در جست و جوی مقصر

 

مهدی بهلولی،روزنامه شرق،19/10/91

چندی است که گویی،واقعیت های آموزش و پرورش و کاستی و نابسامانی های بودجه ای و مدیریتی اش،راه نمود خویش را در آتش سوزی های پیاپی کلاس های درس جست و جو می کند. از آتش سوزی کلاس چهارم دبستان شین آباد پیرانشهر هنوز یک ماه نگذشته که دست کم دو- سه آتش سوزی دیگر در کلاس های درس گزارش شده است. نخست خبر آتش سوزی کلاس درسی در بخش ملحم شهرستان سلماس گزارش گردید که البته در زمانی رخ داد که دانش آموزان در مدرسه حضور نداشتند و خوشبختانه آسیبی به دانش آموزان و آموزگاران نرسید. آتش سوزی دیگر اما،شنبه شانزدهم دی ماه در یکی از بخش های مشگین شهر روی داد. به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل "در این آتش‌سوزی که عصر شنبه در مدرسه وحدت روستای مازافا از توابع بخش مرادلوی مشگین‌شهر رخ داد،با تلاش معلم و مدیر مدرسه آتش شعله کشیده از داخل بخاری مهار گردید و در این حادثه براساس اعلام نظر کارشناسان آسیبی به کلاس درس وارد شده ولی براساس اعلام نظر اولیه،صدمه‌ ای به دانش‌آموزان وارد نشده است. این آتش‌سوزی در حالی رخ داده که مسئولان آموزش و پرورش استان اردبیل روزهای گذشته از جمع‌آوری بخاری‌های چکه ‌ای در مدارس استان اردبیل خبر داده بودند." اما خبر این آتش سوزی،با گفته ی توکل حیدری،رئیس دادگستری آذربایجان غربی همزمان گردید که "با کارشناسی‌های انجام شده در حادثه‌ی آتش سوزی در مدرسه شین‌آباد،تاکنون هیچ شخص یا نهادی به عنوان مقصر شناخته و معرفی نشده است." گرچه این سخن،به گونه ای در برابر سخن حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،و محمدمهدی زاهدی،رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس می نشیند که هر کدام به نوعی،با تبرئه ی کامل سامانه ی آموزش و پرورش و کارگزاران فرادست آن،آتش سوزی شین آباد را به گردن آموزگار کلاس انداختند،اما خود این ارزیابی توکل حیدری نیز،سخت پرسش انگیز و شگفت می نماید. ناگفته نماند که با داشتن یکصد و پنجاه هزار کلاس درسی که با بخاری های نفتی گرم می شوند،هر سال در سراسر کشور،آتش سوزی های کوچک و بزرگی رخ می دهد که با واکنش فراخور آموزگاران کلاس،از وقوع رخدادهای جانگداز جلوگیری می گردد؛که البته هیچ گاه نامی از آموزگار و رفتار درست و بجای آن به میان نمی آید- درست برخلاف زمانی،که آموزگار به دلیل های گوناگون،نتواند از حادثه پیشگیری نماید و دیوار کوتاهی می شود تا همه ی تقصیرها،بر گردنش افتد! 

 اما نکته ی بنیادی همین است که چرا بایستی بیش از یک سوم کلاس های درس با بخاری نفتی گرم شوند و چرا بیش از پنجاه درصد ساختمان های مدرسه های ایران،فرسوده،تخریبی و یا ناایمن اند؟ و چرا برخی از کارگزاران اداری آموزش و پرورش،مانند رییس آموزش و پرورش پیرانشهر،بایستی در سال گذشته،بیشتر بودجه نوسازی مدرسه ها را به خزانه ی دولتی برگرداند؟ و آیا آموزش و پرورش،با این همه دشواری و کاستی های ملموس،باید درمان دردهای خویش را در شش کلاسه کردن دبستان ها بجوید و برپاسازی نظام 6-3-3،آن هم نظامی که در خود سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز نامی از آن برده نشده است؟ آیا مقصر این آتش سوزی ها،کسانی نیستند که چندین سال،بر همه ی دشواری ها و نابسامانی های مدرسه ها،سرپوش نهادند و پیاپی از دگرگونی های بنیادین سخن گفتند،اما حتی از پرداخت درست و حسابی سرانه ی آموزشی مدرسه ها هم سرباز زده و می زنند؟

 چندی پیش مدیر مدرسه ای می گفت پس از چندین مرتبه گزارش به سازمان توسعه و نوسازی مدارس کشور،و هشدار از فروریختن دیوار قدیمی ساختمان کناری مدرسه،مهندسی از آن سازمان برای بازدید به مدرسه آمد. با دیدن دیوار بلند قدیمی،خطر فرورریزی را تآیید نمود اما بودجه بازسازی و یا نوسازی آن را بالا برآورد کرد و تآمین بودجه ی آن را ممکن ندانست. دیواری که اگر در باد و بارانی شدید فروریزد و به هنگام حضور دانش آموزان در حیاط مدرسه باشد،بی گمان رخدادی تلخ و جانگداز را رقم خواهد زد. آیا در آن هنگام نیز،کسی مقصر نخواهد بود!؟      

 

 

مهدی بهلولی،روزنامه شرق،19/10/91

چندی است که گویی،واقعیت های آموزش و پرورش و کاستی و نابسامانی های بودجه ای و مدیریتی اش،راه نمود خویش را در آتش سوزی های پیاپی کلاس های درس جست و جو می کند. از آتش سوزی کلاس چهارم دبستان شین آباد پیرانشهر هنوز یک ماه نگذشته که دست کم دو- سه آتش سوزی دیگر در کلاس های درس گزارش شده است. نخست خبر آتش سوزی کلاس درسی در بخش ملحم شهرستان سلماس گزارش گردید که البته در زمانی رخ داد که دانش آموزان در مدرسه حضور نداشتند و خوشبختانه آسیبی به دانش آموزان و آموزگاران نرسید. آتش سوزی دیگر اما،شنبه شانزدهم دی ماه در یکی از بخش های مشگین شهر روی داد. به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل "در این آتش‌سوزی که عصر شنبه در مدرسه وحدت روستای مازافا از توابع بخش مرادلوی مشگین‌شهر رخ داد،با تلاش معلم و مدیر مدرسه آتش شعله کشیده از داخل بخاری مهار گردید و در این حادثه براساس اعلام نظر کارشناسان آسیبی به کلاس درس وارد شده ولی براساس اعلام نظر اولیه،صدمه‌ ای به دانش‌آموزان وارد نشده است. این آتش‌سوزی در حالی رخ داده که مسئولان آموزش و پرورش استان اردبیل روزهای گذشته از جمع‌آوری بخاری‌های چکه ‌ای در مدارس استان اردبیل خبر داده بودند." اما خبر این آتش سوزی،با گفته ی توکل حیدری،رئیس دادگستری آذربایجان غربی همزمان گردید که "با کارشناسی‌های انجام شده در حادثه‌ی آتش سوزی در مدرسه شین‌آباد،تاکنون هیچ شخص یا نهادی به عنوان مقصر شناخته و معرفی نشده است." گرچه این سخن،به گونه ای در برابر سخن حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،و محمدمهدی زاهدی،رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس می نشیند که هر کدام به نوعی،با تبرئه ی کامل سامانه ی آموزش و پرورش و کارگزاران فرادست آن،آتش سوزی شین آباد را به گردن آموزگار کلاس انداختند،اما خود این ارزیابی توکل حیدری نیز،سخت پرسش انگیز و شگفت می نماید. ناگفته نماند که با داشتن یکصد و پنجاه هزار کلاس درسی که با بخاری های نفتی گرم می شوند،هر سال در سراسر کشور،آتش سوزی های کوچک و بزرگی رخ می دهد که با واکنش فراخور آموزگاران کلاس،از وقوع رخدادهای جانگداز جلوگیری می گردد؛که البته هیچ گاه نامی از آموزگار و رفتار درست و بجای آن به میان نمی آید- درست برخلاف زمانی،که آموزگار به دلیل های گوناگون،نتواند از حادثه پیشگیری نماید و دیوار کوتاهی می شود تا همه ی تقصیرها،بر گردنش افتد! 

 اما نکته ی بنیادی همین است که چرا بایستی بیش از یک سوم کلاس های درس با بخاری نفتی گرم شوند و چرا بیش از پنجاه درصد ساختمان های مدرسه های ایران،فرسوده،تخریبی و یا ناایمن اند؟ و چرا برخی از کارگزاران اداری آموزش و پرورش،مانند رییس آموزش و پرورش پیرانشهر،بایستی در سال گذشته،بیشتر بودجه نوسازی مدرسه ها را به خزانه ی دولتی برگرداند؟ و آیا آموزش و پرورش،با این همه دشواری و کاستی های ملموس،باید درمان دردهای خویش را در شش کلاسه کردن دبستان ها بجوید و برپاسازی نظام 6-3-3،آن هم نظامی که در خود سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز نامی از آن برده نشده است؟ آیا مقصر این آتش سوزی ها،کسانی نیستند که چندین سال،بر همه ی دشواری ها و نابسامانی های مدرسه ها،سرپوش نهادند و پیاپی از دگرگونی های بنیادین سخن گفتند،اما حتی از پرداخت درست و حسابی سرانه ی آموزشی مدرسه ها هم سرباز زده و می زنند؟

 چندی پیش مدیر مدرسه ای می گفت پس از چندین مرتبه گزارش به سازمان توسعه و نوسازی مدارس کشور،و هشدار از فروریختن دیوار قدیمی ساختمان کناری مدرسه،مهندسی از آن سازمان برای بازدید به مدرسه آمد. با دیدن دیوار بلند قدیمی،خطر فرورریزی را تآیید نمود اما بودجه بازسازی و یا نوسازی آن را بالا برآورد کرد و تآمین بودجه ی آن را ممکن ندانست. دیواری که اگر در باد و بارانی شدید فروریزد و به هنگام حضور دانش آموزان در حیاط مدرسه باشد،بی گمان رخدادی تلخ و جانگداز را رقم خواهد زد. آیا در آن هنگام نیز،کسی مقصر نخواهد بود!؟      

 

نظرات 2 + ارسال نظر
علی بهشتی نیا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:37 ب.ظ http://ashu.blogfa.com

با سلام در اینجا همه چیز دروغ است مگر اینکه خلافش ثابت شود.
"نیایش معلمان" را در صریر بخوانید.
http://ashu.blogfa.com/

علی بهشتی نیا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام جناب بهلولی من فکر کنم اولین بار شما را در مراسم ولیمه ی آقای اگر اشتباه نکنم خاکساری در تجریش دیدم . می خواستم ببینم از آن مراسم عکسی چیزی دارید؟

درود به شما
جالب است. چون من تاکنون اصلا فکر نمی کردم که شما با بچه های کانون در پیوند بوده باشید. اما خوشحالم که افزون بر فضای مجازی در فضای حقیقی هم در خدمت شما بوده و رسیده ایم.
اما درباره ی عکس از آن مراسم،نه من عکسی ندارم. اما به نظرم خود جناب خاکساری باید داشته باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد