روز دانش آموز و نوآموزانی گریزان از آموزش

 

 محمد رضا نیک نژاد،تارنمای نامه نیوز،15/8/91

  سیزده آبان در تقویم کشور"روز دانش آموز"نام گذاری شده است. همزمان شدن این روز با آیین های سیاسی مهمی همچون روز مبازه با استکبار،همواره دانش آموز و روزش را به حاشیه رانده و در هیاهو و شعارهای سیاسی،یگانه چیزی که چندان به چشم نمی آید روزِ دانش آموز بوده و هست.اما چرا روز دانش آموز؟

  دانش آموزان بعنوان شهروندان آینده و آینده سازان هر کشور،همواره و برای هر نوع سامانه ی سیاسی ای از اهمیت ویژه ای برخوردارند. هر سیاستی،شهروندانی می خواهد که افزون بر پذیرش بنیان های اندیشگی اش،به شیوه ای پرورش یابند که ساختار سیاسی کشور را پشتیبانی نموده و در آینده نیز شهروندانی پیرو و متعهد نسبت به هدف های ساختار سیاسی مورد نظر باشند. برای نمونه ساختار سوسیالیستی در پی پرورش دانش آموز سوسیال و سامانه ی سیاسی لیبرالیستی،نیازمند پرورش شهروندانی لیبرال است. این نگاه،سامانه ی آموزشی را در نظر سیاستمداران در جایگاهی ویژه می نشاند و برنامه ریزی آموزشی آنها را به سوی پرورش دانش آموزان دلخواه خود می برد. در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش ما نیز،هدف سامانه ی آموزشی را پرورش انسان معیار اسلامی دانسته و همه تلاش ها،امکانات و روش ها باید در پی دستیابی به این هدف باشند.

      اما آموزش در گستره ای عمومی تر،در پی پرورش شهروندانی جامعه پذیر است که در چارچوب وابستگی ها و پیوستگی های اجتماعی،توانایی همکاری و همیاری با تک- تک شهروندان دیگر را داشته و از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی خود بخوبی برآید. از این رو سامانه های آموزشی باید بخش مهمی از امکانات و توانایی خود را برای رسیدن به این هدف بکار برده و زمینه درخور برای پرورش چنین انسان هایی را فراهم آورد.

      چه در پی گیری هدفِ نخست وچه در دستیابی به دومین کارکرد،ساختار آموزشی، گاه آنچنان عمل می کند که به هیچ یک از هدف های مورد نظر نمی رسد. به نظر،پافشاری بیش از توان و ظرفیتِ دانش آموزان و بی توجهی به ریشه های تربیتی آنها در مورد نخست،و بی برنامگی آموزشی در رسیدن به کارکرد دوم،سامانه ی آموزشی  را در دستیابی به هدف های کلان آموزشی و پرورشی ناکام گذارده است.

        اما این نوشته از زاویه ای دیگر به آن فشار و این بی برنامگی خواهد پرداخت. دانش آموزان در ساختار آموزشی ما و در گذراندن دوره ی آموزش عمومی،در اوج رشد و شکوفایی فکری و جسمی خود قرار داشته و شیرین ترین و سودمندترین دوران زندگی را طی می کنند. اما این شیرینی و سودمندی با روش ها و درونمایه های نامناسب به تلخی گراییده و در بیشتر موارد خاطراتی نه چندان دلچسب به یادگار می گذارد. ساختار متصلب آموزشی،درونمایه های نامناسب و دور از زندگی روزمره ی نوآموزان،شمار فراوان مواد و کتاب های درسی وآشفتگی و پریشانی توانفرسا در آموزش،مدیریت های پادگانی و بی چون- و- چرای مدرسه و کلاس،روش های آموزشی به شدت سنتی و دور از فرآورده های نوین آموزشی،فضاهای آموزشی فرسوده و ناکارآمد و نامناسب برای فرآیند یادگیری- یاددهی،کلاس ها و میزهای رنگ و رو رفته و کسالت آور،شادی و نشاط کم در محیط های آموزشی،کمبود فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی بعنوان ابزارهای انگیزه بخش و زاینده ی پویایی اندیشه و رفتار،برگزاری آزمون های سنتی و هراس آور و گاه نامتناسب و گسسته از فرآیند های آموزشی و البته ابزاری برای وادار نمودن دانش آموز به تلاش! و فشارهای پدر و مادرها و معلمان به نوآموزان- حتی در دوران دبستان- برای آمادگی و شرکت در آزمون ورودی دانشگاه و ... همگی، دادن دستمایه هایی برای گریز از مدرسه و آموزش می شوند و خاطرات تلخ و نه چندان دلچسب را از این دوران به یادگار می گذارد. یگانه ویژگی حضور دانش آموزان در مدرسه و بخش شیرین و یادگارهایی که سال ها پس از پایان دوران مدرسه،همچنان اندیشه ها را از شادی پر می کند و روح را با سال های مدرسه و دانش آموزی پیوند می دهد،حضور دستِ جمعی در کلاس و شیطنت های گروهی است که آن هم به دلیل شمار فراوان دانش آموزان و در صورت بالا گرفتن و بیرون رفتن از دست آموزگار و وارد کردن فشار به او- با انبوهی از گرفتاری های بیرون از کلاس- به سرعت با اخم و تشر معلم پایان می یابد و پس از آن،روز از نو و روزی از نو و چرخه کسالت بار آموزش به چرخش همیشگی خود ادامه  می دهد.

     روش های آموزش،سال های درگیری دانش آموزان با آن و درونمایه های درسی به ویژه در بخش دانش افزایی و در درس هایی مانند علوم و ریاضی که کمتر پیوندی با زندگی روزمره کنونی و آینده دانش آموز بر قرار می کند و کمی پس از برگزاری آزمون،سبب می شود که چیزِ دندان گیری از آن برای زندگی کنونی و آینده ی دانش آموز باقی نماند. پس مهمترین هدفِ سامانه ی آموزشی،پرورش شهروندان آینده است. در کشورهای پیشرو در فرآیند آموزش،با کاستن از گستردگی درونمایه های علمی کتاب ها و ژرفا بخشی به این درونمایه ها،با انجام آزمایش و برگزاری کارگاه و البته دستیابی آسان تر به نمره و مدرک،شرایط را به سوی بارور نمودن رفتارهای اجتماعی و زمینه سازی آفرینش شهروندان آینده می برند و بیشترین توان و کارا ترین روش ها را برای پرورش علمی شهروندان،به دنشگاه و آموزش های آن می سپارند.

   دانش آموز بعنوان یک انسان- که در بهترین سال های زایش و پویایی دهنی و جسمی اش است- حق دارد و می باید از زیبایی های پیرامون خود و جهان بهره برده و لحظه- لحظه زندگی اش سرشار از شادی و کسبِ مهارت های رفتاری و اجتماعی برای اکنون و آینده باشد. ما بعنوان پدر و مادر،معلم و سامانه ی آموزشی،در جایگاهی نیستیم که لذت بخش ترین دوران زندگی او را با انبوهی از فشارها و شکنجه های روحی و جسمی، پریشان کرده و کودک،نوجوان و جوان را واداریم تا خواسته های ما را که همانا انباشت دانسته هایی نه چندان سودمند،برای زندگی فردی و اجتماعی اوست از بَر کرده و بهترین سال های عمر خود را با انواع فشارها و استرس های غیر ضروری پشت سر بگذارد. آموزش و پرورش موظف است که زمینه های پرورش شخصیت فردی و اجتماعی دانش آموزان را فراهم نموده و در محیطی شادی آور و کارا و با بکارگیری همه امکانات نرم افزاری و سخت افزاری،آموزش های شهروندی و دانش افزایی را پیگیری نموده و  نوآموزان را در فضایی آرامش بخش و به دور از استرس و فشار به آموختن درونمایه های درسی فرابخواند.  

    کمبود های ساختاری سامانه ی آموزشی و محیط های نه چندان دلچسب مدرسه،با فراهم نمودن زمینه های گریز از آموزش های رسمی، دانش آموزان را بیش از پیش سردرگم و پریشان نموده و خطر روی گردانی آنها را از بخش های سودمند آموزش را دامن زده است. باشد که پدر و مادرها،آموزگاران و همه دست اندرکاران آموزشی با همکاری و هم اندیشی، در پی فراهم نمودن زمینه های آموزشی درخور برآیند و سال های آموزشی را به دورانی سودمند،خاطره انگیز ،شادی آور و برانگیزاننده برای آینده سازان کشور تبدیل نمایند. تا بتوان این روز را به شکلی ریشه ای و اصیل به همه دانش آموزان شادباش گفت. 

 

محمد رضا نیک نژاد،تارنمای نامه نیوز،15/8/91

   سیزده آبان در تقویم کشور"روز دانش آموز"نام گذاری شده است. همزمان شدن این روز با آیین های سیاسی مهمی همچون روز مبازه با استکبار،همواره دانش آموز و روزش را به حاشیه رانده و در هیاهو و شعارهای سیاسی،یگانه چیزی که چندان به چشم نمی آید روزِ دانش آموز بوده و هست.اما چرا روز دانش آموز؟

    دانش آموزان بعنوان شهروندان آینده و آینده سازان هر کشور،همواره و برای هر نوع سامانه ی سیاسی ای از اهمیت ویژه ای برخوردارند. هر سیاستی،شهروندانی می خواهد که افزون بر پذیرش بنیان های اندیشگی اش،به شیوه ای پرورش یابند که ساختار سیاسی کشور را پشتیبانی نموده و در آینده نیز شهروندانی پیرو و متعهد نسبت به هدف های ساختار سیاسی مورد نظر باشند. برای نمونه ساختار سوسیالیستی در پی پرورش دانش آموز سوسیال و سامانه ی سیاسی لیبرالیستی،نیازمند پرورش شهروندانی لیبرال است. این نگاه،سامانه ی آموزشی را در نظر سیاستمداران در جایگاهی ویژه می نشاند و برنامه ریزی آموزشی آنها را به سوی پرورش دانش آموزان دلخواه خود می برد. در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش ما نیز،هدف سامانه ی آموزشی را پرورش انسان معیار اسلامی دانسته و همه تلاش ها،امکانات و روش ها باید در پی دستیابی به این هدف باشند.

      اما آموزش در گستره ای عمومی تر،در پی پرورش شهروندانی جامعه پذیر است که در چارچوب وابستگی ها و پیوستگی های اجتماعی،توانایی همکاری و همیاری با تک- تک شهروندان دیگر را داشته و از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی خود بخوبی برآید. از این رو سامانه های آموزشی باید بخش مهمی از امکانات و توانایی خود را برای رسیدن به این هدف بکار برده و زمینه درخور برای پرورش چنین انسان هایی را فراهم آورد.

      چه در پی گیری هدفِ نخست وچه در دستیابی به دومین کارکرد،ساختار آموزشی، گاه آنچنان عمل می کند که به هیچ یک از هدف های مورد نظر نمی رسد. به نظر،پافشاری بیش از توان و ظرفیتِ دانش آموزان و بی توجهی به ریشه های تربیتی آنها در مورد نخست،و بی برنامگی آموزشی در رسیدن به کارکرد دوم،سامانه ی آموزشی  را در دستیابی به هدف های کلان آموزشی و پرورشی ناکام گذارده است.

        اما این نوشته از زاویه ای دیگر به آن فشار و این بی برنامگی خواهد پرداخت. دانش آموزان در ساختار آموزشی ما و در گذراندن دوره ی آموزش عمومی،در اوج رشد و شکوفایی فکری و جسمی خود قرار داشته و شیرین ترین و سودمندترین دوران زندگی را طی می کنند. اما این شیرینی و سودمندی با روش ها و درونمایه های نامناسب به تلخی گراییده و در بیشتر موارد خاطراتی نه چندان دلچسب به یادگار می گذارد. ساختار متصلب آموزشی،درونمایه های نامناسب و دور از زندگی روزمره ی نوآموزان،شمار فراوان مواد و کتاب های درسی وآشفتگی و پریشانی توانفرسا در آموزش،مدیریت های پادگانی و بی چون- و- چرای مدرسه و کلاس،روش های آموزشی به شدت سنتی و دور از فرآورده های نوین آموزشی،فضاهای آموزشی فرسوده و ناکارآمد و نامناسب برای فرآیند یادگیری- یاددهی،کلاس ها و میزهای رنگ و رو رفته و کسالت آور،شادی و نشاط کم در محیط های آموزشی،کمبود فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی بعنوان ابزارهای انگیزه بخش و زاینده ی پویایی اندیشه و رفتار،برگزاری آزمون های سنتی و هراس آور و گاه نامتناسب و گسسته از فرآیند های آموزشی و البته ابزاری برای وادار نمودن دانش آموز به تلاش! و فشارهای پدر و مادرها و معلمان به نوآموزان- حتی در دوران دبستان- برای آمادگی و شرکت در آزمون ورودی دانشگاه و ... همگی، دادن دستمایه هایی برای گریز از مدرسه و آموزش می شوند و خاطرات تلخ و نه چندان دلچسب را از این دوران به یادگار می گذارد. یگانه ویژگی حضور دانش آموزان در مدرسه و بخش شیرین و یادگارهایی که سال ها پس از پایان دوران مدرسه،همچنان اندیشه ها را از شادی پر می کند و روح را با سال های مدرسه و دانش آموزی پیوند می دهد،حضور دستِ جمعی در کلاس و شیطنت های گروهی است که آن هم به دلیل شمار فراوان دانش آموزان و در صورت بالا گرفتن و بیرون رفتن از دست آموزگار و وارد کردن فشار به او- با انبوهی از گرفتاری های بیرون از کلاس- به سرعت با اخم و تشر معلم پایان می یابد و پس از آن،روز از نو و روزی از نو و چرخه کسالت بار آموزش به چرخش همیشگی خود ادامه  می دهد.

     روش های آموزش،سال های درگیری دانش آموزان با آن و درونمایه های درسی به ویژه در بخش دانش افزایی و در درس هایی مانند علوم و ریاضی که کمتر پیوندی با زندگی روزمره کنونی و آینده دانش آموز بر قرار می کند و کمی پس از برگزاری آزمون،سبب می شود که چیزِ دندان گیری از آن برای زندگی کنونی و آینده ی دانش آموز باقی نماند. پس مهمترین هدفِ سامانه ی آموزشی،پرورش شهروندان آینده است. در کشورهای پیشرو در فرآیند آموزش،با کاستن از گستردگی درونمایه های علمی کتاب ها و ژرفا بخشی به این درونمایه ها،با انجام آزمایش و برگزاری کارگاه و البته دستیابی آسان تر به نمره و مدرک،شرایط را به سوی بارور نمودن رفتارهای اجتماعی و زمینه سازی آفرینش شهروندان آینده می برند و بیشترین توان و کارا ترین روش ها را برای پرورش علمی شهروندان،به دنشگاه و آموزش های آن می سپارند.

   دانش آموز بعنوان یک انسان- که در بهترین سال های زایش و پویایی دهنی و جسمی اش است- حق دارد و می باید از زیبایی های پیرامون خود و جهان بهره برده و لحظه- لحظه زندگی اش سرشار از شادی و کسبِ مهارت های رفتاری و اجتماعی برای اکنون و آینده باشد. ما بعنوان پدر و مادر،معلم و سامانه ی آموزشی،در جایگاهی نیستیم که لذت بخش ترین دوران زندگی او را با انبوهی از فشارها و شکنجه های روحی و جسمی، پریشان کرده و کودک،نوجوان و جوان را واداریم تا خواسته های ما را که همانا انباشت دانسته هایی نه چندان سودمند،برای زندگی فردی و اجتماعی اوست از بَر کرده و بهترین سال های عمر خود را با انواع فشارها و استرس های غیر ضروری پشت سر بگذارد. آموزش و پرورش موظف است که زمینه های پرورش شخصیت فردی و اجتماعی دانش آموزان را فراهم نموده و در محیطی شادی آور و کارا و با بکارگیری همه امکانات نرم افزاری و سخت افزاری،آموزش های شهروندی و دانش افزایی را پیگیری نموده و  نوآموزان را در فضایی آرامش بخش و به دور از استرس و فشار به آموختن درونمایه های درسی فرابخواند.  

    کمبود های ساختاری سامانه ی آموزشی و محیط های نه چندان دلچسب مدرسه،با فراهم نمودن زمینه های گریز از آموزش های رسمی، دانش آموزان را بیش از پیش سردرگم و پریشان نموده و خطر روی گردانی آنها را از بخش های سودمند آموزش را دامن زده است. باشد که پدر و مادرها،آموزگاران و همه دست اندرکاران آموزشی با همکاری و هم اندیشی، در پی فراهم نمودن زمینه های آموزشی درخور برآیند و سال های آموزشی را به دورانی سودمند،خاطره انگیز ،شادی آور و برانگیزاننده برای آینده سازان کشور تبدیل نمایند. تا بتوان این روز را به شکلی ریشه ای و اصیل به همه دانش آموزان شادباش گفت. 

بن گرفت :

http://namehnews.ir/News/Item/6437/1/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B2%D9%BE%D8%A7-%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86--%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد