زنان و آموزش و پرورش،در دوره ای که گذشت

 

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،27/1/92

1.      چند روز پیش داشتم رویدادهای سال 91 آموزش و پرورش را بازنگری می کردم که به خبر خواندنی زیر برخوردم : " در بیست و نهمین اجلاس روسای آموزش و پرورش سراسر کشور،روسای 750 منطقه آموزش و پرورش،حضور داشتند که تعداد مدیران زن در بین این مدیران بسیار انگشت شمار بود. فرشته حشتمیان،رئیس سازمان مدارس غیردولتی،مشارکت های مردمی و خانواده،در این همایش به تعداد اندک مدیران زن در آموزش و پرورش اشاره کرد و اظهار داشت : عدد زنان در مقابل مردان قابل تأمل است. وی از آن دسته مدیران کل که به زنان اعتماد کرده بودند و آنها را به عنوان رئیس منطقه آموزش و پرورش انتخاب کرده بودند، تشکر کرد و در مقابل از مدیران کل خواست تا به زنان اعتماد بیشتری داشته باشند و آنها را به عنوان مدیر منطقه برگزینند تا در اجلاس آینده تعداد زنان بیشتر از این تعداد باشد."(خبرگزاری فارس)

2.       در سال 89،اداره کل امور زنان وزارت آموزش و پرورش از چارت نوین آموزش و پرورش،حذف گردید. نهادی که به گفته ی زهرا شجاعی،رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دوران اصلاحات :" کاهش بی‌سوادی در میان دختران٬افزایش سطح پوشش تحصیلی دختران در سن آموزش٬توسعه مراکز آموزش فنی حرفه‌ای و ایجاد و توسعه مراکز شبانه‌روزی دختران دانش‌آموز در روستاهای محروم از جمله برنامه‌های این دفتر بود که در افزایش تعداد دانش‌آموزان دختر در مقاطع تحصیلات متوسطه و به دنبال آن افزایش ورود دختران به دانشگاه‌ها تاثیرگذار بود."

3.      چندی پیش حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش گفت که هدف اش از حضور در پست وزارت "دگرگونی گفتمان در آموزش و پرورش" می باشد و با تلاش های ایشان و همکارانشان،گفتمان چیره بر آموزش و پرورش کنونی،گفتمان تحول شده است. پرسشی که به ذهن می رسد این است که به راستی در این دگرگونی گفتمان در آموزش و پرورش،جایگاه زنان چیست- و یا چه بوده است؟ و آیا هم اکنون که در ماه های پایانی دولت بسر می بریم زمان آن فرا نرسیده که کاربدستان فرادست آموزشی این سال ها،دستآورد کار خویش در زمینه ی جایگاه بخشی به زنان فرهنگی را ارزیابی نمایند؟

باری،آموزش و پرورش نهادی است که هم با نیم میلیون زن شاغل  سروکار دارد و هم با چندین میلیون دانش آموز دختر. اگر هم می خواهد آموزشی ارائه دهد فراخور زندگی نوین،نمی تواند چشم خود را بر دگرگونی های اجتماعی جامعه ببندد. هم اکنون زمانه ای است که روز به روز بر شمار دختران و زنان دانش آموخته و آگاه به حقوق و جایگاه خود،افزوده می شود. زنانی که در برابر تباه شدن حق شان،به روش های گوناگون،واکنش نشان می دهند. از این رو،آموزش اگر آموزگار زن باانگیزه و نوآور می خواهد باید بستر حضور هرچه بیشتر او را در برنامه ریزی های آموزشی و اجرا و مدیریت،فراهم آورد. گرچه شرکت ندادن آموزگاران در برنامه ریزی و تصمیم گیری های آموزشی،تنها مختص آموزگاران زن نمی باشد و همه ی فرهنگیان را دربرمی گیرد،اما حضور چشمگیر مردان فرادست آموزشی را نیز،نمی توان نایده گرفت. اما با نگاه به چند سال گذشته،بی گمان نمی توان گفت که برخورد آموزش و پرورش با مساله ی زن،برخوردی اندیشیده و به روز بوده است. در دوران حاجی بابایی- افزون بر این که زنان در مدیریت آموزشی کلان،جایگاه چندانی نیافتند و حتی پاره ای از موقعیت های خود را از دست دادند- سخنان بحث برانگیزی،شنیده شد که نشانه هایی بودند از درستی این سخن،که آموزش و پرورش،تا دگرگونی گفتمانی،راه درازی پیش رو دارد. خبر زیر،که چند ماه پیش،از زبان رییس آموزش و پرورش شهر تهران منتشر گردید،یکی از همین سخنان و نگرش های محل بحث و درخور درنگ را نشان می دهد :" شرط حضور دختران در مدرسه این است که ازدواج نکرده باشند و مجرد باشند،اما اگر شرایط ازدواج برای دانش‌آموزان دختر فراهم شد و خواست که ازدواج زودهنگام داشته باشد که ما هم آن را توصیه می‌کنیم، در آن موقع،نظام آموزش‌وپرورش مدل دیگری از خدمات آموزشی را برای آنها فراهم می‌کند." 

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-01-27/93.htm#235260

 

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،27/1/92

1.      چند روز پیش داشتم رویدادهای سال 91 آموزش و پرورش را بازنگری می کردم که به خبر خواندنی زیر برخوردم : " در بیست و نهمین اجلاس روسای آموزش و پرورش سراسر کشور،روسای 750 منطقه آموزش و پرورش،حضور داشتند که تعداد مدیران زن در بین این مدیران بسیار انگشت شمار بود. فرشته حشتمیان،رئیس سازمان مدارس غیردولتی،مشارکت های مردمی و خانواده،در این همایش به تعداد اندک مدیران زن در آموزش و پرورش اشاره کرد و اظهار داشت : عدد زنان در مقابل مردان قابل تأمل است. وی از آن دسته مدیران کل که به زنان اعتماد کرده بودند و آنها را به عنوان رئیس منطقه آموزش و پرورش انتخاب کرده بودند، تشکر کرد و در مقابل از مدیران کل خواست تا به زنان اعتماد بیشتری داشته باشند و آنها را به عنوان مدیر منطقه برگزینند تا در اجلاس آینده تعداد زنان بیشتر از این تعداد باشد."(خبرگزاری فارس)

2.       در سال 89،اداره کل امور زنان وزارت آموزش و پرورش از چارت نوین آموزش و پرورش،حذف گردید. نهادی که به گفته ی زهرا شجاعی،رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دوران اصلاحات :" کاهش بی‌سوادی در میان دختران٬افزایش سطح پوشش تحصیلی دختران در سن آموزش٬توسعه مراکز آموزش فنی حرفه‌ای و ایجاد و توسعه مراکز شبانه‌روزی دختران دانش‌آموز در روستاهای محروم از جمله برنامه‌های این دفتر بود که در افزایش تعداد دانش‌آموزان دختر در مقاطع تحصیلات متوسطه و به دنبال آن افزایش ورود دختران به دانشگاه‌ها تاثیرگذار بود."

3.      چندی پیش حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش گفت که هدف اش از حضور در پست وزارت "دگرگونی گفتمان در آموزش و پرورش" می باشد و با تلاش های ایشان و همکارانشان،گفتمان چیره بر آموزش و پرورش کنونی،گفتمان تحول شده است. پرسشی که به ذهن می رسد این است که به راستی در این دگرگونی گفتمان در آموزش و پرورش،جایگاه زنان چیست- و یا چه بوده است؟ و آیا هم اکنون که در ماه های پایانی دولت بسر می بریم زمان آن فرا نرسیده که کاربدستان فرادست آموزشی این سال ها،دستآورد کار خویش در زمینه ی جایگاه بخشی به زنان فرهنگی را ارزیابی نمایند؟

باری،آموزش و پرورش نهادی است که هم با نیم میلیون زن شاغل  سروکار دارد و هم با چندین میلیون دانش آموز دختر. اگر هم می خواهد آموزشی ارائه دهد فراخور زندگی نوین،نمی تواند چشم خود را بر دگرگونی های اجتماعی جامعه ببندد. هم اکنون زمانه ای است که روز به روز بر شمار دختران و زنان دانش آموخته و آگاه به حقوق و جایگاه خود،افزوده می شود. زنانی که در برابر تباه شدن حق شان،به روش های گوناگون،واکنش نشان می دهند. از این رو،آموزش اگر آموزگار زن باانگیزه و نوآور می خواهد باید بستر حضور هرچه بیشتر او را در برنامه ریزی های آموزشی و اجرا و مدیریت،فراهم آورد. گرچه شرکت ندادن آموزگاران در برنامه ریزی و تصمیم گیری های آموزشی،تنها مختص آموزگاران زن نمی باشد و همه ی فرهنگیان را دربرمی گیرد،اما حضور چشمگیر مردان فرادست آموزشی را نیز،نمی توان نایده گرفت. اما با نگاه به چند سال گذشته،بی گمان نمی توان گفت که برخورد آموزش و پرورش با مساله ی زن،برخوردی اندیشیده و به روز بوده است. در دوران حاجی بابایی- افزون بر این که زنان در مدیریت آموزشی کلان،جایگاه چندانی نیافتند و حتی پاره ای از موقعیت های خود را از دست دادند- سخنان بحث برانگیزی،شنیده شد که نشانه هایی بودند از درستی این سخن،که آموزش و پرورش،تا دگرگونی گفتمانی،راه درازی پیش رو دارد. خبر زیر،که چند ماه پیش،از زبان رییس آموزش و پرورش شهر تهران منتشر گردید،یکی از همین سخنان و نگرش های محل بحث و درخور درنگ را نشان می دهد :" شرط حضور دختران در مدرسه این است که ازدواج نکرده باشند و مجرد باشند،اما اگر شرایط ازدواج برای دانش‌آموزان دختر فراهم شد و خواست که ازدواج زودهنگام داشته باشد که ما هم آن را توصیه می‌کنیم، در آن موقع،نظام آموزش‌وپرورش مدل دیگری از خدمات آموزشی را برای آنها فراهم می‌کند." 

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-01-27/93.htm#235260

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد