نامۀ سرگشادۀ جمعی از فرهنگیان بروجرد به دکتر فانی وزیر آموزش و پرورش

                                                                                                                                         باسمه تعالی

                        وزیرمحترم آموزش وپرورش جناب آقای دکتر فانی 

با اهداء سلام وتحیات وافره

  احتراماً این جانبان جمعی از فرهنگیان بروجردی حامی دولت تدبیر و امید به استحضار می رسانیم که شنیده ها حکایت از آن دارند که ریاست آموزش و پرورش بروجرد  در دولت احمدی نژاد با حمایت  یکی از نمایندگان بروجرد دوباره  در تلاش است که ریاست  آموزش و پرورش بروجرد را به  دست گیرد. مدیری که گرایشی کاملاً معارض را در دوره ی تبلیغات ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی از خود نشان  داده است، با وجود آن که در میان فرهنگیان حامی دولت دکتر روحانی در شهرستان بروجرد که اکثریت را دارا می باشند افرادی  توانمند، پویا، فعال وبا سابقه ی درخشان آموزشی و پژوهشی وجود دارند که مایه ی فخر و مباهات بروجرد و ایران زمین می باشند، حال چگونه ممکن است مدیری که با دولت هماهنگ نیست واعتقاد عملی به دولت تدبیر و امید ندارد دوباره سکاندار دستگاه تعلیم و تربیت شود؟  آیا انتصاب چنین مدیری دهن کجی به حامیان دلسوز دولت تدبیر وامید نیست؟  این چه معامله ای است که در صورت صحت آن، برای تمامی طرفداران دولت دکتر روحانی زجرآورخواهد بود؟ مدیری که در زمان مدیریت خود حتی از نیروهای غیر همفکر در سمت معاونت مدرسه استفاده نمی کرد؟ حتی دبیرانی که به عنوان سر گروه آموزشی توسط همکاران انتخاب می شدند را رد صلاحیت می کرد وبیان می کرد که یکی از افتخارات من این است که انتخاب سرگروه های آموزشی را انتصابی کرده ام. مدیری که به کیفیت آموزشی بی توجه بود واز خلاقیت لازم جهت تحول در آموزش وپرورش بی بهره بود.

      جناب آقای دکتر فانی آیا شما خود حاضرید تحت مدیریت چنین فردی کار آموزشی و پرورشی انجام دهید؟ ما حامیان دولت تدبیر وامید بیم آن  داریم که حوادث مشابهی هم چون اتفاق اخیر فرمانداری بروجرد که دل دلسوزان نظام را به درد آورد دو باره تکرار شود.  خیز دوباره اقتدارگرایان نکته جدی است که ما حامیان دولت تدبیر وامید نگران آن هستیم، لذا ما از آن مقام محترم استدعا داریم تا در مدیریت آموزش وپرورش بروجرد مدیری به کار گرفته شود که اعتقاد عملی به دولت دکتر روحانی داشته باشد ، لذا در مراحل بعدی لیست افراد شایسته و لایق خدمتتان معرفی خواهند شد.

 

                         جمعی از فرهنگیان حامی دولت تدبیر وامید در شهرستان بروجرد 

بن گرفت :  تارنمای "حقوق معلم"

http://bield.info/

یک گفت و گو و چند پرسش

                

                          مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،27 اردیبهشت 93

 چندی پیش و در هفته ی معلم،روزنامه "اعتماد" با سید کاظم اکرمی،یکی از وزیران گذشته آموزش و پرورش و یکی از مشاوران وزیر کنونی آموزش و پرورش،گفت و گویی درخور درنگ با عنوان "مجلس معلمان تشکیل شود" انجام داد که ارزش بازخوانی و پرداختن بیشتر دارد. بخش زیادی از سخنان اکرمی در این گفت و گو،همسویی بسیاری داشت با سخن و دیدگاه درصد چشمگیری از فرهنگیان و کنشگران صنفی آنها در چند سال گذشته. ایشان،به درستی،کوشیده بود از موضع گیری های شعاری و صوری درباره ی فرهنگیان و جایگاه و ارزش پیشه آنان،دوری گزیند و همدل و همراه با آموزگاران،به پاره ای دشواری های دیرینه و واقعی آنان،و در کل گستره ی آموزش و پرورش،بپردازد  : " معلمان می‌گویند چرا کسی که با مدرک کارشناسی در وزارتخانه صنعتی یا بانک کار می‌کند، حقوقی بیش از یک معلم می‌گیرد پس احساس بی‌عدالتی نسبت به دیگر کارمندها می‌کنند... در کشورهای توسعه‌یافته معلمان مشارکت زیادی در امر آموزش و پرورش دارند. انجمن معلمان در امریکا انجمنی‌ است بسیار قوی و معلمان هم در نگارش کتاب‌ها و هم در سیاستگذاری در آموزش و پرورش حضور دارند اما هنوز ما به این مرحله نرسیده‌ایم... به نظر بنده و برخی دوستان بجاست آقای وزیر آموزش و پرورش برای بررسی و حل مشکلات معلمان در کنار مجلس دانش‌آموزی، مجلس معلمان را هم تشکیل دهد....سیاست آموزشی بلندمدتی که کشورهای توسعه یافته دارند با آمدن و رفتن وزرا تغییر نمی‌کند. هنوز در کشور ما این طور نیست. در کشورهای توسعه‌یافته سیاست‌های آموزشی را دانشمندان به ویژه استادان علوم تربیتی تدوین می‌کنند ولی در کشور ما خصوصا در گذشته به این مساله بسیار بی‌‌توجهی شده است ... از جهت اینکه رییس‌جمهور تاکید کردند معلمان نقد و انتقاد داشته باشند،تا وزیر محترم اطلاعات در این زمینه کارهای خوب و قدم‌های اساسی در مورد حراست‌ها بر ندارد و حراست‌ها روحیه قبل را تغییر ندهند، خواسته رییس‌جمهور محترم تحقق نمی‌یابد. معلمان امروزه نگرانند اگر نقد و انتقاداتی داشته باشند، ممکن است در آینده مشکلاتی برایشان به وجود بیاید. اگرچه باز تاکید می‌کنم وضع نسبت به دولت قبل خیلی بهتر شده است ... مدارس غیردولتی و نمونه مردمی پول‌های گزافی می‌گیرند و به همین جهت خدمات خوبی به دانش‌آموزان ارائه می‌دهند. دانش‌آموزان مدارس دولتی در مقایسه با غیردولتی مسلما در کنکور عقب می‌مانند. این ناعدالتی است که در آموزش و پرورش ما وجود دارد. به هر جهت ما باید از لحاظ عدالت آموزشی تلاش بیشتری بکنیم که هر چه بیشتر به عدالت برسیم."

 این سخنان،می تواند نشانه ای امیدبخش از واقع بینی بیش از پیش فرادستان آموزشی دولت یازدهم به شمار آید؛رویکردی که اگر گسترش و ژرفای بیشتری گیرد می تواند از شکاف میان بدنه ی آموزش و فرادستان آن بکاهد. ناگفته پیداست که تا این نگرش،جنبه عملی به خود نگیرد چندان اثرگذار و کارگر نخواهد افتاد اما نفس نزدیک شدن به خرده ها و انتقادهای آموزگاران،و پذیرش آنها هم خود کاری ارزشمند به شمار می رود. ولی یک نکته مهم این است که این دیدگاه،از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم،در میان فرهنگیان،و به ویژه مدیران مدرسه ها،تاکنون چندان بازتابی نیافته و جدی گرفته نشده است. این نگارنده در پیوند با این سخنان،با تنی چند از فرهنگیان و مدیران مدرسه ها گفت و گو کردم. نخست این که کمتر کسی از آن آگاهی داشت- گویا در خود رسانه های آموزش و پرورش هم بازتابی نیافت. چند تنی هم که خوانده بودند آن را جدی ارزیابی نمی کردند و سپهر چیره بر آموزش و پرورش کشور را،بسی دورتر از پذیرش این سخنان می دانستند. چنین می نماید که بخش بزرگی از فرهنگیان تا شاهد کنشی چشمگیر از سوی دولت یازدهم  در راستای بهبود آموزش و اجرای عدالت در شرایط حقوقی خود نباشند چندان دل به سخنان فرادستان آموزشی نخواهند بست. پرسش این است که اگر در حق فرهنگیان،عدالت اجرا نشده و فرادستان کنونی آموزش و پرورش هم آن را می پذیرند پس چرا در همین دولت یازدهم،اضافه کاری خردادماه آموزگاران،تنها به هشت روز کاهش یافت؟ چرا با وجود تورم سی- چهل درصدی،افزایش حقوق سالانه فرهنگیان تنها بیست درصد انجام پذیرفت؟ چرا دستمزد برگزاری آزمون های هماهنگ کشوری،چه در حوزه های اجرایی و چه در حوزه های تصحیح،سی درصد کاهش یافت؟ و البته پرسش های بسیار دیگری،که شایسته است کارگزاران آموزشی دولت یازدهم به آن بیندیشند و پاسخی درخور بدهند.    

http://etemadnewspaper.ir/Released/93-02-27/93.htm#275941


   

حق برخورداری انسان از آموزش و پرورش در برنامه توسعه پس از 2015(بخش سوم)

         

         دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، شماره ی84،اسفند 92 و فروردین 93

                                       برگردان: محمدرضا نیک نژاد

توضیح : متن پیش روی شما،بخش سوم از سفارش نامه ی شانزده نهاد مدنی - آموزشی جهان به سران کشورهای حاضر در مجمع عمومی سازمان ملل در مهر 92 است که در آن،سران کشورها به توجه بیشتر به آموزش و حق برخورداری از آن فراخوانده شده اند. این سفارش نامه ده بند است که بند نخست و دوم و سوم آن با مقدمه ای از مترجم در بخش های پیشین منتشر شد. بخش سوم - بندهای - چهارم و پنجم- آن را با هم می خوانیم.

 4 -   آموزش بزرگسالان و سوادآموزی،در چارچوب یادگیری مادالعمر؛بخش جداناشدنی از حق برخورداری از آموزش است.

سندهای حقوق بشر جهانی،حق برخورداری از آموزش برای هر سنی را با تاکید بر این محفوظ می دارند که حق آموزش مقدماتی با سن،نژاد،طبقه یا جنسیت محدود نمی شود و هر آنچه که برای کودکان،جوانان و بزرگسالان اعمال می گردد،شاملِ سالخوردگان نیز می شود. با این حال آموزش بزرگسالان و سوادآموزی در یک زمینه ی یادگیری مادام العمر،آنچنان که سزاوار آنهاست مورد توجه قرار نگرفته و باید به گونه ای شفاف در ساختارهای جهانی و منطقه ای،همچنین سیاست های دولت های ملی و محلی در اولویت قرار داده شود.  

 از این روست که در برنامه های توسعه ی آموزشی پس از 2015 بازتاب یافته است. آموزش عمومی از راه عمل و نگرشِ شهروندی اش،چشم انداز میان- فرهنگی اش و پیوند دادن یادگیری با محیط زیست،به آموزش بزرگسالان و سوادآموزی هستی داده است. این مهم است که سیاست ها و برنامه ها روی آموزش بزرگسالان،به رسمیت شناختن میراث فرهنگی آنها،دانش،خواسته ها،چشم داشت ها،مهارت ها و نیز نیازهای آنها متمرکز شود. در این رهگذر تاکید بر آموزش زنان،نشان دادن یک تعهد بنیادین به برابری و یکسان نگری جنسیتی و پیگیری سرسختانه برای دستیابی به بزرگی،احترام و عدالت از بالاترین اهمیت برخوردار است.

5 -      رویکردی فراگیر به کیفیت آموزشی مورد نیاز است.

کیفیت آموزشی،بخش جدایی ناپذیری از حق برخورداری از آموزش است و باید به گونه ای چند بُعدی نگریسته شود. از جمله تمرکز بر ورودی های آموزشی و فرایندهای آن، و دست آوردهای کوتاه،میان و بلند مدت آن. کیفیت آموزشی با دانش سنجشگرانه،توانایی ها و مهارت های مورد نیاز برای پرسش،درک و حل مسائل جاری در سطح منطقه ای و جهانی،افراد را آماده می سازد. کنوانسیون حقوق کودک تاکید دارد که نباید تنها بر درونمایه ی برنامه ی درسی توجه شود،بلکه باید فرایندهای آموزشی،روش ها و محیط هایی که آموزش در آن رخ می دهد،نیز مورد توجه قرار گیرد و هم ردیف با مبانی،آشکارا مورد اشاره قرارمی گیرد. به این معنا،مهم است که آموزش و پرورش تحول آفرین،هماهنگ ساز با عدالت اجتماعی و محیطی، دموکراتیک کننده ی ساختارهای قدرت،افزاینده ی برابری،احترام به حقوق بشر،بزرگداشت آزادی های بنیادین و عدم تبعیض باشد. یادگیری در یک رویکرد کوته بینانه،اندازه گیری نتایج آموزش در حساب و سوادآموزی دانسته می شود،که می تواند به کنارگذاشتن ابعاد اصلیِ(اشاره شده ی) کیفیت و دست کم گرفتن موضوعات دیگر و مهارت های ضروری،ارزش ها و روابطی همچون خلاقیت،کنجکاوی،اندیشه ی سنجشگرانه،جامعه اندیشی،همبستگی،همکاری،خود- چیرگی،اعتماد به نفس،مسئولیت گروهی، گفتگو،محبت،همدلی و دلسوزی،شجاعت،خودآگاهی،نرمش پذیری،خود- رهبری،فروتنی،صلح،هماهنگی با طبیعت بینجامد. از این رو این رویکرد کوته بینانه از دستیابی به هدف های کلی آموزش و پرورش خواهد کاست. هماهنگ با این دیدگاه،ارزیابی های آموزش باید کل نگرانه و سازنده،استوار بر پارامترهای ملی و احترام به گوناگونی زبانی و فرهنگی باشد. در همان حال ارزیابی ها باید بر ساختارها- به عنوان یک کلِ توسعه یابنده- بر به بازی گرفتن کنشگرانه ی معلمان،دانش آموزان و خانواده ها متمرکز باشد.

بخش های پیشین برگردان را می توانید در این دو پست ببینید:

http://niknezhadmr.blogsky.com/1393/01/30/post-529/

http://niknezhadmr.blogsky.com/1393/01/27/post-526/

دانش‌آموزان و فراغت مساله‌ساز

 

میمنت گلشنی،روزنامه آرمان،25 اردیبهشت 93

 تابستان که نزدیک می‌شود مباحث زیادی در حوزه‌های مختلف مطرح می‌شود و درموارد متعدد مسئولان به یاد این می‌افتند که باید طرح‌های تازه‌ای اجرا کنند. هرچند طرح‌های تابستانه پیر و جوان نمی‌شناسد اما، از آنجا که دانش‌آموزان قشری از جامعه هستند که تابستان آنها با سایر فصل‌هایشان کاملا متفاوت است، طرح‌های تابستان برای آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. در گذشته شاید بسیاری از پدر و مادرها انتظار تابستان را می‌کشیدند تا فرزندانشان فرصت بیشتری برای کمک به آنها داشته باشند. در خاطرات بسیاری از تحصیلکردگانی که به نسل‌های گذشته تعلق دارند، کار در تابستان از جمله رفتن به مغازه پدر یا حتی شاگردی کردن برای دوستان و آشنایان به چشم می‌آید. این روند اکنون تا حد زیادی تغییر کرده است و والدین دانش‌آموزان باید به فکر پرکردن زمان‌هایی باشند که دیگر فرزندانشان به مدرسه نمی‌روند. در این میان، باید بسترها و برنامه‌هایی وجود داشته باشد. در سال‌های اخیر در اردیبهشت و خرداد اخبار زیادی مبنی بر اجرای طرح‌ها و شیوه‌نامه‌هایی درباره اوقات فراغت دانش‌آموزان روی خروجی‌های خبرگزاری‌ها قرار گرفته است. امسال نیز چنین اتفاقی افتاده است. وزارت آموزش و پرورش با صدور شیوه‌نامه‌‌ای محور اصلی طرح مدیریت اوقات فراغت دانش‌آموزان در تابستان سال 93 را مهارت‌‌آموزی با هدف زمینه‌سازی برای کارآفرینی و اشتغال اعلام کرده است. در این شیوه‌نامه بر استفاده بهینه از اوقات فراغت و نقش خانواده‌ها در هدایت فرزندان به مراکز تابستانی و معرفی مشاغل محلی و منطقه‌‌ای تاکید شده است. همچنین، در این شیوه‌نامه رشد همه‌‌جانبه شخصیت دانش‌آموزان، استمرار فعالیت‌‌های پرورشی در ایام تابستان و ارتقای سطح دانش و بینش اعتقادی، علمی، اجتماعی و مهارت‌‌های فنی و حرفه‌ای و فرهنگی و هنری دانش‌آموزان از اهداف غنی‌سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان معرفی شده است. علاوه بر این، در این شیوه‌نامه تحقق برنامه‌ها مطابق با نامگذاری سال جدید، اهتمام به تربیت اقتصادی دانش‌آموزان،آموزش مدیریت اقتصاد مقاومتی به دانش‌آموزان، احیای ظرفیت‌‌های پنهانی بومی و محلی و عملی کردن شعار هر دانش‌‌آموز یک مهارت از سیاست‌های اصلی طرح بیان شده است.

اوقات فراغت در سال‌هایی که گذشت

طرح غنی‌سازی اوقات فراغت هر سال با تعطیلی مدارس و آغاز فصل تابستان از سوی مسئولان آموزش و پرورش مطرح می‌شود و برنامه‌هایی برای گذران اوقات فراغت نوجوانان تدوین و در قالب کلاس‌های آموزشی و اردوهای سیاحتی- زیارتی اجرا می‌شود. مسئولیت برگزاری برنامه‌هایی از این دست البته تنها برعهده وزارت آموزش و پرورش نیست. سازمان‌های بسیج، تبلیغات اسلامی، ادارات ارشاد شهرها و گاه مساجد هم در کنار وزارت آموزش و پرورش و وزارت جوانان برنامه‌هایی را در راستای غنی‌سازی اوقات فراغت نوجوانان تدوین می‌کنند. در سال‌های اخیر بسیاری از طرح‌های مربوط به غنی‌سازی اوقات فراغت که در استان‌ها اجرا شد با هدف پرورش جنبه‌های فرهنگی و دینی در قالب طرح‌هایی چون طرح هجرت سعی بر آشنایی نوجوانان با امور فرهنگی و دینی داشت که به گفته مسئولان گاه از سوی خانواده‌ها مورد غفلت قرار می‌گرفت. حضور روحانیون در این طرح‌ها و آشنایی نوجوانان با اماکن متبرکه به‌منظور افزایش شادی معنوی نوجوانان و حضور مستمر در مساجد ازجمله اقداماتی است که در راستای این هدف در بسیاری از طرح‌های اوقات فراغت گنجانده و اجرا شد. بر این اساس، توجه به بحث‌های فرهنگی، آموزشی و پرورشی از اولویت‌های طرح غنی‌سازی اوقات فراغت در این سال‌ها از سوی متولیان طرح بود. آمارهای رسمی حاکی از 12 میلیون و 242 هزار دانش‌آموز در مدارس کشور است. کارشناسان معتقدند برنامه‌هایی که برای فراغت این دانش‌آموزان در نظر گرفته می‌شود چندان کارگشا نبوده است.

طرح غنی‌سازی اوقات فراغت از حرف تا عمل

اجرای طرح‌های اوقات فراغت در تابستان از سوی بسیاری از نهادها این سوال را مطرح می‌کند که چنین طرح‌هایی تا چه اندازه در عمل موفق بوده و توانسته‌اند نوجوانان را جذب کنند. در واقع، این طرح‌ها تا چه اندازه با انتظارات بچه‌ها و خانواده‌ها همخوانی داشته‌اند و مورد استقبال قرار گرفتند؟ یک کارشناس آموزش و پرورش در گفت‌وگو با آرمان درباره شرایط طرح‌ها و بسترهای لازم برای شکل گیری آنها می‌گوید: به‌نظرم از گذشته تا به حال از این دسته طرح‌ها زیاد بوده است. چندان به اجرای درست آن امیدی ندارم و فکر می‌کنم خانواده‌ها بهتر است خود به فکر اوقات فراغت فرزندان و استفاده بهینه از آن باشند. مهدی بهلولی در ادامه اشاره می‌کند: بسترهای مادی و فرهنگی لازم برای اجرای این طرح‌ها را در آموزش و پرورش نمی‌بینم. بسیاری از مدارس ما هنوز از داشتن یک کتابخانه مجهز و کتابدار محروم هستند. با آنکه مسئولان وعده مدارس هوشمند را دادند، هنوز در برخی مدارس کامپیوتر به تعداد لازم وجود ندارد. در چنین شرایطی چگونه می‌توان از غنی‌سازی اوقات فراغت حرف زد. او در ادامه به فضای فرهنگی حاکم بر مدارس اشاره و تصریح می‌کند: برای اجرای این طرح قبل از هر چیز باید به بسترهای فرهنگی توجه کرد. امروز فضای حاکم میان مسئولان مدرسه با فضای دانش‌آموزان هماهنگ نیست به این معنی که مدیران و مشاوران مدرسه با واقعیت‌های اجتماعی که نوجوانان در عمل تجربه می‌کنند آشنایی ندارند. تحت چنین شرایطی نمی توان امیدوار بود این طرح‌ها برای نوجوانان جذاب باشد. بهلولی همچنین شکل‌گیری زیرساخت‌های لازم فرهنگی، ایدئولوژیکی و مادی را پیش شرط موفقیت این طرح‌ها می‌داند و معتقد است توجه به سلایق نوجوانان به دور از محدودیت‌های دست و پاگیر می‌تواند به موفقیت این طرح در آینده کمک کند. همچنین یک روانشناس در پاسخ به سوال آرمان درباره ضرورت اجرای چنین طرح‌هایی می‌گوید: به‌نظرم اجرای چنین طرح‌هایی بد نیست به شرط آنکه تعریف درستی از فراغت از سوی مسئولان وجود داشته باشد و این تعریف با تصور خانواده‌ها از اوقات فراغت همخوانی داشته باشد. امیر هوشنگ مهریار در ادامه بیان می‌کند: توجه به فرهنگ عمومی خانواده‌ها در هنگام تدوین این طرح بسیار مهم است. در نظر گرفتن ارزش‌ها و انتظارات خانواده در تدوین و اجرای طرح می‌تواند منجر به این شود که خانواده‌ها از چنین طرح‌هایی استقبال کنند و طرح‌ها درنهایت به نتیجه‌ای که مطلوب به نظر می‌رسند، دست یابند. او به نقش خانواده در کنار آموزش و پرورش تاکید و عنوان می‌کند: به‌نظرم بخشی از گذران اوقات فراغت به عهده نهادهای دولتی است اما بخش عظیم آن باید از سوی خانواده‌ها صورت گیرد. به عقیده این روانشناس، تابستان فرصت مناسبی است برای نوجوانان و خانواده‌ها تا وقت بیشتری را با هم بگذرانند.

http://armandaily.ir/?News_Id=76890

 

دو نوشته خواندنی

 

 در تارنمای "کانون مدافعان حقوق کارگر"  و در ویژه نامه روزجهانی کارگر، درباره ی اعتراض های معلمان ایران و جهان، دو نوشته خواندنی منتشر شده است که دوستان و همکاران می توانند در پیوندهای زیر آنها را بخوانند :  

http://www.kanoonm.com/1326

http://www.kanoonm.com/1331#more-1331

دانش آموزان،آموزگاران و اینترنت

           

                               مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،24 اردیبهشت 93

 این که در جامعه کنونی،ورود به فضای مجازی و بهره بردن از فنآوری های نوین رایانه ای،روز به روز در حال گسترش است،پدیده ای آشکار و بی چون و چراست. فنآوری های نوین رسانه ای بر همه ی گستره های اجتماعی و همه قشرهای جامعه،سخت،اثرگذار افتاده و سبک و شیوه ی نوینی از زندگی را باب نموده است. این تآثیر اما در میان قشرهای جوان جامعه،بیشتر و ژرف تر می نماید؛به گونه ای که هم اکنون درصد بالایی از دانش آموزان مدرسه ای،بیش از خانواده و فضای واقعی زندگی خود،دلبسته ی فضای مجازی هستند و از آن بهره می گیرند. چندی پیش ابوالفضل رحمانی،رییس اداره مشاوره آموزش و پرورش شهر تهران،در گفت و گو با خبرگزاری مهر،و در  پیوند با همین مسآله،آمار درخور درنگی را ارائه نمود : " 33 درصد دانش آموزان اوقات فراغت خود را با استفاده از اینترنت، 29 درصد استفاده از کامپیوتر و موبایل، 17 درصد تلویزیون و 35 درصد گوش دادن به موسیقی پر می‌کنند." روشن است که بهره گیری بی حساب و کتاب دانش آموزان از رایانه و فضای مجازی،می تواند به آسیب های روحی،اخلاقی و آموزشی بینجامد.

 اما سخن این نگارنده در این یادداشت کوتاه،پرداختن به چند و چون این پدیده نیست بلکه اشاره به نکته ای دیگر است.  با خواندن این خبر و آمار،چه بسا این پرسش مطرح گردد که به راستی چه درصدی از آموزگاران با فن آوری های نوین ارتباطی در پیوندند؟ و چه درصدی از آنها از این فن آوری ها،جدی و هدفمند،بهره می گیرند؟ و آیا آموزش و پرورش،تاکنون در خصوص پیوند آموزگاران و فن آوری های نوین رایانه ای و فضای مجازی،کاری میدانی و پژوهشی انجام داده است؟ و اگر درصد آموزگاران آشنا به اینترنت،از درصد دانش آموزانی که در فضا و شبکه های مجازی حضور دارند،کم تر باشد آموزش و پرورش برای زدودن این اختلاف برنامه ای در دست دارد؟ روشن است که پاسخ به این پرسش ها،منوط به داشتن آماری دقیق است؛اما از آنچه که کمابیش در مدرسه های کنونی در جریان است و اینجا و آنجا دیده و شنیده می شود نمی توان انتظار پاسخی امیدوارکننده را داشت. در میان فرهنگیان کنونی،درصد چشمگیری،به دور از اینترنت و فضای مجازی،روزگار می گذرانند. برخی از آنها،سراسر،انگیزه هر گونه جست و جو و کاوشی را از دست داده اند. شمار ناچیزی هم،سواد اینترنتی را سواد نمی دانند! در یکی از مدرسه هایی که من درس می دهم همکاری داریم کتاب خوان و پژوهشگر،اما تنها کتاب را قبول دارد- نشریه و روزنامه را کار ژورنالیستی سطحی می داند و اینترنت را پر از سخنان و نظریه های بی بنیاد. شماری از فرهنگیان هم که در خانه اینترنت و رایانه دارند بیشتر برای استفاده فرزندان شان است و خودشان کمتر انگیزه حضور جدی در فضای مجازی را دارند. برخی نیز از اینترنت،استفاده های عام و سرگرم کننده می کنند. برای نمونه چندی پیش همکاری از فیلم هایی می گفت که در اینترنت،از درگیری میان ببرها و شیرهای باغ وحش های گوناگون جهان می بیند.

 باری،این سخنان البته به این معنا نیست که هیچ درصدی از آموزگاران،هدفمندانه و پژوهشگرانه،از فن آوری های نوین ارتباطی بهره نمی گیرند اما بی گمان نیاز به یک آسیب شناسی جدی را یادآوری می نماید. ناگفته پیداست که در روزگار نوین، آموزگاری که به دور از فضای نوین ارتباطی زندگی می کند نه چندان می تواند نسل نو را درک کند و به چندان می تواند بر آنها اثرگذار باشد.   

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=594&pageno=5

 

مدرسه های دولتی را دریابید

              

                            مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،21 اردیبهشت 93

 این که برخی می پندارند دانش آموزان مدرسه های غیردولتی(غیرانتفاعی) از طبقه متوسط و بالای جامعه می باشند و همه ی شاگردان این مدرسه ها،بچه های خانواده های پولدار جامعه اند و هزینه های هنگفت تحصیل در این مدرسه ها،فشاری بر این خانواده ها وارد نمی آورد پنداری نادرست است. در میان شاگردان مدرسه های غیر دولتی،دانش آموزان طبقه پایین جامعه هم دیده می شوند. پدر – مادران این دانش آموزان- درست یا نادرست- شنیده اند که در مدرسه های دولتی،آنچنان که باید و شاید،به آموزش دانش آموزان توجه نمی شود،از این رو،و با وجود کم و کاستی های بسیار مادی زندگی خویش،بچه هایشان را به مدرسه های غیرانتفاعی می فرستند تا از آموزش خوب برخوردار شوند. این سخن و استدلالی است که این نگارنده خود از زبان شماری از این پدر – مادران شنیده است. درخور درنگ این که همین خانواده ها،همانند دیگران،هزینه های اضافه بر مصوب آموزش و پرورش را هم پرداخت می کنند. توضیح این که در مدرسه های غیردولتی و به هنگام نام نویسی،مبلغ مصوب آموزش و پرورش بر روی بنری نوشته و در جایی گذاشته می شود تا خانواده هایی که برای نام نویسی بچه هایشان می روند به آسانی آن را ببینند،اما نکته این است بیشتر مدرسه های غیردولتی در همان هنگام نام نویسی،به پدر – مادر دانش آموزان می گویند که این نرخ،کارهای اضافی آموزشی و پرورشی این مدرسه را دربرنمی گیرد و با پیش کشیدن این مساله-  و در واقع تبصره- درصد چشمگیری به شهریه دانش آموزان می افزایند.

 آموزش و پرورش البته هر سال اعلام می دارد که مدرسه های غیردولتی بایستی نرخ های مصوب کلاس های اصلی و اضافی را رعایت نمایند اما در کنترل این شهریه ها،کامیابی چندانی ندارد و نمی یابد. مدرسه های غیر دولتی از منطق بازار آزاد،و قانون عرضه و تقاضا پیروی می کنند،و به روش های کنترلی دستوری چندان پاسخ مثبتی نمی دهند. یکی از راه های برخورد اصولی با این اضافه گیری ها،نیرومند سازی مدرسه های دولتی است. اگر سطح کیفی کار آموزشی و پرورشی در مدرسه های دولتی بالا باشد مدرسه های غیردولتی در گرفتن شهریه های اضافی،کار سخت و دشوارتری خواهند داشت. اگر در هر منطقه ی آموزشی چندین مدرسه دولتی خوب وجود داشته باشد قدرت گزینش خانواده ها افزون می شود و به آسانی تن به شرایط و شهریه اضافی مدرسه های غیردولتی نمی دهند. اما متآسفانه در آموزش و پرورش و فرادستان آن،چندان نشانی از چنین رویکردی دیده نمی شود. هم اکنون سه – چهار سال است به بسیاری از مدرسه های دولتی،سرانه ای پرداخت نمی شود. مدرسه های دولتی با کمبود شدید مشاور- به ویژه مشاور توانمند و کاربلد- روبرویند. با وجود تورم بالای چند ساله گذشته،برخی از دستمزد های آموزگاران مدرسه های دولتی ثابت مانده، و شگفت این که برخی کاهش هم یافته اند! – مانند اضافه کاری خرداد ماه که به هشت روز کاهش یافته و یا دستمزد آموزگاران حوزه های اجرایی آزمون های نهایی و دستمزد تصحیح برگه های این آزمون ها.

 باری،در میان سخنان و برنامه های کار به دستان فرادست آموزش و پرورش،آنچه کمتر به چشم می خورد دل نگرانی درباره ی مدرسه های دولتی کیفی رایگان و بسترسازی برای آن است. 

 http://www.shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=279&dn=1&pid=16&rnd=AOPQyr&p=&y=93&m=02&d=21#

عضو هیات مدیره تعاونی تهران به ایلنا خبر داد: تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران در آستانه ورشکستگی

  

«در حال حاضر این ۹ میلیارد موجود نیست که به بانک بدهیم و در صورت عدم پرداخت آن بانک می‌تواند تمام دارایی‌ها و حسابهای شرکت را مسدود کند.»

عضو هیات مدیره تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران از بدهی ۴۲ میلیارد تومانی این شرکت به بانک ملی خبر داد.

مجتبی قریشیان در گفتگو با خبرنگار ایلنا با اشاره به دریافت وام ۱۶ میلیارد تومانی از سوی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران درسال ۸۴ گفت: موعد بازپرداخت وام خیلی وقت است که سر رسیده و با جریمه دیر کرد بانک حدود ۴۲ میلیارد تومان از هیات مدیره جدید مطالبه می‌کند.

وی تصریح کرد: براساس رایزنی‌های صورت گرفته با مسئولین بانک ملی برطبق بخشنامه جدیدی که اعلام شده است باید حدود ۹ میلیارد پیش پرداخت به بانک بپردازیم و مابقی آن طی پنج سال پرداخت شود.

عضو هیات مدیره تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران ادامه داد: در حال حاضر این ۹ میلیارد موجود نیست که به بانک بدهیم و در صورت عدم پرداخت آن بانک می‌تواند تمام دارایی‌ها و حسابهای شرکت را مسدود کند.

عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان با اشاره به اینکه بانک ضرب العجل خیلی کوتاهی که فکر می‌کنم تا یکماه آینده است را اعلام کرده است افزود: در صورت عدم پرداخت اعلام کرده‌اند برای مسدودی حسابهای شرکت و همچنین بلوکه همه دارایی‌های آن اقدام قضایی می‌کنند.

به گفته عضو هیات مدیره تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران کل دارایی‌های این شرکت حدود ۱۰میلیارد تومان است.

وی با اشاره به اینکه قادر به پرداخت این حجم عظیم بدهی نیستیم افزود: از بانک ملی، مسئولین و همچنین وزیر اقتصاد درخواست می‌کنیم در این زمینه ما را مساعدت کنند زیرا بانک هیات مدیره جدید را طرف حساب خود می‌داند.

وی در پاسخ به این سوال که از هیات مدیره وقت شکایت کرده‌اید گفت: هنوز طرح شکایت را انجام نداده‌ایم اما به مسئول حقوقی شرکت اعلام کرده‌ایم دادخواستی برای طرح شکایت از آن‌ها تنظیم بکند که البته یک پروسه طولانی قضایی است.

قریشیان افزود: از همه مسئولانی که دست اندرکار هستند درخواست می‌کنیم که با هیات مدیره جدید تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران به نوعی تعامل کنند تا به اساس و ساختار شرکت آسیبی نرسد چون در غیر اینصورت باید اعلام ورشکستگی شود که در چنین شرایطی خسارت سنگینی به مجموعه شرکت و سرمایه اندوخته فرهنگیان وارد می‌شود.

وی با اشاره به اینکه تنها به بانک بدهکار نیستیم افزود: ۱میلیارد و ۸۵۰ هزار تومان بابت مالیات به اداره دارایی بدهکاریم که این بدهی هم از هیات مدیره قبل به ما رسیده است. علاوه بر این، اشخاص مختلفی هم مدعی هستند که از شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان تهران طلبکار هستند.

قریشیان با اشاره به تغییرات در هیات مدیره تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران گفت: از فرهنگیان می‌خواهیم که وارد میدان شوند و شرکت را حمایت کنند.

وی خاطر نشان کرد: مشکل اصلی اعتماد از دست رفته فرهنگیان است که باید آنرا برگردانیم. زیرا اگر این اعتماد دوباره برنگردد و فرهنگیان باورشان نشود که این مجموعه با مدیریت جدید می‌تواند کار بزرگ انجام دهد، طرح و برنامه‌ها به ثمر نمی‌رسد و ابتر می‌ماند.

پایان پیام

http://ilna.ir/news/news.cfm?id=166742

ساحت معلمی

                 

                                        محمد رضا سرکار آرانی [1]
درآمد:

این مقاله به احترام هفته معلم و برای پاسداشت مقام معلمان ایران، گفت و گو پیرامون ساحت معلمی، حرمت درس[2]، ترویج اندیشه در روش های پژوهش در آموزش و یادگیری و راهبردهای اثربخش بهسازی آموزش تدوین شده است.

نگارنده در این مقاله به "معلمی"[3] نه تنها به عنوان عملی حرفه ای[4]، بلکه به مثابه عاملی برای بسط عدالت اجتماعی[5] می نگرد و این پیش فرض بنیادی را ترویج می کند که بهترین جا برای بهسازی آموزش، کلاس درس است، و جستارگشایی های مشارکتی سناریوهای فرهنگی آموزش[6]، و فرایند مطالعه و بهسازی دی ان ای آموزش[7] راهبردهای اثربخشی برای توانمندسازی معلمان است.[8]

مطالعه دی ان ای آموزش

بازبینی دی ان ای آموزش از طریق پژوهش در آموزش[9] و کلاس درس[10] و کوشش برای یافتن راه های اثربخش بهسازی و بازاندیشی درآموزش و یادگیری، فرایند اندیشه ورزی است که نگارنده آن را جستارگشایی مشارکتی سناریوهای فرهنگی آموزش می خواند. در این فرایند، ابتدا فرایند تدریس کد گذاری[11] می شود. سپس کدها وارسی و بازخوانی[12] و تفسیر[13] می شوند. آنگاه، فرایند تدریس توصیف[14] می شود. به عبارت دیگر، سناریوی اجرا شده تدریس بر اساس کدهای فرهنگی مشخصی نوت گذاری[15]، تفسیر، تجزیه و تحلیل و توصیف می شوند. برای مثال وقتی شما می گویید "درجه حرارت اطاق 36 درجه سانتیگراد است" شما یک شاهد[16] عینی را نوت گذاری کرده اید، و وقتی بر اساس آن اظهار می کنید "هوای اطاق گرم است"، یا "هوای اطاق خیلی گرم است"، یا "این میزان از حرارت برای شهرنشینان جنوب ایران عادی است"، در واقع وارد فرایند توصیف شده اید.

 بنابراین، در مرحله اول پژوهش، تشابهات و تفاوت های سناریوهای تدریس توصیف می شوند و در گام های عمیق تر و دقیق‌تر بعدی کدهای فرهنگی تدریس بازبینی می شوند و به شیوه بین فرهنگی و با استفاده از نشانگرهای بین فرهنگی مقایسه می شوند. در این مرحله پیش فرض ها و یافته های پژوهش ارزیابی می شوند و درک تشابهات و تفاوت ها با واقع و عینیت ها تطبیق داده می شوند. در این مرحله شباهت ها و تفاوت ها ی دریافتی بازبینی می شوند و درک و تحلیل تازه ای از آنها تبیین می شوند. در این مرحله، پژوهشگر میزان معنی داری تفاوت ها و تشابهات را می سنجد و بعضاً پی می برد که شباهت ها در موارد معینی خیلی هم شبیه و تفاوت ها در برخی موارد خیلی هم متفاوت نیستند. برای انجام این مهم تجزیه و تحلیل دقیق فرایند شواهد عینی کلاس درس لازم است و وقتی ممکن می شود که داده های تدریس به دقت کد گذاری، وارسی، بازخوانی، تحلیل و تفسیر شوند. با این کوشش علمی می توان نقشه ی دی ان ای اختصاصی سناریوی فرهنگی آموزش جوامع مختلف را پیدا کرد.

پرسش های پژوهشی مرحله اول، معمولاً با رویکرد بسته طراحی می شوند. به این معنی که فرضیه هایی ارائه و آزمون می شوند[17]. ولی پرسش های پژوهشی مرحله دوم، با رویکردی باز طراحی می شوند. به این معنی که فرضیه ها مبتنی بر تفکر انتقادی معلمان، کارگزاران و پژوهشگران آموزشی و برنامه درسی ساخته و بررسی می شوند[18]. در مرحله اول پژوهش، یافتن پاسخ پرسش ها مهم تلقی می شود، در حالی که در مرحله دوم پژوهش، طرح سئوال تازه یا مسئله یابی[19] مهم است. رویکرد انتخاب فرضیه ها بر تعیین روش کدگذاری  داده ها و شواهد عینی کلاس درس، تجزیه و تحلیل اطلاعات (کمی و کیفی) و ارزشیابی میزان پایایی آنها تاثیر می گذارد.

به نقشه دی ان ای آموزش، ساختار آموزش، الگوی تدریس، سازه های فرهنگی و اجتمای آموزش، امضای اختصاصی تدریس[20]، یا سنت های کلاس درس[21] هم می گویند. این روش به سیاست گذاران، کارگزاران و پژوهشگران آموزشی کمک می کند تا برای بهسازی آموزش به چیزی بیشتر از ابزارها، مهارت های تدریس معلمان یا ترویج دوره  های آموزش ضمن خدمت آنها بیاندیشند. بهسازی آموزش و یادگیری در عمل بیشتر به بازبینی روش ها، بازاندیشی  رویکردها و فرایند بازپروری نظریه های اثربخش نیازمند است. نظریه هایی که در بطن عمل بارور و پرورده می شوند[22]، نه آنهایی که به مثابه رویه های بروکراتیک از بیرون تزریق[23]، یا در میانه عمل تجویز می شوند[24].

ادامه مطلب ...

حقوق کم معلمان و نگاه مشتری‌مدار به دانش‌آموزان

 

محمدرضا نیک‌نژاد 

روزنامه شهروند،18 اردیبهشت 93 

در حال حاضر معلمان رسمی حدود ۸۰۰ تا یک‌میلیون و ۶۰۰‌هزار تومان حقوق می‌گیرند و این درحالی است که هرماه، از حقوقشان کسورات هم برای حق بیمه، بیمه طلایی و بیمه عمر کم می‌شود و مثلا درحال حاضر حقوق من در حکم، یک‌میلیون و ۳۰۰‌هزار تومان آمده ولی دریافتی‌ام یک‌میلیون تومان در ماه است؛ بنابراین می‌توان گفت که اگر خط فقر را یک‌میلیون و ۸۰۰‌هزار تومان هم در نظر بگیریم، حتی بیش از سه‌چهارم معلمان زیر خط فقرند، برای همین هم هست که درحال حاضر کمتر معلمی را داریم که یک‌شغله باشد.  این موضوعی است که مستقیما روی کیفیت آموزشی مدارس تاثیر می‌گذارد؛ مثلا درحال حاضر ما معلمانی را داریم که صبح‌ها سر کلاس درسند و ظهر به بعد کاری می‌کنند که هیچ ارتباطی با معلمی ندارد. من دبیر ادبیات مدرسه‌ای را می‌شناسم که صبح‌ها در مدرسه ادبیات درس می‌دهد و عصرها به آژانس مسکن می‌رود  و پادوی آنهاست. از طرف دیگر، حقوق معلمان ایرانی به هیچ وجه متناسب با شرایط میانگین جهانی نیست؛ همین چند وقت پیش بود که مدیر مدرسه ما از طرف آموزش و پرورش به ترکیه رفته بود تا به مدارس آن‌جا سرکشی کند و می‌گفت معلمان موظفند ۱۵ ساعت در مدرسه باشند و ۱۲۰۰ یورو حقوق می‌گیرند درحالی‌که یکی از باسابقه‌ترین افراد هیأت ایرانی که مدیر بوده و بیشترین حقوق را می‌گرفته، ۶۰۰ دلار در ماه درآمد دارد.  به نظر می‌آید، زمینه هر تغییری در کیفیت آموزشی، افزایش حقوق معلمان است. ما همکارانی داریم که چون حقوقشان مکفی نیست، دانش‌آموز را به چشم مشتری می‌بینند، یعنی وقتی وارد کلاس می‌شوند دنبال این هستند که دانش‌آموزان را برای کلاس‌های خصوصی جذب کنند تا خرج زندگی‌شان دربیاید. 

http://www.shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=277&dn=5&pid=17&rnd=ybpSkq&p=&y=93&m=02&d=18#