نگاهی گذرا به ترک تحصیل کودکان

 

محمد تقی فلاحی، روزنامه قانون،10/8/91

تشریح علت های موضوع مهم ترک تحصیل در قالب یادداشتی کوتاه تقریبآ امری غیر عملی است،به ویژه آن که این موضوع خود در چارچوب مسئله مهم تر، اما مسکوت مانده افت تحصیلی، قرار می گیرد که مدت‌هاست هزینه‌های مادی و معنوی زیادی را بر جامعه تحمیل می کند. اما متولیان امر همواره به جای اصلاح و بهبود روش هایی که به این افت می انجامد، به پاک کردن صورت مسئله مشغول بوده اند و به جای کاهش مشکلات آموزش و پرورش به دنبال ایجاد تسهیلات غیر علمی برای عبور دانش آموزان از پایه های تحصیلی مختلف بوده اند.

اما به هر حال، دلایل گوناگون ترک تحصیل پسران در دوره متوسطه را می توان در چند گروه طبقه بندی کرد. من در این یادداشت کوتاه تنها به چند نمونه اشاره می کنم. بی‌شک آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی، ارتباطی دوسویه با خانواده و جامعه دارد. بر هر دو آن‌ها تاثیر گذاشته و از هر دو تاثیر می پذیرد.

طبیعتاً علت های افت تحصیلی و ترک تحصیل را نیز باید در این سه مجموعه دنبال کرد. اما آنچه به نظام آموزشی مربوط می شود: چهره عبوس و خشک مدارس، روش های تدریس کهنه و بدون خلاقیت، منفعل و مطیع خواستن دانش آموز نوجوانی که در تلاش برای اثبات خود در شرایط جدید و متحول جسمی و شخصیتی است (ایراد کلی‌تر البته انسان محور نبودن آموزش و پرورش ما و جایگاه پایین دانش آموز به عنوان یک انسان در آن است)، دلسردی و نارضایتی بسیاری از معلمان از شرایط شغلی و موقعیت اجتماعی خود و نادیده گرفته شدن در نظام متمرکز آموزشی، بی ارتباطی مدرسه و آموزه هایش با محیط پیرامون و زندگی جاری در جامعه... . نتیجه اینکه دانش آموز ما در مدرسه مهارت های زندگی را نمی آموزد یا آنچه ظاهراً می آموزد از جنس نیازها و خواسته های او نیست و منجر به تغییر رفتار مفیدی در او نمی شود. حداکثر اینکه در حد توصیه های اخلاقی ناکارآمد باقی می ماند. دانش او نیز در حد و کیفیتی نیست که در بازار کار او را یاری کند. بنابراین بعد از دیپلم به هر محیط کاری وارد شود در نقطه آغاز یادگیری است.

ترک تحصیل کنندگان یا به دلیل ضعف در آموزش های پایه، قادر به ادامه تحصیل نیستند، که معمولاً در این گروه مشکلات خانوادگی از قبیل کم سوادی پدر و مادر، فقر اقتصادی و فرهنگی، طلاق و... نیز تاثیر بسزایی دارد. یا با وجودتوانایی نسبی برای ادامه تحصیل، به دلیل موقعیت اقتصادی خانواده و آینده شغلی که پیش روی خود دارند، داشتن دیپلم را مزیتی برای زندگی آینده و توانمندسازی خود نمی دانند. از این‌روست که مدرسه را به راحتی ترک می‌کنند، زیرا ورود هرچه سریع تر به بازار کار را برای خود مفیدتر تشخیص می دهند. نکته قابل ذکر این که اکثریتی که می مانند عموماً،نه به دلیل داشتن انگیزه بالای شخصی یا رضایت از شرایط مدرسه محل تحصیل و یا حتی ترسیم آینده ای روشن برای خود پس از تحصیلات متوسطه و دانشگاهی است،می مانند چون راه دیگری پیش روی خود نمی بینند.   


 

محمد تقی فلاحی، روزنامه قانون،10/8/91

تشریح علت های موضوع مهم ترک تحصیل در قالب یادداشتی کوتاه تقریبآ امری غیر عملی است،به ویژه آن که این موضوع خود در چارچوب مسئله مهم تر، اما مسکوت مانده افت تحصیلی، قرار می گیرد که مدت‌هاست هزینه‌های مادی و معنوی زیادی را بر جامعه تحمیل می کند. اما متولیان امر همواره به جای اصلاح و بهبود روش هایی که به این افت می انجامد، به پاک کردن صورت مسئله مشغول بوده اند و به جای کاهش مشکلات آموزش و پرورش به دنبال ایجاد تسهیلات غیر علمی برای عبور دانش آموزان از پایه های تحصیلی مختلف بوده اند.

اما به هر حال، دلایل گوناگون ترک تحصیل پسران در دوره متوسطه را می توان در چند گروه طبقه بندی کرد. من در این یادداشت کوتاه تنها به چند نمونه اشاره می کنم. بی‌شک آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی، ارتباطی دوسویه با خانواده و جامعه دارد. بر هر دو آن‌ها تاثیر گذاشته و از هر دو تاثیر می پذیرد.

طبیعتاً علت های افت تحصیلی و ترک تحصیل را نیز باید در این سه مجموعه دنبال کرد. اما آنچه به نظام آموزشی مربوط می شود: چهره عبوس و خشک مدارس، روش های تدریس کهنه و بدون خلاقیت، منفعل و مطیع خواستن دانش آموز نوجوانی که در تلاش برای اثبات خود در شرایط جدید و متحول جسمی و شخصیتی است (ایراد کلی‌تر البته انسان محور نبودن آموزش و پرورش ما و جایگاه پایین دانش آموز به عنوان یک انسان در آن است)، دلسردی و نارضایتی بسیاری از معلمان از شرایط شغلی و موقعیت اجتماعی خود و نادیده گرفته شدن در نظام متمرکز آموزشی، بی ارتباطی مدرسه و آموزه هایش با محیط پیرامون و زندگی جاری در جامعه... . نتیجه اینکه دانش آموز ما در مدرسه مهارت های زندگی را نمی آموزد یا آنچه ظاهراً می آموزد از جنس نیازها و خواسته های او نیست و منجر به تغییر رفتار مفیدی در او نمی شود. حداکثر اینکه در حد توصیه های اخلاقی ناکارآمد باقی می ماند. دانش او نیز در حد و کیفیتی نیست که در بازار کار او را یاری کند. بنابراین بعد از دیپلم به هر محیط کاری وارد شود در نقطه آغاز یادگیری است.

ترک تحصیل کنندگان یا به دلیل ضعف در آموزش های پایه، قادر به ادامه تحصیل نیستند، که معمولاً در این گروه مشکلات خانوادگی از قبیل کم سوادی پدر و مادر، فقر اقتصادی و فرهنگی، طلاق و... نیز تاثیر بسزایی دارد. یا با وجودتوانایی نسبی برای ادامه تحصیل، به دلیل موقعیت اقتصادی خانواده و آینده شغلی که پیش روی خود دارند، داشتن دیپلم را مزیتی برای زندگی آینده و توانمندسازی خود نمی دانند. از این‌روست که مدرسه را به راحتی ترک می‌کنند، زیرا ورود هرچه سریع تر به بازار کار را برای خود مفیدتر تشخیص می دهند. نکته قابل ذکر این که اکثریتی که می مانند عموماً،نه به دلیل داشتن انگیزه بالای شخصی یا رضایت از شرایط مدرسه محل تحصیل و یا حتی ترسیم آینده ای روشن برای خود پس از تحصیلات متوسطه و دانشگاهی است،می مانند چون راه دیگری پیش روی خود نمی بینند.    

بن گرفت :

http://www.ghanoononline.ir/News/Item/43996/20/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DA%A9-%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد