راست و دروغ یک تصمیم آموزشی

 

مهدی بهلولی،روزنامه ی اعتماد،29/2/92

(این یاداشت با کمی حذف در روزنامه چاپ شد)

نزدیک به دو هفته پیش،مدیر یکی از دبیرستان هایی که من در آن درس می دهم به دفتر دبیران آمد و خبر از تصمیم و آیین نامه ای شگفت انگیز داد. آیین نامه ای که در آن چنین آمده که از امسال،هر دانش آموز سال نخست دبیرستان،که در خردادماه قبول نشود- حتی با یک تجدیدی- در شهریورماه نمی تواند برای ادامه تحصیل و سال دوم دبیرستان رشته های نظری ریاضی- فیزیک،تجربی،و علوم انسانی را انتخاب کند و به ناگزیر باید به رشته ی کار و دانش،و یا هنرستان برود. ایشان گفت که در نشستی که چند روز پیش در اداره ی آموزش و پرورش منطقه داشته اند از سوی معاون آموزش متوسطه ی منطقه،چنین خبری به آنها اعلام گردیده است و از آنها خواسته اند که آموزگاران،دانش آموزان سال اول دبیرستان و پدر- مادران آنها را هم در جریان چنین تصمیمی بگذارند. من روز بعد و در دبیرستانی دیگر نیز همین خبر را از زبان مدیری دیگر شنیدم. پس از آن جست و جوی مختصری کردم از منطقه ی دیگری از تهران،و دبیری از آن منطقه به من گفت که مدیر آنها نیز تآیید کرده که چنین تصمیمی به آنها هم اعلام گردیده است. در دو دبیرستانی که من هستم پیرامون 250 دانش آموز سال نخست درس می خواند و با تآکید چندباره ی آموزش متوسطه ی منطقه،این خبر تاکنون دست کم دوبار به دانش آموزان،و آموزگاران(در نشست شورای دبیران)اعلام شده است. ناگفته نماند که در نشست های توجیهی مدیران،نزدیک به ده مدیر حضور داشته اند و تا آنجا که من می دانم همگی آنها خبر را به آموزگاران و دانش آموزان خود اعلام نموده اند. اما پس از رسانه ای شدن این خبر و بازتاب آن در خبرگزاری ایلنا،ابراهیم سحر خیز،معاون آموزش متوسطه ی وزیر،وجود چنین آیین نامه ای را از بنیاد تکذیب کردند و چنین خبری را لطیفه ای بیش ندانستند : " اینکه دانش آموز سال اول دبیرستان با تجدید در یکی از دروس در امتحانات خردادماه از انتخاب رشته های نظری درسال آینده تحصیلی محروم و باید در هنرستان کار و دانش و فنی و حرفه‌ای به ادامه تحصیل دهد،خنده دار و بیشتر شبیه لطیفه است... بنابراین خبری مبنی براینکه دانش آموزان تجدیدی حق انتخاب رشته تحصیلی ندارند کاملا بی اساس است و به طورکلی این اقدام غیرقانونی است و درصورت مشاهده با آن برخورد می شود... کسی هم که چنین خبری داده است دنبال چیز دیگری باشد زیرا نمی‌تواند از آب گل آلود ماهی بگیرد."

با سخنان سحرخیز،روشن می شود که چنین تصمیمی،هیچ توجیه آموزشی ای ندارد و بیشتر به "لطیفه" می ماند که شوربختانه این لطیفه های البته تلخ - با تآکید همکاران خود سحرخیز در معاونت آموزشی منطقه ها- هم اکنون به کلاس های درس نیز کشیده شده اند و به جای این که بر لبان آنها لبخندی بنشاند بر استرس و سردرگمی دانش آموزان و خانواده های آنها افزوده است. گویا داستان تصمیم گیری های شتاب زده ی آموزشی در دوران وزارت حاجی بابایی قرار است تا روز واپسین وزارت ایشان ادامه یابد. فراموش نکرده ایم که در روزهای آغازین طرح نادرست 6-3-3 ،فرادستان آموزشی و از آن میان خود وزیر می گفتند سامانه ی آموزشی 123( که البته پس از چند ماه شد 130) کشور جهان 6-3-3 است - بگذریم از این که چندین بار از رسانه ها درخواست شد که نام این کشورها اعلام شود که نشد- اما تنها پس از گذشت دوسه ماه روشن شد که در خود سند تحول بنیادین هم سخنی از 6-3-3 نیامده است و آنچه به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسیده 3-3-3-3 می باشد!

به هر رو آنچه که بر درستی خبر تصمیم تازه ی آموزش و پرورش،در فرستادن دانش آموزان به هنرستان و کار و دانش به هر روش،می تواند گواه و نشانه ای به شمار آید سخنان بسیاری است که از چند ماه پیش و از زبان برخی کاربدستان آموزشی به گوش می رسد. یک نمونه از اینها،سخنان حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش است که چندی پیش گفت :" در کشور ما آمار کسانی که در هنرستان تحصیل کرده و سپس به سر کار می روند قریب به صد در صد است... قرار بود تا پایان برنامه پنجم 50 درصد دانش آموزان به سمت فنی و حرفه ای بروند این در حالی است که امروز می توانیم اعلام بکنیم تنها در دو سال اول اجرای برنامه یعنی تا مهر آینده ظرفیت ما برای ورود به هنرستانهای فنی و حرفه ای پر می شود. اما ایده آل ما ورود 70 درصد دانش آموزان به هنرستان هاست و امیدواریم بتوانیم تا پایان برنامه پنجم به این آمار دست یابیم ...هم اکنون در جامعه میلیونها شغل وجود دارد که صاحب ندارد و میلیونها انسان هستند که شغل ندارند این به این دلیل است که تعریف ما از شغل و شاغلی تعریف مناسبی نیست."

 

مهدی بهلولی،روزنامه ی اعتماد،29/2/92

(این یاداشت با کمی حذف در روزنامه چاپ شد)

نزدیک به دو هفته پیش،مدیر یکی از دبیرستان هایی که من در آن درس می دهم به دفتر دبیران آمد و خبر از تصمیم و آیین نامه ای شگفت انگیز داد. آیین نامه ای که در آن چنین آمده که از امسال،هر دانش آموز سال نخست دبیرستان،که در خردادماه قبول نشود- حتی با یک تجدیدی- در شهریورماه نمی تواند برای ادامه تحصیل و سال دوم دبیرستان رشته های نظری ریاضی- فیزیک،تجربی،و علوم انسانی را انتخاب کند و به ناگزیر باید به رشته ی کار و دانش،و یا هنرستان برود. ایشان گفت که در نشستی که چند روز پیش در اداره ی آموزش و پرورش منطقه داشته اند از سوی معاون آموزش متوسطه ی منطقه،چنین خبری به آنها اعلام گردیده است و از آنها خواسته اند که آموزگاران،دانش آموزان سال اول دبیرستان و پدر- مادران آنها را هم در جریان چنین تصمیمی بگذارند. من روز بعد و در دبیرستانی دیگر نیز همین خبر را از زبان مدیری دیگر شنیدم. پس از آن جست و جوی مختصری کردم از منطقه ی دیگری از تهران،و دبیری از آن منطقه به من گفت که مدیر آنها نیز تآیید کرده که چنین تصمیمی به آنها هم اعلام گردیده است. در دو دبیرستانی که من هستم پیرامون 250 دانش آموز سال نخست درس می خواند و با تآکید چندباره ی آموزش متوسطه ی منطقه،این خبر تاکنون دست کم دوبار به دانش آموزان،و آموزگاران(در نشست شورای دبیران)اعلام شده است. ناگفته نماند که در نشست های توجیهی مدیران،نزدیک به ده مدیر حضور داشته اند و تا آنجا که من می دانم همگی آنها خبر را به آموزگاران و دانش آموزان خود اعلام نموده اند. اما پس از رسانه ای شدن این خبر و بازتاب آن در خبرگزاری ایلنا،ابراهیم سحر خیز،معاون آموزش متوسطه ی وزیر،وجود چنین آیین نامه ای را از بنیاد تکذیب کردند و چنین خبری را لطیفه ای بیش ندانستند : " اینکه دانش آموز سال اول دبیرستان با تجدید در یکی از دروس در امتحانات خردادماه از انتخاب رشته های نظری درسال آینده تحصیلی محروم و باید در هنرستان کار و دانش و فنی و حرفه‌ای به ادامه تحصیل دهد،خنده دار و بیشتر شبیه لطیفه است... بنابراین خبری مبنی براینکه دانش آموزان تجدیدی حق انتخاب رشته تحصیلی ندارند کاملا بی اساس است و به طورکلی این اقدام غیرقانونی است و درصورت مشاهده با آن برخورد می شود... کسی هم که چنین خبری داده است دنبال چیز دیگری باشد زیرا نمی‌تواند از آب گل آلود ماهی بگیرد."

با سخنان سحرخیز،روشن می شود که چنین تصمیمی،هیچ توجیه آموزشی ای ندارد و بیشتر به "لطیفه" می ماند که شوربختانه این لطیفه های البته تلخ - با تآکید همکاران خود سحرخیز در معاونت آموزشی منطقه ها- هم اکنون به کلاس های درس نیز کشیده شده اند و به جای این که بر لبان آنها لبخندی بنشاند بر استرس و سردرگمی دانش آموزان و خانواده های آنها افزوده است. گویا داستان تصمیم گیری های شتاب زده ی آموزشی در دوران وزارت حاجی بابایی قرار است تا روز واپسین وزارت ایشان ادامه یابد. فراموش نکرده ایم که در روزهای آغازین طرح نادرست 6-3-3 ،فرادستان آموزشی و از آن میان خود وزیر می گفتند سامانه ی آموزشی 123( که البته پس از چند ماه شد 130) کشور جهان 6-3-3 است - بگذریم از این که چندین بار از رسانه ها درخواست شد که نام این کشورها اعلام شود که نشد- اما تنها پس از گذشت دوسه ماه روشن شد که در خود سند تحول بنیادین هم سخنی از 6-3-3 نیامده است و آنچه به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسیده 3-3-3-3 می باشد!

به هر رو آنچه که بر درستی خبر تصمیم تازه ی آموزش و پرورش،در فرستادن دانش آموزان به هنرستان و کار و دانش به هر روش،می تواند گواه و نشانه ای به شمار آید سخنان بسیاری است که از چند ماه پیش و از زبان برخی کاربدستان آموزشی به گوش می رسد. یک نمونه از اینها،سخنان حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش است که چندی پیش گفت :" در کشور ما آمار کسانی که در هنرستان تحصیل کرده و سپس به سر کار می روند قریب به صد در صد است... قرار بود تا پایان برنامه پنجم 50 درصد دانش آموزان به سمت فنی و حرفه ای بروند این در حالی است که امروز می توانیم اعلام بکنیم تنها در دو سال اول اجرای برنامه یعنی تا مهر آینده ظرفیت ما برای ورود به هنرستانهای فنی و حرفه ای پر می شود. اما ایده آل ما ورود 70 درصد دانش آموزان به هنرستان هاست و امیدواریم بتوانیم تا پایان برنامه پنجم به این آمار دست یابیم ...هم اکنون در جامعه میلیونها شغل وجود دارد که صاحب ندارد و میلیونها انسان هستند که شغل ندارند این به این دلیل است که تعریف ما از شغل و شاغلی تعریف مناسبی نیست."

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:52 ب.ظ

سلام دوست عزیز
از وبلاگ شما دیدین کردم و ب عنون یک همکار استفاده نمودم به کارتان ادمه دهید
اما:داستان پر پیچ خم آموزش و پرورش و ب طور کلی آموزش در ایران نه گفتنی است نه نوشتنی هست .دوستان تصمیم گیر در شو رای عالی انقلاب فرهنگی هر ازچندگاهی از چا له در میان و در چاه می افتند بچه های مرد چه دانشگاه و چه مدرسه شدند مواد آزما یشگاهی آقایان و دست آخر دوستان شوارای آموزش عالی ،اکثریت، بچه ها شون رو به خارج جهت ادامه تحصیل می فرستند نمی دونم این آقان چه تفکر دارن آشی که خودشات پختند جهت سرو به بچه های خودشان تعارف نمی کنند و حواله می کنند به بچه مردم و دست پخت آش آنها شده این چیزی که ما میئبینیم دوستان شو رای عالی فرهنگی کا فی هست دقیق نگاه کنند تا موارد زیر را بیبیند:
1-پاین بودن کیفیت نظام آموزش
2-عدوم برخوردرای دانش آموزان در مهارت و سواد کافی متناسب با پا یه درسی که در آن مشغول هستند
3-رواج نظام نمره محور و محفوظات در دبیرستان و دانشگاه
5-با لابردن دستوری قبولی با فشار به معلمان در خصوص قبول نمودن دانش اموزان ضعیف
6-عدم به کار گیری روشهای تحلیل و مفهومی در کلاسهای درس
7-خالی بودن محتوای آموزشی از روشهای علمی متداول در دنیا
8-رواج نظام باج دهی به دانش آموزان با بکار گیری حر به های مختلف تطمیع و تنبیهی برای معلمان
9-شل و رقیق بودن برخوردهای قا نونی و انظباطی با دانش آموزان
10تراکم با لای کلاسها در شهر های بزرگ به طوری که معلم نقش یک مبثر را ایفاد می کند
11-عدم تجهیز مدارس به وسایل مورد نیاز
12-عدوم انگیزه معلم در کلاس درس بنا به دلایل متعدد
13-نگاه مصرفی مسولین عالی نظام به آموزش و پرورش در تقسیم بو دجه ها
14-تهی شدن مدارس از فزهنگ اصیل ایرانی که در پی آن داشن آموزان بی هویت تحویل جا معه داده می شود
15به کار گیری دروس خشک و بی مورد که سنخیتی با زندگی آینده داشن آموزان ندارد
16-به کار گیری سیستم منسوخ کنکور در تما مسطوح آموزشی(به طوری که الن در اکثر کشور ها کنکور بر چیده شده است)
17-رواج مدرک گرایی
18-کشته شدن روح پژوهش در نظام آموزش به ویژه در دانشگا ها
19-عدم درس مهارت زندگی در تما م سطو آموزشی
20-عدم تناسب رشته های آموزشی مدارس و دانشگاه متناسب با جا معه
دو ستانئ عزیز انقلاب فرهنگی خوا هشا قدری با تدبیر عمل کنید بچه های مردم رو هم مثل بچه های خود بدانید و نسبت به آینده انها حساس باشید خواهشا

درود به شما همکار گرامی
به نوبه ی خودم از زحمتی که کشیده و نظری چنین ارزنده را به نگارش آورده اید،سپاسگزارم. این سخنان شما البته حرف دل همگی ماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد