سند تحول از نظر تا عمل

 

محمدتقی سبزواری،روزنامه آرمان،6/8/91

بارها به این موضوع فکر کرده ام که آیا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می تواند عملی شود یا خیر؟ این سند حاصل کار جمعی دولت های گذشته است،بالاخره در دوران دولت چالش برانگیز دهم بدون هیچ مقاومتی به تصویب رسیده و در حال حاضر هم بعنوان چراغ راه آموزش و پرورش معرفی گردیده است.

سند تحول برای تحقق اهداف خرد و کلان تعریف شده،به مدیرانی نیاز دارد که به آن باور داشته باشند. در حال حاضر بسیارند مدیران میانی که نه تنها سند تحول را مطالعه نکرده اند بلکه در تفکیک معانی اهداف خرد و کلان،چشم انداز،راهبرد و راهکار دچار تردیدند. پائین بودن میزان باورمندی مدیران میانی به سند تحول می تواند توجیه پذیر باشد ولی بی اعتقادی مدیران ارشد وزارت خانه هرگز توجیه پذیر نیست.

سفر استانی وزیر آموزش و پرورش به فارس و رفع فلّه ای مشکلات شهروندان توسط هیئت همراه،بهانه ای شد تا میزان پای بندی مدیران ارشد به سند تحول را مورد ارزیابی قرار دهم. موضوع از این قرار است که مدیر یک واحد آموزشی نمونه دولتی از ثبت نام یک دانش آموز با استناد به اساسنامه مدارس خاص و ضوابط موجود خودداری می کند. دانش آموز پس از دیدار حضوری با مدیرکل ارزیابی عملکرد وزارت خانه،رضایت وی جهت ثبت نام را جلب می کند. مدیران پائین دستی استان نیز بدون در نظر گرفتن ضوابط و مقرّرات با ارسال نامه های رسمی،از مدیریت دبیرستان نمونه دولتی می خواهند که دستور این مقام وزارتی را عملی سازد،و مدیر دبیرستان از این خواسته امتناع می ورزد.

تقویت جایگاه مدیریت آموزشگاه در جای جای سند تحول و اسناد دیگر از جمله شیوه نامه هوشمند سازی مدارس آمده است. در فصل چهارم سند تحول بنیادین آمده است: مدرسه می بایست برخوردار از قدرت تصمیم گیری و برنامه ریزی در حوزه های عملیاتی در چارچوب سیاست های محلی،منطقه ای و ملی باشد. مسئولان وزارت خانه می بایست به این سئوال پاسخ دهند،مدیری که اختیارات قانونی اش توسط مقامات مافوق اش سلب می شود چگونه می تواند از قدرت برنامه ریزی و تصمیم گیری بهره مند شود.

در هدف عملیاتی هشتم سند تحول بنیادین برای افزایش مشارکت همه جانبه،راهکاری – راهکار 7/8 – ارائه داده است و بر معلم محوری و جلوگیری از اجرای هرسیاست و برنامه نظری تأکید کرده که این محوریت را مخدوش نماید. نیازی به توضیح نیست که با استناد به این راهکار،اگر مدیر محوری را اولی تر از معلم محوری ندانیم،حداقل هم شأن می باشند. آیا شایسته نبود این مقام وزارتی که کلیه بخشنامه های نظارتی و بازرسی وزارت خانه توسط وی توشیح می شود،نسبت به دستور صادره دقت بیشتری مبذول می کردند.

حاکمیت و نهادینه کردن برنامه محوری – راهکار 9 /21 و راهکار 1/22 – از اهداف عملیاتی مصرّح در سند تحول می باشد. مدیری که با دستور غیرقانونی مقام مافوق اش مجبور به تغییر برنامه کاری اش می شود چگونه می تواند در جهت تحقق تحول بنیادین قدم بردارد. با فرض اجرای راهکار 6/22 مبنی بر گزینش مدیران در سطوح مختلف بر اساس شایسته سالاری و باور به اهداف نظام تعلیم و تربیت، آیا نباید راهکار 2/22 مبنی برایجاد ساز و کارهای لازم  برای نگهداشت مدیران آموزشی و افزایش ثبات مدیریت را اجرائی نمود؟

سند تحویل بنیادین با همه نقاط قوتی که دارد،لزوم آشنایی مدیران میانی و ارشد با روح سند را به همراه ندارد. به نظر می رسد برگزاری دوره های ضمن خدمت برای مدیران میانی و ارشد از ضروریات انکار ناپذیر است که می بایست در رأس برنامه های وزیر قرار گیرد.

 

محمدتقی سبزواری،روزنامه آرمان،6/8/91

بارها به این موضوع فکر کرده ام که آیا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می تواند عملی شود یا خیر؟ این سند حاصل کار جمعی دولت های گذشته است،بالاخره در دوران دولت چالش برانگیز دهم بدون هیچ مقاومتی به تصویب رسیده و در حال حاضر هم بعنوان چراغ راه آموزش و پرورش معرفی گردیده است.

سند تحول برای تحقق اهداف خرد و کلان تعریف شده،به مدیرانی نیاز دارد که به آن باور داشته باشند. در حال حاضر بسیارند مدیران میانی که نه تنها سند تحول را مطالعه نکرده اند بلکه در تفکیک معانی اهداف خرد و کلان،چشم انداز،راهبرد و راهکار دچار تردیدند. پائین بودن میزان باورمندی مدیران میانی به سند تحول می تواند توجیه پذیر باشد ولی بی اعتقادی مدیران ارشد وزارت خانه هرگز توجیه پذیر نیست.

سفر استانی وزیر آموزش و پرورش به فارس و رفع فلّه ای مشکلات شهروندان توسط هیئت همراه،بهانه ای شد تا میزان پای بندی مدیران ارشد به سند تحول را مورد ارزیابی قرار دهم. موضوع از این قرار است که مدیر یک واحد آموزشی نمونه دولتی از ثبت نام یک دانش آموز با استناد به اساسنامه مدارس خاص و ضوابط موجود خودداری می کند. دانش آموز پس از دیدار حضوری با مدیرکل ارزیابی عملکرد وزارت خانه،رضایت وی جهت ثبت نام را جلب می کند. مدیران پائین دستی استان نیز بدون در نظر گرفتن ضوابط و مقرّرات با ارسال نامه های رسمی،از مدیریت دبیرستان نمونه دولتی می خواهند که دستور این مقام وزارتی را عملی سازد،و مدیر دبیرستان از این خواسته امتناع می ورزد.

تقویت جایگاه مدیریت آموزشگاه در جای جای سند تحول و اسناد دیگر از جمله شیوه نامه هوشمند سازی مدارس آمده است. در فصل چهارم سند تحول بنیادین آمده است: مدرسه می بایست برخوردار از قدرت تصمیم گیری و برنامه ریزی در حوزه های عملیاتی در چارچوب سیاست های محلی،منطقه ای و ملی باشد. مسئولان وزارت خانه می بایست به این سئوال پاسخ دهند،مدیری که اختیارات قانونی اش توسط مقامات مافوق اش سلب می شود چگونه می تواند از قدرت برنامه ریزی و تصمیم گیری بهره مند شود.

در هدف عملیاتی هشتم سند تحول بنیادین برای افزایش مشارکت همه جانبه،راهکاری – راهکار 7/8 – ارائه داده است و بر معلم محوری و جلوگیری از اجرای هرسیاست و برنامه نظری تأکید کرده که این محوریت را مخدوش نماید. نیازی به توضیح نیست که با استناد به این راهکار،اگر مدیر محوری را اولی تر از معلم محوری ندانیم،حداقل هم شأن می باشند. آیا شایسته نبود این مقام وزارتی که کلیه بخشنامه های نظارتی و بازرسی وزارت خانه توسط وی توشیح می شود،نسبت به دستور صادره دقت بیشتری مبذول می کردند.

حاکمیت و نهادینه کردن برنامه محوری – راهکار 9 /21 و راهکار 1/22 – از اهداف عملیاتی مصرّح در سند تحول می باشد. مدیری که با دستور غیرقانونی مقام مافوق اش مجبور به تغییر برنامه کاری اش می شود چگونه می تواند در جهت تحقق تحول بنیادین قدم بردارد. با فرض اجرای راهکار 6/22 مبنی بر گزینش مدیران در سطوح مختلف بر اساس شایسته سالاری و باور به اهداف نظام تعلیم و تربیت، آیا نباید راهکار 2/22 مبنی برایجاد ساز و کارهای لازم  برای نگهداشت مدیران آموزشی و افزایش ثبات مدیریت را اجرائی نمود؟

سند تحویل بنیادین با همه نقاط قوتی که دارد،لزوم آشنایی مدیران میانی و ارشد با روح سند را به همراه ندارد. به نظر می رسد برگزاری دوره های ضمن خدمت برای مدیران میانی و ارشد از ضروریات انکار ناپذیر است که می بایست در رأس برنامه های وزیر قرار گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد