محمدرضا نیکنژاد،روزنامه بهار،1 مهر 92
در تقویم سالانه دو روز جداگانه برای آموزگار و دانشآموز وجود دارد. اما روز نخست آغاز سال آموزشی را شاید بتوان روزی برای هر دو این استوانههای آموزش در کشور دانست. نگارنده این روز را به این دو گروه تاثیرگذار اجتماعی، شادباش گفته و سال کامیابی را برای سامانه آموزشی، آموزگاران و دانشآموزان آرزو میکند.
اما دست به دست شدن کانونهای اجرایی کشور و تفاوت دیدگاههای دولتهای پیشین و کنونی، پیامآور سال آموزشی متفاوتی است. رای خیرهکننده مردم به دولت تازه و پیام روشن آنها درباره موضوعهای مورد اختلاف نامزدها، زمینه دگرگونیهای فراگیر را فراهم کرده و «امید» به برآورده شدن خواستههای فشردهشده مردم با«تدبیر» دولت را به شدت افزایش داده است. انتظار تغییر در سطح اقتصادی-اجتماعی- فرهنگی و...، آموزشوپرورش را نیز دربر گرفته و خانواده آموزشی را چشم بهراه نسیم تغییرات نگه داشته است. اما دگرگونی در آموزشوپرورش نیازمند کار و زمینهسازی در دو سطح نرمافزار و سختافزار است.
1. در گستره نرمافزاری، گرچه به ادعای طراحان سند تحول بنیادین، این سند نقشه راه و برنامه فراگیری را برای آموزشوپرورش طراحی کرده، اما خود دچار دشواریهای بنیادینی است. برای نمونه در بخش بیانیه ارزشها واژههایی مانند «حیات طیبه» یا «نظام معیار اسلامی» و... آنچنان ناروشنند که رسیدن به تفسیری همهپسند و فراگیر را ناممکن میسازد. ناگفته پیداست که کارکردهای نوین نهادهای مدنی با کارکردهای نهادهای سنتیای مانند هیاتها، به گونهای ریشهای تفاوت دارد و جمع آنها زیر یک چتر مفهومی امکانپذیر نیست. از سوی دیگر هدف تهیهکنندگان سند، جلوگیری از رفتارهای سلیقهای و خودسرانه در گستردهترین وزارتخانه دولت بوده است. اما چون سازوکاری برای مهار اینگونه رفتارها در آن پیشبینی نشده است، شاهد خودسرانهترین رفتارها در اجرای آن بودیم. برای نمونه زیر پا گذاشتن ترتیب و اولویتبندی راهکارها، بزرگترین ستم به سندی بود که قرار است گره بسیاری از دشواریهای آموزشی و پرورشی را بگشاید.
2. اما در سطح سختافزاری نیز دشواریها کم نیستند. ساختمانهای فرسوده و ناهماهنگ با شتاب رو به افزایش دانشهای روز و روشهای نوین آموزشی، شمار فراوان دانشآموزان در کلاس، بیانگیزگی گسترده آنها، کمبود شدید بودجه، نارضایتی شغلی فرهنگیان، درونمایههای آموزشی بیپیوند با زندگی روزمره دانشآموزان، محیطهای آموزشی خستهکننده و روشهای مدیریتی تحکمی در مدرسه، ساختار نمرهمحور و نتیجهنگر، تغییرات شتابان، سردرگم، تبلیغی و توانفرسا و... از آموزشوپرورش، ساختاری پرحجم و کمبازده پدید آورده است.
اما چاره چیست و چه باید کرد؟ آیا بهسامانی ساختار آموزشی در یک دوره و دو دوره ریاستجمهوری امکانپذیر است؟ آبشخور اندیشگی، ابزارها و راهکارها چیست؟
نخست آنکه آموزش، تاریخی بههمپیوسته و انسانی دارد. تجربههای آموزشی ما نمیتواند جدا از ملتها و کشورهای دیگر دیده شود. اگر در سیاستگذاریهای کلان آموزشی، نگاهی انسانی برگزیده شود، میتوان امیدوار بود که به یک نگاه مشترک جهانی دست یافته و امکان بهرهبرداری از تجربههای آموزشی دیگر ملتها بهتر از گذشته فراهم خواهد شد. اما در این راه نمیتوان چشم بر نگاه کلان مدیران فرادست بست. نخستین گام دولت در دگرگونی سامانه آموزشی، دگرگونی در دیدگاههای مدیران آن است. تجربه نشان میدهد که اندیشهها و روشهای مدیران گذشته- و گاه کنونی- این وزارتخانه، کامیابی ماندگاری در گسترههای آموزشی نداشته و حتی بر ناکارآمدی آن دامن زده است. بنابراین آموزشوپرورش چشم به راه اندیشه و نگاهی متفاوت، انسانی و البته همراستا با دیدگاههای آموزشی رییسجمهوری است. با این نگاه گویا نیاز به بازبینی سند تحول بنیادین نیز ضروری به نظر میرسد. دوم آنکه هر دگرگونی بدون همراهی و همدلی فرهنگیان محکوم به شکست است. فرادستان آموزشی باید سازوکار ورود فرهنگیان به کانونهای تصمیمسازی و سیاستگذاریهای آموزشی را فراهم آورند تا آنها خود را در تغییرات سهیم دانسته و انگیزههای تلاش را در خود بپرورانند. سوم، تجربه کشورها نشان میدهد که هرگاه آغازگاه توسعه، آموزشوپرورش قرار داده شده، کامیابیها دستیافتنیتر شدهاند. زمینه این آغازگاه، افزون بر نکات بالا، سرمایهگذاریهای مادی را نیز دربرمیگیرد. دگرگونی بنیادین و کارآمدی ساختار آموزشی نیازمند سرمایهگذاریهای مادی فراوان در آن است. اکنون بیش از 90درصد بودجه آموزشوپرورش صرف دستمزد کارمندان آن میشود. از این رو دشواریهای پیشگفته نتیجه سرراست بیتوجهی فرادستان سیاسی و اقتصادی کشور به بنیادیترین نهاد توسعهای کشور است.
گزارشی از مریم خباز
جام جم آنلاین،31 شهریور 92
درس خواندن در مدارس غیردولتی هنوز هم برای برخی خانوادهها در اولویت است، اما آمارها نشان میدهد عطش تحصیل در این مدارس در سیری نزولی افتاده است. آماری که وزارت آموزش و پرورش سال گذشته ارائه داد از تحصیل یک میلیون و 38 هزار و 353 نفر در مدارس غیردولتی خبر میداد در حالی که آمار امسال به ثبتنام یک میلیون دانشآموز در این مدارس اشاره دارد که این کاهش چند ده هزار نفری میتواند کاهشی معنادار باشد.
این کاهش البته فقط در آمارها دیده نمی شود، بلکه گزارش هایی که مدیران برخی از این مدارس از وضع جذب دانش آموز ارائه می دهند و گلایه هایی که از نچرخیدن بی دغدغه چرخ این مدارس به زبان می آوردند نیز از کم رونق شدن بازار تحصیل در مدارس غیرانتفاعی نسبت به سال های قبل حکایت دارد.
با این حال، این وضع شامل حال همه مدارس نمی شود، چرا که در این بازار پردغدغه همچنان مدارسی وجود دارد که مورد استقبال مردم قرار می گیرد و درآمدهای خوبی نیز از آنها کسب می شود.
مدیر یکی از این مدارس در گفت وگو با جام جم توضیح می دهد که کاهش استقبال دانش آموزان از مدارس غیردولتی شامل حال مدرسه آنها نمی شود حتی برعکس، استقبال مردم امسال چشمگیرتر از سال های قبل بوده است به طوری که او موفق نشده به همه تقاضاهای ثبت نام ترتیب اثر بدهد و بناچار عده ای پشت درهای این مدرسه مانده اند.
اما این وضع مطلوب را کمتر مدیری تجربه می کند. یکی از مدیران مدارس غیردولتی تهران که امسال برای پر کردن صندلی های خالی دبیرستان تلاش های زیادی کرده در گفت وگو با جام جم تائید می کند که در سال های اخیر سرپا ایستادن برای گروهی از مدارس غیردولتی از جمله برای مدرسه ای که او مدیریت می کند، کار سختی شده است.
او روند کاهشی گرایش دانش آموزان به مدارس غیردولتی را واقعیتی می داند که بسیاری از مدیران بخوبی لمس می کنند، کاهشی که از دید او یک علت اصلی دارد؛ کاهش توان اقتصادی مردم و در مضیقه قرار گرفتن خانواده ها.
این مدیر معتقد است، هزینه های اداره مدارس غیردولتی که اغلب ساختمان هایی استیجاری دارند در شهرهای بزرگ بویژه در تهران بسیار زیاد است که مدیران بناچار باید این هزینه ها را از دانش آموزان دریافت کنند و چون بیشتر خانواده ها به علت تنگناهای اقتصادی سال به سال توانشان کاهش می یابد از ثبت نام فرزندانشان در این مدارس منصرف می شوند و در نتیجه صندلی های مدارس غیردولتی هر سال بیشتر از پارسال خالی می ماند.
مدیر یکی دیگر از این مدارس غیردولتی در منطقه 5 تهران نیز گفته های او را تائید می کند و در گفت وگو با جام جم توضیح می دهد: مدارسی که در این سال ها توانسته اند اسم و رسمی پیدا کنند و با ارائه خدمات آموزشی با کیفیت تر و ظاهری برازنده تر، نام خود را بین خانواده ها جا بیندازند برای ادامه کار مشکل ندارند، اما بقیه مدارس که مجبورند با مضیقه های مالی به کارشان ادامه دهند چون حتی قادر نیستند دستی به چهره ساختمان مدرسه بکشند و ظاهر آن را درست کنند، مورد استقبال خانواده ها قرار نمی گیرند و سال به سال پذیرای دانش آموزان کمتری می شوند.
به گفته او، در حالی که دانش آموزان مناطق مرفه نشین تهران حاضرند برای یک سال تحصیلی در برخی مدارس غیردولتی منطقه یک آن هم برای دوره ابتدایی یا پیش دبستانی حدود 10میلیون تومان هزینه کنند مردم منطقه ای که او در آن مشغول به کار است حتی نصف این مبلغ را برای دوره پیش دانشگاهی نمی پردازند و برای همین است که مدرسه او در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است.
مشکلات مدارس بی پشتوانه
وعده کمک به مدارس غیردولتی برای در اختیار قرار دادن ساختمان های مازاد به این مدارس حالا دیگر جزو وعده های فراموش شده شمرده می شود، در حالی که بسیاری از این مدارس اگر مورد حمایت های اینچنینی قرار نگیرند، بزودی تعطیل خواهند شد.
اگر این مدارس به تعطیلی کشیده نشوند نیز کمترین اتفاقی که رخ می دهد، بالا رفتن بی حساب و کتاب شهریه های آنهاست که نتیجه این اتفاق نیز صرف نظر کردن بسیاری از خانواده ها از تحصیل فرزندان در مدارس غیردولتی است.
این پیش بینی را مهدی بهلولی از کارشناسان آموزش و پرورش که وضع مدارس غیردولتی را از نزدیک رصد کرده است نیز قبول دارد؛ ضمن این که معتقد است کاهش کیفیت آموزشی مدارس مشکل دار مهم تر از کاهش تعداد دانش آموزان آنهاست.
او در گفت وگو با جام جم، مدارس غیردولتی را به دو دسته تقسیم می کند؛ اول مدارسی که دولتمردان و افراد ذی نفوذ آن را اداره می کنند و در بهترین نقاط شهرهای بزرگ شعبه دارند و ساختمان های آنها کاربری مدرسه دارد و دوم مدارسی که افراد عادی امور آن را می گردانند و این اواخر ادامه کار برایشان سخت شده است.
او این مدارس را بسیار آسیب پذیر می داند و معتقد است، مشکلات مالی خانواده ها در سال های اخیر بیشترین لطمه را به این مدارس وارد کرده و این مدارس با کاهش تعداد دانش آموزان رو به رو هستند.
توسعه هیات امنایی ها، موضوعی دیگر
مدرسه ای که دغدغه اولش رساندن دخل و خرج به هم است، بی شک کیفیت آموزشی را در اولویت چندم قرار می دهد. گرچه مسئولان آموزش و پرورش بویژه رئیس سازمان مدارس غیردولتی همواره از کیفیت این مدارس دفاع کرده اند و مدیران مدارس غیردولتی نیز هیچ گاه حاضر به تائید این مساله نیستند، اما خانواده هایی که با این مدارس برخورد داشته اند و نیز دانش آموزانی که از نزدیک در گود بوده اند، تائید می کنند که مدرسه غیردولتی برخلاف اسم و رسمش، خدماتی متفاوت تر از بقیه مدارس ارائه نمی دهد.
در واقع این موضوع نیز خود عاملی برای کاهش رغبت به تحصیل در این مدارس است، چون دانش آموزان و خانواده ای که شاهد پیشرفت تحصیلی آن طور که مورد خواست او بوده، نیست بی شک مسیرهای دیگری را برای تحصیل امتحان می کند.
بهلولی، کارشناس آموزش و پرورش نیز این کیفیت حداقلی آموزش را بیشتر از آن مدارس غیردولتی با بنیه ضعیف اقتصادی می داند که بناچار خانواده هایی که توان پرداخت شهریه های این مدارس را ندارند، به سمت مدارس هیات امنایی سوق می دهد.
از دید او، مدارس هیات امنایی این حسن را دارد که نسبت به مدارس غیردولتی شهریه های کمتری دریافت می کنند و نحوه برخورد کادر آموزشی آن نیز بهتر از بسیاری مدارس دولتی عادی است؛ یعنی شاخصه ای که بسیاری از خانواده ها را راضی نگه می دارد.
با این حال، بهلولی، یکی دیگر از عواملی را که به کاهش استقبال از مدارس غیردولتی یا دست کم ثابت ماندن میزان استقبال از این مدارس منجر می شود، به پایین آمدن انگیزه تحصیل در دانش آموزان مربوط می داند، موضوعی که انگیزه خانواده ها برای سرمایه گذاری روی فرزندان را نیز کم می کند.
در واقع این کارشناس بیشترین سطح از دست رفتن انگیزه تحصیلی را مربوط به دوره دبیرستان می داند، چون معتقد است در این دوره هدف از تحصیل برای دانش آموزان مشخص نیست و آینده روشنی نیز برای آنها ترسیم نمی شود که این مساله سبب می شود برخی خانواده ها نیز انگیزه سرمایه گذاری برای فرزندانشان را از دست بدهند و تمایلی به فرستادن آنها به مدارس گرانقیمت نشان ندهند.
با این حال برخلاف باوری که در برخی از قشرهای جامعه حاکم است رایگان بودن یا گرانقیمت بودن مدارس، تعیین کننده قطعی کیفیت آنها نیست، اما بی گمان اگر مدرسه ای غیردولتی بخواهد به حیات خود ادامه دهد، باید خدماتی متناسب با شهریه های دریافتی ارائه دهد که اگر چنین نکند با واکنش سرد خانواده ها روبه رو خواهد شد.
7 درصد دانش آموزان در مدارس غیرانتفاعی تحصیل می کنند
در سال تحصیلی 92 ـ 91، 12 میلیون و 296 هزار دانش آموز در مقاطع سه گانه مشغول تحصیل شدند که این رقم در سال تحصیلی جاری با اندکی کاهش به رقم 12 میلیون و 242 هزار نفر رسیده است.
با توجه به این کاهش می توان استدلال کرد که بخشی از کاهش جمعیت مدارس غیردولتی به کاهش کلی آمار دانش آموزان برمی گردد، اما از آنجا که در سال های اخیر رقمی کمتر از هفت درصد دانش آموزان در مدارس غیردولتی تحصیل می کنند، کاهش 50 هزار نفری دانش آموزان کشور می تواند تاثیری معنادار و چشمگیر در کاهش آمار دانش آموزان مدارس غیردولتی داشته باشد.
برگزاری جشن شکوفه ها در 54 هزار مدرسه ابتدایی کشور
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت: از شش میلیون و 950 هزار دانش آموز ابتدایی، یک میلیون و 300 هزار نفر در کلاس اول تحصیل می کنند و امروز جشنی برای این دانش آموزان در سراسر کشور برگزار می شود.
فاطمه قربان با بیان این که «جشن غنچه ها» نیز برای حدود 500 هزار نوآموز پیش دبستانی برگزار خواهد شد، در گفت وگو با ایسنا، افزود: پیش بینی ما برای سال تحصیلی جاری در فضاهای مازاد دولتی، پوشش تحصیلی بیش از 500 هزار نوآموز در مقطع پیش دبستانی است، اما با در نظر گرفتن مراکز غیردولتی و مراکزی که با مشارکت مردم اداره می شود، این تعداد به 700 هزار نفر خواهد رسید.
قربان اظهار کرد: با توجه به این که روز اول مهر، نخستین روزی است که دانش آموزان در فضای آموزشی قرار می گیرند و از خانواده جدا می شوند، از همه مدیران درخواست شده تا شاداب ترین روز را برای دانش آموزان درنظر بگیرند.
وی خاطرنشان کرد: همچنین ساعاتی که برای روز اول دانش آموزان اول ابتدایی برنامه ریزی شده، باید کوتاه شده که آنان احساس خستگی نکنند، چرا که اولین روز مدرسه کلاس اولی ها با هدف آشنایی محیط مدرسه و برقراری ارتباط عاطفی با معلمان و کادر مدرسه است.
محمدرضا نیک نژاد
روزنامه ی آرمان،1 مهر ۹۲
باز مهر شد و باز مدرسه ها پذیرای دوست داشتنی ترین شهروندان کشورند. تابستان به پایان رسیده است و دانش آموزان مانند نوروز تن پوش های نوی خویش را پوشیده و با شادی در پی دوستان و آموزگاران پیشین خویش به کلاس ها و راهروها را سرک می کشند و با خنده هایی که تنها ویژه دانش آموزان است یکدیگر را می بینند و گاه در آغوش می کشند. دوران دانش آموزی به خاطر سن و سال نو آموزی و درازای دوران آن،یکی از خاطره انگیزترین دوران زندگانی هر کسی است. از این رو روز نخست مهرماه دل هر کسی را می لرزاند و اندیشه را به سال های دور می برد و گاه خنده ای بر لب ها می نشاند. اما این تجربه برای آنانی که اکنون در گیر درس و مدرسه اند چندان دلچسب و دوست داشتنی نیست. کلاس ها و میز و نیمکت های رنگ و رو رفته،پر شماری دانش آموزان در کلاس،ساختمان های فرسوده و ناسازگار با کاروان شتابان روش های آموزشی نوین و ابزارهای تازه ی ارتباطی مانند رایانه،تلفن های همراه و اینترنت و ...،روش های آموزشی سنتی و معلم محور،درونمایه های درسی پر حجم،حافظه مدار و بی پیوند با زندگی روزمره ی دانش آموزان،روش های مدیریتی تحکمی در مدرسه- که گاه به گونه ای افراطی گستره های خصوصی دانش آموزان را هم می کاود و البته جرم می انگارد- محیط هایی نه چندان شادی زا و انرژی سوز و ... گستره ای را می سازد که هر کس تجربه ی آن را داشته باشد از آن رو برگردان و فراری می شود. از این رو شاید کلاس اولی ها از کم شمارترین دانش آموزانی باشند که برای رفتن به کلاس و مدرسه بی تابند و روز شماری می کنند. اما سوی دیگر فرآیند آموزش،آموزگارانند که گریزشان از درس و مشق و آموزش کمتر از دانش آموزانشان نیست. گرفتاری های فزاینده ی دستمزد و جایگاه اجتماعی،بی انگیزگی دانش آموزان نسبت به فرآیند آموزش از سویی و فراگیری گرفتاری های سامانه ی آموزش از دیگر سو و در نتیجه احساس بی ثمر بودن تلاش ها،نادیده گرفته شدن در فرآیندهای تصمیم سازی و سیاست گزاری های آموزشی و نادیده گرفته شدن در دگرگونی های ساختاری و اجرایی و ... سبب بی انگیزگی آنها برای رفتن به کلاس می شود. اما اگر روز نخست سال آموزشی برای دانش آموزان با خنده آغاز می شود برای معلمانشان با ابروهای در هم کشیده و اخم آغاز می شود.
خنده و شوخی در آستانه ی ورود به کلاس همان و در رفتن کنترل کلاس از دست و گرفتاری های سالانه ی آموزشی همان. اما با همه ی این نگرانی ها امسال با سال های پیش کمی متفاوت است. روی کار آمدن دولت تازه و امید برآمده از آن برای دگرگونی های سیاسی-اقتصادی و در نتیجه آموزشی،دست کم فرهنگیان را به تغییرات هر چند اندک امیدوار کرده و نوید روزهای خوشی را به همراه داشته است. شعارهای آموزشی رییس جمهور روحانی در زمان انتخابات و رویکرهای توسعه گرا و اجتماعی- سیاسی ایشان می تواند زمینه ساز دگرگونی های ژرف آموزشی باشد. اگر چه دشواری های سامانه ی آموزشی در خوشبینانه ترین حالت ده ها سال زمان برای بسامانی نیاز دارد،اما می توان با زمینه سازی، برنامه ریزی های بنیادین و بهره گیری از تجربه های جهانی،امید و انگیزه را به خانواده ی بزرگ آموزشی برگرداند و شور و شادی را به فضای کنونی آموزش و پرورش وارد نمود. با این رویکرد امید است که سال آموزشی برای آموزگاران،دانش آموزان و خانواده ی بزرگ آموزشی،سالی پر از کامیابی و تغییرات خوشایند باشد. این روز،این ماه و این سال بر همه نوآموزان و آموزگارانشان شاد و فرخنده باد.
درباره ی برگردان شعار امسال (a call for teachers!) به نظرم نیاز به اندیشیدن و ذوق ورزی هست. اما نظر کنونی من درباره ی ترجمه ی این شعار :
واژه ی call در حالت اسمی،معنای گوناگونی دارد. برای نمونه : فریاد،داد،ندا،صدا،تلفن،فراخوانی،درخواست،لزوم،و ضرورت. در معنای فعلی و همراه با for،دنبال(چیزی/کسی) آمدن،ضرورت داشتن،ضروری بودن،و ایجاب کردن، معنا می دهد.
یونسکو در کنار این شعار امسال چنین توضیحی داده است : "بزرگ داشت های امسال،بر کار یونسکو روی آموزگاران برای شهروندی جهانی و گوناگونی فرهنگی متمرکز خواهد شد. آموزگاران توانایی فراگیران را پرورش می دهند تا با شهروندانی که توانمند به کنش در اجتماع هایشان می شوند و به حل چالش های جهانی یاری می رسانند،آینده ای پایدار بسازند."
از این رو،به نظر من،این شعار می خواهد بر ضرورت وجودی آموزگاران تآکید کند برای پرورش دانش آموزانی که به عنوان شهروندانی مسئول عمل خواهند کرد و گوناگونی فرهنگی را به رسمیت می شناسند. یعنی در چنین پرورشی،آموزگاران نقشی ضروری خواهند داشت و بایستی به آنها اهمیت داد. روی هم رفته چه بسا بتوان گفت که این شعار می خواهد درخواستی باشد برای توجه بیشتر به آموزگاران در جهانی که شهروندی و گوناگونی فرهنگی روز به روز بایسته تر می گردد. بنابراین پیشنهاد من برای برگردان شعار امسال به فارسی چیزی است در این مایه ها : "فراخوانی برای رو آوردن به آموزگاران" و یا "فریادی برای روگردادندن به آموزگاران" و یا این که امری ترجمه شود : "رو به آموزگاران برگردانید" یا "رو به آموزگاران بیاورید".
"آموزش و پرورش زیانبخش" نام یاداشتی از من است که امروز(31 شهریور 92) فراخور بازگشایی مدرسه ها،در تارنمای "انجمن حمایت از حقوق کودکان" منتشر شده است. دوستان و همکاران علاقمند برای خواندن این یادداشت می توانند به آدرس زیر بروند :
من چندی پیش،در نقد آموزش و پرورش ژاپن،یادداشتی از روزنامه وال استریت ژورنال انتخاب کردم و به فارسی برگرداندم و در روزنامه ی "آرمان" به چاپ رساندم. امروز دیدم جناب سرکار آرانی که یکی از نویسندگان و اندیشمندان آموزشی سرشناس ایرانی است و تاکنون چندین کتاب ارزنده آموزشی نوشته و ترجمه نموده است و تا انجا که من می دانم هم اکنون نیز مدیر یکی مراکز آموزشی- پژوهشی مهم در ژاپن است در زیر همان نوشته و در همین تارنگار نظر زیر را نوشته اند :
"فرهیخته گرامی جناب بهلولی
با سلام
حسن انتخاب و ترجمه مقاله وال استریت ژورنال را تبریک عرض می کنم. دست مریزاد
نشر عمومی آن هم موجب مزید امتنان است
همه ما به کوشش هایی نظری و کنکاش هایی از این دست بیش از پیش نیازمندیم.
برای شما موفقیت و بهروزی آرزو می کنم
توکیو
سرکار آرانی"
نظر اینجانب در پاسخ به جناب سرکار آرانی :
" درود به جناب سرکارآرانی
راستش تاکنون دو نفر درباره ی کارهای من نظر داده اند که بسیار برای ام ارزشمند است. یکی چند سال پیش،استاد داریوش آشوری در پاسخ به ایمیلی،سخنی درباره ی یادداشت ها و شیوه ی نوشتاری من گفت که هیچ گاه فراموش نمی کنم و اکنون شما استاد گرامی،که اینچنین درباره ی یکی از ترجمه هایم گفته اید.
به هر رو من بسیار خشنود و خرسندم بابت این که بزرگانی یافت می شوند که با نظر لطف به کارهای من- یا برخی از کارهایم- می نگرند. برای شما آرزوی تندرستی و کامیابی دارم و درخواستم این است که اگر وقت کردید،هم به نقد من و ما بپردازید و هم به نقد آموزش و پرورش ایران و جهان. بی گمان نوشته های استادان ارزنده ای چون شما،برای ما آموزگاران،حکم کیمیاست. "
خوانندگان گرامی برای آشنایی بیشتر با دکتر سرکار آرانی می توانند معرفی کوتاهی از ایشان را که از اینترنت گرفتم،بخوانند :
"محمد رضا سرکار آرانی دانش آموخته رتبه اول دانشگاههای شهید بهشتی و تربیت مدرس است. او در سال ١٣٧٨ درجه دکترای تخصصی خود را در رشته آموزش تطبیقی و بینالملل، از دانشگاه ناگویاى ژاپن گرفته است. در مهرماه 1383 به عنوان پژوهشگر برگزیده"انجمن توسعه ی علم ژاپن" انتخاب شد و در سال1385 ، فوق دکتراى خود را در "روشهای بهسازی آموزش" در دانشگاه ناگویاى ژاپن با موفقیت به پایان رساند. در کارنامه علمی ایشان دانشیار دانشگاه علامه طباطبایى، استاد وابسته دانشکده مطالعات جهان در دانشگاه تهران، استاد مدعو دانشگاه ناگویا، دانشگاه کوبه و دانشگاه سی جو و دانشیار دانشگاه تیکیو در توکیو به چشم می خورد. ایشان سال ها مدیر بخش آموزش متوسطه بنیاد آموزشی ایشیدا گاکوئین در دانشگاه سی جو بود. او یکی از نادر پژوهشگران خارجی با گرنت پژوهشی از وزارت علوم در ژاپن است. ایشان یکی از معروف ترین پژوهشگران "درس پژوهی" در جهان و از جمله بنیان گزاران "انجمن جهانی درس پژوهی" و عضو هیات تحریریه مجله بین المللی این انجمن است. دکتر سرکار آرانی تاکنون بیش از75 مقاله ى علمى-پژوهشى به زبان های فارسى، انگلیسى و ژاپنى، در مجلات معتبر ملی (ایران و ژاپن) و بین المللی به چاپ رسانده و درکنفرانس های بین المللی بسیاری در سراسر جهان مقاله ارائه داده است. از ایشان بیش از هفده کتاب در ایران و خارج از کشور به چاپ رسیده است. مهمترین محورهای پژوهشی دکتر سرکار آرانی عبارتند از: فرهنگ آموزش، مطالعات تطبیقی آموزش و یادگیری، سنتهای آکادمیک و فرهنگ دانشگاهی ، و مدلهای اثربخش بهسازی آموزش به ویژه "درس پژوهی".
21 سپتامبر 2013(سی ام شهریور 92)
برگردان : مهدی بهلولی
روز جهانی صلح،زمانی است برای بازاندیشی- روزی که دیگر بار،باورمان را به خشونت پرهیزی و درخواست مان را برای آتش بس جهانی،بازگو می کنیم. ما از مردم سراسر جهان می خواهیم به احترام کسانی که در درگیری ها کشته شدند و بازماندگانی که با هول – و- هراس و درد زندگی می کنند،در نیم روز به وقت محلی،یک دقیقه سکوت برگزار کنند.
ما امسال دست روی "آموزش و پرورش برای صلح" می گذاریم. آموزش و پرورش برای پروراندن شهروندی جهانی و ساختن جامعه های صلح جو،حیاتی است.
ملاله یوسف زی- دختر مدرسه ای پاکستانی که به جرم تلاش برای دست یابی به حق آموزش،از سوی طالبان هدف ترور قرار گرفت- در ماه ژوئن،به سازمان ملل متحد آمد. ملاله گفت : "یک آموزگار،یک کتاب،یک قلم،می تواند جهان را دگرگون سازد." اینها نیرومندترین جنگ افزارهای ما هستند.
از همین رو،من در سال گذشته،نخستین نوآوری آموزش و پرورش جهانی را به راه انداختم. هر دختر و هر پسر،شایستگی برخورداری از آموزش و پرورش کیفی و فراگیری ارزش هایی را دارند که آنها را یاری خواهند کرد تا خودشان را همچون بخشی از اجتماع جهانی درنگرند.
حکومت ها و دست اندرکاران توسعه،می کوشند تا همه ی کودکان به مدرسه بروند و به خوبی آموزش ببینند تا برای زندگی در سده ی بیست و یکم خود را آماده کنند. در کشورهایی که با کمبود مهم ترین نیاز زندگی،که همان سرپناه است،روبرویند- همچون کشورهایی که درگیر جنگ شده اند- برای یاری به نیمی از همه ی کودکانی که آموزش نمی بینند،جریانی تازه به راه افتاده است. اما ما باید بیشتر بکوشیم- بسیار بیشتر. هنوز هم از پنجاه و هفت میلیون کودک،آموزش و پرورش دریغ می شود. میلیون ها کودک دیگر،به آموزش مدرسه ای بهتر نیاز دارند.
آموزش تهیدست ترین و حاشیه ای ترین کودکان،به رهبری سیاسی بی باکانه و تعهد مالی افزون تر نیاز خواهد داشت. با این رو اما،کمک به آموزش و پرورش برای نخستین بار در یک دهه،کاهش یافته است. ما باید این کاهش را وارونه سازیم،همکاری های تازه پدید آوریم،و مایه ی توجه ی بسیار بیشتر به کیفیت آموزش گردیم.
در این روز جهانی صلح،بیایید پیمان بندیم که به کودکان مان ارزش های بردباری و احترام متقابل را بیاموزانیم. بیایید برای مدرسه ها و آموزگاران هزینه کنیم که بنیاد جهانی خوب و دربرگیرنده ی همه را خواهند گذاشت؛جهانی که پذیرای گوناگونی است. بیایید در راه صلح بجنگیم و با همه ی توش و توان مان،به دفاع از آن برخیزیم.
The International Day of Peace is a time for reflection - a day when we reiterate our belief in non-violence and call for a global ceasefire. We ask people everywhere to observe a minute of silence, at noon local time, to honor those killed in conflict and the survivors who live with daily trauma and pain.
This year we are highlighting Education for Peace. Education is vital for fostering global citizenship and building peaceful societies.
In June, Malala Yousafzai, the Pakistani schoolgirl targeted for assassination by the Taliban for campaigning for the right to education, came to the United Nations. Malala said: “One teacher, one book, one pen, can change the world.” These are our most powerful weapons.
That is why, last year, I launched the Global Education First Initiative. Every girl and every boy deserves to receive a quality education and learn the values that will help them to see themselves as part of a global community.
Governments and development partners are working to get every child in school and learning well to equip them for life in the 21st century. There is new momentum in countries with the greatest needs, such as those affected by conflict, which are home to half of all children lacking education. But we must do more – much more. Fifty-seven million children are still denied an education. Millions more need better schooling.
Educating the poorest and most marginalized children will require bold political leadership and increased financial commitment. Yet aid for education has dropped for the first time in a decade. We must reverse this decline, forge new partnerships, and bring much greater attention to the quality of education.
On this International Day of Peace, let us pledge to teach our children the value of tolerance and mutual respect. Let us invest in the schools and teachers that will build a fair and inclusive world that embraces diversity. Let us fight for peace and defend it with all our might.
دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز جهانی صلح 21 سپتامبر 2013 برابر با 30 شهریور ماه سال جاری، گفت: هر دختر و هر پسر شایسته دریافت آموزش با کیفیت است و باید بتوانند ارزشهایی را فراگیرند که به آنان کمک کند تا خود را به عنوان بخشی از جامعه جهانی مشاهده کنند.
به گزارش سرویس آموزش و پرورش ایسنا، متن کامل پیام بان کی مون به شرح زیر است:
«روز جهانی صلح زمانی برای بازتاب تاکید بر اعتقادمان بر عدم خشونت و فراخوان ما برای آتش بس جهانی است. از مردم در همه جا میخواهیم در نیمروز به وقت محلی به یادبود آنانی که در درگیری کشته شدهاند و بازماندگانی که با درد و رنج هر روز به زندگی خود ادامه میدهند، یک دقیقه سکوت کنند. امسال تاکید ما بر «آموزش برای صلح» است. آموزش برای پرورش حقوق شهروندی جهانی و ایجاد جوامع صلح آمیز حیاتی است.
در ماه ژوئن، ملاله یوسفزای دختر مدرسهای پاکستانی که طالبان قصد قتل وی را داشتند، برای جنبش حق آموزش به سازمان ملل متحد آمد. ملاله گفت: یک معلم، یک کتاب، یک قلم، میتواند جهان را تغییر دهد. اینها قویترین سلاحهای ما هستند.
به همین دلیل سال گذشته اینجانب «نخستین ابتکار جهانی آموزش» را معرفی کردم. هر دختر و هر پسر شایسته دریافت آموزش با کیفیت است و باید بتوانند ارزشهایی را فرا گیرند که دولتها و شرکای توسعهای تلاش مینمایند از جامعه جهانی مشاهده کنند.
دولتها و شرکای توسعهای تلاش میکنند هر کودک را به مدرسه بفرستند و آموزش خوب ارائه دهند تا آنان به خوبی برای زندگی در قرن بیست و یکم مجهز شوند. حرکت نوینی در کشورهایی که محتاج بیشترین کمک ما هستند، در حال رخ دادن است مانند آنها که تحت تاثیر درگیریها قرار دارند یعنی جاهایی که محل اقامت کودکانی است که با کمبود آموزش مواجهاند، اما باید کارهای بیشتر و بیشتری انجام دهیم. پنجاه و هفت میلیون کودک از تحصیل محروم هستند. میلیونها کودک بیشتر و بیشتر نیازمند مدارس بهتری هستند.
آموزش فقیرترین و منزویترین کودکان نیازمند هدایت سیاسی جسورانه و تعهد مالی افزون تر است. در عین حال برای نخستین بار در یک دهه کمکها برای آموزش کاهش یافته باید این روند را معکوس، مشارکتهای جدیدی ایجاد و توجه بیشتری به کیفیت آموزش کنیم.
در این روز بینالمللی صلح؛ اجازه دهید تعهد نماییم به کودکان خود ارزش بردباری و احترام متقابل بیاموزیم. اجازه دهید بر مدارس و مربیانی سرمایه گذاری کنیم که دنیایی منصفانه، فراگیر و پذیرای تنوع خواهند ساخت. اجازه دهید برای صلح و دفاع از آن با تمام توان مبارزه کنیم.»
http://www.isna.ir/fa/news/92062818047/هر-دختر-و-هر-پسر-شایسته-دریافت-آموزش-با-کیفیت
فرهنگیان نیوز
به گزارش پلیس در پی گرفتن گوشی تلفن همراه یک دانش آموز دبیرستانی توسط معلم در زمان تدریس دانش آموز خاطی سر معلم خود را برید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران به نقل از شین هوآ: دانش آموز دبیرستانی در یکی از دبیرستانهای استان جیانگشی واقع در شرق چین به قصد انتقام گرفتن از معلم شیمی خود با حمله به وی سر معلم خود را با چاقوی دو زبانه از پشت سر برید و متواری شد.
این حادثه در حالی اتفاق اقتاد که تنها چهار روز از روز معلم در چین می گذشت.
این معلم و پدر 34 ساله سابقه ای درخشان در امر تدریس درس شیمی به مدت 5 سال بود.
این دانش آموز که با نام لی در خبرگزاری های محلی چین نام برده شد، شب گذشته خود را تسلیم پلیس کرد و از اقدام خود اظهار پشیمانی کرد.
محمدرضا نیکنژاد
روزنامه بهار،28 شهریور 92
"سند تحول بنیادین آموزشوپرورش" نامی بود که دولت دهم و وزیر پرکارش! در سامانه آموزشی برای «سند ملی آموزشوپرورش» برگزیدند. تهیه این سند در سالهای پایانی دوره هشتساله اصلاحات آغاز شد و پس از صدها ساعت کار بیش از 500کارشناس، در دوره دوم ریاستجمهوری احمدینژاد به دست حاجیبابایی، وزیر آموزشوپرورش رسید. نخستین نگاشت این سند در سال 88 روی پایگاه اطلاعرسانی شورایعالی آموزشوپرورش گذاشته شد. نگاشت دوم آن که به سند مشهد شناخته میشود در سال 89 تصویب و در پایان، سند سال 90 بود که برای اجرا به آموزشوپرورش سپرده شد. مهمترین تفاوت نخستین نگاشت با واپسین آن، دگرگونی در هدفها و راهبردها بود و البته در ویرایشهای پایانی، رنگ و بوی به شدت ایدئولوژیک سند بیش از گذشته به چشم میآمد. از دیگر دگرگونیها در نگاشتهای پیاپی سند، کمرنگ شدن رگههایی از آموزشوپرورش جهانی و دموکراتیک – مانند آموزشهای شهروندی و همکاری و همیاری دموکراتیک دانشآموزان در فرآیندهای آموزشی و پرورشی، پررنگ کردن نقش نهادهای مردمنهاد و مدنی در آموزش و تشویق فرهنگیان و تشکلهای صنفی آنها برای ورود به گسترههای تصمیمسازی و اجرایی و... - بود که یا حذف یا از درونمایههای خود تهی شدند. در این زمینه میتوان به گفتوگوی یکی از نظریهپردازان و نویسندگان اصلی این سند در زمان اصلاحات و پس از آن، یعنی محمود مهرمحمدی اشاره کرد.
ایشان در گفتوگویی که با ایلنا داشتند، میگویند: «سند مصوب تحول بنیادین آموزشوپرورش، از آن ظرفیت تحولی که داشت، به دلیل پارهای از ملاحظات اجرایی و محافظهکاری تهی شده است. از اینکه چرا در سایه یک بلندنظری، آیندهنگری و تفکر استراتژیک از فرصت تدوین سند بنیادین استفاده نشد، تاسف میخورم. مضامین سند بنا بود در بلندمدت و نه در کوتاهمدت به اجرا دربیاید. متاسفانه وزارت آموزشوپرورش برای اجرا کردن سند تحول، روی مواردی انگشت گذاشته است که با هیچ منطقی سازگار نیست. آموزشوپرورش باید در وهله اول تحول را در ابعاد محتوایی و تمرکز برآن جستوجو میکرد.» اما پرسش پایهای درباره «سند تحول بنیادین آموزشوپرورش» آن است که، چه نیازی به تهیه آن بود و فلسفه نوشتنش چه بود؟ به باور بسیاری از کارشناسان آموزشی مهمترین هدف تهیه و آمادهسازی این سند راهبردی برای آموزشوپرورش- همسو با سند چشمانداز 20ساله- توسعه همهجانبه و داناییمحور است. بنابراین بود که بخشهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... با هم پیش روند تا راه رسیدن به توسعه پایدار در سند چشمانداز 1404 هموار شود. این سند هم، بخش آموزشوپرورش آن را دربر میگرفت. یک هدف دیگر تهیه یک نقشه راه برای دستیابی به هدفهای کلان و درازمدت آموزشی و جلوگیری از رفتارهای سلیقهای و خودمحورانه فرادستان سامانه آموزشی بود. از آغاز راهاندازی نهاد رسمی آموزش در ایران، همواره سیاستهای آموزشی در گرو دیدگاههای وزیر یا گروه معاونها و مشاوران او بوده است. با آمدن و رفتن هر وزیر این سیاستها دگرگون شده و وزیر تازه به دنبال اختراع چرخ خویش میرفت. قرار بر این بود که این سند در گستره آموزشوپرورش، پایانی باشد بر اینگونه رفتارهای خودمحورانه فرادستان سامانه آموزشی. اما شوربختانه در همین سند هم راهکاری برای بازدارندگی کارگزاران پیشبینی نشده بود و سند گسترهای فراخ برای برخوردهای سلیقهای در گامهای اجرایی پدید میآورد. برای نمونه حاجیبابایی در اجرای سند به جای اجرای گام به گام سند و آغاز کار از نخستین راهکارها- در میان 131راهکار- یکراست سراغ صد و دوازدهمین راهکار- یعنی دگرگونی ساختاری یا همان ساختار 6-3-3 - میرود. ایشان با اجرای بدون اولویت سند، شتابزدگی در پیاده کردن بخشهای برگزیده و مورد علاقه خویش، بیتوجهی به زمانبندی و زمینهها و امکانات نرمافزاری و سختافزاری، بیاعتنایی به دیدگاهها و خواستههای دانشآموزان، خانوادهها، کارشناسان و فرهنگیان، مقدم دانستن دیدگاههای خود و نهادهای بیرون از آموزشوپرورش در دگرگونیها و... بزرگترین نقضکننده بندهای سند تحول بنیادین شد و آن را از جایگاه یک سند راهبردی و بنیادین به زیر کشید. باشد تا کارگزاران تازه آموزشی در دولت «تدبیر و امید» با درس گرفتن از تجربههای گذشته و بهرهگیری از کارشناسان زبده، کارآمد و دانشمند، سند را به جایگاه درخورش برگردانند و در صدر نشانند.