مدارس و کتابخانه های فراموش شده

 

عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،24/8/91

 در جامعه ای که معجزه پیامبرش "کتاب" ونام این کتاب "قرآن = خواندنی " ونخستین پیامش "بخوان"و ستایش از پروردگارش این است که " با قلم تعلیم می دهد" . جایگاه کتاب و کتابخوانی چگونه است؟ هر چند ممکن است سرمان را با رجز خوانی اینکه "رستم یلی بود در سیستان" گرم کنیم،اما این شیوه، دردی از ما دواء نمی کند. وقتی در عمل، سهم ما ازسرانه ی مطالعه و کتابخوانی،آنقدر ناچیز است که کالعدم محسوب می شود. گاهی لازم است از معرکه ها فاصله بگیریم و وضعیت موجود را بررسی کنیم و هفته کتاب،فرصت با ارزش این مساله است.  قبل از هر سخنی باید فهرستی از کارهایی را که در این راستا انجام گرفته از نظر بگذرانیم. ما هر ساله در اردیبهشت ، نمایشگاه کتاب را داریم . در گوشه و کنار نمایشگاههای تخصصی و دانشگاهی را داریم . هر ساله به همت شهرداری نمایشگاه "یار مهربان " را داریم که با هدف اهد ای کتاب به کتابخانه های مراکز آموزشی و کتابخانه های عمومی صورت می گیرد که به نوبه ی خود ،کاری ارزشمند است . در صدا وسیما ودر شبکه های مختلف علاوه بر بازتاب گسترده این رویدادهای فرهنگی ، بخشی از فعالیت ها اختصاص دارد به معرفی کتاب و برگزاری مسابقات پیامکی و غیر آن .در مجلات و روزنامه ها نیز به فراخور حال و مقال ، معرفی کتاب و نقد و بررسی آنها نیز صورت می گیرد. گاهی نیز جلسات نقد کتاب را هم بر گذار می کنیم. شاید موارد دیگری هم باشد که به خاطر اختصار از نقل آنها معذوریم. به فعالیت های بر شمرده در بالا نیز انتقاداتی نه از باب موضوعیت وضرورت آنها بله از جهت نحوه اجرایشان وارد است . فی المثل نمایشگاه سالانه کتاب در فضای خفه ی ازدحام، بخش زیادی از کارکردهای اصیل یک نمایشگاه کتاب را از دست داده ایم .نمایشگاه یار مهربان در انبوهه ای از جور کردن کتاب به اندازه کوپن و بن کتاب اهدایی و توسط کسانی که بعضا ً شناخت دقیقی از نیاز های آموزشگاهی وکتابخانه ای ندارند و شکار موسسات چاپ و توزیع تست و کمک درسی می شوند، ابتر می گردد. وچون ازطرف  یک پشتیبان مطلع به پیامدها و نتایج ،این فعالیت ارزنده  رسیدگی نمی شود ،  تاثیر  بارزی  بر وضعیت کتابخوانی در مراکز آموزشی به جا نمی گذارد. برای آنکه از این بحث نتیجه بهتری عایدمان شود ، نقطه ثقل بحث را به مدارس متوجه می نمایم. نمی دانم چه موقع مسوولین عالی مقام آموزش و پرورش عنایتی به وضعیت کتابخانه های مدارس می نمایند؟ لابد وقتی که تمام مشکلات ساختاری این دستگاه بزرگ را حل کردند!

 از وقتی که از  حضور نیم بند کتابداران مدارس محروم شدیم و این عزیزان یا در کلاسهای خالی دبستانها و یا به عنوان دفتر دار ( ببخشید : معاون اجرایی) مشغولیت یافتند ،یک سنگر مهم خالی ماند . حتماً بزرگانی که به این جابجایی رضایت دادند، توجیهی برای کتاب خوانان کودک و نو جوان دارند که شنیدنی خواهد بود. شاید هم(محرمانه) مسولیت کتاب و کتابخوانی درشرح وظایف مدارس نیست و ما معلمان نمی دانیم . لازم به ذکر است که در این رابطه با موقعیت های مختلفی رو برو هستیم . مدارس غیر دولتی پر آوازه  با دانش آموز فراوان  که ممکن است در  زمینه کتابخوانی و رونق کتابخانه ها  فعالیت هایی داشته باشند که البته بخش بسیار اندکی از محصلان را پوشش می دهند ومدارس دولتی با پیشینه های چندین ساله که از کتابخانه های غنی بر خوردار هستند. که البته با تغییراتی که در این سالها انجام گرفت ، بیشتر از همه ی بخشها ، کتابخانه های این مدارس لطمه خورد . فی المثل در جریان ادغام پیش دانشگاهی ها با دبیرستانها ، برای آماده کردن کلاس برای ورودی ها ی جدید ، با محدودیت در اتاق برای کلاس درس ، کتابخانه ها لطمه خورد ویا در دبستانها ، آماده سازی برای کلاس ششم ، باز هم کتابخانه ها مورد بی مهری قرار گرفتند.به طوری که کمتر کتابخانه ای در مدارس شکل وظاهر ی موجه دارندوبسیاری هم فقط قفسه ای از کتاب دارند. حذف کتابداران ضربه مرگبار را قبلا وارد کرده بود.

  مربیان پرورشی دیروز و معاونان پرورشی امروز سعی کرده اند با توصیه های مسولین با سپردن اداره کتابخانه ها به محصلان چرخ کتابخانه مدرسه را بگردانند. اما در گذر زمان به خاطر تخصصی بودن این فعالیت ، کار کرد های موثر ی بروز نکرده است.   پچه ها نیازمند راهنمایی و هدایت هستند. وکتابخانه ها واحد های آموزش غیر مستقیم و زمینه ساز ند که اگر بی هدف فقط باز باشند وکتابی به امانت بدهند ، نمی توانند تاثیر به سزایی به جا بگذارند . خصوصا حضور فرا گیر فضاهای مجاز ی در خلوت محصلان ، وناکارآمدی کتابخانه ها ، فاصله با مطالعه ی هدفمند و موثر را بسیار کاهش داده است. برای من و همکارانم بسیار درد آور است که وقتی از کم و کیف کتابخوانی محصلان جستجو می کنیم ، متوجه می شویم تعداد صفحات کتاب های خوانده شده در کل دانش آموزان کلاس به تعداد انگشتان دو دست نمی رسد . تاسف بار است که محصلان اظهار می دارند که کتابخانه مدرسه کتاب مناسب سن آنها ندارد. واز  طبقه بندی کتابها بیش از دو دهه می گذرد. و کتابهای اهدایی در طی این سالها یا کتاب کمک درسی بوده که از حیز انتفاء خارج شده اند ویا کتابهایی بوده که طبقه بندی دیویی نشده و پیدا کردن یک کتاب بسیارتصادفی است .

 مسابقات کتابخوانی نیز عمدتا متوجه کتابی بوده که به تعداد از طرف موسسه ای به صورت جهت دار در اختیار مدرسه قرار گرفته است . قصد سیاه نمایی ندارم ،اما حقیقتا موضوع تحقیق و پژوهش وکتابخوانی در مدارس قربانی برنامه ریزی هایی شده که در غیبت این واحد فرهنگی مهم در مدارس انجام گرفته است .بیاییدبخاطرفرزندانمان این گلستان خاموش را  از زنگار بی مهری زمان بپیراییم.               

ادامه مطلب ...

دو فراز از تلاش های صنفی آموزگاران

  

مهدی بهلولی

 از سرآغاز جنبش مشروطه تاکنون،بیش از یک سده می گذرد،سده ای آکنده از تلاش ها و پویش های کامیاب و ناکام  قشرهای گوناگون جامعه. کوشش هایی برای دستیابی به حقوق اجتماعی،سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و ... که گاه در جنبش ِ اجتماعی فراگیر و گسترده ای جمع گردیده و نمود یافته،و گاه در چارچوب های تنگ تر قومی،مذهبی،سندیکایی و  صنفی به انجام رسیده اند. گرچه در این صد سال،کمابیش همه ی قشرهای گوناگون اجتماعی نقش آفرین بوده اند اما این را هم نمی توان انکار نمود که نقش برخی،بیشتر از دیگران بوده است. اما چنین می نماید که تلاش و مبارزه ی بعضی از گروه های اجتماعی نیز،آنچنان که باید و شاید،دیده نشده است. آموزگاران،و کوشش ها و پیکار صنفی شان در صد سال گذشته- البته با همه ی افت و خیزهایش- از آن دست تلاش های است که چندان نگریسته و وارسی نشده است. گویا متآسفانه  همانگونه که اندیشیدن درباره ی آموزش و پرورش،هنوز هم در دستور کار روشنفکران و اندیشه وران ایرانی قرار نگرفته،به نزد تاریخ نگاران و تاریخ پژوهان نیز،پی گیری و بررسی تاریخ آموزش و پرورش،و پرداختن به کوشش های فرهنگیان- برای دست یافتن به وضعیت معیشتی درخور،و آموزش و پرورش پویا و کارآمد- چندان اهمیتی نداشته و هنوز هم ندارد. کتاب های تاریخ آموزش و پرورش ایران هم،که بیشتر در دانشگاه های تدریس می شوند،بر دگرگونی های رسمی آموزش تمرکز دارند و از تلاش های صنفی و کوشش های فرهنگیان،سخن چندانی به میان نمی آورند. به راستی که جای خالی منابع تاریخی- پژوهشی فراگیر،در پهنه ی آموزش و پرورش گذشته و نوین ایران،سخت احساس می شود.

 اما در تاریخ اعتراض های صنفی فرهنگیان،گردهمایی سال 1340 آنها روبروی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان،که با رخداد تلخ کشته شدن دکتر ابوالحسن خانعلی همراه بوده،از دیگر اعتراض ها و تلاش های پیش از انقلاب آنها،بیشتر معروف گشته؛از همین رو من در این نوشته به همین اشاره ی کوتاه به این رخداد بسنده می کنم و به سراغ دو رویداد دیگر می روم که کمتر از آن سخنی به میان می آید.

  نخستین اعتراض صنفی  فرهنگیان در پس از مشروطیت،گویا به سال 1300 شمسی برمی گردد.  در کتاب "شوق یک خیز بلند، نخستین اتحادیههای کارگری در ایران 1285-1320"،جلیل محمودی،ناصر سعیدی، نشر قطره،چنین آمده است : { در زمان صدارت قوام السلطنه، معلمان مدارس دولتی که شش ماه حقوق ِآنان پرداخت نشده بود،بیانیهای در اعتراض به این امر منتشر کردند و در دی ماه 1300 وارد اعتصاب شدند. آموزگاران نیز چندین بار از عدم پرداخت حقوق خود شکایت کرده و یک بار هم اعتصاب کرده بودند. آن اعتصاب نیز به نوبهی خود دارای اهمیت بود.معلمان مدت ده روز تعطیل کرده و در مسجد سپهسالار تحصن نمودند... اما اعتصاب دی ماه باشکوه و پرحرارتتر بود. مدت 22 روز ادامه داشت و به یک نمایش سیاسی علیه حکومت تبدیل شد. گرمای اعتصاب هیجان عمومی درتهران را به اوج رساند. محصلین به اجتماعات پیوستند و از معلمین خود حمایت کردند. روز 5شنبه 21دی ماه 1300 عدهای از دانش آموزان ِمدارس ابتدایی و متوسطه تهران تظاهرات کردند. آنها با پرچم سیاه رنگی که عبارتِ "احتضار معارف" بر آن نقش بسته بود، در میدان توپخانه گرد هم آمدند و فریادهای "زنده باد معارف" و یا "یا مرگ یا معارف" سر دادند. آژانها با مشت و چوب و شمشیر به صفوف ِدانش آموزان تاختند و آنان را مضروب ساخته از میان آنان دو تن را به کلانتری بردند. اما سرکوب ارادهی محصلین را درهم نشکست. عقب ننشستند و به تظاهرات ادامه دادند.

 در مجلس شورای ملی جایی که قرار بود از منافع ِمردم دفاع شود، سردار معظم خراسانی(تیمورتاش بعدی) به معلمان اهانت کرد و گفت:" من استخوان پوسیدهی یک سرباز را با بیست معلم عوض نمیکنم." روزنامهی حقیقت ضمن افسوس از این واقعیت دردناک که هنوز هم کسانی که تا دیروز سند فروختن ایران را امضا میکردند، برمقدرات جامعه حاکمند، در پاسخ به تیمورتاش نوشت:" ما استخوان پوسیدهی یک معلم را به صد نفر امثال سرکار نمیفروشیم."

…. تحصنها،اجتماعات وراهپیماییهای متعدد کابینهی قوام را که از قبل متزلزلتر بود، ضعیفتر کرد. در 30 دی ماه 1300 حکومت سقوط کرد. سرانجام با پرداخت بخشی از حقوقهای عقب افتاده و قول پرداخت مابقی،کلاسهای درس برپا شد و معلمان موقتا سرکار خود بازگشتند.}

 اما رویداد دیگری که شاید بتوان گفت که یکی از حلقه های مفقوده میان اعتراض های فرهنگیان در سال 1300 و کشته شدن دکتر خانعلی در 1340 می باشد و سراسر به فراموشی سپرده شده،تلاش های صنفی آموزگاران در دهه ی بیست و آغاز دهه ی سی می باشد. چندی پیش یکی از دوستان و همکاران اهل اندیشه ام،کتابی به من داد به نام "جریان مشروح نخستین کنفرانس کشوری آموزگاران ایران" که از سوی"سازمان مرکزی آموزگاران ایران"،در نزدیک به شصت سال پیش،یعنی پیرامون سال 31 در 101 صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب شرح سخنان نمایندگان معلمان سراسر کشور است در کنفرانس فروردین ماه سال 31. دویست تن از آموزگاران دبستان،دبیرستان و دانشسراهای هفتاد شهر کشور،در یک گردهمایی سه روزه در تهران،گرد هم آمدند تا به شرح تنگناها و نارسایی های معیشتی و آموزشی شهرستان خود بپردازند. "جامعه فارغ التحصیلان دانشسراهای ایران" که در سال 1321 نخستین اساسنامه خود را تدوین نمود،پیشگام و پیشنهاددهنده ی برگزاری این کنفرانس بوده است. گردهمایی از صبح روز سوم فروردین 1331،در تهران،خیابان سعدی،کمی بالاتر از شرکت بیمه،کوچه بدایعی،محل اتحادیه کارمندان وزارت دارایی- دبیرخانه جامعه فارغ التحصیلان آغاز گردید  و در 4 بامداد ششم فروردین و با یک شب نشینی به پایان رسید. بیشتر این نمایندگان از سوی تشکل هایی،با پیشینه دو- سه سال کار صنفی در شهرستان ها،برگزیده شدند و به تهران اعزام گردیدند. گردهمایی افزون بر آشنایی نمایندگان آموزگاران با هم و شنیدن سخنان و دیدگاه های یکدیگر،به صدور چهار قطعنامه درباره ی "مسائل اقتصادی آموزگاران،وضع مدارس و برنامه ها،تشکیل و تقویت اتحادیه های صنفی معلمین،و نحوه انتقال و انتظار خدمت" انجامید.

 این کتاب،تااندازه ای بر شرایط فرهنگی– آموزشی و چگونگی آموزش و پرورش دهه ی بیست ایران پرتویی روشنایی بخش می افکند. همچنین اگر به این نکته توجه کنیم– آنگونه که در بالا هم آمد- که درباره ی تلاش ها و مبارزه های فرهنگیان در یک صد سال گذشته،منابع مستند،بسیار اندک شمارند،اهمیت این کتاب،که گزارشی دست اول از آموزش و پرورش زمان خود است،آشکارتر خواهد شد. با وجود این کتاب،روشن می شود که در دهه ی بیست،برخی آموزگاران در پی تلاش های خود در راستای دستیابی به حقوق شان،روی به تشکیل اتحادیه آورده اند.  در بخشی از کتاب،نماینده ی هیآت مدیره ی جامعه فارغ التحصیلان دانشسراهای ایران،گزارش خود را این گونه آغاز می کند : "وضع رقت بار معلمین و فشار طاقت فرسایی که از طرف اولیای امور نسبت به این صنف شریف و زحمتکش به عمل می آید معلمین بیدار دل را بر آن داشت که برای دفاع از منافع صنفی خویش،گردهم جمع آیند و پایه های جامعه صنفی را بنا نهند،در مهرماه 1321 اولین اساسنامه جامعه تدوین گردیده،هسته کوچکی برای مبارزه پردامنه آینده پدید آمد...از کارهای مهم جامعه[فارغ التحصیلان دانشسراهای ایران]انتشار مرتب روزنامه "فرهنگیان" ارکان جامعه فارغ التحصیلان و زبان حقگوی همه معلمین می باشد؛روزنامه فرهنگیان که مظهر افکار و نشانه اراده فرهنگیان سراسر کشور است،منظما همه هفته منتشر شد و بنحو شایسته ای بین قشرهای معلمین،نفوذ و توسعه یافت... امروز در عده زیادی از شهرستان های ایران،مشعل فروزان اتحادیه و جامعه معلمین می درخشد و تمام آن ها با جامعه ما،در تماس نزدیکند و درهمه جا و در همه حال از اقدامات جامعه تهران پشتیبانی می نمایند...جامعه ما در طول مبارزات ده ساله خود علیه فسادها،تباهی ها و کارشکنی های فرهنگی نمایان،مبارزه ثمربخشی را دنبال نمود... جامعه ما در دفاع از معلمین،همواره مانند کوهی استوار در مقابل بادهای موسمی استوار ماند و همه توطئه ها را برملا ساخت. در زمینه پرداخت حقوق معلمین جدید الاستخدام،جامعه ما نقش مهمی را ایفا کرد. با دقت خاص بودجه مربوطه را تآمین نمود و با دنبال کردن بلاانقطاع کار،احکام همکاران را به دستشان داد. سرانجام با مراجعه مکرر،حقوق این دسته از همکاران ما که شش ماه تمام بدون دریافت دیناری کار می کردند،وصول گردید."

 با این که فضای کلی چیره بر این گردهمایی- آن گونه که در سخنان آموزگاران بازتاب یافته- بیشتر بر سه جنبه ی انتقاد از کمبودهای اقتصادی- معیشتی زندگی دانش آموزان و آموزگاران،فضاهای آموزشی نامناسب،و برخوردهای امنیتی با آموزگاران فعال،متمرکز است اما از دیگر سویه های آموزش نیز غفلت نشده است. در یکی از قطعنامه های این گردهمایی می خوانیم : "تعویض برنامه های تحصیلی(استعماری) فعلی که به صورت غلط و مرتجعانه ای اقتباس و تنظیم شده است و برآورنده احتیاجات اجتماعی کنونی نیست و ذهن دانش آموزان را از یک مشت محفوظات غیرضروری و احیانا تخدیرآمیز پرمی کنند و تنظیم برنامه ای که با پیشرفت دانش فعلی بشری مطابقت داشته باشد و دانش آموزان را مردان کار و عمل و اهل ابتکار و صاحب هنر بار بیاورد.... اضافه ساختن بودجه فرهنگی به منظور تعمیم فرهنگ از راه تقلیل بودجه های تسلیحاتی و جنگی و از محل سایر هزینه های غیر ضروری دیگر."   گرچه متن کتاب بسیار خواندنی و ارزنده است اما بگذارید این نوشته را با بخش هایی از متن سخنان هیآت نمایندگی آموزگاران اراک در این گردهمایی به پایان ببرم که نشانی است از نگرش آموزگاران آگاه دهه ی سی : "فرهنگیان شرافتمند،خواهران و برداران عزیز،تقاضا دارم سلام های گرم و آتشین فرهنگیان آزاده اراک را قبول فرمایید. معلمین محروم اراک به ما مآموریت داده اند که تبریکات و درودهای فراوان آنها را به مناسبت تشکیل نخستین کنفرانس کشوری آموزگاران به جامعه مرکزی فارغ التحصیلان تقدیم نماییم... روسای فرهنگ اراک،سال هاست که با مکر و حیله و نیرنگ و فشار شدید،و به هر بهانه ای از تجمع و وحدت معلمین جلوگیری نموده و [چون] از آن ها هراس دارند،سعی می کنند که بین این قدرت فشرده شکافی ایجاد کنند و جمله معروف "تفرقه بینداز و سروری کن" را که قرن ها شیوه استعمار گران بوده است اجرا نموده تا یک چندی به مسند ریاست تکیه زنند...نهضت های فرهنگی اراک،غالبآ به دست روسای فرهنگ متلاشی و از بین رفته است... برای از بین بردن این ناروایی ها،باید به مبارزه مقدس خود ادامه دهیم،مبارزات دسته جمعی ما ضامن پیروزی و موفقیت ماست... بنابراین هماهنگ و متحد برای دفاع از حقوق معلمین و جلوگیری از حق کشی ها و برای ایجاد فرهنگ مترقی بپاخیزیم و پیش برویم و مبارزه کنیم."   

 

 

      

ادامه مطلب ...

نقش آموزگاران در دشواری های ساختار 6-3-3

 

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه ی آرمان،20/8/91    

  "... معلمان باید خودشان را با این نیاز بچه ها هماهنگ کنند و برای تدریس فقط منتظر کامپیوتر نمانند. وقتی در نظام آموزشی کشور صحبت از تحول می شود این تحول فقط شامل کتاب های درسی نمی شود،بلکه معلمان را هم در بر می گیرد،به این معنی که آنها به جای این که منتظر باشند همه چیز مطابق آموخته های قبلی آنها پیش برود این بار خودشان را با تغییر منطبق کنند" این سخنان چند روز پیش فاطمه قربان- معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش- در گفت و گو با روزنامه جام جم است. وی این سخنان را در پاسخ به پرسش های خبرنگار درباره ی ریشه ی دشواری های پیش آمده در اجرای ساختار 6-3-3 و سال ششم دبستان و خرده های آموزگاران این پایه گفته است.

      تراکم دانش آموزان در دبستان و پایه ی ششم،نبود امکانات درخور و فضای مورد نیاز برای برخی درس های تازه مانند "تفکر و پژوهش" و "کار و فن آوری"،نا آشنایی و کم آشنایی بسیاری از آموزگاران با درون مایه های آموزشی این پایه،ناکافی و ناکارآمدی کلاس های ضمن خدمت، کندی پیشرفت فرآیند آموزش در این پایه به شکلی که برخی از درس ها پس از بیش از یک ماه،پانزده تا بیست صفحه پیش رفته اند،بی برنامگی برخی آموزگاران در برخی از درس ها مانند"کار و فن آوری- به گونه ای که از زمان کلاس آن برای پیشبرد درسی مانند ریاضی بهره می گیرند و... برخی از دشواری ها اجرای ساختار 6-3-3 است.

     اما چقدر از این دشواری ها به ویژه دردسرهای سال ششم،به آموزگاران - و به گفته قربان"مقاومت" آنان در برابر این دگرگونی ها- بر می گردد؟ در یک نگاه کلی تر،سهم معلمان در دگرگونی های آموزشی چقدر است؟ و چه اندازه باید باشد؟

   نقش آموزگاران در فرآیند آموزش بر هیچ کس پوشیده نیست. آنها از یک سو،در چارچوب روش های آموزشی و چهار دیواری کلاس،هدف های پیش بینی شده در آموزش و پرورش را پیاده می کنند و از سوی دیگر بر خلاف بسیاری از حرفه ها،مواد اولیه ای به نام دانش آموز- انسان- دارند که در بهترین دوران شکوفایی و پویایی جسمی و روحی قرار داشته و باید با توانایی ویژه هر یک از آنها را با روشی کارا به بیشترین توانایی علمی،اجتماعی و فردی برساند. اوست که با جایگاه بی همتای خود در آموزش می تواند هدف های آموزشی را با بهترین استاندارها،اجرایی کرده و یا کارایی روش ها و هدف ها را به صفر برساند.

   اما سال هاست معلم و جایگاه بی همتای او دیده نمی شود. سال هاست فرادستانِ سامانه ی آموزشی بنا بر سلیقه  خود،سازی کوک می کنند و می نوازند و از نوای خود دلشاد می شوند و می روند. دیگری می آید و همه رشته های بافته  مدیر پیشین را پنبه می کند و از نُو در پی اختراع چرخ خود می رود. اما شگفتا که همه آنها در به حساب نیاوردن معلم همداستانند. تغییر ساختار آموزشی در دوران سازندگی،حذف معاونت پرورشی در دوران اصلاحات و برگرداندن آن در دولت بعدی،دگرگونی های پر دامنه ی دوران حاجی بابایی مانند تعطیلی پنجشنبه ها و اجرای ساختار6-3-3 و .. بخش هایی از این داستان دراز دگرگونی ها در آموزش و پرورش است.

      آیا نباید معلمان را برای این گونه تغییرات آماده و دست کم اغنا نمود؟چرا فرهنگیان بیشترِ برنامه ریزان را نا آشنا با فرآیند های آموزشی می پندارند؟آیا در صورت به حساب آمدن فرهنگیان در فرآیند برنامه ریزی،آنها خود را بیگانه با تحول ها می دانستند؟آیا الفبای مدیریت سازمانی- برای دست یابی بهتر و کاراتر به هدف های سازمان- سفارش به درگیری همه عضوها با برنامه نمی کند تا از این رهگذر عضوها،خود را بخشی از سازمان و برنامه بپندارند؟

     البته ساز و کار بازتابِ دیدگاه های آموزگاران- بعنوان خُبرگان آموزشی- به نهادهای تصمیم ساز،آن است که تصمیم سازان از نهادهای مدنی درون آموزش و پرورش یاری گرفته و آنها را بعنوان پل های پیوند دهنده ی آموزگاران و نیروهای ستادی و فرادستان بپذیرند. با این کار تصمیم گیرندگان از دغدغه های درون مدارس آگاهی می یابند و آموزگاران نیز پس از آگاهی از دغدغه های آموزشی فرادستان،آنها را برای رسیدن به هدف های پیش بینی شده یاری خواهند رساند. به این منظور و بنا به قانون،باید در شورای عالی آموزش و پرورش،دو معلم بعنوان نماینده واقعی فرهنگیان حضور داشته باشد،اما گویا مسئولان بجای این دو تن،از دو نیروی ستادی یا مدیر مدارس بهره می گیرند! که آنها نیز به دلیل های فراوان،چندان بازتاب دهنده ی دیدگاه های درون مدرسه ها نمی باشند. هنگامی که در هر برنامه ای- هرچند هم سودمند- دغدغه های آموزگاران دیده نشود،آنها نیز با دل و جان در اجرای آن همکاری نکرده و برنامه با ضعف های فراوان به اجرا درآمده و کارایی خود را از دست می دهد. برخلاف گفته ی خانم قربان،آموزگاران در برابر تغییرات مقاومت نشان نمی دهند،چرا که اگر چنین بود نباید هیچ برنامه ای در آموزش و پرورش طراحی و اجرا می شد. بلکه بسیاری از معلمان در تغییرات انجام گرفته از ضرورت،نیاز و هدف های این برنامه ها بی خبر بوده و در نتیجه با مدیران فرادست- که خود نیز چندان ضرورت تغییرات را نمی دانند!- همکاری بی کم و کاستی نمی کنند.

   اما این سخنان فاطمه قربان را می توان از زاویه ای دیگر هم نگریست. او می گوید که معلمان بخشی از تغییرات بوده و باید همپای دگرگونی ها،خود را تغییر دهند و در زمان های بی کاری با مطالعه و کوشش،ضعف های خود و برنامه را برطرف کنند و سپس به دانش آموزان بیاموزانند!

       اما درخواست معاون وزیر،آن هم با این لحن تحکمی،تا چه اندازه بجا و رواست؟ سال ها است که فرهنگیان از ناکافی بودن دریافتی خود به شدت گلایه دارند و آن را با زبان های گوناگون به گوش مسئولان رسانده اند. امسال با آن که نرخ رسمی تورم بیش از 24 درصد است،حقوق فرهنگیان- بر خلاف قانون خدمات کشوری که دست کم باید برابر نرخ تورم باشد- تنها 15 درصد افزایش یافت. تازه این افزایش با توجه به حذفِ بند بدی آب و هوا در شهرستان ها حتی به 3 درصد رسید! از سوی دیگر آموزش و پرورش و دولت،در دوران خود شاهد کاهش دانش آموز از نوزده میلیون به کمی بیش از دوازده میلیون است. آیا کاهش هفت میلیونی دانش آموزان و رشد بودجه سالانه در دوران حاجی بابایی،نباید بر سطح زندگی فرهنگیان اثر بگذارد؟ آیا وزیر و معاون او،به دنبال فراهم کردن زمینه های اقتصادیی فراخور شآن فرهنگیان هستند تا از این رهگذر فرآیند های آموزشی بهتر اجرا شود؟ آیا معلمی که از بامداد تا میانه روز در مدرسه است و پس از آن نیز تا شب به شغل های دوم و سوم رو می آورد،می تواند آغازگر خوبی برای دگرگونی های آموزشی باشد؟ بسیاری از فرهنگیان از دریافتیِ خود راضی نیستند و این گونه تغییرات را در سرنوشت حرفه ای خود بی اثر می دانند،چه ضرورتی دارد که همه توان خود را در اجرای آن بکار بندند؟بسیاری از معلمان آنقدر حقوق خود را کم می دانند که حاضر به  تصحیح ورقه های دانش آموزان در خانه نمی باشند،چه رسد به این که بخشی از زمان استراحت خود را برای فراگرفتن کتاب های درسی تازه صرف نمایند. این سخن خانم قربان،انسان را یاد مَثل"آفتاب و لگن ..." می اندازد. شوربختانه سال هاست مسئولان چشم خود را بر گرفتاری های مالی فرهنگیان بسته اند و نمی دانند که پیامد این نارضایتی چه قدر می تواند بر آموزش کشور فاجعه آمیز باشد.

ادامه مطلب ...

پشتیبانی دو نهاد وابسته به ای آی از اوباما

  

در مناظره سوم اوباما و رامنی،اوباما چندین بار از آموزگاران،آموزش و پرورش و برنامه های ویژه دولت اش درباره ی گستره ی آموزش سخن گفت. آموزش جهانی در پیوند با پیروزی دوباره ی اوباما مطلبی را بر تارنمای

خودش گذاشته که برگردان بند نخست آن اینچنین است :
امیدواری آموزشگران سراسر جهان پس از انتخاب دوباره ی اوباما

هر دو عضو وابسته به ای آی در آمریکا،فدراسیون آموزگاران آمریکا  و انجمن ملی آموزش و پرورش  از اوباما پشتیبانی کردند. این حمایت به خاطر نقش اوباما در دفاع از خدمات عمومی و به ویژه آموزش و پرورش می باشد. ای آی مصرانه از اوباما و دیگر رهبران جهان می خواهد که هزینه کرد خود در راه آموزش و پرورش،و پرورش کیفی آموزگار(تربیت معلم کیفی) را ادامه و افزایش دهند.

برای خواندن این خبر به آدرس های زیر بروید : 

 

 http://www.ei-ie.org/en/news/news_details/2347
http://www.taweblog.blogfa.com/

ادامه مطلب ...

گزارشی کوتاه درباره ی مختار اسدی

 

 از تارنگار : زانیاری 

 امسال نیز چون سال گذشته مدیر کل اداره ی آموزش و پرورش استان کردستان خسرو ساکی از بازگشت مختار اسدی به دیار خویش ممانعت نمود.مختار اسدی عضو انجمن صنفی معلمان کردستان بزای احقاق حقوق معلمان متحمل رنج های بسیاری گشته است. از زندان گرفته تا تبعید و انفصال از خدمت و اکنون هم علیرغم اینکه نهاد ریاست جمهوری  و وزارت آموزش و پرورش بارها طی نامه های مختلف خواهان به کار گیری این معلم سخت کوش در زادگاه او یعنی سنندج شده ٬ خسرو ساکی به شکل غیر قانونی از انتقال ایشان خود داری می کند.مختار اسدی چهار روز هفته در کرج بوده و آخر هفته به سنندج بار می گردد تا روزهای باقیمانده را پیش خانواده باشد. این زندگی سخت را مختار و خانواده اش تحمل می کنند. جالب اینکه هیچ گاه خنده از لبان مختار محو نمی شود و دبگر فعالین صنفی را به آرامش دعوت می کند. اگرچه این روزها مدیر کل محترم تمام وقت خود را به جای بهبود آموزش صرف بیکار سازی  ٬  تبعید ٬اعمال سیاست های امنیتی و تحدید حقوق معلمان کردستان می کند ٬ اما معلمان کردستانی با چشمان باز اعمال ایشان را زیر نظر دارند .روزی نزدیک ایشان را به پاسخگویی وادار خواهندنمود.

ادامه مطلب ...

خبرنامه شماره 9 کانون صنفی معلمان ایران

 

  

خانم بوکووا مدیرکل یونسکو : «آموزش پیش‌دبستانی موتور محرکی قوی برای توسعه پایدار جوامع در طولانی‌مدت است.»

 بر طبق سند «آموزش برای همه» (که ایران نیز از امضا کنندگان آن است) تا سال 2015، باید 75 درصد کودکان ایرانی زیر سن دبستان در مراکز پیش‌دبستانی حضور داشته باشند.

بند پنج راهکار شماره یک فصل ششم سند (هدف‌های عملیاتی و راهکارها): «تعمیم دوره پیش‌دبستانی به ویژه در مناطق محروم و نیازمند، حتی‌الامکان با مشارکت بخش غیردولتی با تاکید بر آموزش‌های قرآنی و تربیت‌بدنی و اجتماعی».

 در هیچ جای سند تحول آموزش و پرورش گفته نشده که پیش‌دبستانی به بخش خصوصی واگذار شود.

وزیرآموزش و پرورش:  سند تحول بنیادین قانون اساسی آموزش و پرورش است.

وزیرآموزش و پرورش:  معلمان پیش‌دبستانی می‌توانند با یکدیگر جمع شوند (مثلا 5یا 10 نفر) و مجوز یک مرکز را بگیرند، در این صورت هم کار دارند و هم حقوق و هم اینکه می‌توانند خودشان را بیمه کنند. 

همه ی خبرنامه را در "ادامه" بخوانید :

ادامه مطلب ...

احضار به دادگاه

 

از تارنگار : زانیاری

بنابر گزارش های رسیده  تعدادی از اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان به شعبه ی اول دادگاه انقلاب سنندج احضار شدند.اسامی احضار شدگان عبارتند از رامین زندنیا ٬ بها الدین ملکی ٬ مصطفی سربازان ٬ علی قریشی ٬ پیمان نودینیان ٬ محمد صدیق صادقی ٬ کمال فکوریان ٬ پرویز ناصحی و عزت نصرتی .در احضاریه ی آنان مقرر شده است  روز سه شنبه ۳۰/۸/۹۱   ساعت هشت صبح خود را به دادگاه معرفی کنند.اتهام این افراد تبلیغ علیه نظام ذکر شده است.

ادامه مطلب ...

روز دانش آموز و منشور ملی حقوق دانش آموز

 

مهدی بهلولی،روزنامه قانون،14/8/91

 سیزدهم آبان،روز دانش آموز است. من به عنوان یک آموزگار،این روز را به همه ی دانش آموزان ایران زمین شادباش می گویم،و البته در آغاز این نوشته ی کوتاه بر خود بایسته می بینم که یادی کنم از22 دانش آموزی که دو هفته پیش،در رویداد تلخ واژگون شدن اتوبوس راهیان نور شهرستان بروجن،به همراه 4 تن از آموزگاران و همراهانشان،جان باختند؛وامیدوارم که از این پس با هوشیاری و توجه ی بیشتر دست اندرکاران،راه رخ دادن دیگر بار این دست رویدادهای اندوه بار بسته شود.

 اما از نگاه من،روز دانش آموز،روزی است که اهمیت و جایگاه دانش آموز در آموزش و محیط های آموزشی را یادآوری می نماید و می توان آن را،فرصتی دانست که همگان از خود دانش آموزان بگیر تا آموزگاران و دیگر کارگزاران آموزشی،بیشتر به حقوق دانش آموزان بیندیشند و بپردازند. خوشبختانه امسال و پیش از روز دانش آموز،با یادآوری چند روز قبل برخی رسانه ها،مسآله ای به نام "منشور ملی حقوق دانش آموزان" از فراموشی به در آمد؛گرچه دریغ و افسوس ها را هم برانگیخت که چرا چنین سند ارزنده و پرباری که در سال های 83-82 بیش از نیمی از بندهای آن به تصویب مجلس شورای دانش آموزی رسیده،نزدیک به یک دهه است که به سرانجام نرسیده و همچنان هیچ خبری از آن در مدرسه ها نیست و حتی کمتر کسی از آن آگاهی درستی دارد. بنابراین مناسب می بینم که با همدیگر چند بخش از این منشور را بخوانیم  : "منشور حقوق دانش آموز با دید همه جانبه ای که نسبت به مسائل دانش آموزان دارد زمینه ای را ایجاد می کند تا به معرفی حقوق پایه ای و بنیانی یک دانش آموز بنگردد مخصوصاً اینکه در جمعیت عظیم دانش آموزی کشور دانش آموزان از طیف های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، اعتقادی و جغرافیایی می باشند... این منشور بر آن است زمینه های لازم برای پذیرش و آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی را در دانش آموزان در غالب عناوین حقوقی مربوط به آنها علاوه پذیرش و آشنایی دانش آموزان با آیین نامه ها و مصوباتی که مستقیماً مربوط به آنها می باشد ( در قالب حقوق خود) زمینه های مناسب را جهت پذیرش و عملی تر شدن هر چه بیشتر این مصوبات ایجاد کند . از دیدی دیگر منشور در صدد آن است که دانش آموزان را به عنوان شهروندان جامعۀ جهانی با پیمان نامه ها ، تعهدنامه ها و قوانین بین المللی مربوط به آنها آشنا کند تا دانش آموزان با دیدی فرای محدوده های مکانی و جغرافیایی در رابطه با حقوق خود بیاندیشند... دانش آموز دارای حق آزادی عقیده و بیان و مصونیت پس از بیان می باشد... دانش آموز مصون از تعرضات جسمانی ، روانی ،و حیثیتی می باشد و کرامت والای شخصیت انسانی وی باید مورد احترام قرار گیرد... دانش آموز از حق حریم شخصی برخوردار است،هیچ دانش آموزی را نمی توان بی دلیل نسبت به مکالمات تلفنی و وسایل شخصی از قبیل کمدها و لباسها مورد تجسس قرار داد... دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق شهروندی و مهارتهای زندگی اجتماعی بهره مند شوند...دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق بشر و سایر اسناد و مقررات بین المللی در مورد حقوق کودک و دانش آموز بهره مند شوند."

 شاید با خواندن جمله های بالا،نخستین پرسشی که به ذهن برسد جایگاه این منشور و درون مایه ی ارزنده اش در مجموعه سندهای تحول بنیادین آموزش و پرورش است که پیرامون یک سال پیش،به عنوان سند راهبردی آموزش و پرورش به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید و هم اکنون بندهایی از آن در حال اجراست. متآسفانه اما در سند تحول بنیادین و دیگر نوشته های همبسته ی آن- البته تا آنجا که من نگاه کرده و خوانده ام- هیچ اشاره ای به منشور ملی حقوق دانش آموز نشده است،در گفته های کارگزاران فرادست آموزشی کنونی نیز که بسیار از دگرگونی های بنیادین در آموزش و پرورش سخن می گویند هیچ اشاره ای به این منشور و درون مایه هایش نمی شود.از سوی دیگر گویا که این منشور و سرانجام آن،در شورای عالی آموزش و پرورش هم اکنون یک دهه است که در انتظار تصویب نهایی بسر می برد. ناگفته پیداست که اجرایی شدن همه ی بندهای این سند،شرایط و پیش زمینه هایی می خواهد که بایستی فراهم شود اما پیش از هر چیز شاید آشنایی همگان با درونه ی آن و بحث و گفت و گو های پیرامونی،یکی از کارهایی ضروری باشد که بتوان در مدرسه ها و به ویژه در روز دانش آموز انجام داد.


 

ادامه مطلب ...

روز دانش آموز و نوآموزانی گریزان از آموزش

 

 محمد رضا نیک نژاد،تارنمای نامه نیوز،15/8/91

  سیزده آبان در تقویم کشور"روز دانش آموز"نام گذاری شده است. همزمان شدن این روز با آیین های سیاسی مهمی همچون روز مبازه با استکبار،همواره دانش آموز و روزش را به حاشیه رانده و در هیاهو و شعارهای سیاسی،یگانه چیزی که چندان به چشم نمی آید روزِ دانش آموز بوده و هست.اما چرا روز دانش آموز؟

  دانش آموزان بعنوان شهروندان آینده و آینده سازان هر کشور،همواره و برای هر نوع سامانه ی سیاسی ای از اهمیت ویژه ای برخوردارند. هر سیاستی،شهروندانی می خواهد که افزون بر پذیرش بنیان های اندیشگی اش،به شیوه ای پرورش یابند که ساختار سیاسی کشور را پشتیبانی نموده و در آینده نیز شهروندانی پیرو و متعهد نسبت به هدف های ساختار سیاسی مورد نظر باشند. برای نمونه ساختار سوسیالیستی در پی پرورش دانش آموز سوسیال و سامانه ی سیاسی لیبرالیستی،نیازمند پرورش شهروندانی لیبرال است. این نگاه،سامانه ی آموزشی را در نظر سیاستمداران در جایگاهی ویژه می نشاند و برنامه ریزی آموزشی آنها را به سوی پرورش دانش آموزان دلخواه خود می برد. در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش ما نیز،هدف سامانه ی آموزشی را پرورش انسان معیار اسلامی دانسته و همه تلاش ها،امکانات و روش ها باید در پی دستیابی به این هدف باشند.

      اما آموزش در گستره ای عمومی تر،در پی پرورش شهروندانی جامعه پذیر است که در چارچوب وابستگی ها و پیوستگی های اجتماعی،توانایی همکاری و همیاری با تک- تک شهروندان دیگر را داشته و از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی خود بخوبی برآید. از این رو سامانه های آموزشی باید بخش مهمی از امکانات و توانایی خود را برای رسیدن به این هدف بکار برده و زمینه درخور برای پرورش چنین انسان هایی را فراهم آورد.

      چه در پی گیری هدفِ نخست وچه در دستیابی به دومین کارکرد،ساختار آموزشی، گاه آنچنان عمل می کند که به هیچ یک از هدف های مورد نظر نمی رسد. به نظر،پافشاری بیش از توان و ظرفیتِ دانش آموزان و بی توجهی به ریشه های تربیتی آنها در مورد نخست،و بی برنامگی آموزشی در رسیدن به کارکرد دوم،سامانه ی آموزشی  را در دستیابی به هدف های کلان آموزشی و پرورشی ناکام گذارده است.

        اما این نوشته از زاویه ای دیگر به آن فشار و این بی برنامگی خواهد پرداخت. دانش آموزان در ساختار آموزشی ما و در گذراندن دوره ی آموزش عمومی،در اوج رشد و شکوفایی فکری و جسمی خود قرار داشته و شیرین ترین و سودمندترین دوران زندگی را طی می کنند. اما این شیرینی و سودمندی با روش ها و درونمایه های نامناسب به تلخی گراییده و در بیشتر موارد خاطراتی نه چندان دلچسب به یادگار می گذارد. ساختار متصلب آموزشی،درونمایه های نامناسب و دور از زندگی روزمره ی نوآموزان،شمار فراوان مواد و کتاب های درسی وآشفتگی و پریشانی توانفرسا در آموزش،مدیریت های پادگانی و بی چون- و- چرای مدرسه و کلاس،روش های آموزشی به شدت سنتی و دور از فرآورده های نوین آموزشی،فضاهای آموزشی فرسوده و ناکارآمد و نامناسب برای فرآیند یادگیری- یاددهی،کلاس ها و میزهای رنگ و رو رفته و کسالت آور،شادی و نشاط کم در محیط های آموزشی،کمبود فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی بعنوان ابزارهای انگیزه بخش و زاینده ی پویایی اندیشه و رفتار،برگزاری آزمون های سنتی و هراس آور و گاه نامتناسب و گسسته از فرآیند های آموزشی و البته ابزاری برای وادار نمودن دانش آموز به تلاش! و فشارهای پدر و مادرها و معلمان به نوآموزان- حتی در دوران دبستان- برای آمادگی و شرکت در آزمون ورودی دانشگاه و ... همگی، دادن دستمایه هایی برای گریز از مدرسه و آموزش می شوند و خاطرات تلخ و نه چندان دلچسب را از این دوران به یادگار می گذارد. یگانه ویژگی حضور دانش آموزان در مدرسه و بخش شیرین و یادگارهایی که سال ها پس از پایان دوران مدرسه،همچنان اندیشه ها را از شادی پر می کند و روح را با سال های مدرسه و دانش آموزی پیوند می دهد،حضور دستِ جمعی در کلاس و شیطنت های گروهی است که آن هم به دلیل شمار فراوان دانش آموزان و در صورت بالا گرفتن و بیرون رفتن از دست آموزگار و وارد کردن فشار به او- با انبوهی از گرفتاری های بیرون از کلاس- به سرعت با اخم و تشر معلم پایان می یابد و پس از آن،روز از نو و روزی از نو و چرخه کسالت بار آموزش به چرخش همیشگی خود ادامه  می دهد.

     روش های آموزش،سال های درگیری دانش آموزان با آن و درونمایه های درسی به ویژه در بخش دانش افزایی و در درس هایی مانند علوم و ریاضی که کمتر پیوندی با زندگی روزمره کنونی و آینده دانش آموز بر قرار می کند و کمی پس از برگزاری آزمون،سبب می شود که چیزِ دندان گیری از آن برای زندگی کنونی و آینده ی دانش آموز باقی نماند. پس مهمترین هدفِ سامانه ی آموزشی،پرورش شهروندان آینده است. در کشورهای پیشرو در فرآیند آموزش،با کاستن از گستردگی درونمایه های علمی کتاب ها و ژرفا بخشی به این درونمایه ها،با انجام آزمایش و برگزاری کارگاه و البته دستیابی آسان تر به نمره و مدرک،شرایط را به سوی بارور نمودن رفتارهای اجتماعی و زمینه سازی آفرینش شهروندان آینده می برند و بیشترین توان و کارا ترین روش ها را برای پرورش علمی شهروندان،به دنشگاه و آموزش های آن می سپارند.

   دانش آموز بعنوان یک انسان- که در بهترین سال های زایش و پویایی دهنی و جسمی اش است- حق دارد و می باید از زیبایی های پیرامون خود و جهان بهره برده و لحظه- لحظه زندگی اش سرشار از شادی و کسبِ مهارت های رفتاری و اجتماعی برای اکنون و آینده باشد. ما بعنوان پدر و مادر،معلم و سامانه ی آموزشی،در جایگاهی نیستیم که لذت بخش ترین دوران زندگی او را با انبوهی از فشارها و شکنجه های روحی و جسمی، پریشان کرده و کودک،نوجوان و جوان را واداریم تا خواسته های ما را که همانا انباشت دانسته هایی نه چندان سودمند،برای زندگی فردی و اجتماعی اوست از بَر کرده و بهترین سال های عمر خود را با انواع فشارها و استرس های غیر ضروری پشت سر بگذارد. آموزش و پرورش موظف است که زمینه های پرورش شخصیت فردی و اجتماعی دانش آموزان را فراهم نموده و در محیطی شادی آور و کارا و با بکارگیری همه امکانات نرم افزاری و سخت افزاری،آموزش های شهروندی و دانش افزایی را پیگیری نموده و  نوآموزان را در فضایی آرامش بخش و به دور از استرس و فشار به آموختن درونمایه های درسی فرابخواند.  

    کمبود های ساختاری سامانه ی آموزشی و محیط های نه چندان دلچسب مدرسه،با فراهم نمودن زمینه های گریز از آموزش های رسمی، دانش آموزان را بیش از پیش سردرگم و پریشان نموده و خطر روی گردانی آنها را از بخش های سودمند آموزش را دامن زده است. باشد که پدر و مادرها،آموزگاران و همه دست اندرکاران آموزشی با همکاری و هم اندیشی، در پی فراهم نمودن زمینه های آموزشی درخور برآیند و سال های آموزشی را به دورانی سودمند،خاطره انگیز ،شادی آور و برانگیزاننده برای آینده سازان کشور تبدیل نمایند. تا بتوان این روز را به شکلی ریشه ای و اصیل به همه دانش آموزان شادباش گفت. 

ادامه مطلب ...

منشور ملی حقوق دانش آموز

1.    اهمیت دوران تحصیلی : بی شک دوران تحصیلی و دانش آموزی از مهمترین فصول زندگی هر فرد در جامعه می باشد و در واقع پایه و اساس بسیاری از بنیانهای فکری ، اخلاقی ، اعتقادی و اجتماعی هر فرد در این دوران شکل می گیرد . از این رو وضع قوانین مناسب و مؤثر که تأمین کننده حمایت برای این قشر  می باشد ، امری ضروری است .
2.    آسیب پذیری دانش آموزان : با توجه به حضور چندین ساله دانش¬آموزان در مراکز آموزشی و به علت شرایط سنی و اجتماعی خاص آنها ، دانش آموزان بسیار آسیب پذیر می باشند و این آسیب پذیری ایجاب می کند که با وضع قوانین مناسب و خاص برای دانش آموزان زمینه های لازم را جهت رشد و سلامت جسمی ، فکری و روانی آنها تأمین شود .

3.    پیوسته بودن دوران تحصیلی : به دلیل پیوسته بودن دوران تحصیل و تغییر و تحولات جسمی ، شخصیتی ، اعتقادی و اجتماعی دانش آموزان در تمام این مدت ضرورت ایجاب می کند که قوانین خاص و متناسب با مقررات و تحولات شخصیتی و جسمی دانش آموزان تدوین گردد و این قوانین به عنوان حامی دانش آموزان به آنها کمک کند تا تمامی این تحولات را به آرامی و بدون تنش پشت سر بگذارند .

4.    منشور حقوق دانش آموز با دید همه جانبه ای که نسبت به مسائل دانش آموزان دارد زمینه ای را ایجاد می کند تا به معرفی حقوق پایه ای و بنیانی یک دانش آموز بنگردد مخصوصاً اینکه در جمعیت عظیم دانش¬آموزی کشور دانش آموزان از طیف های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، اعتقادی و جغرافیایی می باشند . برهمین اساس این منشور سعی در معرفی حقوق پایه و بنیانی دانش آموزان در تمام طیف های فوق دارد و از این رو شرایط لازم جهت رسیدن به اصول پایه حقوق دانش آموزان سراسر کشور در فرآیند یکسان سازی فرصت ها در منشور دیده شده است .
5.    بی تردید مسیر سعادت یک جامعه از میان افکار ، اندیشه ها و میزان پایبندی افراد آن جامعه به میثاق های ملی می گذرد ، با توجه به اینکه مهمترین رسالت آموزش و پرورش در یک کشور می بایست آماده ساختن دانش آموزان برای پذیرفتن نقشهای اجتماعی و حضور فعال و مشارکت جویانه در جامعه باشد و تعیین کننده حدود روابط انسانی و اجتماعی و مشخص کننده سازکارهای این روابط در هر کشور قانون اساسی آن کشور می باشد ، این منشور بر آن است زمینه های لازم برای پذیرش و آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی را در دانش آموزان در غالب عناوین حقوقی مربوط به آنها علاوه پذیرش و آشنایی دانش آموزان با آیین نامه ها و مصوباتی که مستقیماً مربوط به آنها می باشد ( در قالب حقوق خود) زمینه های مناسب را جهت پذیرش و عملی تر شدن هر چه بیشتر این مصوبات ایجاد کند . از دیدی دیگر منشور در صدد آن است که دانش آموزان را به عنوان شهروندان جامعۀ جهانی با پیمان نامه ها ، تعهدنامه ها و قوانین بین¬المللی مربوط به آنها آشنا کند تا دانش آموزان با دیدی فرای محدوده های مکانی و جغرافیایی در رابطه با حقوق خود بیاندیشند .
6.   با توجه به جمعیت عظیم دانش آموزی کشور و نیروی بالقوه و بالفعل این طیف از جامعه ضروری می نماید قوانینی در جهت معرفی بهتر و مشخص ساختن جایگاه ویژه این طیف در نظام اجتماعی ، آموزشی و فرهنگی کشور تدوین شود . حال آنکه مجموعه قوانین و حقوق مربوط به این طیف وسیع هیچ گاه گردآوری نشده است که در صورت گردآوری این مجموعه حقوق و تبیین جایگاه فردی و جمعی دانش آموزان در مناسبات فرهنگی ، اجتماعی ، حقوق دانش آموزان روشنتر خواهد شد و و برنامه ریزی جهت به کارگیری توانمندی ها و ظرافت های دانش آموزی در برنامه های کلان کشور بهتر دیده خواهد شد .
7.   با توجه به اینکه برنامه ریزی کلان آموزش و پرورش سیری از بالا به پایین طی می کند امکان این وجود دارد که در این برنامه ریزی ها نظرات و نیازهای اساسی دانش آموزی به خوبی دیده نشود و از طراحی دسترسی و نظرخواهی از این طیف عظیم مشکلات اجرایی خاص خود را دارد . از این رو تدوین و گردآوری مجموع حقوق اساسی دانش آموز زمینه ای را ایجاد می کند تا مسوولان برنامه ریز ، مسائل خاص دانش آموزان را بهتر بنگرند و برنامه ریزهایی براساس حقوق اساسی آنها داشته باشند
تعاریف :
تعریف دانش آموز :
دانش آموز فردی است که در محدودۀ سنی 6 تا 20 سال قرار می گیرد و به تحصیل در یکی از مقاطع تحصیلی در مراکز آموزشی کشور مشغول می باشد .
تعریف حقوق دانش آموز :
حقوق دانش آموزی شامل کلیه حقوقی می باشد که یک فرد در حال تعلیم و یا به سبب تعلیم در نظام آموزش و پرورش کشور از آن بهره مند می باشد .
واژه در حال تعلیم به حضور فیزیکی دانش آموز در محیط آموزش اشاره دارد و واژه به سبب تعلیم به حضور دانش¬آموز در خارج از محیط آموزش رسمی اما در قالب دانش آموزی ( مانند حضور دانش آموز در اردو ) اشاره دارد .
 
فصل اول : حقوق اساسی دانش آموز
ماده 1-  دانش آموز دارای حق آزادی عقیده و بیان و مصونیت پس از بیان می باشد .
ماده 2 – دانش آموز مصون از تعرضات جسمانی ، روانی ، و حیثیتی می باشد و کرامت والای شخصیت انسانی وی باید مورد احترام قرار گیرد .
ماده 3- دانش آموز از حق حریم شخصی برخوردار است . هیچ دانش آموزی را نمی توان بی دلیل نسبت به مکالمات تلفنی و وسایل شخصی از قبیل کمدها و لباسها مورد تجسس قرار داد .
ماده 4- دانش آموز از حق رفتار منصفانه برخوردار است . اصل انصاف با وی در برخوردها باید دقیقاً رعایت گردد.
ماده 5- دولت مکلف است نیازهای دانش آموزان بی بضاعت و بی سرپرست را تأمین نماید .
فصل دوم : حقوق آموزشی دانش آموز
ماده 6- دانش آموز حق دارد از مدرسین توانمند و برجسته در ابعاد علمی و اخلاقی بهره مند¬شود .
ماده 7- دانش آموز از حق تناسب محیط آموزش با فعالیت های آموزشی برخوردار است . رعایت نسبت مطلوب معلم به شاگرد و سرانه فضای آموزشی به منظور تأمین کلیه امکانات آموزشی و پرورشی توسط سازمان آموزش و پرورش الزامی است . تشخیص نسبت های مطلوب فوق باید از نظر متخصصان آموزشی لحاظ گردد .
ماده 8- دانش آموزان حق دارند به طور یکسان از امکانات آموزشی بهره¬مند شوند .
ماده 9- دانش آموزان غیرفارسی زبان حق دارند پیش از ورود به دبستان از امکانات ویژه فراگیری زبان فارسی بهره¬مند شوند .
ماده 10- دانش آموزان حق دارند به طور آزادنه دربارۀ مسایل و امکانات آموزشی اظهارنظر نمایند . تذکرات آنها می بایست در حدود قوانین و مقررات مورد احترام قرار گیرد و به موقع به اجرا گذارده شود .
ماده 11- دانش آموزان استثنایی ( نیازمند حمایتهای ویژه ) حق برخورداری از آموزش ویژه و متناسب با توانمندی های جسمی و روانی را دارا هستند .
ماده 12- دانش آموزان از حق زبانهای خارجی به انتخاب خود برخوردار می باشند .
ماده 13- دانش آموزان به منظور تناسب آموزش ها و توانمندی ها باید قبل از ورود به دبستان مورد سنجش توانایی های جسمی و ذهنی قرار گیرند .
ماده 14- دانش آموزان حق برخورداری از آموزش معطوف به رشد کامل شخصیت را دارند .
ماده 15- دانش آموزان اقلیت های مذهبی حق دارند از آموزشهای متناسب با باورها و عقاید مذهبی و فرهنگی مربوط به خودشان بهره¬مند شوند .
ماده 16- دانش آموزان حق دارند از آموزش های ویژه جهت رویارویی با بلایا و حوادث طبیعی بهره¬مند شوند .
ماده 17- دانش آموزان حق دارند از آموزش های اجباری و رایگان تا پایان مقطع متوسطه بهره¬مند شوند .
ماده 18- دانش آموزان حق دارند با فرهنگ بومی و ملّی و همچنین فرهنگ سایر ملل ، آشنا شوند .
ماده 19- دانش آموزان حق دارند از منابع کمک آموزشی از قبیل کتابخانه ها ، اینترنت و فناوری های جدید علمی و آموزشی مطابق با شرایط روز و قوانین جاری بهره¬مند شوند .
ماده 20- دانش آموزان حق دارند از آموزش های مربوط به حقوق جنسی برخوردار شوند .ماده 21- دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق شهروندی و مهارتهای زندگی اجتماعی بهره¬مند شوند .
ماده 22- دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق بشر و سایر اسناد و مقررات بین¬المللی در مورد حقوق کودک و دانش آموز بهره¬مند شوند .



فصل سوم : حقوق ضمن آموزشی دانش آموز
ماده 23- دانش آموزان حق اطلاع از مقررات آموزشی را دارند . مراکز و مؤسسات آموزشی موظفند دانش آموزان را از مقررات آگاه نمایند .
ماده 24- دانش آموزان حق دارند آزادانه اجتماعات و تشکیلات آموزشی داشته باشند .
ماده 25- دانش آموزان حق انتشار نشریات دانش آموزی را دارند .
ماده 26- والدین دانش آموزان مکلفند هماهنگ با مقامات آموزشی بر فرایند آموزش فرزندانشان نظارت نمایند .
ماده 27- دانش آموزان حق دارند از فعالیت های فوق برنامه بهره¬مند شوند .
ماده 28- دانش آموزان دارای حق شادی و شاد بودن مطالب آموزشی و اجرای متنوع و شادی بخش آنها    می¬باشند .
فصل چهارم : حقوق مربوط به آزمون دانش آموز
ماده 29- دانش آموزان حق دارند متناسب با برنامه های آموزشی و منطبق با اصول و روش های علمی مورد آزمون قرار گیرند .
ماده 30- مؤسسه آموزشی موظف است به منظور استیفای حقوق آموزشی دانش آموز ، همزمان با برنامه¬ریزی آموزشی ، برنامۀ آزمون خود را تهیه و در اختیار دانش آموزان قرار دهد .
ماده 31- دانش آموزان حق دارند همزمان با اعلام برنامۀ آموزشی از برنامۀ آزمون و زمان اعلام نتایج مطلع گردند .
ماده 32- دانش آموزان حق دارند جهت اطلاع از عملکرد یادگیری خود از بازبینی آزمون خود بهره¬مند گردند .
فصل پنجم : حقوق بهداشتی دانش آموز
ماده 33- دانش آموزان حق برخورداری از امکانات و تسهیلات بهداشتی و درمانی لازم در محیط آموزشی را دارند .
ماده 34- دانش آموزان حق برخورداری از مراقبت های بهداشتی و معاینات پزشکی و بهداشت روانی مستمر به منظور تشخیص ، پیشگیری ، پیش بینی و درمان را دارند .
ماده 35- دانش آموزان حق دارند در محیطی با تراکم فضایی متناسب با سن و مرحلۀ رشد خود ، تحصیل نماید
ماده 36- دانش آموزان حق برخورداری از محیط سالم و ایمن آموزشی به منظور تأمین بهداشت روانی و سلامت جسمانی را دارند .
ماده 37- دانش آموز ، در محیط آموزشی حق برخورداری از پرونده بهداشتی و شناسنامه سلامت را دارا است .
ماده 38- دانش آموزان حق برخورداری از فرصت های برابر و رایگان در امور ورزشی و تربیت¬بدنی را دارند .

ماده 39- دانش آموزان از حق تغذیۀ متناسب با نیازهای سنین رشد برخوردار هستند . در صورت ناتوانی خانوادۀ او سازمان آموزش و پرورش موظف به تأمین تغذیۀ مناسب برای وی می باشد .

فصل ششم : حقوق دادرسی دانش آموز

ماده 40- دانش آموزان حق دارند در صورت ارتکاب به جرم و محرز شدن آن از سوی دادگاه از مجازات های جایگزین زندان و شلاق بهره¬مند شوند .
ماده 41- دانش آموزان حق دارند مسایل قضایی مربوط به آنها در دادگاه های تخصصی با حضور قضات ورزیده و مسلط به مسایل آموزشی و پرورشی مورد محاکمه قرار گیرند .
ماده 42- دانش آموزان حق دارند از تحقیقات و رسیدگی به اتهامات و جرایم در امور قضایی ، مستقیماً توسط قاضی برخوردار شوند .
ماده 43- دانش آموزان حق دارند از حق وکالت تسخیری با همکاری وکلای متخصص در زمینۀ تخلفات و جرایم مربوط سنین دانش¬آموزی بهره¬مند شوند .
ماده 44- دانش آموزان حق دارند از رسیدگی به امور قضایی در دادگاه غیرعلنی بهره¬مند شوند .
ماده 45- دانش آموزانی که در کانون های اصلاح تربیت به سر میبرند حق دارند با توجه به گزارش های کانون اصلاح و تربیت مبنی بر تأثیر مجازات های کانون در دانش آموز از نقطه نظر اصلاح رفتار احکام صادره برای آنها از طرف دادگاه مورد تجدید نظر قرار بگیرد .
ماده 46- دانش آموزان حق دارند از نمایندۀ حقوقی ویژه از سوی آموزش و پرورش در دادگاه ها برخوردار شوند .

فصل هفتم : حمایت های خاص دانش آموزی

ماده 47- دانش آموزان حق دارند ، از بیمه های مناسب در مقابل حوادث و بیماریها چه در محیط آموزشی و چه خارج از محیط آموزشی برخوردار باشند .
ماده 48- دانش آموزان حق دارند در مقابل اقدامات تروریستی و سایر جرایم سازمان یافته مورد مصونیت قرار گیرند .
ماده 49- دانش آموزان حق دارند در مقابل کلیه بهره¬کشی های اقتصادی و سوء استفاده های جنسی مورد حمایت های ویژه قرار گیرند .
ماده 50- دولت مکلف است از حضور دانش آموزان کمتر از 15 سال در مخاصمات مسلحانه بین¬المللی و یا درگیری های نظامی داخلی جلوگیری کند .
ماده 51-دانش آموزان دارای حق برابری در مقابل قانون هستند و نمی توان آنها را براساس مذهب ، زبان ، قومیت ، وجاهت اجتماعی و سن مورد تفکیک و تبعیض قرار داد .
ماده 52- دانش آموزان اقلیت های دینی و مذهبی حق دارند از شرایط یکسان با توجه به نیازهای ویژه آنها بهره¬مند شوند .
ماده 53- دانش آموزان مهاجر دارای تابعیت غیرایرانی حق دارند از کلیه حقوق مربوط به یک دانش آموز ایرانی بهره¬مند شوند .
ماده 54- دانش آموزان حق دارند با اصول حفاظت از محیط زیست و استفاده بهینه از منابع طبیعی آشنا شوند .



ادامه مطلب ...