جامعه مدنی و آموزش و پرورش

 

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،23 خرداد 92

(این یادداشت با عنوان " تشکل های صنفی و آموزش و پرورش" و با اندازه ی زیادی حذف و دگرگونی در روزنامه به چاپ رسید.)

  در میان برنامه های محمد رضا عارف از نامزدهای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری- که البته هوشمندانه و فداکارانه خود را از پهنه ی انتخابات کنار کشاند- در پیوند با آموزش و پرورش آمده بود : " تسهیل ایجاد یک تشکل صنفی قدرتمند برای پیگیری مطالبات معیشتی و منزلتی معلمان". از زبان حسن روحانی نیز شنیده شد که یکی از کارهای نخستین و در اولویت ایشان،تدوین حقوق شهروندی است. تولایی نماینده روحانی نیز در نشست سازمان های مردم نهاد جامعه ی ایران گفت که یکی از شش فصل این حقوق به جامعه مدنی و تشکل های صنفی برمی گردد. جامعه مدنی و نقش آن در پیشبرد دموکراسی،بر کسی پوشیده نیست و اگر قرار باشد که در گستره ی سیاست،اجتماع،اقتصاد و فرهنگ،دگرگونی جدی رخ دهد بی گمان پای جامعه مدنی هم در میان خواهد آمد. در گستره ی آموزش و پرورش هم،وجود "جامعه مدنی" نیرومند،یکی از بایسته های دگرگونی های راستین و بنیادین است. گرچه نقش نهادهای صنفی غیردولتی و جامعه مدنی در آموزش و پرورش و ضرورت وجودی آنها،چیز چندان تازه ای نیست و در نخستین پیش نویس خود سند ملی آموزش و پرورش هم آمده بود : " مشارکت مردم،خانوارها و نهادها و سازمان های غیر دولتی و تشکل های مردم نهاد(جامعه مدنی)،در سیاست گذاری و برنامه ریزی، پشتیبانی و هماهنگی،اجرا و نظارت و ارزشیابی در جهت تحقق رسالت و اهداف نظام تربیت رسمی و عمومی". ناگفته نماند که درست یک سال پس از انتشار این پیش نویس،و در پیش نویس دوم سند ملی- که به آن سند مشهد گفته می شد- عبارت "جامعه مدنی" حذف گردید و در سند پایانی هم،که سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش نام گرفته است هیچ نشانی از جامعه مدنی یا نهاد و تشکل صنفی دیده نمی شود. درخور درنگ این که از سال های میانی دهه ی هفتاد تا واپسین سال های یک دهه بعد،یعنی چیزی نزدیک به 15 سال،باید می گذشت تا بحث جامعه ی مدنی،از میان گفت و گو و جستارهای روشنفکری پا بیرون بگذارد و به گستره ی آموزش و پرورش درآید؛اما شوربختانه توانست تنها یک سال،و آن هم در یک پیش نویس از سندی از آموزش و پرورش،پایدار و پابرجا بماند!

  اما جامعه مدنی و تشکل های صنفی در آموزش و پرورش،افزون بر کارکردهای فراگیری که در علوم اجتماعی و سیاسی از آنها نام برده می شود- این که میانجی میان دولت و ملت اند و از حقوق مردم دفاع می کنند و ...- از بایستگی دیگری هم برخوردارند. می توان گفت که وجود جامعه مدنی آموزگاران در آموزش،نقش پرورشی چشمگیری دارد. این که دانش آموزان،شاهد آموزگارانی باشند که به کار ِ گروهی و اجتماعی می پردازند،به گفت و گو می نشینند،و از حقوق خویش به دفاع برمی خیزند،می تواند بهترین راه و روش پرورش شهروند شایسته امروزین باشد. از گذشته نیز گفته اند که در آموزش،بهترین الگو،الگوی رفتاری است یعنی شاگرد از کردار آموزگار بیشتر می آموزد تا از گفتارش. دست کم در گستره ی رفتارهای اخلاقی و مدنی می توان درستی این سخن را بی کم و کاست پذیرفت. از این رو،وجود جامعه مدنی آموزگاران در آموزش و پرورش،یکی از ابزارهای نیرومند پرورش مدنی دانش آموزان می نماید. ناگفته نماند که نبود جامعه مدنی نیز،می تواند نقشی وارونه بازی کند. برابر رویکرد و سفارش های نوین آموزشی،کار و گفت و گوی گروهی دانش آموزان،یادگیری بهتر و ژرف تری را به دنبال خواهد داشت و آموزگاران بایستی بکوشند که در آموزش و پرورش شاگردان،آنها را به کار و گفت و گوی گروهی برانگیزند. اکنون،آموزگاری را درنظر آورید که در کلاس درس از اهمیت این نکته سخن می گوید و به ویژه در درس های اجتماعی حتی به عنوان آموزه ای درسی نیز به آن می پردازد اما خودش نه تجربه ی عملی آن را دارد و نه گرایشی وجودی به آن نشان می دهد. روشن است که چنین آموزشی تا چه اندازه کم می تواند در وجود شاگرد و پرورش او کارگر افتد.

اما بگذارید این یاداشت کوتاه را با اشاره به نکته ای دیگر در همین پیوند به پایان ببرم. چهار سال گذشته،یعنی دوران ریاست حاجی بابایی بر وزارت خانه ی آموزش و پرورش،سال هایی بود که بیشترین سخن از جایگاه و نقش آموزگاران در آموزش شنیده شد. به جرآت می توان گفت کمتر هفته ای گذشت و حاجی بابایی- و البته نه دیگر فرادستان آموزش و پرورش،که این خود پرسشی شایسته ی درنگ است- درباره ی جایگاه بلند آموزگار در آموزش و پرورش چیزی نگوید. اما پس از گذشت چهار سال،آنچه از ایشان برجا مانده است همین سخنان و توصیف های زبانی از آموزگاران است و نه چندان چیز دیگری و یا گشودن راهی و یا پی ریزی راهکاری بنیادین. در حالی که یکی از بهترین راه و روش های بهبود جایگاه آموزگاران،گسترش و تقویت جامعه مدنی آنها می باشد کمترین- اگر نگوییم هیچ- پیوندی میان ایشان و جامعه مدنی فرهنگیان برقرار نگردید و در راستای نیرومندسازی و بسترسازی جامعه مدنی،به هیچ رو کاری از ایشان دیده نشد. هم اکنون و پس از گذشت چهار سال،آموزگاران مانده اند و تنها گردآیه ای از سخنان زیبا در وصف خودشان،اما این که چگونه می خواهند به آن مقام و جایگاه برسند گویی بر کسی پیدا نیست!         

 http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=333&pageno=7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد