روز دانش آموز و منشور حقوق دانش آموزی

 

محمد رضا نیک نژاد / روزنامه ی آرمان ،۱۳ آبان ۹۲

این یاداشت با نام"دانش آموزان ،شهروندان جامعه ی جهانی" در روزنامه به چاپ رسید.

 سیزده آبان روز دانش آموز است. اما هم زمان شدن آن با مناسبتی سیاسی،سال هاست که این روز را در سطح جامعه از چشم انداخته وعموما در نهادهای آموزشی نیز مراسم ها به گونه ای شکلی برگزار و پس از سخنرانی هایی کلیشه ای و تکراری،به پایان می رسد و باز هم دانش آموزان می مانند و دغدغه هایشان.

 دوران دانش آموزی یکی از به یادماندنی ترین دوران زندگی یک فرد است. نخستین تجربه های گروهی شیرین و دلچسب در این دوران شکل می گیرد و دانش آموزان در آن به فراگیری زندگی اجتماعی- آموزشی می پردازند. اما در کشور ما از نخستین سال های ورود و پی ریزی نهادهای آموزشی نوین،این دوران چندان هم شیرین و به یادماندنی نبوده و شیرینی های آن شیطنت های گروهی و شادی های ناشی از دست انداختن معلم و همکلاسی ها و ... بوده است. برنامه های درسی فشرده و خسته کننده،آموزش های نمره- مدار،نتیجه نگر و مبتنی بر تشویق و تنبیه،ساختارِ هرمی و از بالا به پایین و پیامدهایش،پایش همیشگی و بدبینانه ی مسئولین مدرسه بر پوشش و رفتار دانش آموزان،دوری فراوان درونمایه های درسی با زندگی روزمره ی دانش آموزان،فراوانی و گستردگی مواد درسی،ارزشیابی سنتی بر پایه ی بخاطر آوری،میز و نیمکت های رنگ رو رفته و فضاهای آموزشی کسل کننده،کلاس های پر جمعیت،محیط هایی گریزان از شادی و سر زندگی،روش های تدریس سنتی و دور از فن آوری های نوین،معلمان بی انگیز و در گیر با دشواری های اقتصادی فلج کننده  و .... دانش آموزی را یکی از تلخ ترین دوران زندگی نموده است و هر روز بیش از پیش فراگیران را از درس و مشق و یادگیری فراری می دهد. آنچه بیش از هر چیز در این فضاها به چشم می آید،پایمال شدن حق برخورداری از آموزش- یکی از بنیادین ترین حقوق انسان – است. اگر چه در دوره هایی تلاش هایی برای برآوردن این حق بنیادین انجام گرفته است،اما در این زمینه همچنان در نخسین گامیم.

 یکی از تلاش های شایسته در این زمینه،تهیه ی منشور حقوق دانش آموزی بود که در سال های پایانی دوران اصلاحات در مجلس دانش آموزی تهیه و البته با برآمدن دولت اصول گرا کنار گذاشته شد. متنی که در مجلس دانش آموزی نوشته شد و قرار بود نقشه ی راهی برای آشنایی دانش آموزان،آموزگاران،دولت مردان و ... با حقوق دانش آموزی باشد،دارای مفاهیم و گزاره های ارزشمندی بود که می توانست نسلی را پرورش دهد که در آینده سنگ بنای جامعه ای حقوق- مدار و جهانی باشند. در بند پنجم مقدمه ی این منشور می خوانیم: "بی تردید مسیر سعادت یک جامعه از میان افکار،اندیشه ها و میزان پایبندی افراد آن جامعه به میثاق های ملی می گذرد،با توجه به اینکه مهمترین رسالت آموزش و پرورش در یک کشور می بایست آماده ساختن دانش آموزان برای پذیرفتن نقشهای اجتماعی و حضور فعال و مشارکت جویانه در جامعه و تعیین کننده حدود روابط انسانی- اجتماعی و ساز و کارهای این روابط در هر کشور قانون اساسی آن کشور می باشد،این منشور بر آن است زمینه های لازم برای پذیرش و آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی را در دانش آموزان در غالب عناوین حقوقی مربوط به آنها علاوه بر پذیرش و آشنایی دانش آموزان با آیین نامه ها و مصوباتی که مستقیماً مربوط به آنها می باشد ( در قالب حقوق خود) زمینه های مناسب را جهت پذیرش و عملی تر شدن هر چه بیشتر این مصوبات ایجاد کند . از دیدی دیگر منشور در صدد آن است که دانش آموزان را به عنوان شهروندان جامعۀ جهانی با پیمان نامه ها،تعهدنامه ها و قوانین بین المللی مربوط به آنها آشنا کند تا دانش آموزان با دیدی فرای محدوده های مکانی و جغرافیایی در رابطه با حقوق خود بیاندیشند"
امروز با روی کارآمدن دولت "تدبیر و امید" و دیدگاه های رییس جمهور در آموزش و پرورش،گاه آن رسیده است که درونمایه های این منشور ارزشمند به گفتمان روز آموزش و پرورش بازگشته و سامانه ی آموزشی و وزیرش،خود را برای فراهم نمودن زمینه های اجرای مواد این منشور آماده نمایند. تا شاید برخی از نارسایی های اشاره شده در این نوشتار،که بی گمان حقوق فردی و آموزشی دانش آموزان را هدف گرفته،برطرف گردد. نا گفته پیداست که ورود گفتمان حقوق- محور این منشور با مانع های ساختاری و اجرایی همراه است. اما بی گمان برای نهادینه نمودن حقوق شهروندی و پرورش شهروندانی در تراز ملی و جهانی- به سفارش سند بنیادین آموزش و پرورش- راهی جز نوشتن و پیگیری چنین مفاهیمی نداشته باشیم.  

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=451&pageno=7

روز دانش آموز از نگاه یک آموزگار

                             

"روز دانش آموز از نگاه یک آموزگار" نوشته ای از من است- فراخور 13 آبان- که در تارنمای "انجمن دفاع از حقوق کودکان" منتشر گردیده است :  

 http://www.irsprc.org/post/detail/2/15/1/1/96/0

چگونه آموزش و پرورش را بهبود بخشیم؟

                              

                             دایان راویچ،روزنامه لس آنجلس تایمز،1 اکتبر 2013

                             برگردان : مهدی بهلولی ، روزنامه آرمان،12 آبان 92

 لس آنجلس،از هر منطقه ی آموزشی دیگری در کشور،مدرسه های منشوری بیشتری دارد؛و ایده ی مدرسه  منشوری،ایده ی بسیار بدی است. [مترجم : مدرسه های منشوری،مدرسه های دولتی با اختیارهای ویژه می باشند. نویسنده در متن به برخی از ویژگی ها و کارکردهای آنها اشاره می نماید و به نقد آنها می پردازد.]   میلیاردرها،مدرسه هایی را دوست دارند که به صورت خصوصی گردادنده می شوند. پدر- مادران،با وعده های پر زرق و برق مدرسه هایی به دام می افتند که قول بخشیدن بلیت تضمینی ورودی کالج به بچه هاشان را می دهند. سیاستمداران می خواهند با مدرسه های منشوری،قهرمان "اصلاح آموزشی" درنظر آیند.

 اما مدرسه های منشوری،به تنگدستی،ریشه ی عملکرد ضعیف آموزشی،پایان نخواهند داد،یا آموزش مدرسه ای  کشور را به سامانه ای با عملکرد بالا،تبدیل نخواهند کرد. سامانه های آموزشی ارزنده ی جهان- همانند فنلاند و کره- مدرسه های منشوری ندارند. آنها برنامه های مدرسه دولتی نیرومند با آموزگاران و مدیرانی با تجربه و به خوبی آماده شده دارند. مدرسه های منشوری و آن اصلاح خطای دیگر،مدرسه ها با بن های آموزشی(vouchers)،آموزش مدرسه ای را به چیزی همچون کالایی مصرفی درمی آورند که در آن امکان گزینش،برترین ارزش است.

 هدف اصلی مدرسه های منشوری- هنگامی که در 1990 راه اندازی شدند(و آن هنگام من هم پشتیبان آنها بودم)- همکاری با مدرسه های دولتی بود،نه رقابت با آنها و یا تیشه به ریشه ی آنها زدن. چنین پنداشته می شد که این مدرسه ها،ضعیف ترین دانش آموزان،بازماندگان از آموزش،را می گیرند،و شیوه هایی برای کمک به مدرسه های دولتی شناسایی می کنند تا این مدرسه ها با کسانی که دلبستگی به آموزش مدرسه ای را از دست داده بودند،کار بهتری ارائه دهند. هم اکنون هم،باید هدف شان همین باشد.

 در عوض،صنایع مدرسه های منشوری،ستیزه جو و کارسالارانه است. منشورها،نمره های بالای آزمونی می خواهند،از این رو بسیاری از آنها،دانسته و به عمد،کمترین شمار فراگیران و دانش آموزان انگلیسی زبان معلول را دارند. برخی از این مدرسه ها،دانش آموزانی را که میانگین نمره هایشان در خطر است بیرون می کنند. سال گذشته،دفتر پاسخگویی عمومی،گزارشی منتشر کرد که در آن به سرزنش مدرسه های منشوری می پرداخت از آن رو که از دانش آموزان معلول دوری می جویند،و ACLU (اتحادیه حقوق مدنی آمریکا) در نیواورلئان،به همین دلیل،از منشورها دارد شکایتی تنظیم می کند.

 چون این مدرسه ها،آزادانه،گردانده می شوند اغلب نه پاسخگو هستند و نه شفاف. در سال 2013،پایه گذاران یک مدرسه ی منشوری با 1200 دانش آموز،به سوء استفاده به بیش از 200 هزار دلار از بودجه های دولتی محکوم شدند. در اوکلند،یک بازرسی در مدرسه های منشوری با بالاترین عملکرد در ایالت،روشن کرد که می تواند از 8/3 میلیون دلار،سوء استفاده شده باشد- هنگامی که پایه گذار مدرسه ها،کار و کاسبی دیگرش را به سود مدرسه اش به کار بسته بود. منشورها،به هنگام درخواست بودجه ی دولتی،"دولتی" اند اما در دادگاه فدرال،و پیش از آن در شورای ملی روابط کار،ادعا کرده اند که شرکت سهامی های خصوصی اند- هنگامی که کارکنانشان درخواست حمایت از قانون های دولتی کار کرده بودند.   

 در لس آلتوس،گروهی از مردم ثروتمند،برای فرزندان خودشان،مدرسه ی منشوری بوتیک مانندی گشودند. از پدر- مادران درخواست شد که سالانه برای هر فرزند،5000 دلار بپردازند. پدر- مادران مدرسه ی دولتی محلی می پندارند که این منشور،مدرسه ی خصوصی گزیدگان باشد؛گیرم مدرسه ای که در وهله ی نخست،از دلارهای دولتی،تآمین بودجه می کند.

 البته مدرسه های منشوری آبرومند و با مدیریت خوب هم وجود دارند که آموزشی عالی ارائه می دهند. شورای سردبیری این روزنامه [لس آنجلس تایمز] به پژوهشی استناد می کند که نشان می دهد در منشورهای لس آنجلس،نسبت به مدرسه های هماهنگ،کار بهتری انجام می پذیرد. اما پژوهش های بسیار دیگری نشان می دهند که منشورها،اغلب،در وظیفه ی آموزش کودکان،کامیاب تر از مدرسه های دولتی نیستند به شرط آنکه آنها هم دانش آموزانی همانند دانش آموزان مدرسه های دولتی ثبت نام کنند.

 میان معرکه گیری مدرسه های منشوری و واقعیت آنها،می تواند شکافی به اندازه ی خلیجی باشد- گرچه این هم بزرگترین خطر این مدرسه ها را نمایان نمی سازد. این مدرسه ها،پیشگامی شده اند برای جهاد ِ ایدئولوژیک ِ دیرینه - گرامی داشته ای که بی کم و کاست درست پنداشته می شود و آموزش و پرورش را به جای تعهد مدنی،به گزینش مشتری بدل می سازد. رها کردن مدرسه های دولتی به سود نظام بازار آزاد،سر و ته  تعهد بنیادین ما را،به پشتیبانی از کودکان- که بچه های ما هستند در مدرسه های دولتی،در مدرسه های خصوصی،یا در مدرسه های مذهبی- می زند؛حتی اگر ما هرگز کودکی نداشته باشیم.

 تلاش برای "اصلاح" مدرسه ها،با روانه کردن پول دولتی به شرکت های سهامی خصوصی،سخت دور افتادن از فهم دشواری های راستین سامانه ی آموزشی مان است. عملکرد آموزشی پایین است جایی که تنگدستی و تبعیض نژادی بالاست. بدبختانه،آمریکا،در نسبت کودکانی که در فقر می زیند،بالاتر از دیگر کشورهای پیشرفته ی جهان است. و هم اکنون نابرابری درآمدی در کشور ما،از هر زمان دیگری در سده ی گذشته،بیشتر است.

 ما باید کارهایی را انجام دهیم که مدرسه هایمان را نیرومند می سازد : آموزش و پرورشی فراگیر،از روزهای آغاز کودکی،فراهم سازیم( برابر آمار اکونومیست،آمریکا رتبه ی 24 ام در میان 45 کشور دیگر را دارد)؛مطمئن شویم که زنان فقیر،از مراقبت های خوب ِ پیش از زایمان،برخوردارند  تا بچه هایشان سالم باشند(برابر گزارش سازمان ملل،ما در میان 185 کشور،131 مین هستیم)؛ در مدرسه هایی که دانش آموزان در کشمکش اند،شمار شاگردان کلاس ها را کاهش دهیم( به کمتر از 20 دانش آموز)؛ بر این پای بفشاریم که همه ی مدرسه ها،باید برخوردار از برنامه ی درسی ممتازی باشند که آموزش هنرها و آموزش بدنی روزانه را دربرمی گیرد- افزون بر تاریخ،آموزش های شهروندی،علوم،ریاضیات و زبان های خارجی؛مطمئن شویم که مدرسه هایی که کودکان فقیر دارند،از مشاوران راهنما،کتابخانه ها و کتابدارها،مددکاران اجتماعی،روانشناسان،برنامه های تقویتی و برنامه های تابستانی،برخوردارند.  

 کشور ما دارد در یک راه خطرناک پیش می رود،به سوی خصوصی سازی آموزش و پرورش،که قشربندی اجتماعی و تبعیض نژادی را افزایش خواهد داد. پایبندی مدنی ما به "آموزش برای همه"، دارد فرسایش می یابد. اما همانند پشتیانی پلیسی،پشتیبانی آتش نشانی،کنار دریاهای دولتی،پارک های عمومی و جاده های دولتی،مدرسه های دولتی هم یک مسئولیت دولتی است،نه یک کالای مصرفی.

(دایان راویچ،تاریخ دان آموزش و پرورش است. واپسین کتاب اش "پادشاهی خطا : حقه ی جنبش خصوصی سازی و خطر ِ متوجه ی مدرسه های دولتی آمریکا" است. راویچ امشب در کالج اکسیدنتال سخنرانی می کند و چهارشنبه در کالج ایالتی نورثریج کالیفرنیا.) 

 http://www.latimes.com/opinion/commentary/la-oe-ravitch-charters-school-reform-20131001,0,6358122.story

 http://armandaily.ir/?News_Id=58181

[توضیح : خوانندگان گرامی می توانند برای آشنایی بیشتر با مدرسه های منشوری،به آدرس زیر بروند :

http://bohluli.blogsky.com/1392/07/12/post-464/]

دریچه ای به پرورش نوین

 

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،11 آبان 92

 از سخنان حسن روحانی،ریس جمهور محترم،در روز نخست مهر و مراسم بازگشایی مدرسه ها،می توان ارزیابی های گوناگونی داشت. با نگاهی سطحی،سخنان روحانی،پیشنهادهایی است برای افزودن یکی دو کلاس درسی و یا نشست های آموزشی دانش آموزی به برنامه درسی مدرسه ها،که به ویژه در سپهر و چارچوب مدرسه های کنونی،سرنوشت آنها،پیشاپیش، روشن است : افزوده شدن یکی دو کتاب دیگر به کتاب های درسی،بی هیچ دگرگونی چشمگیری در فرهنگ آموزش. اما می توان از گفتار روحانی که بر " احیای زنگ انشاء در مدرسه،آموزش قانون و قانونمداری به دانش آموزان،آموزش نقد و بررسی طرح ها و برنامه ها و کرسی های آزاد اندیشی در مدرسه، ایجاد ساعت گفت وگو،و راه اندازی  زنگ کتاب و کتابخوانی" تآکید دارد برداشت های ریشه ای و بنیادی تر هم نمود؛برداشت هایی که کار را،حتی تا گونه ای "ساخت گشایی آموزشی مدرسه ها" پیش می برد.

فلیکس گارسیا موریون،یکی از اندیشه وران ارزنده ی آموزشی می گوید : " اگر می خواهید کسی،چیزی را بیاموزد فرصت تمرین کردنش را به او بدهید(قانون طلایی آموزش). مردم،شنا را در استخر یاد می گیرند،پس دانش آموز هم،شهروندی و حقوق بشر دربرگیرنده ی ارزش های مدنی را،با همیاری در انجمن های مدرسه شان یاد می گیرد. جایی که دانش آموزان برنامه ی نشست موضوع هایی را که به بحث گذاشته می شوند،سامان می بخشند،سپس دیدگاه خودشان را درباره ی آن موضوع های بحث آفرین،آشکارا،هویدا می سازند،به استدلال های همکلاسی ها و آموزگارانشان گوش می دهند و استدلال های خود را به سود دیدگاه هایشان در حل مشکلات پیش می نهند. سرانجام- اگر نیاز شد- معمولا با به رآی گذاشتن برنامه های ویژه گوناگون،تصمیم گیری می کنند." کسانی همانند موریون،هنگامی که از چنین دیدگاه آموزشی ای سخن می گویند حتی ساختار آموزش کشورهای پیشرفته را نیازمند دگرگونی های بنیادین می دانند. از این رو روشن است که اجرایی شدن راستین و کارآمد چنین برنامه هایی،تا چه اندازه در سامانه ی آموزشی متمرکز ما دشوار است.

با این رو نباید ناامید بود و دست روی دست گذاشت،و به ویژه کار به دستان آموزش و پرورش،هم اکنون که بالاترین مدیر اجرایی کشور،از رویکردی نو به آموزش سخن می راند به مساله ورودی جدی و اندیشیده نیابند. گرچه این پیشنهادها را بایستی هم در بلند مدت و میان مدت دید و هم در کوتاه مدت،و برای هر کدام برنامه ای ویژه در نظر گرفت. اما از دید این نگارنده،یکی از کارهایی که می تواند در دستور کار کوتاه مدت کارگزاران آموزش و پرورش بنشیند این است که برگزاری "کلاس های گفت و گوی آزاد" دانش آموزان را به راه اندازند. کلاس هایی که درون مایه و موضوع  آن را خود دانش آموزان برمی گزینند و با تمرین گفت و گوی هدفمند و قانونمند،راه و روش همکاری،و هم اندیشی گروهی را فرامی گیرند. کلاس گفت و گو چندان هم به کتاب درسی نیاز ندارد. در این کلاس،شاید بهتر باشد بیش از تئوری گفت و گو و تدریس راه و روش آن،به خود فرایند واقعی گفت و گو پرداخته شود و به گونه ای "کارگاه گفت و گو" شکل گیرد. ناگفته پیداست که اجرای چنین برنامه ای،به ویژه در آغاز،می تواند با دشواری های بسیاری روبرو گردد اما به گفته جان دیویی،فیلسوف بزرگ آموزش و پرورش : " مسائل واقعی،و نه فرضیات و تمرین های آموزشگاهی،همواره از دلبستگی های حقیقی دانش آموزان می باشند. پس افزون بر فعالیت های نوشتن و گفت و گوهای کلاسی رایج مدرسه های عمومی امروزه،دانش آموزان باید در پرس و جوی فعال و کنکاش دقیق مسائل مهم و سرنوشت ساز رویاروی جامعه هایشان- گرچه محدود،اما به ویژه در مدرسه هایشان – درگیر شوند." 

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-08-11/93.htm#256696

زمینه های نواندیشی واثرات آن بر نهاد آموزش وپرورش ایران- بخش پایانی

 

عزت اله مهدوی / دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، شماره ی ۸۱، شهریور و مهر ۹۲

 چشم انداز ایران: در شماره گذشته، بخش اول مقاله ی "زمینه های نو اندیشی و اثرات آن بر نهاد آموزش و پرورش ایران" منتشر شد. در آن بخش،آقای عزت اله مهدوی به "آشنایی ها"ی ایرانیان با نظام آموزشی جدید پرداخته بود و طی چهار محور "بازرگانان و سیاحان غربی"،"اعزام محصل"،"مسافران و سیاحان ایرانی" و" کتاب ها و جراید"ضمن بررسی کانال های آشنایی،سیر مواجهه ی ایرانیان با آموزش و پرورش جدید را پی گرفته بود. در بخش پایانی این مقاله که در ادامه ی تقدیم خوانندگان می گردد،آقای مهدوی ابتدا به ارائه ی تاریخچه ای از تاسیس مدارس جدید در ایران پرداخته و در نهایت طی محور پایانی به بحث "انقلاب مشروطه و اثرات آن بر آموزش و پرورش ایران پرداخته اند که امید است مورد توجه خوانندگان قرار گیرد.

شایان توجه است که چشم انداز ایران در شماره ۷۸ (اسفند ۱۳۹۲ و فروردین ۹۲ ) نیز طی مقالاتی به بررسی تاریخچه آموزش و پرورش نوین  در ایران پرداخته بود که علاقه مندان برای تکمیل بحث می توانند به آن مراجعه نمایند.

- تاسیس مدارس جدید

الف - مدارس خارجی

 تآسیس اولین مدرسه در ارومیه ، توسط کشیشان امریکایی مصادف بود با ایام سلطنت محمد شاه قاجار(1254-1255ق  ). گفته اند در این مدرسه مواد ی از علوم جدید تدریس می شدو محصلان فرصت می یافتند تادر کلاسهای قالی بافی و آهنگری شرکت کنند.  در همان سال در شهر تبریزهم مدرسه ای توسط کشیشان فرانسوی دایر گردید."اوژن بوره" مؤسس مدرسه در نظر داشت "ایرانیان را از هر ملت ومذهب بعلوم جدیده و زبان فرانسه آشنا سازد"( 35 )این مدرسه بزودی اقبال یافت. به طوری که ولیعهد قاجار نیز در آنجا آموزش زبان فرانسه را آغاز کرد.سپس این مدرسه از طرف شاه مورد حمایت قرار گرفت."اوژن فلاندن" در سفرنامه ی خود می نویسد:"موسیو بوره...چون آذربایجان را جهت تبلیغ خود کوچک می دیدو خواست بسراسر نقاط ایران دست یابدلذا اصفهان را که مرکز قلمرو ایران است برگزید و پیشنهاد داد که با ما بطرف این شهر رهسپار شود."(36 ) به تدریج بر تعداد این مدارس افزوده می شد.البته مخاطب اصلی این مدارس بنا بر گزارشی که بعدها "اوژن اوبن"از مشاهداتش (1906-1907 ) می دهد،اقلیتهای مذهبی هستند.

(37)در این میان تاسیس مدرسه ای(مدرسه صلاحیه) از طرف یکی از نظامیان عثمانی در ارومیه مورد استقبال" میرزا فضل الله مجتهد روحانی متنفذ ارومیه و پرچمدار فکر اتحاد اسلام "قرارمی گیرد ،"بسیاری از مردم ،کودکان خود را به این مدرسه فرستادند.در این مدرسه تمام دروس به زبان ترکی تدریس می شد."(38 )اما در تهران، تاسیس مدرسه ی" سن لویی"(1279 ق)از طرف لازاریستهای کاتولیک فرانسوی، از سنخ دیگری بود. "در همان سال نخستین ،افزون برشاگردان مسیحی،15 نو آموز مسلمان نیز به مدرسه می رفتند"(39  ). "مدرسه ژاندارک"(1282 ق) نیزکه از طرف همان گروه در تهران دایر شده بود، رونق یافت . در سال1873میلادی، مدرسه ابتدایی ،که بعدا به "البرز" معروف شد توسط یک هیئت امریکایی  تاسیس گردید. یازده سال بعد دکتر "جردن" به ایران آمد و ریاست مدرسه را به عهده گرفت و در سال 1902 آن را به دبیرستان مبدل کرد. در سال 1940 دبیرستان "البرز" فعلی از امریکاییان خریداری شد.(40 )مدرسه دخترانه سن ژوزف (1292ق )نیز از آن جهت قابل ذکر است که "هر چند عدۀ محصلین ارمنی این مدرسه زیاد بود،اما مسلمانان معدودی ،آن هم به شرط عدم دخالت اولیای مدرسه در مذهب آنان ،فرزندانشان را به این مدرسه می فرستادند.خانم فو آ( دیو لا فو آ نویسنده ی سفرنامه ایران)خواندن و نوشتن و خیاطی و اطو کشی و خانه داری ...وزبان فرانسه و مختصری تاریخ وجغرافیا را جزءتعلیمات مدرسه می داندو می نویسد که ناصرالین شاه به مدرسه اعانه می پرداخته است."(41 )از دیگر مدارس مطرح می توان از "آلیانس"نام برد(1315/1898)این مدرسه از طرف موسسه آلیانس فرانسه وبه توصیه" دکتر شیند ر" ،پزشک مخصوص مظفرالدین شاه،دایر شد. بعدها برای فارغ التحصیلان از دولت فرانسه اجازه صدور گواهینامه ی تحصیلات مقدماتی دریافت کرد.این مدرسه طبق مقررات مدارس ابتدایی فرانسه اداره می شد ودارای آزمایشگاهی برای دروس فیزیک و شیمی بود.اکثر محصلان آن مسلمان بودند.(42)با مساعی احتشام السلطنه ،آلمانی ها اقدام به تاسیس هنرستانی در تهران می کنند(1325/1907) .وی در خاطراتش می نویسد:"این مدرسه اکنون کالج و دارالفنون معتبری است که به تشویق و پافشاری من، آلمانها با پرگرام مدارس مشابه فرنگ ،در طهران تاسیس کردندو شاگردانیکه از آن مدرسه در آمده اند در دارالفنون های عالی اروپا، مانند محصلین مدارس تخصصی آلمان پذیرفته می شوند.فارغ التحصیلان مدرسه آلمانی طهران که مراحل و مدارج عالیه را در فرنگ دیدندو خوشبختانه ظرف دوازده سال(دوره اول فعالیت مدرسه آلمانی در طهران)تعداد آنها قریب به هزار تن می رسد."(43 )(این هنرستان  اکنون به نام "شهید بهشتی" در خیابان سی تیر فعالیت دارد.)در این دوره مدارس بسیاری در شهرها ی دیگر از طرف خارجیان دایر بود. تربیت شدگان این مدارس به طور طبیعی بر جامعه شهری ایران تاثیر می گذاشتند و شرایط را برای تغییرات در نظام آموزشی کشورفراهم می کردند.

  ب – مدارس جدیدی که توسط نخبگان ایرانی تاسیس شد.

 دانش آموختگان خارج از کشور در بازگشت به ایران به فراخور ارتباط با مراکز قدرت، جذب پست ها ی اداری و لشگری می شدند. (تحصیل در خارج، همواره امتیاز محسوب شده است). البته تعدادی از این دانش آموختگان در زمینه های مرتبط با نظام آموزشی جدید فعال شدند.از جذب شدن در مدارس خارجی در تهران و شهرستانها تا تدریس در دارالفنون. برای مثال "ناظم العلوم"(میرزا علی خان سرتیپ)که در فرانسه تحصیل کرد یکی از افراد فعال انجمن معارف شد. بعدا ً نیز به مدیریت مدرسه علمیه تهران منصوب شد.وی مدیر دروس دارالفنون نیز بود."مهندس الممالک"(نظام الدین غفاری) که در پاریس تحصیل کرد، بعدها به مقام وزارت معارف هم رسید.در ریاضیات نیز تالیفاتی دارد.ممتحن الدوله (میرزا مهدی خان)،در پاریس تحصیل کرد. بعدها عضو انجمن معارف شد."مشیرالدوله"( حسین پیر نیا)تحصیلات خود را در روسیه به اتمام رساند.وی مدرسه ی علوم سیاسی را تاسیس کرد. بعد ها نیز به وزارت علوم رسید.(این فهرست بسیار طولانی است). در نگاهی اجمالی به وضعیت نظام آموزشی از شروع طرح اصلاحات ازعباس میرزاوبعداً امیر کبیر و سپس در دوره وزارت میرزا حسین خان سپهسالار ، به موازات تحول و نوسازی در نهاد های اجتماعی وسیا سی ،ضرورت دگرگونی در نهاد های مرتبت با تعلیم وتربیت بیشتر احساس می شد. آماده شدن جامعه برای نحوه جدیدی از زندگی شهری ، شکل و محتوای آموزش را تغییر می داد. نیاز های جامعه دگرگون شده بود و دستگاه قدیمی تعلیم و تربیت مناسبت های خود را با جامعه از دست داده بود ، لذا صورت دیگری از تعلیم را اقتضاء می کرد. دانش آموختگان خارج از کشور و تعلیم یافتگان مدارس خارجیان در شهرها ی مختلف ، و البته فعالیت های آموزشی  زرتشتیان مقیم کشورکه باید در جای خود به دقت وحوصله، طرح و بررسی گرددو نقش مؤثر آنها در تأسیس مدارس جدید یاداوری شود. در ابراز ضرورت تغییر در این باره، کارآمد می نمودند.     

1-ب: دارالفنون

  بی شک تأ سیس "دارالفنون" در تهران آغاز این حرکت بزرگ بود.این اقدام سه سال پس از تاسیس مشابه آن در اسلامبول صورت گرفت وتا ژاپنی ها اقدام کنند بیست سال زمان باقی بود.امیر کبیر می خواست به نوعی آموزش بومی و مؤثر، نایل شود.خبر احداث مدرسه در روزنامه ی وقایع اتفاقیه(23 شوال   1267 )این چنین منعکس شد:" پارسال امنای دولت علیّه بنا گذاشتند که در میان ارگ سلطانی دارالخلافه طهران تعلیم خانه بسازند که علوم و صنایع در آنجا تعلیم و تعلم شود"(44).ودر سال بعد همان روزنامه نوشت:"در میان ارگ دارالخلافۀ طهران عمارت بزرگ و جای خوب ساخته شده است ...رأی اعلیحضرت پادشاهی در تربیت و استحضار و آگاهی اهالی این دولت علیّه است و زیاد منظور دارند که اغلب علوم و صنایعی که در بعضی دول متداول و معمول است در این دولت نیز شایع گردد"(45 )در همین شماره، از رشته های دایر در دارالفنون و ضرورت و فواید آنها سخن گفته می شود:" ...دیگر معادن دولت علیّه ایران در کل دنیا مشهور است که در هیچ ولایتی اینطور معادن فراوان نیست اما تا بحال درست از روی سررشته که در سایر دول در معادن کار می کنند درین دولت کار نکرده اند..." امیر کبیر در استخدام مربیان و معلمان دارالفنون اندیشید و معلمان اتریشی و آلمانی وایتالیایی را پیشتر پسندید.سیزده روز قبل از قتل این صدراعظم فهیم ، مدرسه افتتاح شد. زبان آموزشی خارجی در مدرسه،زبان فرانسه بود. پنج نفر از محصلان اعزامی به اروپا،در سمت مترجم به کار گرفته شدند. یکی از آنها" ملکم خان" پسر میرزا یعقوب( میرزا ملکم خان معروف) بود.در این مدرسه کلاسهای ،مهندسی،داروسازی،طب وجراحی،توپخانه ،پیاده نظام،سواره نظام و معدن شناسی ،دایربود. به مرور زمان ایرانیان تحصیل کرده ،جای تعدادی از معلمان خارجی را گرفتند. "برعایت احترام شعائر مذهبی ...همه روزه شاگردان نماز ظهر و عصر را بصورت جماعت "(46)می خواندند. دانستن این موضوع در پایین آوردن سطح توقع ما اهمیت دارد که بدانیم در دوره اول، مدت زمان تحصیل در دارالفنون، هفت سال و سپس در دوره های بعدی به چهار سال تقلیل یافت و این چیزی بود در حد دبیرستانهای مرسوم، ومحصلان برای ادامه تحصیل راهی اروپا می شدند.

عوامل متعددی باعث شد که رویای کارآمدی دارالفنون به واقعیت نینجامد. کنار گذاشتن نابهنگام طراح وبنیانگذار مرکز(امیر کبیر)، نگرانی شاه قاجار از عواقب تاسیس چنین مدرسه ای در چهارچوب مناسباتش با اصناف و طبقات مختلف اجتماعی . دست اندازی و اخلال نماینده گان سیاسی کشورهای غربی،برای اخلال در حضور رقبای دیگر از. نا هماهنگی بین مربیان ایتالیایی و سایر معلمان ، نبودن مراکز عالی در کشور برای جذب و ادامه تحصیل خروجی های این مرکزوعوامل دیگر رادر نا کارامدی این مدرسه  می توان برشمرد.

 بعد از دارالفنون تهران، مدرسه ای به همان سبک در تبریز دایر گردید. گفته شده است معلمین این مدرسه از فارغ التحصیلان دارالفنون تهران انتخاب می شدند(47). "مدرسه ی مشیریه" در تهران به همت میرزا حسین خان سپهسالار ، دایر شد. دراین مدرسه آموزش زبانهای خارجی و جغرافیا در دستور کار بود.در سال 1300  قمری در اصفهان مدرسه ای به نام "مدرسه همایونی" آغاز به کار کرد، در این مدرسه تعلیمات نظامی در اولویت  قرار گرفت. آن چنان که ملاحظه کردیم دولت قاجار در تاسیس مدارس ،اصولاً نیاز های نظامی را در دستور کار داشت اما در این میانه افکار نوخواهانه ، نیز در مسیر ایجاد مدارس نوین که کارکرد های دیگری غیر از امور نظامی داشت ، به حرکت در آمده بود.

 آغاز به کار "انجمن تاسیس مکاتیب ملیّۀ ایران "در 1315قمری ،که بعدها به "انجمن معارف" تغییر نام داد،هم به شتاب تاسیس مدارس افزود و هم در جهت تدوین آیین نامه های مربوط به مدارس اقدام کرد. در این انجمن مجموعه ای از موسسین مدارس جدید در کنار وزیر علوم وقت وتعدادی از تحصیل کردگان بنام آن روز وبعضی از خیّرین علاقمند به تعلیم وتربیت (مانند حاج محمد حسن و حاج حسین آقا امین الضرب) حضور داشتند. یحیی دولت آبادی که یکی از اعضا ست در باره اولین جلسه این انجمن می نویسد:" در آخر همین حجره ئی که انجمن در آن منعقد است مدیر رشدیه پشت میز کوچکی بسمت مکتب نشسته زنگی روی میز نهاده بناظم و مکتب و دیگر اعضاء دستور می دهد شاگردان تازه پذیرفته شده هم در دو اتاق مشغول تحصیلند. انجمن معارف در تحت ریاست وزیر علوم شروع بمذ اکره نموده..."(48). لازم به ذکر نیست که دولت،خیلی دیر به فکر افتاده بودتا به تاسیس بی رویه ی مدارس سامانی بدهد.  این انجمن هنوز به آن اقتدار لازم نایل نشده بود که بتواند در این باره اقدام جدی نماید. دولت آبادی در جایی از خاطراتش از خود سری و گردن ننهادن بعضی مؤسسان نسبت به مصوبات انجمن، سخن می راند(49). بطور خلاصه این انجمن ، سه هدف اصلی را تعقیب می کرد: اول- ایجاد فرهنگ ملی ( در مقابل فرهنگ دولتی، یعنی آموزش وتعلیمی که دولت ،متولی آن بود). دوم- ایجاد شرایط برای تاسیس مدارس توسط خیّرین و دادن مشاوره های لازم به آنها.سوم – فراهم آوردن شرایط برای استقبال عامه ی مردم از این مدارس.

 

2- ب :رشدیه و نو آوری ها

حاج میرزا حسن رشدیه ،فرزند آخوند ملا مهدی تبریزی است که از زهاد و مجتهدین گوشه نشین تبریز و مورد ارادت و احترام فراوان آشنایان بود ...روز جمعه پنجم رمضان 1276 قمری ،در تبریز چشم بجهان گشود."(50) این عباراتی است که " سوانح " نویس رشدیه ، کتاب خود را با آن آغاز می کند. اما واقعاًخدمات" رشدیه" به نظام آموزشی نوین چیست؟ این سوال یک پاسخ اجمالی دارد که ما به آن می پردازیم ،شرح تفصیلی آن را به جای خود وا می گذاریم. رشدیه در نحوه آموزش الفباء تحول ایجاد کرد. در مکتب های قدیمی شیوه آموزش الفباء به ترتیب با آموزش نام حروف آغاز و سپس حرکات (اِعراب)و طریقه ترکیب حروف و خواندن حروف ترکیبی و بیان حرکات آنها.(زندگی نامه نویس رشدیه این روش را به این ترتیب شرح می دهد: درس روز اول ،آخوند می خواند و بچه ها هم می خوانند...الف زبر اَ – ب زبر بَ- ت زبر تَ.... همینطور با کسره و ضمه و بع با تنوین تکرار می شد. سپس به ترکیب حروف و آنگاه هجی و تقسیم آنها می پرداختند. به شاگرد گفته می شد بنویس گل. و شاگرد زرنگ می گفت و می نوشت: گاف پیش گُ- لام جزمی ل. گل.)رشدیه که بعد از تحصیلات حوزوی برای یادگیری آموزش نوین به بیروت رفته بود در سال 1300 قمری از طریق اسلامبول به ایروان رفت. در آنجا مدرسه ای را به سبک جدید برای ایرانیان آنجا دایر کرد.وی برای اولین بارآنچه را  از معلمان مقیم دانشگاه فرانسوی بیروت آموخته بود،در تدریس الفبا به صورت صوتی به کار گرفت( "در تقسیم کلمات یا هجی صدای حروف را تجزیه و ترکیب می کرد. مثلا در کلمه بار ،می گفت :ب – ا می شود با – ر- می شود بار."). رشدیه دراین باره به نگارنده سوانح عمر(که فرزند ش است با نام شمس الدین) می گوید:"خدمت ذیقیمت من ،ایجاد الفباء صوتی است که راه آموزش را سهل و آسان کرده است ،و نوآموزان بیگناه را از آن کوره راهها و عذابها خلاص کرده است. وبا این اصول است که کودن ترین اطفال در 60روز نوشتن و خواندن را می آموزند."(51)

 دور اول تاسیس مدارس ،عمدتا در خدمت رسانی به فرزندان رجال ذی نفوذ است. با ورود رشدیه آموزش فرزندان خانواده هایی که از عامه شمرده می شوند ، آغاز می گردد.

 رشدیه به محتوای دروس توجه جدی تری نمودو در کتاب "کفایة التعلیم"به قصد روان خوانی متون فارسی ،برخی مطالب اجتماعی و سیاسی مورد نیاز محصلان را گنجاند.

 وی ساعات حضور محصلان را در مدرسه به روشی که امروز معمول است ،تقسیم بندی کرد.(برنامه روزانه درسی)

 رشدیه توجه مدارس را به ارزشیابی میزان آموخته های محصلان جلب کرد. وی به تنظیم آیینامه ی اجرایی مدارس(نظام نامه)همت گماشت . این موارد کافی است که وی را پیر معارف ایران بنامیم.

 3- ب: مدرسه علمیه

 میرزا یحیی دولت آبادی در ضمن توضیح جلسات انجمن معارف می نویسد:"در اواسط ماه ذی الحجه الحرام 1315جلسه هفتم انجمن معارف در خانه وزیر علوم منعقد می شود در این جلسه مقرر است نگارنده و علیخان ناظم العلوم هریک رساله ئی در خصوص تاسیس مکاتب جدید و توسعه معارف نوشته قرائت نمائیم...در این مجلس احتشام السلطنه و ناظم العلوم انجام دادن ماموریت خود را در گرفتن خانه برای مدرسه علمی و ابتدائی اظهار میدارندو بفاصله دو سه روز مدرسه افتتاح و جلسه هشتم انجمن معارف در آن مکان منعقد میگردد مدرسه تازه گرچه قسمت ابتدائی نیز دارد لکن "علمیه" نامیده میشود."(52)در منابع دیگر این دوره، شروع بکار "علمیه" را سال بعد ذکر کرده اند. به هر تقدیر این مدرسه تحت مدیریت "ناظم العلوم" آغاز به کار کرد و مسئولیت قسمت ابتدایی بعهده ی محمد علی تبریزی رقیب رشدیه بود و به علت ناتوانی او بلافاصله  به خود رشدیه واگذار شد. بعد ها نیز" مخبرالسلطنه" مدیریت علمیه را به عهده داشت. محل اولیه این مدرسه ،اوایل خیابان لاله زار (در شهر تهران) بود.بعدها به پشت مسجد و مدرسه "سپهسالار"(مدرسه عالی شهید مطهری فعلی )منتقل شد. در آن مقطع زمانی، همه مدارس ابتدایی تهران فقط تا چهار کلاس ابتدایی را دایر کرده بودند و تنها علمیه بود که دو کلاس آخر ابتدایی را نیز برگزار می کرد.این مدرسه علاوه بر مقطع ابتدایی ،سه سال اول "متوسطه" را هم داشت. تا مدتی تنها مدرسه ی متوسطه ی ایران محسوب می شد. در آن شرایط به دلیل نبودن کتاب درسی برای محصلان متوسطه ، به آنها جزوه گفته می شد.این مدرسه اولین مدرسه ای بود که درس ورزش را نیز در برنامه اش گنجانیده بود.(53 ) سعید نفیسی در خاطراتش از وجود کتابخانه و نقشه های جغرافی در مدرسه علمیه سخن می گوید.(54)منابع نشان می دهد معلمان مبرزی در این مدرسه مشغول به تعلیم بوده اند. از آن میان می توان از  ذکاء الملک فروغی، عبدالعظیم خان (قریب) ،غلامحسین رهنما، مترجم الملک(عباسقلی قریب)..نام برد." دولت آبادی" در باره تأمین مالی مدرسه می نویسد:"مدرسه علمیه از بابت مالیه نگرانی ندارد زیرا که قسمتی از مالیه آنرا محصلین میپردازند صندوق اعانه هم وجه قابلی جمع آوری نموده از کسر بودجه دریغ نمی نماید."(55) مدرسه علمیه به سبب اعانات وحمایت انجمن معارف ، موفق می شود تعدادی از فرزندان خانواده های بی بضاعت را نیزبرای تحصیل دعوت نماید.( این صندوق به همت احتشام السلطنه به فعالیت می پردازد ودفتری برای ثبت اعانات تنظیم می شود.)

4-ب: مدارس دخترانه

   آموزش دختران در عهد قاجارعموماً از طریق" معلمان سرخانه" انجام می شد و البته این مزیّت ،مختص حرم سرا های شاهی و خانواده های متمکن بود. آموزش به سبک سنتی نیز برای دختران در مکتب خانه ها (وتوسط همسران مکتبدار درمحلات شهری) ،کمابیش دایر بوده است. اما این خارجیان بودند که برای اولین بار تعلیم دختران را در مدارس نوین آغاز کردند(درآن مدارس در کنار دختران ارمنی و یهودی،گاهی دختران مسلمان علاقمند به تحصیل پذیرفته می شدند، اما تعداد آنها بسیار کم بود.)

  برای آنکه از برخی  موانع که بر سرراه تاسیس مدارس دخترانه وجود داشته آگاهی بیابیم ،به بخشی از یادداشت ناظم الاسلام کرمانی در این باره اشاره می شود:" رساله ها در ردّ مدارس و حرمت ایجاد و افتتاح مکاتب نوشتند...چیزی که مانع ایجاد و احداث مکاتب دختر هاست نبودن ادارۀ نظمیه و نداشتن پلیس مرتب و مصادف شدن با اشرار در هنگام ذهاب  و ایاب و ممانعت معاندین و تهیه نکردن زنان معلمه با اخلاق وترتیبات صحیحه و کتب کلاسی و عدم امنیت و اجرای مجازات..."(56) است. با اعلام مشروطیت (1906میلادی)وتوشیح قانون اساسی توسط مظفرالدین شاه قاجار ،نخستین واکنش ها از طرف جامعه ی زنان نسبت به حقوق اجتماعی خود از جمله تعلیم وتربیت نوین،خود را نشان داد. در همان زمان "مجلس" نامه ی یکی از زنان را منتشر کرد که درخواست" حمایت از آموزش زنان و مشارکت اجتماعی آنها "را از نمایندگان مجلس داشت. نویسنده ی نامه به صراحت ،حمایت دولت را از مدارس دخترانه خواستار بود."در 20 ژانویۀ 1907[29 دی1285 شمسی]،اجتماعی از زنان در تهران تشکیل شد و در آن ده قطعنامه به تصویب رسید که یکی از آنها تقاضای تاسیس مدارس دخترانه و دیگری "الغای جهیزیه های سنگین "بود ،زیرا عدۀ زیادی معتقد بودندکه پولی که برای جهیزیه دختران پس انداز می شود باید صرف تعلیم وتربیت آنها شود. سه سال بعد ،یعنی در آوریل 1910[فروردین 1289]، پنجاه مدرسۀ دخترانه در تهران دایر و یک کنگرۀ زنان که به موضوع آموزش اختصاص داشت نیز در پایتخت برگزار شده بود."(57). از "مدرسه دوشیزگان "و" مدرسه ناموس""ترقی بنات""تربیت نسوان"و"دُره المعالی" تا سایر مدارس که در شهرهای دیگر از جمله رشت ،مشهدو... دایر شد،اطلاعاتی در منابع مربوط، ضبط است. لازم به یاد آوری است که مساعدت رشدیه به  "مدرسه ی ناموس" باعث گردید تا به پاس خدمات وی "در نظامنامۀ مدرسه مقررشده بود تا همیشه یکی از دختران خاندان او در آنجا مشغول تدریس باشند."(58) در طی دهسال بعد، علاوه براین دروس : [ فارسی ،عربی،حساب وهندسه،سیاق(طریقه محاسبه امور مالی به سبک قدیم)، جغرافی،هنر(قالی بافی ،کاموادوزی،خانه داری)وشرعیات] علم الاشیاء،حفظ الصحه،مشق خط و طباخی نیز بر برنامه ها اضافه شد.(59) سال 1297شمسی سالی است که در وزارت معارف ،اداره تعلیمات نسوان و تاسیس دارالمعلمین مرکزی و دارالمعلمات(دانشسرای دختران) انجام پذیرفت .

 3- انقلاب مشروطیت و اثرات آن بر آموزش و پرورش ایران

  انقلاب مشروطیت در ایران بر آمده از عوامل متعد دی بود. دو واقعه مهم  ِ لغو قرارداد رویتر( امتیاز بهره برداری از مواد معدنی و جنگل های ایران وساختمان راه آهن ، 1872میلادی)و لغو امتیاز تنباکو(1889 میلادی)،نشان داد که بسیج و خیزش اقشار مردم ، در تامین خواسته ها چقدر موثر است. روحانیت که بعد از جنگ های ایران و روس به صورت یک گروه منسجم تر ظاهر شده بود از ارتباط خود با طبقات و اصناف جامعه ی آن روز بهره برد وتوانست بعنوان یک قوه ی اجتماعی ، دخالت  سیاسی خود را در تصمیم گیری ها ی حاکمان ، افزایش دهد. در ماجرای تنباکو ،طبقه تجار وبازرگانان به سمت روحانیت میل کردند و به رهبری ایشان ، شاه قاجار با پذیرش ضرر وزیان شرکت ، قرارداد را لغو کرد.این پیشامد نتیجه ی فوری را به دنبال داشت : توده ی مردم بار دیگر به نظرات وپیشنهاد های رهبران سنتی خود واکنش موثر نشان می دادند و حالا نیروی دیر پای سلطنت در موازنه قوا ی داخلی نیز باید می کوشید. ودر لابلای مسائل مربوط به قراردادها ی منعقد شده استعماری ، بحث از وضعیت اجتماعی و اقتصادی توده ی فقیر مردم و آگاهی از ثروت های بالقوه و بالفعل کشور،رشد بی وقفه ی دولتهای قدرتمند جهان نیز مطرح می شد . اما اتفاق دیگری نیز افتاده بودو آن رشد جامعه شهری و ظاهر شدن طبقه ای  بود که تا حدودی ویژگی های نوظهوری را از خود نشان می داد و ساختار ها و روابط و مناسبات حاکم آن روز پاسخگوی نیاز های آن ها نبود .اینها بعداً به طبقه ی متوسط شهری نامبردار گردیدند. از میان همین طبقه ( ونیز روحانیون نوگرا و اشراف زادگان تحصیل کرده) بود که افرادی بالیدند، آنها نوع دیگری می اندیشیدند و سعی در تغییر موازنه ی قدرت که میان دولت و روحانیت تقسیم شده بود ، داشتند. اینها به روشنفکربودن( یابه تعبیر آن زمان منور الفکر)شهرت یافتند. ظهور فراگیر این افراد، دگرگونی های اسا سی در تاریخ ایران بوجود آورد که باید در جای مناسب خود، برآمدنشان به درستی تبیین شود. دیگر وقت آن رسیده تا سنگینی انحصار تحولات فرهنگی و اجتماعی مربوط به این گروه را از قبل و بعد مشروطیت ، ازدوش ملکم خان برداریم و دوگانه ی روشنفکر لاتاری باز و روحانیت را به سویی بیفکنیم تا تاریخ این دوره را درست تر ببینیم. من نمی دانم به چه انگیزه ای محمود – محمود( نویسنده تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس) انقلاب مشروطیت را محصول سیاست انگلیس برای مهار نقشه های روسیه دانسته، اما می توانم بفهمم که چرا در این برهه زمانی، هموطنانم، نظام مشروطیت را خواستار بود ند. در کنار این تجربه ی بزرگ "اگر" ها و "کاش " هایی را هم طی نسل های بعدی شنیده ام ، اما هزاران عامل دست بدست هم دادند و این اتفاق مبارک محقق شد. حالا ما هستیم و نتایج خوب وبد آن و انبوهی از درسهای آموزنده ی مترتب بر این خیزش بزرگ.

 انقلاب مشروطیت آغاز تحول های بنیادی در جامعه ی ایران بود و به طور طبیعی ،نظام تعلیم وتربیت نیز از این تحولات بر کنار نماند. دراین مورد،بعضی به مخالفت برخاستند وبعضی نیز به موافقت . برای نمونه به مواردی از مخالفت ها اشاره می کنیم: میرزا حسن رشدیه ،وقتی به ایران آمد بشیوه ی مأ لوف، اقدام به  راه اندازی مدرسه ای درمحله ی ششکلان تبریز نمود. اما خیلی زود "علما بکفر میرزا حسن فتوی داده بودند و گروهی از طلاب مدرسه اش را ویران "(60)کردند. در پایتخت"میرزا حسن آشتیانی "با این کار مخالفت کرد و تاسیس مدرسه بشیوۀ جدید را وسیله تضعیف مذهب قلمداد کرد"(61). با شدت یافتن موج مشروطه خواهی و تأسیس مدارس ،این مخالفتها هم  شدید تر می شد ،بطوری که در یکی از مطبوعه هایی که از طرف شیخ فضل الله نوری و یارانش در زمان تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (س) انتشار یافت(1325ق)، چنین می خوانیم:" و دیگر روزنامه ها و شب نامه ها پیدا شد اکثر مشتمل بر سب علماء اسلام و طعن در احکام اسلام و اینکه باید در این شریعت تصرفات کرد و فروعی را از آن تغییر داده تبد یل باحسن وانسب نمود و آن قوانینی که بمقتضای یکهزاروسیصد سال پیش قرار داده شده است باید همه را با اوضاع و احوال مقتضیات امروز مطابق ساخت از قبیل اباحۀ مسکرات و اشاعۀ فاحشه خانه ها و افتتاح مدارس تربیت نسوان ودبستان دوشیزگان و صرف وجوه روضه خوانی و وجوه زیارات مشاهد مقدسه در ایجاد کارخانه جات ودر تسویۀ طرق و شوارع ودر احداث راههای آهن..."(62 ). این فراز ها را با تفصیل بیشتری آوردم تا ببینیم که این مخالفتها در چهار چوب یک نظام فکری خاص شکل گرفته است. مشروطیت یک نگاه جدیدی به دنیا را نمایند گی می کرد،کلیتی که با نظام حاکم و نوع توازن قوای نیروهایش و نوع تقسیم کاری که صورت پذیرفته بود ،سازگاری نداشت. مخالفان در مدارس جدید و نوع تعلیماتش ،چیزی را می دیدند که در کوتاه مدت ،شکل و محتوای جامعه را تغییر می داد.روحانیت در قبال این قضیه یا باید همدلانه و جدی وارد می شد و همفکری می کرد و موج نوگرایی رو به افزایش را همراهی می کرد(همانطور که بعداً دست به این کار زدو از کارکرد مدارس در جهت پیشرفت در مقاصد دینی وتربیتی استفاده نمود.) ویا ساز مخالف می زد. ظاهراً در آن زمان، این بخش از روحانیت ،راه دوم را برگزید. آنها برای مخالفت ،دلایلی هم داشتند. حامد الگار می نویسد:"میرزا حسن آشتیانی بی شک این مسأله را دستاویز دیگری برای ابراز خصومت با امین الدوله دانست تا بی توجهی اورا نسبت به تقاضاهای علما باین وسیله تلافی کند.شاید هم این مدارس جدید مشابه مدارس ماسیونری تهران و تبریز پنداشته شده بود و از این جهت دشمن دین قلمداد شده بود.گذشته از اینها مخالفت عده کثیری از علما با رشدیه در واقع دفاع از امتیازات ووظایف سنتی خودشان بوده است."(63 ) ازنکته ای نباید غفلت کردو آن فعالیت مدارس خارجی و میسیون ها و نگرانی علما دراین مورد و نابسامانی وضعیت فکری بعضی از موسسان ،نگرانی دیگری هم مطرح بود که به این طریق در این عبارت  "عبداله مستوفی" منعکس شده است:"برخی برای امرار معاش به تاسیس مدرسه اقدام کردند."
(64  (موافقان نیز عمدتاً از همان حربه بهره گرفتند.در تاریخ 1326قمری سوالی را درباره ی تاسیس مدارس جدید تنظیم واز سه مرجع بزرگ شیعه ی ساکن در عراق یعنی" ملا محمد کاظم خراسانی ،شیخ عبدالله مازندرانی ،حاج میرزا حسین خلیلی" طلب فتوا نمودند. آیات عظام نه تنها به تأسیس مدارس جدید روی خوش نشان دادند بلکه "حکم به وجوب کفائی"65))آن دادند.همچنان که شیخ فضل الله نوری نیز سالها قبل ((1316 در تایید مدارس جدید،آنها را "خیر جاری بزرگی "دانسته و گفته بود "همه در این امر خیر امداد نمایند"و حتی "یکصد تومان" هم کمک نموده بود.(66  ) اما مخالفت با کلیت مشروطیت ،شیخ را وا می دارد که با خطابی عام ،افتتاح مدارس  را مورد مذ مت اکید خود قرار بدهد (برای نمونه دیگر مراجعه شود به همان مأخذ ص331 ).

  انقلاب مشروطیت به هر دلیل ،با مدارس جدید گِره خورد.در متمم قانون اسا سی آن ،تحصیل اجباری، قانونی شد و دولت ملزم به گسترش کمی و کیفی مدارس جدید گردید(اصل نوزدهم ). "وزارت علوم و معارف و صنایع مستظرفه" در حکومت مشروطه شکل گرفت. انقلاب مشروطیت به همراه خود تفکری را پیرامون محافل آموزشی بوجود آورد که مطابق آن تعلیم و تربیت، ارتباط وثیقی دارد با آگاهی های اجتماعی و سیاسی، که اثرات این آگاهی ها هنوز هم مورد توجه کارشناسان است. در این دوره،  مدارس نه تنها مکانی برای سواد آموزی بودند بلکه محیطی محسوب می شدند که در آن  محصلان با د نیای موجود و محسوس در سرتاسر جهان آشنا می گردیدند. نظام مبتنی بر مشروطیت، انحصار آموزش را از طبقه خاص و اشرافی خارج کرد و این فرصت در اختیار طبقات محروم و تهیدست جامعه نیز قرار داد. انقلاب مشروطیت ،وظایف دولتها را نسبت به تأمین مخارج مدارس گوشزد کردهرچند مهمترین تجربه را در دخالت خیرین و متمکنین برای نسل های بعد به ودیعه گذاشت.انقلاب مشروطیت تاسیس مدارس جدید برای دختران را نیز، بهمراه داشت. که در جای خود مطرح گردید.در اصل هیجدهم متمم قانون اساسی مجلس مشروطه ، تحصیل و تعلیم علوم ومعارف وصنایع آزاد شمرده شد مگر در مواردی که با شرع مخالف باشد. این اصل مترقی ِآزادی آموزش ، در کناراصل فراگیری وعمومیت واصل حمایت دولت از آموزش، هنوز هم بعد از سالها ، تحسین برانگیز است. انقلابیون مشروطه خواه ،به درستی بر نقش بزرگ وسازنده ی آموزش وپرورش واقف شده بودند.

         

    منابع و مأخذ:

35 – تاریخ موسسات تمدنی..جلد اول ،ص 241

36 – فلاندن ،اوژن ، سفرنامه ،ترجمه ی نور صادقی ، حسین، ص 70

 37- اوبن ،اوژن ،ایران امروز، ترجمه ی سعیدی علی اصغر،تهران، کتابفروشی زوار،1362 ،ص102

38- قاسمی پویا،اقبال، مدارس جدید در دورۀ قاجار،تهران، مرکز نشر دانشگاهی ،1377،ص 519

39 – همان ،ص527

40 – همان، ص528

41- سرمد،غلامعلی، اعزام محصل به خارج از کشور،تهران، چاپ و نشر بنیاد، 1372 ،ص79

42 – مدارس جدید در دوره قاجار،صص 525-526

43 – احتشام السلطنة، خاطرات، به کوشش موسوی،محمد مهدی، تهران ،انتشارات زوار،1367 ،ص 346

44- تاریخ موسسات تمدنی..جلد اول ، صص254-255

45- همان ،صص 256-257

 46  - همان ،ص284

47- همان ،ص 366

48 – دولت آبادی ،یحیی، حیات یحیی، تهران ،انتشارات فردوسی،1362 ،جلد اول ،ص189

49 – همان ،ص216

50 – سوانح عمر ،ص15

51- همان ،ص 24

52- حیات یحیی ،جلد اول،صص 193-194

53 – تاریخ موسسات تمدنی..جلد اول، ص385

54 – همان.

55 – حیات یحیی، جلد اول ،ص196

56 – ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام سعیدی سیرجانی ،علی اکبر، تهران ،نشر پیکان، 1389،جلد اول ،صص، 259- 260

57 – آفاری ،ژانت، انقلاب مشروطۀ ایران، ترجمه ی رضایی ،رضا، تهران،نشر بیستون، 1385،ص 240

58 – ناجی اعظم، تاثیر انقلاب مشروطیت درآموزش زنان،( مشروطه خواهی ایرانیان، مجموعه مقالات به کوشش ناصر تکمیل همایون)،تهران، انتشارات باز، 1383،ص 289(به نقل از سوانح عمر ص 148)

59 – همان، ص291

 60 – الگار، حامد، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه ی سری، ابوالقاسم، تهران، انتشارات توس، 1356 ،ص311

61 – همان.

62  - نوری ،شیخ فضل الله ، رسائل، اعلامیه ها،مکتوبات،...روزنامۀ شیخ  شهید فضل الله نوری، گرد آورنده، ترکمان،محمد، تهران،موسسه خدمات فرهنگی رسا، جلد اول، ص 262

63  - نقش روحانیت پیشرو... ص 212

64 –مستوفی ،عبدالله، زندگانی من، چاپ اول، جلد دوم، ص 26

65- رجبی (دوانی)،محمد حسن، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه دورۀ قاجار، تهران ،نشر نی، 1390،جلد4 ،ص414

66- رسائل ،اعلا میه ها، مکتوبات ...شیخ شهید فضل الله نوری ،جلد اول ،ص123.

بازنگری در آموزش ریاضی

 

سُل  گارفونکل و دیوید مامفورد *  

برگردان : مهدی بهلولی / تارنمای فرهنگیان نیوز

 در ایالات متحده،درباره ی وضعیت آموزش ریاضی،هشداری فراگیر وجود دارد. این دل نگرانی می تواند از عملکرد ضعیف دانش آموزان آمریکایی در آزمون های جهانی گوناگون،برخاسته باشد و هم اکنون نیز در قانون " هیچ کودکی جا نماند" جرج بوش،خود را نشان داده است. این قانون،دانش آموزان مدرسه های دولتی را وادار می سازد که تا سال 2014 آزمون های ریاضی استاندارد شده را بگذرانند- با مدرسه ها و آموزگارانی هم این کار را انجام ندهند برخورد می شود.

 اما همه ی این نگرانی ها،بر این فرض استوار است که یک مجموعه رسمی یگانه ای  از مهارت های ریاضی وجود دارد که هر کسی باید بداند،تا برای پیشه های سده ی بیست و یکم آماده گردد. این فرضی نادرست است. راست این است که مجموعه ی گوناگونی از مهارت های ریاضی،برای پیشه های گوناگون،ثمربخش است. آموزش ریاضی ما برای نشان دادن این حقیقت،بایستی دگرگون گردد.

 امروزه،دبیرستان های آمریکایی،زنجیره ای از جبر،هندسه،جبر پیشرفته تر،درس های پیش نیاز حسابان،حساب دیفرانسیل و انتگرال (یا نسخه ی "اصلاح شده" ای از این مجموعه،که در آن همین موضوع ها با هم آمیخته شده اند) را ارائه می دهند. این مجموعه که "استانداردهای اصلی مشترک دولتی" تدوین نموده،به تازگی در بیش از 40 ایالت پذیرفته شده است. این برنامه درسی بسیار انتزاعی،به هیچ رو،بهترین برنامه ای نیست که اکثریت بالای  شاگردان دبیرستانی را برای زندگی آماده می سازد.

 برای نمونه،بیشتر بزرگسالان،به راستی چند وقت یک بار،با وضعیتی روبرو می شوند که در آن به حل معادله ی درجه دوم نیاز دارند؟ آیا آنها باید بدانند بنیاد "گروهی از تبدیل ها" یا یک "عدد مختلط" چه چیزهایی هستند؟ البته ریاضی دانان،فیزیک دانان،و مهندسان حرفه ای بایستی اینها را بدانند،بیشتر شهروندان اما،از مطالعه بر این که چگونه وام ها نرخ گذاری می گردند،چگونه رایانه ها برنامه ریزی می شوند،و چگونه باید یافته های آماری آزمایش های پزشکی ارزیابی گردند،بهره بهتری خواهند برد.

 یک برنامه درسی ریاضی که بر دشواره های واقعی زندگی تمرکز نماید نیز،ابزارهای مجرد و انتزاعی ریاضیات – به ویژه انجام عملیات ریاضی بر کمیت های مجهول- را به دانش آموزان نشان خواهد داد. اما دنیایی تفاوت وجود دارد میان آموزش ریاضی "محض" بدون هیچ زمینه ای،و آموزش دشواره های ربط داری که دانش آموزان را راهنمایی خواهد کرد تا دریابند که چگونه یک فرمول ریاضی،مدل موقعیت های جهان واقعی را می سازد و آنها را توضییح می دهد. راه و روش نخست،همان چیزی است که هم اکنون با درس های جبر پیش برده می شود- با معرفی متغیر رازناک x که بسیاری از دانش آموزان برای درک آن دست و پا می زنند. در برابر،رهیافت همبسته با بافت و زمینه،به شیوه ی همه ی دانشمندان به هنگام کار،فرمول ها با به کارگیری حروف اختصاری برای کمیت های ساده،معرفی می شوند- برای نمونه،برابری معروف انیشتن،E=mc2، که در آن E به جای انرژی،m به جای جرم، و c به جای سرعت نور می نشیند.

 تصور کنید زنجیره ی جبر،هندسه،و حسابان،با زنجیره ی مسآله های مالی،داده ها،و مهندسی پایه جایگزین گردد. دانش آموزان در درس مالی،تابع نمایی،به کارگیری فرمول ها در صفحه گسترده ها،و مطالعه بودجه های مردم،شرکت ها و حکومت ها را خواهند آموخت. در درس داده ها،دانش آموزان مجموعه داده های خودشان را گرد خواهند آورد و می آموزند که چگونه،در زمینه هایی به گوناگونی ورزش ها و پزشکی،نمونه های بزرگتر،برآوردهای بهتری از میانگین ها به دست می دهند. در درس مهندسی پایه،دانش آموزان طرز کار موتورها،امواج صوتی،سیگنال های تلویزیونی و رایانه ها را خواهند آموخت. علم و ریاضی،از آغاز با همدیگر کشف شده اند و هم اکنون نیز،به بهترین نحوی،با همدیگر یادگرفته خواهند شد.

 سنتی ها اعتراض خواهند کرد که برنامه درسی استاندارد،استدلال ورزی انتزاعی ارزشمندی را آموزش می دهد- حتی اگر مهارت های خاص بدست آمده،در زندگی آینده،سرراست،به کار نیایند. یک نسل پیش،سنتی ها همچنین می گفتند که مطالعه زبان لاتین- گرچه کاربردی عملی نداشت- به دانش آموزان یاری می رساند که مهارت های خاص زبانی را پرورش دهند. به باور ما،مطالعه ریاضی کاربردی،همانند آموزش زبان های زنده،هم دانش ِ کاربستنی را به دست می دهد و هم مهارت های انتزاعی را.

 آنچه ما در ریاضی نیاز داریم دو چیز است. نخست "سواد کمیتی" است،همان توانایی برقرارساختن همبستگی های کمی،هر زمان که در زندگی نیاز باشد(همچون هنگامی که ما با یافته های آزمایش های پزشکی ناهمساز روبرو می شویم اما باید روشن سازیم که آیا با روند بیشتر مواجه می شویم یا نه). دوم،"مدل سازی ریاضی" است،همان توانایی در عمل حرکت کردن میان دشواره های روزمره و فرمول بندی های ریاضی(همچون هنگامی که ما روشن می سازیم که آیا خرید خودرو نو بهتر است یا اجاره ی آن).

 پدر- مادران،شوراهای دولتی آموزش و پرورش و دانشکده ها،گزینشی واقعی دارند. زنجیره ی ریاضی دبیرستانی سنتی،تنها راه دست یابی به توانمندی ریاضی نیست. حقیقت این است که خبرگی دانش آموزان ما- که با استانداردهای سنتی اندازه گیری می شود- از دانش آموزان دیگر کشورها،عقب مانده است اما ما بر این باوریم که بهترین روش برای این که ایالات متحده،در سطحی جهانی رقابت کند تلاش برای سواد کمیتی است : آموزش موضوع هایی که به نزد همه ی دانش آموزان معنا دارد و می توانند آنها را در سراسر زندگی شان به کار گیرند.

 از رهگذر کاربست ها در زندگی واقعی است که ریاضیات در گذشته پدید آمد،سده ها رشد کرد،و هم اکنون  با فرهنگ ما،همبسته است.

 *سُل گارفونکل،مدیر اجرایی "کنسرسیوم ریاضیات و کاربردهایش"،و دیوید مامفورد،استاد ممتاز ریاضیات در دانشگاه براون می باشند.  

http://www.nytimes.com/2011/08/25/opinion/how-to-fix-our-math-education.html?_r=3&

 

http://farhangiannews.ir/view-12861.html

برخی دانش آموزان هنرستانی تهران هنوز کتاب درسی ندارند/ آموزش و پرورش تکذیب کرد

 

تعدادی از والدین دانش آموزان هنرستانهای شهر تهران می گویند که هنوز فرزندانشان کتابهای درسی ندارند این در حالی است که آموزش و پرورش شهر تهران این موضوع را تکذیب و اعلام کرده تمامی کتابهای درسی هنرستان ها تا پایان شهریور ماه توزیع شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، تعدادی از والدین در تماس با خبرگزاری مهر از توزیع نشدن برخی کتابهای دروس هنرستانی خبر داده و گفتند: با وجود گذشت بیش از یک ماه از آغاز سال تحصیلی تعدادی از دانش آموزان مقطع سوم هنرستان کتاب ندارند. 

مهدی بهلولی مدرس یکی از هنرستان های منطقه 12 در تماس با خبرنگار مهر نیز اعلام کرد: تا هفته گذشته دانش آموزان هنرستانی رشته کامپیوتر به 5 کتاب تخصصی خود دسترسی نداشتند که 3 کتاب درسی آنها  توزیع شد،  اما همچنان کتابهای درس سخت افزار و چند رسانه ای به دانش آموزان سوم هنرستانی در رشته کامپیوتر داده نشده است.

وی افزود: این موضوع در حالی است که هیچ کدام از کتابهای درسی هنرستان ها جدیدالتالیف نبوده است و آموزش و پرورش نمی تواند بهانه ای برای عدم توزیع مناسب کتابها داشته باشد.

بر اساس اطلاعات دریافتی خبرنگار مهر، در حال حاضر دانش آموزان هنرستان عصر انقلاب واقع در منطقه 3 همچنان کتابهای درسی خود را دریافت نکرده و مدیر مدرسه به والدین توضیح داده است که این کتابها از سوی اداره آموزش و پرورش شهر تهران در اختیار آنها قرار نگرفته است.

آموزش و پرورش شهر تهران تکذیب کرد

در این میان اما، مصطفی آذرکیش رئیس اداره فنی و حرفه ای و کار و دانش آموزش و پرورش شهر تهران در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن تکذیب عدم توزیع کتاب در هنرستان های شهر تهران، گفت: ممکن است تنها تعداد محدودی از دانش آموزان هنرستانی که در نیمه دوم مهرماه در هنرستانها ثبت نام شده اند کتاب نداشته باشند که مدیر مدرسه به آنها گفته است نسخه پی دی اف را تا زمان تحویل کتاب دریافت کنند تا از دروس خود عقب نمانند.

وی افزود: پیگیریهای لازم برای عدم توزیع کتاب در هنرستان عصر انقلاب نیز از سوی این اداره انجام شده و این موضوع به هیچ عنوان صحت ندارد، چرا که مدیر مدرسه دورنگار  فهرست تمامی کتاب های توزیع شده در هنرستان را در اختیار ما گذاشته است.

آذرکیش ادامه داد: تا شهریورماه 80 درصد کتابهای هنرستانی شهر تهران توزیع شده است و تنها ممکن است دانش آموزانی که در نیمه دوم مهرماه ثبت نام نکرده اند به این کتابها دسترسی نداشته که به زودی کتابها نیز در اختیار آنها قرار می گیرد. 

http://www.mehrnews.com/detail/News/2164774

نکاتی درباره ی تعریف،مفهوم و معنای راستین آموزش و پرورش

 

برگردان : محمد رضا نیک نژاد

 به باور برخی دانشمندان،واژه ی"education " از واژه ی لاتین "educatum "مشتق 

 شده است که به معنی "آموزش دادن" یا "تربیت کردن" است.   

گروهی از کارشناسان آموزش و پرورش می گویند که "education "از واژه ی دیگر 

 لاتین، یعنی"educare" آمده است که  

به معنی "پروردن" یا "بار آوردن" است.

  به باور شمار کمتر دیگری، این واژه از واژه ی "educer  "در لاتین به معنی 

"هدایت رو به پیشرفت" یا "شکفتن" سرچشمه می گیرد. همه ی  

این معانی نشان می دهد که آموزش و پرورش به دنبال پروراندن کیفیت های 

 شایسته در انسان و گشودن بهترین راه به روی هر فرد است. آموزش و پرورش به دنبال پرورش ظرفیت های درونی انسان است.

ما با آموزش یک فرد می کوشیم دانش درک مهارت ها،انگیزه ها،نگرش ها و اندیشه ی نقادانه ی پسندیده ای را به او بدهیم. به عبارت دیگر او آگاهی تاریخی،جغرافیایی، ریاضی، زبانها و علوم را فرا می گیرد.

او تا اندازه ای درک درباره ی هر چیز عمیقی در زندگی،روابط پیچیده ی انسانی و رابطه ی علت و معلولی و جز اینها را پرورش می دهد. فرد تا اندازه ای مهارت های نوشتن،سخن گفتن، حساب کردن،طراحی،به کار اندازی برخی ابزار ها و غیره را فرا می گیرد. همچنین او تا اندازه ای علاقه و نگرش به کار اجتماعی،زندگی دموکراتیک،مدیریت تعاونی و غیره را می پروراند. به عنوان یک فرد در جامعه،او باید اندیشیدن نقادانه درباره ی مسایل گوناگون زندگی و تصمیم گیری درباره ی آنها را بدون تعصب ها و پیش داوری ها،خرافات و باورهای کور، فرا بگیرد. بنابراین او باید همه ی این ویژگی ها را در روند آموزش با سر، دست و قلب بیاموزد.

تعاریف آموزش و پرورش از دیدگاه کارشناسان برجسته ی آموزشی هندی

1-   ریجیود : آموزش و پرورش چیزی است که انسان را خود اتکا و از خودگذشته می سازد.

2- اوپنیشاد: آموزش و پرورش برای آزادی بخشی است.

3-  باگاواد گیتا : هیچ چیزی روی زمین پالایش کننده تر از خرد نیست.

4-   شانکارا چریا: آموزش و پرورش تحقق خویشتن است.

5-  آموزش و پرورش تحقق خویشتن و خدمت به مردم است.

6-  کاتیلیا : آموزش و پرورش،تربیت مردم و عشق به ملت است.

7-  پانینی : آموزش و پرورش انسانی،یعنی آموزش آنچه که شخص از طبیعت دریافت می کند.

8- ویو کاناند: آموزش و پرورش آشکارسازی کمال الهی است،که پیش از این در وجود انسان نهفته است.

9-   گاندی: می خواهم بگویم که آموزش و پرورش همه جانبه آن چیزی است که بهترین های تن،روان و جانِ کودک و انسان را بیرون می کشد.

10-  تاگور : فراخ ترین راهی که منجر به حل همه ی دشواری هایمان می شود، آموزش و پرورش است.

11-  سر آروبیندو: آموزش و پرورش ابزاری در اختیار قرار خواهد داد که با آن شخص برای خدا، کشور،خودش و دیگران زندگی کند و این باید آرمان هر مدرسه ای باشد که خودش را ملی می نامند.

   مفاهیم آموزش و پرورش که از دیدگاه فیلسوفان غربی :

1-       سقراط : آموزش و پرورش یعنی شکوفا نمودن باورهای معتبرِ فراگیر جهانی که در ذهن هر انسان نهفته است.

2-  افلاطون: آموزش و پرورش ظرفیت احساس کردن درد و خوشی در لحظه ی مناسبش است. و  پرورش می دهد در تن و جان دانش آموز، همه ی زیبایی و کمالی را که مستعد آن است.

3-  ارسطو: آموزش و پرورش پدید آوردن عقل سالم در بدن سالم است. آموزش و پرورش توان انسان به ویژه توان ذهنی او را رشد می دهد تا آنجا که قادر باشد از اندیشه ی خوبی،زیبایی و حقیقت برتر لذت ببرد. که این همان زندگی کامل است.

4-  روسو : آموزش و پرورش انسان، از زادنش آغاز می شود.پیش از این که او بتواند سخن بگوید،پیش از این که بتواند درک کند،پیش از این او آموزش دیده است. تجربه پیش درآمد کمال است.

5-  هربرت اسپنسر: آموزش و پرورش زندگی به تمام معنا است.

6- هاینریش پستالوزی:آموزش و پرورش رشد هماهنگ و پیشرونده ی طبیعی نیروهای درونی انسان است.

7-    فردریش ویلیان فربل: آموزش و پرورش آشکار کردن آنچه که از پیش در نطفه نهفته شده، می باشد. روندی است که طی آن کودک درونی را بیرونی می سازد.  

 

آموزش و پرورش در نگاه یونسکو

 

 

برگردان : مهدی بهلولی / فرهنگیان نیوز

نشاندن آموزش و پرورش کیفی در قلب توسعه

 از سال 1945 که سازمان یونسکو آغاز به کار کرد رسالت اش،یاری رساندن به برقراری صلح،ریشه کنی فقر،توسعه ی پایدار و گفت و شنود میان- فرهنگی بوده است. در دست یابی به این هدف ها،پرداختن به آموزش و پرورش،یکی از کنش های اصلی یونسکو است. این سازمان به بینش همه جانبه و انسان باورانه ی آموزش و پرورش کیفی در سراسر جهان،و تحقق حق برخورداری همگان از آموزش و پرورش پایبند است و باور دارد که آموزش و پرورش در توسعه ی اقتصادی،اجتماعی و انسانی نقشی بنیادین بازی می کند.

 هدف های آموزشی یونسکو،ایجاب می کنند که از کامیابی برنامه ی "آموزش برای همه"(EFA) پشتیبانی نماید؛رهبری محلی و جهانی در آموزش و پرورش را تدارک بیند؛نیرومندی و افزایش سامانه های آموزشی سراسر جهان،از روزهای نخست کودکی تا سال های بزرگسالی را پی گیرد؛و پاسخ گویی به چالش های جهانی این روزگار از رهگذر آموزش و پرورش را،دنبال نماید.

 یونسکو تنها نماینده ی سازمان ملل متحد است که دستور دارد همه ی سویه های آموزش و پرورش را پوشش دهد. این سازمان اعلام می دارد که وظیفه اش توسعه ی آموزشی- از پیش دبستانی تا آموزش عالی- است از جمله آموزش فنی و حرفه ای و مهارت آموزی،آموزش غیررسمی و سوادآموزی.

این سازمان بر افزایش برابری آموزشی و دسترسی به آموزش،و بهبود کیفیت تمرکز می نماید،همچنین بر اطمینان از این که آموزش و پرورش شناخت و مهارت ها را در زمینه هایی همچون توسعه ی پایدار،HIV و ایدز،حقوق بشر و برابری جنسیتی گسترش می دهد. یونسکو با حکومت ها و گستره ی گسترده ای از همکاران،کار می کند تا با تغییر سیاست ها،سامانه های آموزشی را کارآمدتر سازند.

یونسکو،جنبش "آموزش و پرورش برای همه" را هماهنگ می سازد،روندهای آموزش و پرورش را پیگیری می نماید،و در برنامه ی جهانی توسعه، تصویر ضرورت های آموزشی را بالا می گیرد.  

https://en.unesco.org/themes/education-21st-century 

http://farhangiannews.ir/view-12737.html

بدهی ۳۰۰ میلیاردی دولت به فرهنگیان

 

یک فعال صنفی طرح کرد:   

بدهی ۳۰۰ میلیاردی دولت به فرهنگیان/ دو ماه حق مراقبت و تصحیح پرداخت نشده است

چکیده: «در حوزه اجرایی به معلمانی که از جلسه امتحان مراقبت کرده‌اند باید ۲۰۰ هزار تومان پرداخت شود و در حوزه تصحیح به معلمانی که برگه‌های امتحانی را تصحیح کرده‌اند باید برای هر برگه ۳۰۰ تومان پرداخت شود. اما هنوز حق الزحمه معلمان در امتحانات نهایی خرداد ماه پرداخت نشده است.»

یک فعال صنفی معلمان از پرداخت نشدن حق اضافه کاری اردیبهشت و خرداد ماه سال جاری معلمان خبر داد.

«مهدی بهلولی» در این باره به ایلنا گفت: در حوزه اجرایی به معلمانی که از جلسه امتحان مراقبت کرده‌اند باید ۲۰۰ هزار تومان پرداخت شود و در حوزه تصحیح به معلمانی که برگه‌های امتحانی را تصحیح کرده‌اند باید برای هر برگه ۳۰۰ تومان پرداخت شود. اما هنوز حق الزحمه معلمان در امتحانات نهایی خرداد ماه پرداخت نشده است.

بهلولی همچنین یادآور شد: طی دو سال گذشته حق مدیریتی نیروهای ستادی همچون معاونان و مدیران مدارس که ماهانه حدود ۱۰۰ هزار تومان می‌شود پرداخت نشده است.

این فعال صنفی در پایان اظهار داشت: کمک بلاعوض بابت ازدواج فرزندان و کفن و دفن والدین فرهنگیان نیز از سال ۹۰ قطع شده است.

بدهی ۳۰۰ میلیاردی دولت به فرهنگیان                       

به گزارش ایلنا، بهلولی در ادامه این گفتگو به بدهی حدود ۳۰۰ میلیارد تومانی دولت در خصوص بیمه طلایی فرهنگیان اشاره کرد و در تشریح مطالبات معلمان از وزارت آموزش و پرورش بابت بیمه طلایی فرهنگیان اظهار کرد: در حالی که ماهانه ۲۴ هزار تومان بابت بیمهٔ طلایی از حقوق معلمان کسر می‌شود، می‌بایست نصف این مبلغ که همان سهم دولت است بعد از مدت کوتاهی به حساب آنان باز می‌گشت که هنوز این امر محقق نشده است.

وی با اشاره به وجود یک میلیون فرهنگی در سراسر کشور تصریح کرد: سهم دولت از بیمه طلایی در سال ۹۱ حدود ۳۰۰ میلیارد تومان می‌شود که هنوز به حساب فرهنگیان واریز نشده است.

این فعال صنفی در ادامه با انتقاد از خدمات ضعیف بیمه طلایی بازنشستگان افزود: فرهنگیان بازنشسته تنها زمانی از خدمات بیمه طلایی شان بهره‌مند می‌شوند که در بیمارستان بستری شوند و برای آزمایش، عکسبرداری، سونو گرافی، عینک، دندان پزشکی، حق معاینه پزشک و... خدماتی دریافت نمی‌کنند.