  

 

http://www.baharnewspaper.com/Page/Paper/92/03/23/4

  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد