پیامدهای ناخواسته دگرگونی آب‌وهوا

 

زیانبارتر از آنچه می‌پنداریم

برنت سیلبای . ترجمه: مهدی بهلولی

روزنامه شرق،ص علم،19 فروردین 93

 چندسال پیش، درباره دگرگونی جهانی آب و هوا، مقاله‌ای نوشتم. به هنگام پژوهش درباره آن، به این نتیجه رسیدم که زمین در آستانه ورود به «شرایط گلخانه‌ای لگام‌گسیخته» است. ایده پشت «شرایط گلخانه‌ای لگام‌گسیخته»، ایده بسیار ساده‌ای است. شرایط اقلیمی تا آن اندازه گرم می‌شود که الگوهای آب‌وهوا دگرگون شود. ما با خشکسالی‌های درازمدت روبه‌رو می‌شویم؛ خشکسالی‌هایی که جنگل‌ها را به سرزمین‌های در خطر آتش درمی‌آورند. دگرگونی آب‌وهوا، توفان‌های صاعقه بیشتری پدید می‌آورد که می‌توانند جنگل‌ها را به آتش بکشند. با آتش‌گرفتن جنگل‌ها، گاز دی‌اکسیدکربن بیشتری به درون جو وارد می‌شود. (دی‌اکسیدکربن، گازی است که گرما را در خود نگه می‌دارد.) افزون بر این، در اثر آتش‌گرفتن جنگل‌ها، درختان روی زمین کمتر می‌شوند. درختان، گاز دی‌اکسیدکربن را از جو، جذب می‌کنند. پس ما نه‌تنها گاز نگهدارنده دمای بیشتری در جو داریم، درختان کمتری هم داریم که دی‌اکسیدکربن را نابود سازند. کره زمین بیشتر گرم می‌شود و این به آتش‌سوزی‌های بیشتر می‌انجامد. شکل‌های دیگر جذب‌کننده دی اکسیدکربن از بین می‌روند و زمین حتی از این هم گرم‌تر می‌شود. سرانجام ما می‌مانیم و شرایط گلخانه‌ای لگام‌گسیخته که نمی‌توانیم آن را برگردانیم.
یافته‌های تازه نشان می‌دهند که دگرگونی جهانی آب‌وهوا، جدی‌تر از آنی است که پیش از این می‌پنداشتیم. این یافته‌ها را می‌توان همچون نشانه‌ای بر این به شمار آورد که چه‌بسا برای توقف این روند دگرگونی جهانی آب‌وهوا، دیگر خیلی دیر شده باشد. اما آیا به راستی زمین دارد به سوی یک شرایط گلخانه‌ای لگام‌گسیخته گام برمی‌دارد؟ هنوز پاسخ روشنی به این پرسش داده نشده است، اما چه بسا چنین باشد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که یخ‌های قطب شمال، برای نخستین‌بار در یکصدهزار سال گذشته، دارند آب می‌شوند. یخ‌های قطب شمال، با میزان هشداردهنده‌ای ذوب می‌شوند. برای قطب جنوب لقب «حیوان از خواب زمستانی بیدار شده» را انتخاب کرده‌اند چراکه رو به گرم‌شدن می‌رود. این قطب، درجه حرارت و سطح آب اقیانوس را هم کم‌کم دارد تغییر می‌دهد.
به‌عنوان پیامد دگرگونی آب‌وهوا (در بدترین سناریوها) دانشمندان پیش‌بینی می‌کنند که در یکصد سال آینده، بیش از یک میلیارد نفر، جان خود را از دست بدهند. آنهایی هم که خواهند ماند، در شرایط سختی زندگی خواهند کرد، با غذای کم، آب‌وهوای پیش‌بینی‌ناپذیر و بیماری‌های مرتبط با آب‌وهوای گرم، همه جا را فرا خواهند گرفت.
اما ما چه می‌توانیم بکنیم؟ پیشنهاد این بوده است که باید انتشار گاز دی‌اکسیدکربن را کاهش دهیم و شمار کارخانه‌ها را به تعداد دوران پیشا صنعتی برگردانیم. من نمی‌دانم که در یک چارچوب زمانی کوتاه‌مدت، این کار چگونه ممکن است اما به گمانم بایسته است که در این راستا بکوشیم. مساله این است که بسیاری از کشورها، بر این باورند که بر اثر کاهش انتشار دی‌اکسیدکربن، اقتصادشان زیان خواهد دید. این باوری کودکانه است، اما معتقدم اگر کشاورزی ناممکن شود و مردم در گرسنگی زندگی کنند، بی‌گمان اقتصادشان بیشتر زیان خواهد دید. از این‌رو، من بعید می‌دانم که واکنشی سریع از دولت‌ها و شرکت‌ها رخ دهد. وظیفه مردم است تا دگرگونی را پدید آورند. اگر مردم سوخت‌های فسیلی را تحریم کنند، آنگاه اقتصاد متاثر خواهد شد و شرکت‌ها را ناگزیر می‌سازد تا سیاست‌هایشان را تغییر دهند. اگر مردم گوشت کمتری بخورند، درخواست گوشت گاو هم کمتر خواهد شد؛ این یعنی پرورش گاوهای کمتر و کاهش انتشار یکی دیگر از گازهای زیان‌بخش. (میلیاردها گاو، میلیاردها تن متان تولید می‌کند. متان یکی دیگر از گازهای گلخانه‌ای است.) ما باید از خودمان پشتیبانی کنیم، ما خودمان باید دگرگونی را پدید آوریم. ما نمی‌توانیم به امید دولت‌هایمان بنشینیم. باید کاری کنیم؛ کاری که زندگی‌بخش است. زمین، سیاره ماست، بیایید آن را نجات دهیم. 

http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=371&pageno=10

وزیر آموزش و پرورش برخورد با تشکل‌های صنفی معلمان را متوقف کرد

 

ایلنا : «بهلولی یکی از نقاط ضعف وزیر آموزش و پرورش را تاخیر در پرداخت مطالبات فرهنگیان دانست و پیرامون محاسن وزیر جدید آموزش و پرورش گفت: نقطه قوت فانی جلوگیری از اقدامات شتاب زده است چرا که در زمان تصدی وزیر دولت دهم، هر روز یک اقدام شتاب زده انجام می‌گرفت و رسانه‌ای می‌شد اما فانی این مسئله را کنترل کرد.»

یک فعال حقوق صنفی معلمان از کاهش ۳۰ درصدی حق الزحمه مراقبت و حق الزحمه تصحیح برگه‌های امتحانی خبر داد.

مهدی بهلولی در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفت: اضافه کاری معلمان برای ماههای آبان، آذر و دی در سال گذشته، چند روز مانده به عید نوروز واریز شد اما اضافه کاری اسفند ماه و بخشی از مطالبات بهمن‌ماه هنوز واریز نشده است.

این فعال صنفی معلمان تصریح کرد: حق الزحمه تصیح برگه‌های امتحانی دانش آموزان هم ۳۰ درصد با کاهش مواجه شده است.

وی بااشاره به اینکه سه سال است اضافه کاری مسئولان اجرایی مدارس؛ مدیران و معاونان پرداخت نشده است، افزود: به هر مدیری ماهانه ۱۰۰ هزار تومان اضافه کاری می‌دهند اما سه سال است که این مبلغ به آن‌ها پرداخت نشده است که این مسئله موجب نارضایتی معلمان شده است.

بهلولی با ابراز تاسف از اینکه حق بیمه طلایی فرهنگیان در سال ۹۱ هنوز پرداخت نشده است، گفت: هر معلم به طور میانگین ۳۰۰ هزار تومان بابت حق بیمه طلایی از آموزش و پرورش طلبکارند و با اینکه دو سال از موعد پرداخت می‌گذرد اما هنوز این بدهی پرداخت نشده است.

وی یکی از نقاط ضعف وزیر آموزش و پرورش را تاخیر در پرداخت مطالبات فرهنگیان دانست و پیرامون محاسن وزیر جدید آموزش و پرورش افزود: نقطه قوت فانی جلوگیری از اقدامات شتاب زده است چرا که در زمان تصدی وزیر دولت دهم، هر روز یک اقدام شتاب زده انجام می‌گرفت و رسانه‌ای می‌شد اما فانی این مسئله را کنترل کرد.

وی از نزدیک شدن فانی به فرهنگیان ابراز خرسندی کرد و افزود: تشکلهای صنفی فرهنگیان که در دوره حاجی بابایی به رسمیت شناخته نمی‌شدند و به گونه‌ای ارتباط با آن‌ها قطع شده بود در دوره فانی اوضاع بهتری پیدا کرده‌اند وفانی جلوی این گونه برخورد‌ها را گرفته است.

این معلم در پایان افزود: اگر مطالبات فرهنگیان به موقع پرداخت شود می‌توان نمره قابل قبولی به وزیر آموزش و پرورش داد.

http://ilna.ir/news/news.cfm?id=158030

کودکان استثنایی در مدارس عادی

 

بنفشه رنجی

روزنامه آرمان،18 فروردین 93

 به گفته معاون برنامه ریزی آموزشی و توانبخشی سازمان آموزش و پرورش استثنایی طرح تلفیقی- فراگیر در حال اجراست و سال جدید نیز در واحدهای آموزشی عادی اجرا خواهد شد.سازمان آموزش و پرورش استثنایی سال 1370 تاسیس شد و پس از آن بر مبنای سند پنجم توسعه، تکالیفی برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان استثنایی تدوین شد. بر مبنای این سند، وزارت آموزش و پرورش مکلف است برای تامین نیازهای ویژه و توان بخشی گروه‌های مختلف آموزشی اقداماتی را انجام دهد. این سیستم آموزشی از سه سال پیش در 7 استان به اجرا گذاشته شد و سال 1390 اجرای آن در سراسر کشور قطعی شد. بنابراین، در کنار مدارس خاص و ویژه، رویکرد آموزش فراگیر - تلفیقی نیز دنبال می‌شود، از این رو همه مدارس- دولتی و غیردولتی- موظف اند بچه‌های استثنایی را بپذیرند.به گفته معاون برنامه ریزی آموزشی و توانبخشی سازمان آموزش و پرورش استثنایی هم اکنون 30 هزار دانش‌آموز استثنایی در گروه‌های مختلف تحت پوشش، در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند. همچنین، 1200 مدرسه مستقل نیز برای دانش‌آموزان استثنایی وجود دارد و حدود 80 هزار دانش‌آموز در این مدارس مشغول به تحصیل هستند.اسماعیل برقی معتقد است: سیستم تلفیقی-فراگیر در کشورهای پیشرفته هم چند سالی است مطرح است و هدف این گونه آموزش این است که تا جایی که امکان دارد دانش‌آموزان با شرایط خاص در کنار بچه‌های عادی قرار گیرند چراکه، در مراحل بالاتر مانند دانشگاه این افراد مجبورند در کنار بچه‌های عادی درس بخوانند.او با اشاره به استفاده از معلمان عادی برای برگزاری کلاس‌های آموزش جبرانی دانش‌آموزان استثنایی گفت:‌ با توجه به اینکه طرح تلفیقی در برنامه پنجم توسعه مورد تأکید قرار گرفته است، سیاست آموزش و پرورش نیز گسترش کمی و کیفی آن است و به عنوان یک رویکرد جدید در اولویت‌های سازمان آموزش و پرورش استثنایی قرار دارد.برقی در رابطه با تولید محتوای الکترونیک ویژه دانش‌آموزان استثنایی اظهار کرد: با توجه به اینکه اکثر مدارس استثنایی در سطح کشور هوشمندسازی شده است و از طرف دیگر دانش‌آموزان استثنایی به دلیل محدودیت‌ها نیاز بیشتری به فناوری‌های نوین دارند و با استفاده از این فناوری‌ها فرآیند یادگیری آنها تسهیل می‌شود لذا تمام کتب درسی دانش‌آموزان با هوش عادی و کم‌توان ذهنی به صورت الکترونیک درآمده است و در پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان قرار گرفته تا معلمان و دانش‌آموزان استثنایی بتوانند از آن بهره‌برداری کنند. در حال حاضر این طرح مخالفان و موافقان خود را دارد. مخالفان معتقدند که پیش‌زمینه‌های لازم برای آموزش کودکان استثنایی در کنار کودکان عادی فراهم نیست و معلمان عادی از توانایی کافی برای آموزش این کودکان برخوردار نیستند. همچنین تعداد بالای دانش‌آموزان در کلاس‌های درس، کمیت‌گرایی آموزش و دشواری محتوای درسی از دیگر مواردی عنوان می‌شود که آموزش همزمان کودکان با شرایط متفاوت را دشوار می‌کند. از طرفی دیگر، موافقان استدلال می‌کنند که جدا کردن کودکان، آنها را از حقوق طبیعی‌شان از جمله یادگیری مهارت‌های اجتماعی محروم می‌کند. آنها معتقدند هر کودکی باید بر اساس توانمندی‌هایش مهارت‌های لازم را کسب کند و زمینه رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی برای او فراهم شود. در این میان، آنچه هر دو گروه بر آن توافق دارند فراهم نبودن زمینه‌های لازم در مدارس برای آموزش این کودکان است. مخالفان و موافقان معتقدند آموزش معلمان، خانواده‌ها و دیگر دانش‌آموزان و کیفی گرایی آموزش در کلاس‌هایی با جمعیت پایین‌تر از ضرورت‌های اجرای طرح‌های اینچنینی است.مخالفان رویکرد تلفیقی-فراگیر چه می‌گوینددر همین زمینه، عضو کانون صنفی معلمان در گفت‌وگو با آرمان می‌گوید: آموزش کودکان استثنایی در مدارس عادی به نوع و میزان معلولیت این کودکان بستگی دارد.مهدی بهلولی که از مخالفان رویکرد تلفیق دانش‌آموزان استثنایی با عادی است، بیان می‌کند: به نظر می‌رسد در مدارس عادی در حال حاضر نمی‌توان آموزش‌های لازم برای این کودکان فراهم کرد.این کارشناس آموزش و پرورش دلیل مخالفت خود را فراهم نبودن پیش‌زمینه‌های لازم می‌داند و معتقد است برای این دانش‌آموزان باید امکانات ویژه‌ای در مدارس فراهم باشد.به گفته او، معلمان عادی آموزش لازم برای مواجه با کودکان استثنایی را ندیده‌اند و به همین دلیل مشکلاتی به وجود می‌آید. معلم باید پیش از شروع آموزش کودکان استثنایی توجیه شود و اطلاعات داشته باشد.بهلولی با اشاره به تجربه خود برای داشتن کودکی استثنایی در کلاس درس، ادامه می‌دهد: آموزش این کودک در کنار دیگر دانش‌آموزان مشکل است. 35 دانش‌آموز در کلاس وجود دارد، اگر بخواهم در سرعت تدریس تغییر ایجاد کنم، کلاس عقب می‌افتد.عضو کانون صنفی معلمان در پاسخ به برخی اظهارنظرها در این رابطه که این سیستم در کشورهای پیشرفته ارائه می‌شود، می‌افزاید: هنگامی که در زمان وزارت آقای حاجی بابایی گفتند که 123 کشور جهان از سیستم آموزشی 3-3-6 استفاده می‌کنند، در خواست کردم نام این کشورها را بدهند، اما پاسخی دریافت نکردیم.

موافقان چه می‌گویند

یک مشاور و روانشناس کودک نیز در گفت‌وگو با آرمان، ضمن موافقت با این رویکرد می‌گوید: این قانون و اعمال آن بر دو مبنا استوار است؛ داده‌ها و یافته‌های تحقیقاتی و توجه به حقوق کودکان.مهدی حاجی اسماعیلی معتقد است کودکان برای یادگیری زندگی اجتماعی به مدرسه می‌روند. هنگامی که کودکان برای آموزش از هم جدا می‌شوند، از حقوق طبیعی خود محروم می‌شوند. این مدرس دانشگاه یادگیری مهارت‌های اساسی زندگی از جمله اعتماد به نفس، مسئولیت‌پذیری، برقراری ارتباط، کنترل خشم، شادابی تفکر و روش‌های حل مساله را اهداف آموزش‌های عمومی دانست.او با بیان اینکه امروزه این مهارت‌ها حتی به دانش‌آموزان عادی آموزش داده نمی‌شود، می‌افزاید: باید مقدماتی را فراهم کرد و به معلمان آموزش لازم را در زمینه آموزش کودکان استثنایی داد.به گفته
حاجی اسماعیلی، برای اجرای این طرح باید تجربه‌هایی که در این زمینه وجود داشته بازنگری شود و موانع آن شناخته شود. همچنین خانواده و معلمان باید بازآموزی شوند و روش و محتوای آموزشی به سمت کیفی پیش رود. وی با تاکید بر اینکه با همکلاسی این کودکان نیز در رابطه با کودکان استثنایی باید گفت‌وگو شود، عنوان می‌کند: شلوغی کلاس‌های درس و کمیت درس‌ها حتی برای کودکان عادی مناسب نیست.این روانشناس کودک ادامه می‌دهد: مهارت‌های هیجانی اجتماعی تنها در بستر روابط اجتماعی عادی که تحصیل در میان دیگر کودکان است، تحقق می‌یابد و نباید قربانی هوش شناختی شود، چرا که هیچ کدام بر دیگری اولویت ندارد.او معتقد است هنگامی که کودکان از هم جدا شوند، کودکان استثنایی مهارت لازم را کسب نمی‌کنند و کودکان عادی هم متوجه آنها و مسئولیت و همیاری در قبالشان نمی‌شوند.حاجی اسماعیلی با بیان اینکه به هیچ بهانه‌ای حتی فراهم نبودن پیش‌زمینه‌ها نمی‌توان مانع حضور کودکان استثنایی در میان دیگر کودکان شد، ادامه می‌دهد: مدیریت مدرسه باید نگاه کیفی، روانشناسانه و انسان‌گرایانه با در نظر گرفتن حقوق شهروندی و حقوق کودکان داشته باشد. 

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=563&pageno=5

نگاهی به انشانویسی در مدرسه های ایران

 

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،17 فروردین 93

 در تعطیلات نوروزی،فرصتی دست داد تا با چند تن از آموزگاران و دانش آموزان دبستان،گفت و گو نمایم و درباره ی برخی درس های دبستانی و کیفیت آموزشی ارائه آنها،آگاهی های دست اول و به روزتری بدست آورم. برای نمونه درباره ی درس انشاء – که چندی است در گستره ی آموزش و پرورش ایران،بیشتر درباره ی آن گفته و شنیده می شود- زمانی به دست آمد که هم شنونده درددل و خرده های شماری از آموزگاران و دانش آموزان باشم و هم با سنجش زنگ انشای مدرسه های ایران با زنگ انشای برخی کشورهای دیگر،همچون ژاپن و آمریکا- و البته به همراه همکاران طرف گفت و گو- به گونه ای آسیب شناسی آموزش انشاء هم بپردازیم. ناگفته نماند که برای دست یابی به چند و چون زنگ انشاء در دو کشور ژاپن و آمریکا،راهنمای کار ما،کتاب ارزنده "پرورش هنر استدلال،الگوهای تبین اندیشه در فرهنگ آموزش ژاپن و آمریکا" نوشته خانم ماساکو واتانابه بود. باری،آنچه در زیر می آید برخی از آن چیزی است که در این گفت و گوها به میان آمد :

1.      زنگ انشاء در دبستان،در پایه های پنجم و ششم،و در هفته یک ساعت،برگزار می گردد. اما به دلیل شمار بالای دانش آموزان اغلب کلاس های درسی و سخت بودن کنترل کلاس،آموزگاران،بیشتر،مایل اند که زمان زنگ انشاء را به دو درس "بخوانیم" و "بنویسیم" اختصاص دهند. با انجام این کار،در واقع،انشانویسی از دستور کار کلاس،حذف می گردد.

2.      بیشتر – اگر نگوییم همه- آموزگاران دبستان،دوره ی ضمن خدمت بررسی درس انشاء را ندیده اند. یعنی بیشتر آموزگاران دبستان،سنجه های بررسی یک انشاء خوب و شیوه های گوناگون انشانویسی را،درست و دقیق،نمی دانند. از این رو،آن دسته از آموزگارانی که زمان یک ساعت در هفته زنگ انشاء را،به راستی،به این درس اختصاص می دهند،اغلب،سخن روشن،اندیشیده و ارزنده ای برای راهنمایی دانش آموزان در نوشتن انشاء های خوب ندارند و در کلاس درس،بیشتر، فقط شنونده انشای دانش آموزان خود می گردند و با سلیقه خود به ارزشیابی آنها می پردازند و به آنها نمره می دهند . به دلیل همین آموزش ندیدگی بیشتر آموزگاران،موضوع های انشاء نیز،چندان فراخور سن دانش آموز و زمانه ای که در آن می زید نیز برگزیده نمی شود.

3.      زنگ انشاء در ایران،در پایه های پنجم و ششم دبستان و دوره نخست متوسطه است. در دوره دوم متوسطه (دبیرستان)،زنگ انشایی وجود ندارد. از این رو می توان گفت که بیشتر انشاهایی که دانش آموزان ایرانی می نویسند – با توجه به سن و سال نویسندگان- انشاهایی احساسی هستند و کمتر انشایی در ایران نوشته می شود که نویسنده آن با نگاهی خرد- بنیاد به وارسی آنچه در زندگی خویش می بیند،بپردازد. اگر پژوهش و اندیشه،از پایه های بنیادین انشاء و نوشته ی پربار و باریک بینانه است می توان گفت که درس انشاء با دبیرستان،فراخوری بیشتری دارد. و شگفت این که در این دوره،انشانویسی،سراسر،به کنار گذاشته می شود! ناگفته پیداست که این کاستی،چگونه و تاچه اندازه،در آموزش عالی خود را نشان می دهد. در ایران و در زنگ انشاء،بیشتر به مهارت های کلی نوشتاری توجه می شود تا به اندیشیدن و استدلال. سنجه های یک انشای خوب در ایران،حجم مطلب،خط دانش آموز،نداشتن غلط املایی،صفحه آرایی و .... است.

4.      درس انشاء در دبستان،مستقل،ارزشیابی نمی شود. انشاء در دل درس "بنویسم" می باشد. در این درس 12 نمره دستور زبان و 8 نمره انشاء دارد. بیشتر آموزگاران،به دانش آموزان زرنگ و درس خوانی که از 12 نمره ی دستور زبان نمره بالایی می گیرند نمره انشاء را هم می دهند.    

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=562&pageno=5

آموزش وپرورش ایران وچالش حضور روحانیون در مدارس

             

                                          عزت اله مهدوی 

         دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، شماره ی84،اسفند 92 و فروردین 93

پیشینه تاریخی نظام تعلیم وتربیت در ایران ،بیانگر ارتباط مستمر روحانیون با محیط های آموزشی است.میزان این ارتباطات در دوره های مختلف کم وزیاد شده است.زمانی تمام فعالیت های آموزشی، منحصراً در دست آنان بوده و زمانی هم با رشد نیازهای جدیدوتنوع اندیشه ها وتقاضاها در سطح اجتماع ،این انحصار رو به کاهش گذاشته است. هرچند بخش اعظمی از نهاد روحانیت از تأسیس و گسترش مدارس جدید اظهار خرسندی نمی کرد،اما در میان بنیانگذاران آموزش وپرورش نوین، روحانیون پیشتازی هم به چشم می خورد که نه تنها حامی این مدارس بودند بلکه خود، مؤسس شمرده می شوند . بااستقرار نظام های نیمه عُرفی ومتعاقب آن تحولات سریع جامعۀ ایرانی در جهت مدرن سازی نهاد های جامعه،تأثیر ظرفیت های روحانیون در دستگاه تعلیم وتربیت رسمی کشور رو به کاهش نهاد.البته دولتهای وقت به دلیل گرایش های عامه مردم به مظاهر وشعائر مذهبی ،هیچگاه به طور کامل مانع حضور روحانیون در این دستگاه نمی شدند.  حتی بعد از خرداد چهل ودو نیز این ارتباط قطع نشد.(1) تألیف کتابهای درسی و تدریس در رشته های مرتبط  ، بیانگر گوشه ای ازفعالیت روحانیون  در مقاطع تاریخی مختلف است.بسیاری از آنها که دستی در معلمی ومدرسه داری داشتند به استخدام دولت در آمدند. در دوره ای که رضا شاه پهلوی ،  سیاست "مدرن سازی آمرانه " نهاد های اجتماعی را در پیش گرفت ،سخت گیری وشدت بر این گروه (گروهی از روحانیون که در آموزش وپرورش به سیاست های عرف گرایانۀ دولت وقت تعهدی نشان نمی دادند )افزایش یافت،اما سقوط وی بعد از شهریور بیست ،مجدداً فضا را برای این فعالیت ها مساعد کرد. گذشته از این ،بخشی از روحانیون ناراضی ،در دوره پهلوی دوم به دایر کردن مدارس خاص همت گماشتند کارنامه این افراد نیز از موفقیت خالی نیست . به مرور زمان بر تعداد این مدارس افزوده شد(موسسات ومدارس علوی و رفاه از این دستند ،حتی در مدیریت از افراد روحانی استفاده می کردند).بعد از انقلاب اسلامی نیز از میان پرورش یافتگان این مدارس که ارتباط خود را با روحانیت حفظ کرده بودند کسانی به دایر کردن موسسات ومدارس نوین با رویکرد تربیت دینی پرداختنداین مجموعه ها یا مستقیماً توسط روحانیون اداره می شد ویا تحت نظر آنان فعالیت می کرد.(مدارس تحت تدبیر جامعه تعلیمات اسلامی ،موسسات آموزشی وابسته به مؤتلفه اسلامی،مدارس علوم ومعارف اسلامی وابسته به مدرسه عالی شهید مطهری و جامعة الصادق ،ویا مجموعه هایی که تحت نظر سازمان تبلیغات اسلامی با نام صدرا راه اندازی شده اند.حتی در یک دوره کوتاه مدرسه ای به نام "نور" با کمک وحمایتهای مرحوم آیت الله سید مجتبی تهرانی در رشته ریاضی به فعالیت پرداخت وجزءمدارس موفق منطقه دوازده محسوب می شد). آموزش های اعتقادی در کنار انجام پر رنگ مناسک و شعائر مذهبی وجدیت و دقت در گزینش و انتخاب دانش آموزان ،مربیان و مشاوران پایه های تحصیلی وبهره مندی ازحضور روحانیون در کلاسها ی درس ،مجالس اخلاق واردو ها ،از ویژگی های این مدارس شمرده می شود.

اما دغدغۀ اخلاق و نگرانی ازکم رنگ شدن گرایش های دینی درمیان دانش آموزان مدارس دولتی ،دو عامل عمده ای بودندکه همواره ذهن مسئولین آموزش وپرورش را در دوره های مختلف آزارمی داد.ورویای مدرسه فاضله ای که در جهت اهداف مدارس فوق الذکر گردش نماید در پس وپشت ذهن آنان بود. آنها عمدتاً با الگو برداری از مدارس فوق الذکر ،سعی وافر داشتند ودارند تابرای این نقیصه ها راه حلی بیابند(خوب است بدانیم بخش عمده ای از افراد تآثیر گذار در تصمیمات آموزش وپرورش وحتی سایر ارگان های دولتی، از این موسسات ومدارس خاص بالیده اند ویا کماکان ارتباط خود را با آنهاحفظ کرده اند).در سند تحول بنیادین آموزش وپروش از مشارکت "حوزه های علمیه " سخن به میان آمده (2)،هرچند حتی قبل از رونمایی از این سند ،تلاشهایی برای برقراری ارتباط پایدار ترروحانیون با مدارس صورت پذیرفته ، در وزارت آقایان فرشیدی و علی احمدی این طرح  پیگیری شد و منجر به امضای توافق نامه ای با رئیس حوزه های علمیه قم(حجة الاسلام والمسلمین مقتدایی)گردید وآخرین وزیر آموزش وپرورش دولت دهم مطرح کرد که:"آموزش وپرورش از حضور روحانیون در مدارس استقبال می کند." ونیزبنا به گفته حجةالاسلام ملکی  مشاور وقت وزیر و دبیر همکاریهای حوزه علمیه وآموزش وپرورش ،حوزه ها در فکر"راه اندازی رشته تربیت مُبلّغ برای واحد های دانش آموزی" هستند.

 همکاریها در پنج عرصه شکل می گرفت:اشاعه فرهنگ وپشتیبانی ،تبلیغ وپرورش،آموزش واعزام نیروی انسانی،پژوهش وتولید مواد ورسانه هاومدارس وابسته.

این طرح وقتی منجر به واکنش افراد مختلف در آموزش وپرورش وحوزه های علمیه شد که طبق تفاهم نامه ای بین اداره کل آموزش وپرورش شهر تهران و مدیریت حوزه علمیه برادران استان تهران (این تفاهم نامه توسط میر کل فعلی شهر تهران امضاء شده)، مقرر گردید که در بعضی مدارس که از این به بعد به "مدارس امین"نام برده می شوند.روحانی ثابت مستقر گردد.والبته همزمانی مطرح شدن این مطلب باحضور تعداد زیادی از روحانیون جوان در مدارس شهر تهران بر دامنۀ رسانه ای آن افزود. بعضی از تشکل ها ضمن فراخوان عمومی،خواستار لغو این تفاهم نامه شدند ودر مقابل بعضی از شخصیتهای سیاسی ومذهبی به دفاع از طرح پرداختند.فی المثل ،مدیر حوزه علمیه بوشهر مطرح کرد:"متأسفانه برخی ها در پی این هستند که حضور روحانی در مدارس امین را با مشکلاتی مواجه کنند و حوزه هراسی و روحانی هراسی را در بین نیروهای فرهنگی به وجود آورند و این شائبه را ایجاد کنند که روحانیون با حضور خود قصد دارند مدیریت در مدارس را به دست گیرند." آقای حداد عادل که یک چهره آشنا در آموزش وپرورش ایران است نیز ضمن بیان اینکه:"وجود روحانیون در بخش های مختلف آموزش وپرورش می تواند به کلیت تعلیم وتربیت کمک کند" افزود:" این طرح دارای معایب و محاسنی است که محاسن آن بسیار بیشتر از معایب آن بوده وباید تلاش کرد تا معایب آن نیز بر طرف گردد."

در فضای مجازی ومطبوعاتی نوعی خلط مطلب پیش آمد. حضور روحانیون در مدارس در قالب طرح هایی که به امضای مسئولین می رسد ،چیز تازه ای نیست البته در دوره های دولت نهم ودهم بر حجم وتعداد این طرح ها واختصاص بودجه های ویژه افزوده شد(طرح هایی مرتبط با مهدویت،بصیرت و...).تا بحال نیز حضور روحانیون را  دانش آموزان کنجکاو ،با سردی پاسخ نگفته اند.برگزاری نماز های جماعت وطرح احکام  شرعی مبتلابه ،پاسخ به سؤالات ومسائل اعتقادی وخصوصاً طرح مطالبی که در مناسبت های ملی ومذهبی وسیاسی کشور جریان دارد ،بخشی از فعالیت های روحانیون را شامل شده است.در خبر ها هم داشته ایم که در سال تحصیلی 92-91بیش از بیست ویک هزار روحانی در بیست وشش هزار مدرسه در سراسر کشور برای برپایی نماز جماعت مشارکت نموده اند.تا اینجا با یک فعالیت عمومی مواجه هستیم که البته باید به صورت جدی مورد آسیب شناسی قرار گیرد. اما در کنار این فعالیت ها ،طرحی در شُرف اجراست که تعدادی از مدارس دولتی در قالب "مدارس امین"، نوعی وابستگی به حوزه های علمیه پیدا  کنند.این وابستگی ها در قالب تفاهم نامه هایی صورت می گیرد که مورد توافق مسئولین آموزش وپرورش ومدیریت حوزه های علمیه باشد.این مطلب  در قالب یک طرح می تواند مورد ارزیابی وآسیب شناسی قرار گیرد. اما قبل از آن نگاهی اجمالی به این تفاهم نامه خالی از فایده نخواهد بود.

این تفاهم نامه در پنج ماده و سی وپنج بند تنظیم شده است و از تاریخ امضاء(بیستم آذر 1392)به مدت دوسال اجرا می شودودر صورت توافق طرفین، قابلیت اصلاح وتمدیدمجدد را دارد. در ماده اول این تفاهم نامه از "همکاری واهتمام مشترک به امر راه اندازی وتوسعه مدارس امین وابسته به حوزه علمیه"سخن رانده شده و در بند دیگری از این ماده آمده" براساس این طرح با انتخاب(مدیریت حوزه) وتوافق(اداره کل) مدرسه دولتی به مدرسه وابسته به حوزه علمیه تبدیل می شود و (مدیریت حوزه) با استقرار روحانی ثابت در این مدارس مدیریت تربیتی مدارس را بر عهده خواهد داشت". ونیز پیش بینی شده که "تعداد مدارسی که هر سال به این طرح افزوده می شوند بر اساس ظرفیتهای اعلام شده از سوی(مدیریت حوزه) تعیین می گردد." در ماده 2 (اصول وسیاستهای حاکم بر همکاری ها) "حرکت در چهارچوب احکام دینی و مقررات نظام مقدس جمهوری اسلامی در راستای اجرای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش با محوریت ونشر اندیشه تبعیت از ولایت مطلقه فقیه"، مطرح گردیده است. در ماده 3 به تعهدات اداره کل پرداخته شده ودر بندهایی، این تعهدات شامل: تشکیل جلسات ، توجیه طرح ،تلاش برای انتخاب مدیر وکادر هماهنگ با طرح با عنایت به ظرفیتهای موجود، تعیین مکان مشخص برای روحانی بعنوان دفتر کار برای ارائه مشاوره ،پاسخگویی به سؤالات وارتباط با خانواده ها،حمایت وتأمین مالی وامکانات لازم به صورت ویژه،هماهنگی با مدیریت مدرسه برای حضور روحانی در بخشی از کلاسهای پرورشی به صورت منظم یا پنجره باز در هر پایه تحصیلی،هماهنگی لازم جهت بهره مندی معلمان از دوره های آموزشی تخصصی مدیریت حوزه،می شود. ودر ماده 5 تعهدات مدیریت حوزه علمیه شمرده شده: نظارت بر محتوای برنامه ها و فضاهای تربیتی و فرهنگی از جمله کتابخانه ها،سایت و...(نقطه چین عیناً در متن تفاهم نامه آمده است)،برگزاری دوره های آموزشی مهارتی جهت ارتقاء ورشد فکری و افزایش توانمندی معلمان،دانش آموزان واولیاء، با هماهنگی کار گروه مشترک، شرکت موثر مبلغان در اردوها وگردش های علمی مدرسه ،ارتباط مبلغان با دانش آموزان در خارج از کلاس مانند زنگ تفریح ،صبحگاه و بهره مندی از تمام ظرفیتهای موجود برای اجرای طرح تربیتی، شرکت فعال و موثر مبلغان در جلسات شورای معلمان، انجمن اولیاء ومربیان،جلسات هیئت اُمنا و جلسات تصمیم گیری در خصوص برنامه های فرهنگی وتربیتی مدرسه،البته در بندی نیز آمده که مدیریت حوزه متعهد "پرداخت حق التبلیغ مبلغان مدارس امین " است.(پایان مفاد تفاهم نامه)

 آموزش وپرورش می تواند با هر موسسه ای که در پیشبرد اهداف آموزشی وپرورشی دانش آموزان فعالیت می کند تفاهم نامه امضاء کند.اما همواره باید یک نکته اساسی را سر لوحه کارخود قرار بدهد وآن این است که به کلیت نظام تعلیم وتربیت ذی نفعانش آسیب نرسد. به عبارت دیگر علاوه بر توجه به "نتایج"، به "پیامدها "نیز دقت نماید.ساختارآموزش وپرورش ایران در حال حاضر دچار نوعی از هم گسیختگی ناشی از تحولات پی درپی وتصمیم گیریهای خلق الساعة است.تنوع مدارس از غیر دولتی بگیر تا مدارس خاص(وابسته به نهادها وموسسات،دانشگاههاو...)،که عمدتاً نظارت مسئولین بر آنها صرفاًدر مرحله تقنینی وگاهی هم حضور برای پیگیری روندهای اجرایی بعضی از دستورالعمل هاوبخشنامه های اداری در این مدارس است.بی شک فرایند فرسودۀ بخشهای اداری مناطق آموزش وپرورش توان خط دهی ونظارت قاطع بر فعالیت های آموزشی در این موسسات را ندارند.لذا در موارد زیادی فعالیت این دست از مدارس در غیبت مجریان دولتی جریان دارد، مثلا: اگر چه تابلویی در دفتر ثبت نام مدرسه نصب می شود که درجۀ  مدرسه از حیث ارائه خدمات آموزشی ومقدار شهریۀ مصوب ومبلغ کلاسهای فوق برنامه ،تقویتی...در آن به چشم می خورد،اما همه می دانیم که دریافتها عمدتاًطبق قراداد های نانوشته صورت می گیرد وگاهی هیچ تناسبی با مبلغ مصوب ندارد.این یکی از پیامدها شمرده می شود که متقاضیان را می آزارد و کنترل آن از دست مجریان دولتی خارج شده است.ونیز تا زمانی که تیغ تیز کنکور زیر گلوی فرزندان وخانواده هاست و تا وقتی که رقابت برای پُر کردن بهترین صندلی ها در بهترین دانشگاهها جریان دارد،حضور موسسات مرتبط با کنکور و فعالیت آماده سازی برای این رقابت سنگین ،مدارس را تحت الشعاع خود قرار می دهد. ما ناظر حضور  مردان وپسران جوان وابسته به موسساتی مانند قلم چی و... هستیم که بسیار پر تعداد در دبیرستانهای دخترانه سطح شهر رؤیت می شوند.همه چیز وابسته شده به توان وکنترل ودقت مدیران مدارس ... این توافقات وتفاهمات بین آموزش وپرورش وسایر موسسات و مراکز آموزشی نه تنها نیازمند تأمُل جدی در نتایج است بلکه باید به  پیامدی آنها نیز توجه داشت.

اما دخالت وحضور روحانیون در مدارس از مقوله دیگری است .در" سند تحول"آموزش وپرورش به تعامل با مراکز مذهبی ومساجداذعان دارد.اینکه پای محصلان به مساجد باز شود،اینکه ائمه جماعات مساجد در جهت تقویت بنیۀ تربیت دینی فرزندان این آب وخاک مسئولیت دارند،جای هیچ شک وشبهه ای نیست.در یک جامعه اسلامی ،خانواده ها حق دارند از امکانات مساجد در جهت تقویت اعتقادی فرزندانشان استفاده کنند ومساجد نیز باید در این زمینه اولویت ها را در نظر گیرند.اگر مدیریت مدرسه ومربیان پرورشی ومعلمان،در یک چهارچوب منسجم تربیتی برنامه ریزی نکنندو پازل بزرگ فعالیت های تربیتی را در جای مخصوص خود نچینند وهر قدمی که بر داشته می شود در توجیه وادامه برنامه های قبل وبعد نباشد،چه اتفاقی می افتد؟اینجاست که بی توجهی به پیامدها ،آسیب رسان می شود.برای مثال تعدادی روحانی با انگیزۀ خدمت به بچه ها به مدارس وارد می شوند.تا زمانی که مسئله اقامه نماز جماعت است ،مشکلی نیست ،اما وقتی مدیران به دنبال پیدا کردن پنجره خالی که البته از اول سال وموقع نوشتن برنامه درسی پیش بینی نشده به تکاپو می افتند،(البته امکان چنین پیش بینی هم کمتر وجود دارد زیرا بسیاری از این طرح ها متکی بر بودجه هایی هستند که نه در برنامه سالانه آموزش وپرورش بلکه به دنبال رایزنی های بعد از تصویب بودجه زنده می شوند)، در این حالت ،وضعیت دیدنی است،از معلمان دروس عمومی ،خواهش می کنند که این زنگ وکلاس را در اختیار روحانی مدعوّ بگذارد.بچه ها منتظر ورود معلم ...خدا خواسته یک روحانی وارد کلاس می شود .نوع چیدمان کلاس اساساً برای این فعالیت مناسب نیست، خصوصاً وقتی که روحانی فوق الذکرمی خواهد مبحثی اخلاقی یا عبادی ویا حتی اعتقادی را مطرح کند.در مدارس دولتی به علت تنوع رفتاری واخلاقی وحتی نگرشی ونبود نیروی انسانی کافی ،عمدتاً موفقیت نظام مندی بر چنین فعالیتی مترتب نیست (در نوبتهای بعدی هم فرصت ورود به آن کلاس فراهم نبوده و معمولاً سهم هر کلاس یک مرتبه در سال بیشتر نیست)این حضور اتفاقی ،کدام پازل تربیتی را تکمیل می کند ؟ اگر مسئولین بگویند در این فرصت به شبهات بچه ها پاسخ داده می شود ویا مطالبی مطرح می گردد که در ایجاد تحول در محصلان موثر بوده، کافی است سری به مدارس بزنند و با یک بررسی اجمالی ببینند که چگونه بعضی از این برنامه ها، مدرسه را از روال طبیعی وروز مره خود خارج می کند که پیامد هایش به نتایج ضعیفش نمی ارزد.مگر آنکه از تابستان، چنین کلاسهایی پیش بینی شده ودر جدول برنامه های درسی گنجانیده شوند. البته ورود روحانیون به اتاق های هوشمند مدارس(اتاق هایی که به یک دستگاه رایانه و ویدئو پرژکتور مجهزند) نیز خود یک ابتکار دیگری است. دانش آموزان از دیدن این برنامه ها وشنیدن توضیحات روحانی مجری طرح یقیناً بهره مند می شوند،مسئولین آموزش وپرورش و حتی مدیران مدارس محلی چقدر در تولید این محتواها دخالت دارند؟ این تولیدات پاسخگوی کدام بخش از معضلات تربیتی است؟چون نقشه کاملی در دست مجریان تربیتی مدارس نیست (این در حالی است که کتابخانه های مدارس ،آزمایشگاهها و...فاقد یک فعالیت هدفمند ومنسجم هستند).حتی گاهی بخش زیادی از معلمان وحتی کادر مدرسه خبری از پشت در بسته این کلاسها ندارند ونمی توانند در باره این طرح هااظهار نظر کنند.از دید مدیران مدارس این برنامه ها فرصتی برای پر کردن وقتهای خالی محصلان شمرده می شود(حتی مدیری به روحانی مدعو گفته بود اگر روزی معلمی نیامد ما به شما زنگ می زنیم برای کلاس مورد نظر تشریف بیاورید!).وکسی متعاقب آن پیگیری نمی کند که تا چه میزان این فعالیتها تأثیر گذار بوده است. به نظر می آید درست اجرا نشدن این طرحها و درست جا نیفتادن این طرحها در برنامه های مدرسه،بزرگترین پیامد منفی را به دنبال دارد وآن بُو زده کردن طرح ها و گرفتن فرصتهای مجدد ارائه آنهاست.فرزندان ما نیازمند طرح های نظام مندی هستند که بنیادها ی تربیت دینی را در آنها مستحکم کند و آموزش وپرورش باید این رسالت سنگین را با هوشیاری به انجام برساندو ضمن حفظ استقلال واعتبار خود از همۀ ظرفیتهای موجود بهره بگیرد.اگر مرجعیت و کفایت خود را در این باره از طرف ذی نفعانش زیر سؤال ببرد یقیناًدچار خُسران  غیر قابل جبران شده است.

اما طرح "مدارس امین" ،از آنجایی که قرار است در آینده درتعداد مدارسی اجرا شود که قابلیت های متناسب این طرح را دارا باشند(دبیر ستاد همکاریهای حوزه علمیه وآموزش وپرورش ،وجود مدارس دولتی وابسته به حوزه علمیه را تکذیب کرده است).هنوز زود است که درمطرح کردن  پیامد ها و نتایج آن ،عجله کنیم،وهمه بحثهای ما در این باره، بحث ها یی در حیطۀ نظری خواهد بود .

حوزه های علمیه می توانند برای پیگیری طرحی که به تشویق محصلان دولتی برای حضور در حوزه ها می انجامد به تجارب دبیرستانهای علوم ومعارف توجه نمایند. این نوع مدارس بر مدارگزینش محصلان می گردند. از طرف دیگراراده وتقاضای محصلان وخانواده های آنها نیزبرای ادامه تحصیل در این نوع مدارس،اهمیت می یابد والبته بودجه و امکانات وتجهیزات وفضای آموزشی، نیز مطرح است . این در حالی است که هنوز بحث سرانه مدارس دولتی،امری جدی محسوب می شود. اینکه در شهر تهران مدارسی را به عنوان این طرح ،از فعالیت معمول خود خارج کنیم یک آسیب دیگری نیز متوجه آموزش وپرورش و مردم می کند .تا بحال با طرح های متنوعی که اجرا شده ،تعداد قابل توجهی از مدارس دولتی خوب و خوشنام،این امکان را از دست داده اند که علی السویه به همه متقاضیان خدمت رسانی کنند.مثلاً طرح مدارس "هیئت امنایی" بعضی ازمدارس خوب هر منطقه را ،به خود اختصاص داد وحالا این مدارس با نوعی رفتار گزینشی ونخبه گرایی و تعیین نوعی شهریه و جذب معلمان کارآمدتر وپرداخت مبلغ افزوده تر در کنار حقوق رسمی معلمان ،از سفره مدارس دولتی برخاسته اند. به این ترتیب دایره مدارس دولتی که طبق قانون بدون هیچ شرط وشروطی باید از محصلان محدوده جغرافیایی خود ثبت نام کنند ،روز به روز تنگتر می شود.در بعضی مناطق تعدادشان از انگشتان یک دست فراتر نمی رود.گویی مسئولین این نهاد بزرگ،کم کردن این نوع مدارس را بیشتر خوش می دارند.تن مجروح مدارس دولتی دیگر توان جدا کردن چند مدرسه خوب دیگر را ندارد. طرح مدارس امین می تواند طرح خوبی باشد به شرط آنکه نقطه شروع آنها تأسیسی باشد نه اینکه مدارس حاضر وآماده را از محصلان جدید (ضمن گزینش وآزمون) پر کنند ومحصلانی را که به هر دلیل نمی خواهند در چنین طرحی ادامه تحصیل دهند برانند.این طرح ،باری از دوش آموزش وپرورش در رابطه با تحول کیفی وارتقاء وضعیت فعالیت های تربیتی مدارس دولتی بر نمی دارد زیرا نوعی مدارس خاص را بر دوش آموزش وپرورش تحمیل می کند که یا باید راه استقلال مشی را طی کنند وبه مرور به نوعی دریافت شهریه از محصلان خاص خود رو بیاورند ویا در نوعی تداخل مشی به فرسایش بگرایند.حضور روحانیون زمانی می تواند موثر باشد که آموزش وپرورش در ساختار مدارس دولتی تغییرات بنیادی را به انجام برساند وتعریف راهبردی وعملیاتی از تربیت دینی ارائه نماید، تعریف جدیدی بنماید از مدرسه وفعالیت های پرورشی وتربیتی با توجه به نقشۀ راهی که در آن جایگاه تنوع نظرات ونقش نهادهای مدنی و مردم سالارانه مشخص باشد.فرسوده کردن روحانیون در طرح هایی که یا فرجام آنها مشخص نیست ویا فرصت حضور دوباره آنها را کم رنگ می کند به نفع نظام تعلیم وتربیت کشور نیست.از طرف دیگر: معلمان و دانش آموزان  وخانواده ها توقع دارند این نهاد پُر سابقه که علی رغم تمام مشکلات و گرفتاریها روی پا ایستاده،با حفظ استقلال خود نشان بدهد که کفایت تربیت فرزندان این مرز وبوم رادارد، با تمام تفاوتهای سلیقه ای واعتقادی که دارند وبا تعامُل سازنده با همۀ نهادهای متولی تعلیم وتربیت که در سند تحول به عنوان ارکان تربیت شمرده شده اند می تواند چرخش بزرگ وبنیادی را انجام دهد.قدر زحمات مدیران ومربیان ومعلمان وخصوصاً انجمن های اولیاء را می داند وقادر است رسالت خود را با کفایت به انجام برساند.

 

توضیحات:

(1)مدیر حوزه های علمیه بوشهر(حجة الاسلام خدری):حضور روحانیون در آموزش وپرورش یک امر ضروری است ،امری که از زمان طاغوت بوده و حال آنکه نظام مقدس جمهوری اسلامی روی کار است این حضور باید رنگ بیشتری به خود گیرد.]به نقل از خبرگزاری فرهنگ[

(2)سند تحول بنیادین آموزش وپرورش،صفحه 21(راهکار 4-2)

آیا زنگ آغاز دبیرستان ها باید دیرتر به صدا درآید؟

                            

                                                  اِرین کوریتس

                                         برگردان : مهدی بهلولی

 دانش آموزان دبیرستانی،اغلب،پیش از دانش آموزان کم سن و سال تر،در کلاس درس حضور می یابند اما پژوهش نشان می دهد که آنها از آغاز دیرتر،سود می برند.

 در منطقه 1 آموزشی ناحیه لارمی [مترجم : شهر و ناحیه ای از ایالت کم جمعیت وایومینگ آمریکا با مرکزیت شهر "شاین"،با جمعیتی نزدیک به سی هزار نفر]،دبیرستان ها در 7:45 صبح و در منطقه 2 در 7:50 تا 8 صبح،آغاز به کار می کنند. برخی مدرسه ها همچنین برنامه هایی همانند "ساعت صفر" پیش دبستانی دارند که زودتر از این آغاز می شوند. سام میریچ،مدیر دبیرستان شرقی شاین،گفت ساعت صفر،به مدرسه ها اجازه می دهد تا از امکاناتی همچون آزمایشگاه های علمی،بهره بیشتری بگیرند. اما برخی پژوهشگران می گویند که ساعت 8:30 یا حتی 9 صبح،برای نوجوانان،زمان بهتری خواهد بود تا روز آموزشی شان را آغاز کنند. برابر اطلاعات بنیاد غیرانتفاعی ملی خواب،دیرتر آغاز شدن دبیرستان ها،به الگوهای زیستی دانش آموزان بزرگتر،بهتر پاسخ می گوید و می تواند به آنها اجازه خواب بیشتری دهد.

پژوهش

دکتر کن ایبر،استاد پزشکی دانشگاه مینه سوتا[مترجم : یکی از دانشگاه های معتبر آمریکا،از نظر دانشجو ششمین دانشگاه بزرگ آمریکا،واقع در ایالت مینه سوتا] و سرپرست پزشکی برنامه پزشکی خواب،گفت دانش آموزانی که به طور منظم،بیشتر می خوابند،برای انجام کار بهتر در کلاس درس آمادگی بیشتری دارند،کمتر با خودروها تصادف می کنند،روحیه و حالت های پایدار و مثبت تری از خود نشان می دهند،و در کارهای ورزشی بهتر عمل می کنند. او گفت : "بزرگ ترین دشواریی که ما گرفتار آن هستیم ارزش ندادن به خواب است. هنگامی که شما به اندازه ی کافی نمی خوابید مغزتان ضعیف می شود. این حالت را می توان با مست بودن مقایسه کرد. دیرتر آغاز کردن دبیرستان،به الگوهای زیست شناسی خواب نوجوانان،بهتر پاسخ می دهد. مساله البته نوجوانان هستند و نه بچه های دبستانی. نوجوانان در هر فرهنگی،گرایش به این دارند که دیرتر از خواب بیدار شوند و دیرتر به رختخواب بروند. این مسآله به زیست شناسی آنها برمی گردد. حتی در میان بسیاری از حیوانات هم همین گونه است. پزشکان و پژوهشگران دانشگاه مینه سوتا به همراه برخی دیگر،پیرامون 20 سال است که اثرات آغاز دیرهنگام تر مدرسه را بر نوجوانان بررسی و پژوهش کرده اند. قانع کننده ترین دلیل این است که هنگامی که شما به کشورهایی نگاه می کنید که آغاز مدرسه را به تآخیر انداخته اند گام به سوی عملکرد بهتر برداشته اند. گرچه میزان خوابی که یک دانش آموز نیاز دارد چه بسا با دیگری فرق کند،اما میانگین آن،هشت یا نه ساعت است. ما باید نگرش عمومی به خواب را تغییر دهیم. خواب،مغز شما را دگرگون می کند و باعث می شود که بهتر کار کند."

مدرسه ها

مدیران می گویند که در منطقه های آموزشی ناحیه لارمی،گفت و گوی تازه ای درباره ی زمان آغاز مدرسه ها،در نگرفته است،با این رو بیشتر آنها گفتند که پیش از این درباره ی این موضوع،چیزهایی شنیده اند.

 فیل تامسون،مدیر دبیرستان جنوبی شاین،گفت : "من دانش آموزانی داشته ام که ساعت 7:45 آغاز مدرسه،برای شان سخت بود اما این،درست،یکی از آن چیزهایی است که شما باید با آن هماهنگ شوید. بستگی به بچه ها دارد. برخی از آنها،زودتر هماهنگ می شوند."

 چند تن از مدیران دیگر هم همانند تامسون گفتند که این مسآله را ندیده اند که دانش آموزان خسته و نیمه بیدار،به مدرسه بیایند. جری بکینگ،مدیر دبیرستان برنز جونیور و سنیور،گفت : "ببینید بیشتر دانش آموزان،تا برسند به مدرسه،15 تا 30 دقیقه در اتوبوس اند پس زمانی که به مدرسه می رسند،بیدار هستند." مدیران و آموزشگران در LCSD2[منطقه 2 آموزشی لینکلن] گفتند برخی از دانش آموزانشان،پیش از مدرسه،حتی کارهای روزمره کشاورزی انجام می دهند. تاد سویتر،مدیر دبیرستان بلوفس جونیور و سنیور،گفت : "ما بچه هایی داریم که خانواده هایشان مزرعه دار هستند و با انجام کارهای روزمره کشاورزی از خواب برمی خیزند." شماری از آموزگاران هم گفتند که دانش آموزان در بعدازظهرها،زودتر خسته تر می شوند. کندرا رودر،آموزگار علوم پین بلوفس،گفت : "شاگردان من،صبح ها،برای انجام کارهایشان،آماده ترند تا پس از ناهار." آموزگاران دیگری هم گفتند آنها مطمئن نیستند که دیرتر آغاز شدن مدرسه،به هوشیاری بیشتر کمک کند. جین وین گیت،آموزگار ریاضی دبیرستان جنوبی گفت : "کلاس صبح،مشکلی نیست. چه بسا بچه ای خواب آلود باشد اما ما بچه های زیادی داریم که کار می کنند و کمابیش تا دیر وقت هم کار می کنند. اما مهم تر این است که بچه ها بعد از ظهرها خسته می شوند. آنها یک روز آموزشی داشته اند و ساعت پایانی،ساعت دشواری برای یادگیری است."

 با این همه،مایک هلنبولت،مدیر دبیرستان تریوف در شاین،گفت : "تفاوت آشکاری میان دانش آموزان دوره ی نخست و دوره ی دوم وجود دارد. دانش آموزان در دوره نخست،خیلی آرام ترند تا دوره دوم،که بسیار پرجنب و جوش تر می باشند. شمار زیادی از دانش آموزان،هم تمام وقت کار می کنند و هم تمام وقت به مدرسه می روند. انگار روز بیشتر بچه های ما،26 ساعته است. با این رو،هر زمان آغازی هم که پیشنهاد شود باز هم احتمال دارد که برخی از دانش آموزان،خواهان زمان دیرتری باشند. بچه ها خواب را دوست دارند." هلنبولت گفت که مدرسه او بر آن بوده که تا اندازه ای زمان آغاز را با شمار کمی از دانش آموزان هماهنگ سازد. گاه گاهی هم دانش آموزان از کلاس زنگ نخست،معاف بوده اند چرا که آن زنگ،باعث می شد که آنها روفوزه بشوند : " ما بچه ای داشتیم که سه ترم پیاپی افتاد به خاطر این که نمی توانست به زنگ نخست برسد. ما به او گفتیم که زنگ نخست نیاید. بیشتر دانش آموزان مشکلی ندارند اما شمار کمی اینگونه اند." او گفت در مدرسه آنها برخی کلاس ها پس از پایان روز معمول برگزار می شود.  

چالش ها     

 بسیاری از آموزگاران و مدیران گفتند که درباره ی چالش زمان های آغاز مدرسه،چیزهایی شنیده اند. اما گفتند مطمئن نیستند که دلیل های دگرگون کردن این زمان،بر دشواری های عوض کردن،چیره شوند. جک کوزورت،مدیر LCSD2 گفت که به عقب کشاندن ساعت های دبیرستان،همچنین می تواند دشوارهایی برای برنامه ریزی امکانات و کارهای پس از مدرسه پدید آورد. داشتن دانش آموزانی که دیرتر مدرسه را آغاز می کنند چه بسا با برنامه کاری پدر- مادر،یا  رها کردن دانش آموزان بدون سرپرست،هماهنگ نباشد. بکینگ گفت : "در منطقه ما،بیشتر بچه های ما،با اتوبوس به مدرسه می آیند و پدر- مادرشان،کار خود را در ساعت 8 صبح آغاز می کنند. اگر ما مدرسه را دیرتر آغاز کنیم بچه ها مدت زمانی تنها در خانه رها می شوند." او گفت اتوبوس های دبیرستان ها،با نظام دبستان ها گره خورده است. دانش آموزان دبستانی پیش از دانش آموزان بزرگتر به خواب می روند اما در همان اتوبوس ها سوار می شوند."

برخی دیگر گفتند که به نظر آنها،تغییر چه بسا تنها زمان مشکلاتی را تغییر دهد که هم اکنون مدرسه ها و دانش آموزان با آنها درگیرند. وین گیت گفت : "دگرگونی هایی هست که ما می توانیم انجام دهیم اما بایستی سنجیده گام برداریم. چه خوب است مطمئن شویم دگرگونی های هوشمندانه ای را داریم انجام می دهیم که دلیل های استواری پشت آنهاست."

 راه حل های ممکن   

پاملا شی سرپرست منطقه 1 آموزشی ناحیه تتون گفت : "بسیاری از دشواره ها و پیچیدگی هایی که با برگزاری دیرتر ِ زمان آغاز دبیرستان ها گره خورده اند،می توانند مدیریت شوند. منطقه ی آموزشی هل جکسون،در دومین سال دوره ی سه ساله ی دیرتر آغاز کردن مدرسه هاست. هشیار بودن بچه ها در مدرسه،در فرآیند رشد،پرورش و دوری از افسردگی شان،مهم است. اینها چیزهای کمی نیست.  هنگامی که این منطقه، برنامه کاری اش را تنظیم کرد تا دبیرستان ها و مدرسه های راهنمایی در 8:50 آغاز شوند،در برنامه دبستان ها،تنها تغییر ناچیزی پدید آمد. کلاس های نخست دبیرستان ها در 8 صبح آغاز شدند،اما همین هم پیرامون 40 دقیقه،دیرتر از زمان آغاز نظم پیشین بود. کلاس های نخست باید به نیازهای درسی دانش آموزانی پاسخ دهد که یا کار پس از مدرسه دارند یا عضوی از تیم اسکی مدرسه اند. ما با باشگاه هاکی و اسکی نشستی داشتیم تا ببینم دیر آغاز کردن مدرسه ها چه اثری دارد و با چه راهی می توان به کارهای پس از مدرسه پرداخت،و شیوه ی حل دشواری های آن را با جامعه بررسی کردیم. هیچ راه حلی بدون کاستی نبود. اما جالب این که هم اینک،برنامه تازه،به خوبی پذیرفته شده است. اکنون این منطقه،بخشی از پژوهش بررسی موضوع هایی همچون غیبت ها و دانسته های مدرسه ای است. آنها هنوز دارند کار می کنند تا برای آسان تر پیش رفتن،بسیاری از امکانات را به کار گیرند. دل نگرانی هایی وجود دارد که در واقع پیرامون ورزش ها،به ویژه شنا و اسکی،شکل گرفته است. اما بچه ها به نظر می رسد که هنوز هم می توانند همان اندازه از کار ورزشی را داشته باشند. این دگرگونی،همچنین زمان مشترکی پدید آورده برای آموزگاران،تا پیش از آغاز کلاس ها،به برنامه ریزی بپردازند. از زمان زیرنظر نبودن احتمالی پس از مدرسه ی دانش آموزان هم کاسته است. ما بچه ها را در 2:30 بیرون می فرستادیم. که زمان مرده ی زیادی داشتند. اما هم اینک ساعت 4 به خانه می روند. این امر،برای بچه ای که چه بسا درگیر کارهایش نمی شود تفاوت زیادی دارد."

 ایبر گفت : "پژوهش های دانشگاه مینه سوتا،همچنین درگیر کمک به منطقه هایی شده  که این طرح را به اجرا درمی آورند تا در حل دردسرهای دگرگونی زمان آغاز،به آنها کمک نمایند. ما می دانیم این دگرگونی،کار پر از دردسری است اما این به معنای نبود راه حل ها نیست. به معنای این است که شما باید نوآور و آفرینشگر باشید."

 http://www.wyomingnews.com/articles/2013/11/09/news/19local_11-09-13.txt