اضافه کار ۴ ماه معلمان پرداخت نشده است

  

  

نزدیک به یک سال، حق مدیریت مدیران و معاونان مدارس را نداده‌اند/ آموزش و پرورش سهم خودرا از بیمه طلایی فرهنگیان پرداخت نکرده است/ دستمزد معلمان برای مراقبت در حوزه امتحانی هنوز پرداخت نشده است/دو سال است که آموزش وپرورش سرانه آموزشی مدارس رانداده است/ معلمان بیش از هر زمانی در تگناهای مالی و اقتصادی هستند.

 

ایلنا: عضو کانون صنفی معلمان ایران گفت: معلمان درسراسر کشور هنوز اضافه کار مهر، آبان، آذر و دی ماه خود را دریافت نکرده‌اند.

مهدی بهلولی در گفت گو با خبرنگار ایلنا با اعلام این مطلب گفت: علاوه بر آن نزدیک به یک سال است که حق مدیریت نیروهای ستادی (مدیران و معاونان مدارس) پرداخت نشده است.

وی ادامه داد: معاونان و مدیران مدارس به دلیل پست‌هایی که دارند افزون بر حقوق معلمیشان مبلغی حدود ۸۰ تا۱۰۰هزار تومان درماه دریافت می‌کنند که یک سال است این مبلغ به آن‌ها داده نشده است.

آموزش و پرورش سهم خودرا از بیمه طلایی فرهنگیان نداده است

بهلولی در ادامه با اشاره به اینکه آموزش و پرورش سهم خودرا از بیمه طلایی فرهنگیان درچهار پنج ماه اخیر نداده است، افزود: ‌ نیمی از هزینه بیمه طلایی فرهنگیان باید از سوی آموزش و پرورش پرداخت شود که متاسفانه تا کنون این اتفاق نیفتاده است.

دستمزد معلمان برای مراقبت در حوزه امتحانی هنوز پرداخت نشده است

عضو کانون صنفی معلمان همچنین خاطرنشان کرد: ‌با گذشت ۷ ماه ازبرگزاری آزمون‌های هماهنگ کشوری خرداد، هنوز دست مزد معلمان برای مراقبت و برگه صحیح کردن در حوزه امتحانی پرداخت نشده است.

دو سالی است که آموزش وپرورش سرانه آموزشی مدارس رانداده است

بهلولی همچنین با ابرازتاسف ازاینکه سرانه آموزشی مدارس هم دو سال است که ازسوی آموزش وپرورش پرداخت نشده است، افزود: ‌امروز که برای گرفتن کارنامه فرزند خود به مدرسه‌اش مراجعه کرده بودم با این پاسخ مواجه شدم که برای گرفتن کارنامه باید ۱۵۰ هزار تومان کمک هزینه بدهید.

عضو کانون صنفی معلمان افزود: من هم به آن‌ها گفتم با حقوق ۶۰۰ هزار تومان چطور می‌توانم ۱۵۰ هزار تومان کمک هزینه به مدرسه بدهم و اصلا کارنامه را نمی‌خواهم.

مسئولان مدارس از طریق کمک‌های مردمی مدارس را اداره می‌کنند

بهلولی ادامه داد: مسئولان مدارس از طریق همین کمک‌هایی که از مردم می‌گیرند مدارس را اداره می‌کنند زیرا همانطورکه اشاره کردم دو سال است که سرانه آموزشی به مدارس داده نشده است.

گله‌مندی معلمان بازنشسته ازعدم پرداخت پاداش بازنشستگی 

وی در ادامه بااشاره به اظهارات وزیر آموزش و پرورش درخردادماه مبنی بر پاداش گرفتن فرهنگیان بازنشسته یک هفته پس از بازنشستگی، گفت: این در حالی است که معلمانی هستند که از خرداد و شهریور بازنشسته شده‌اند و باوجود گذشت چندین ماه از پایان خدمت آن‌ها هنوز پاداش بازنشستگی خود را نگرفته‌اند وبه شدت از این موضوع گله مندند.

بهلولی با اشاره به اینکه بیمه طلایی نیز برای فرهنگیان بازنشسته که به تازگی آغاز شده به صورت ناقص به مرحله اجرا درآمده است، افزود: ‌ هنوز فرهنگیان بازنشسته نتوانسته انداز بیمه طلایی بهره‌مند شوند به طوری که بعد از این همه مدت که صحبت از بیمه طلایی فرهنگیان بازنشسته ازسوی وزیرشده است آن‌ها تنها درزمان بستری دربیمارستان می‌توانند از این بیمه استفاده کنند و در غیر این صورت بیمه طلایی زیر بار هزینه‌های دیگرازجمله ویزیت، آزمایش و موارد دیگر اعمال پزشکی نمی‌رود.

معلمان بیش از هر زمانی در تگناهای مالی و اقتصادی هستند

این عضو کانون صنفی معلمان با تاکید براینکه امروز معلمان بیش از هر زمانی در تگناهای مالی و اقتصادی هستند، افزود: چندین سال است ک حقوق معلمان ۱۰ درصد افزایش داشته است در حالی که براساس قانون خدمات کشوری بند ۱۲۵، حداقل افزایش حقوق باید برابر تورم رسمی اضافه شود.

افزایش حقوق معلمان ۱۰درصد، تورم ۲۵ درصد

وی افزود: در حالی که تورم رسمی ۲۵ درصد اعلام شده، چندین سال است که معلمان خیلی پایین‌تر از تورم رسمی حقوقشان اضافه می‌شود وگذشته از آن پرداخت دستمزد‌ها و مطالبات گوناگون آن‌ها به تعویق می‌افتد.

تحول بنیادین با حقوق ۶۰۰ هزار تومانی معلمان عملیاتی نمی‌شود

بهلولی با اشاره به اینکه تا جایی که من اطلاع دارم معلمان بسیار ناراضی و از شرایط بد اقتصادی خود کلافه شده‌اند، افزود: آموزش و پرورش می‌خواهد تحول بنیادینی در نظام آموزشی ایجاد کند، اما این موضوع را در نظر نمی‌گیرد که تحول بنیادین با حقوق ۶۰۰ هزار تومانی معلمان عملیاتی نخواهدشد.

وی تصریح کرد: براساس راهکار ۳/ ۱۲ سند تحول بنیادین، آموزش وپرورش مکلف به ایجاد ساز و کارهای قانونی برای افزایش ایحاد انگیزه دربین معلمان، مربیان و ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان است در حالی که درمدت وزارت آقای حاجی بایایی هیچ اقدام خاصی دراین راستا ندیده‌ایم جز بیمه طلایی، که آن هم با مشکلات زیادی مواجه شده است.

 نگاه پژوهشگری به معلم یک شعار بی بنیاد است

بهلولی بااشاره به نظر حاجی بابایی مبنی براینکه نگاه به معلم باید از کارمندی به پژوهشگری تغییر یابد، افزود: معلم پژوهشگر ازشرایط خاصی برخوردار است نه همانند من که بعد ازکارتدریس درمدرسه برای امرارمعاش خانواده باید تاشب سرپا به دنبال تدریس دراین آموزشگاه و آن آموزشگاه باشم.

عضو کانون صنفی معلمان خاطرنشان کرد: بیشتر معلمان مستاجرند و با توجه به افزایش اجاره بها منازل وافزایش حقوق آن‌ها بدون درنظر گرفتن تورم رسمی درکشورچگونه می‌توانند پژوهشگری کنند پس در نتیجه نظر حاجی بابایی یک شعار بی بنیاداست. 

 

http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=40664

ادامه مطلب ...

نگاهی به پایه ششم دبستان

 

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،7/11/91

 گرچه هنوز از آغاز پایه ی ششم دبستان در آموزش و پرورش،بیش از چهار ماه نگذشته و بررسی دقیق و همه جانبه ی آن شدنی نیست اما می توان برابر آنچه که از زبان برخی آموزگاران این پایه شنیده می شود،و برخی از خبرهایی که در رسانه ها بازتاب می یابد،تا اندازه ای به ارزیابی آن نشست. به این خبر خبرگزاری فارس - از زبان سیدعلی یزدیخواه،مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران- بنگرید : " مقرر شده در تعدادی از مدارس ابتدایی،زنگ‌های تفریح دانش‌آموزان جابه‌جا شود؛ به این صورت که زمان زنگ تفریح دانش‌آموزان پایه‌های اول، دوم و سوم با زمان زنگ تفریح دانش‌آموزان پایه‌های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی متفاوت خواهد بود. وقتی زنگ تفریح دانش‌آموزان جدا باشد،تردد در راه‌پله‌ها و راهروهای مدرسه راحت‌تر خواهد بود و دسترسی دانش‌آموزان برای استفاده از آبخوری و سرویس بهداشتی مدرسه نیز سریع‌تر است." در ارزیابی این کار تازه ی "من درآوردی"،چیزی که شاید به ذهن هر کسی برسد سروصدای اضافه ای است که در مدرسه ها پدید خواهد آمد. این که چرا می خواهند چنین کاری کنند هم،تا اندازه ای  روشن است : حیاط بیشتر مدرسه ها،گنجایش دانش آموزان اضافه ی سال ششم را ندارد و این که دانش آموزان سال ششم،می توانند به آسانی دانش آموزان سال اول را آزار دهند. البته اینها چیزهایی نیست که بایستی پس از تجربه دریافت و دانسته شوند،از تابستان نیز روشن بود و بسیار هم گفته شد،اما گویا گوش شنوایی،نبود و نمی شنید!

ولی دشواری های سال ششم،و اعتراض ها به آن،تنها در این مسآله خلاصه نشده و نمی شود. در شهریورماه گذشته بود که کلاس های ضمن خدمت آموزگاران ششم،آغاز گردید. همزمان با برگزاری این کلاس ها،خرده های آموزگاران شرکت کننده نیز در پاره ای رسانه ها،بازتاب یافت. بیشتر خرده و اعتراض ها،از یک سو به کیفیت پایین کلاس ها و چیره نبودن برخی آموزشگران این دوره ها بر درون مایه ی کتاب های درسی تازه برمی گشت و از سوی دیگر به کم بودن شمار روزهای آموزش و سخت بودن درون مایه ی برخی از کتاب های درسی پایه ی ششم. گرچه موارد دیگری هم گفته می شد،برای نمونه این که چرا پول جزوه های داده شده به آموزگاران از آنها گرفته شده ،و یا این که چرا این دوره ها،در ماه رمضان برگزار شده است،اما بیشترین و مهم ترین خرده ها،پیرامون خود کتاب های درسی بود،آن هم به ویژه روی چهار کتاب ریاضی،علوم تجربی،تفکر و پژوهش،و کار و فنآوری.

 به ریاضی خرده گرفته می شد که بیشتر درون مایه اش،از ریاضی سال اول راهنمایی گرفته شده است و آموزش آن برای آموزگاران پنجم دبستان که حالا قرار است ششم را درس بدهند،سخت است- بگذریم از این که شماری از آموزگاران شرکت کننده در کلاس های ضمن خدمت،پیشینه ی تدریس کلاس چهارم و پنجم را هم نداشتند. تا سال گذشته،کتاب ریاضی اول راهنمایی را آموزگارانی درس می دادند که کاردان و یا کارشناس ریاضی بودند و رشته ی  دبیرستانی شان نیز ریاضی بوده است،اما کمتر آموزگار دبستانی را می توان یافت که از این شرط بایسته برخوردار باشد. رشته ی دبیرستانی و دانشگاهی بیشتر این آموزگاران،ریاضی نمی باشد و از سال ها پیش،همواره یکی از دلیل های ضعیف بودن ریاضی بسیاری از دانش آموزان ایرانی،همین نکته بیان شده – و همچنان می شود- که ریاضی پایه را آموزگارانی درس می دهند که خودشان چندان با ریاضی میانه ی خوبی ندارند. اکنون اما همین آموزگاران،بایستی ریاضی ششم را هم بیاموزانند. از سوی دیگر،روش پیش گرفته شده در کتاب ریاضی سال ششم- برای نمونه در درس کسرها- با روش های گفته شده در سال پنجم،تفاوت هایی داشته و دارد و این ناهمخوانی نیز بر دشواری ها می افزاید. برخی بخش های کتاب علوم نیز،مانند بحث آتشفشان ها،آگاهی های کمابیش تخصصی می خواهد. درس تفکر و پژوهش نیز،که بر پایه ی برنامه فلسفه برای کودکان(فبک،p4c ،با پایه گذاری متیو لیپمن آمریکایی) نوشته شده،سراسر ناآشنا و تخصصی است؛افزون بر این که در برخی از درس هایش بایستی فیلمی به نمایش گذاشته شود،که برای شمار چشمگیری از مدرسه های مناطق محروم و روستایی،شدنی نیست. کار و فنآوری نیز،که هم سایت رایانه ای می خواهد و هم کارگاه فنی،همچنین آموزگاری که آگاهی های بایسته ی رایانه ای و فنی و کشاورزی را داشته باشد.

 به هر رو،تابستان گذشت و در پایان کلاس های ضمن خدمت،گفته شد که برای جبران کمبود این کلاس ها و پاسخ به این دل نگرانی ها،به هنگام سال تحصیلی،کلاس های ضمن خدمت گذاشته خواهد شد؛اما تاکنون که گویا خبری از این کلاس ها نشده است. چند روز پیش یکی از آموزگاران پایه ی ششم شهرستان،با من گفت و گو می کرد  و بر درستی بسیاری از نگرانی های تابستان صحه می گذاشت و از بدقولی کارگزاران آموزشی گلایه می کرد که چرا کلاس های ضمن خدمت را برگزار نکرده و نمی کنند. می گفت درس ادبیات ششم آسان است و من از زمان آن برای تدریس ریاضی بهره می گیرم. چون در مدرسه سایت رایانه نداریم درس کار و فنآوری را هم آنچنان درس نمی دهم و تنها درباره ی رایانه از روی کتاب توضیحاتی شفاهی به دانش آموزان می گویم. چیدمان درون مایه ی درس ریاضی و دسته بندی آن هم بسیار کار را سخت کرده است؛به ما گفته اند اعتراض های خود را بنویسید تا سال آینده،کاستی ها زودوده شود. درس تفکر و پژوهش را هم از روی جزوه ای درس می دهم که در تابستان به ما دادند. اما در درس ریاضی به یاری کتاب های کمک آموزشی،و با هم اندیشی با دیگر آموزگاران،هر جور شده،گلیم خویش را از آب بیرون می کشیم. می گفت شنیده است که در برخی شهرستان ها،تدریس درس ریاضی را به آموزگاران ریاضی بیکار شده ی اول راهنمایی  داده اند.

 البته من خود چندی پیش،از زبان مادر یکی از دانش آموزان ششم دبستان،که پسرش در یکی از مدرسه های غیرانتفاعی درس می خواند شنیدم که پسرش،به جای یک آموزگار،ده آموزگار دارد! یعنی مدیر این مدرسه ی غیرانتفاعی،چون دریافته است که آموزش همه ی این کتاب های ششم،کار آسانی نیست و آنچنان که باید وشاید از عهده ی یک آموزگار برنمی آید،سیستم دوره ی راهنمایی را پیاده کرده و هر درس پایه ی ششم را به یک آموزگار داده است. در همان تابستان،با مدیر یکی از دبستان های دولتی خوب تهران هم،گفت و گو کردم. پرسیدم که شما چگونه می خواهید آموزش رایانه،ریاضی،تفکر و پژوهش،ادبیات،علوم اجتماعی و دیگر درس های ششم دبستان را به یک آموزگار بدهید و انتظار افت آموزشی نداشته باشید؟ چگونه می توان از آموزگار دبستان خواست که با یک دوره ی دو روزه ی ریاضی،کتاب ریاضی ای را آموزش دهد که کمابیش 70 درصد کتابی است که در سال های گذشته،آموزگار ریاضی دوره ی راهنمایی آموزش می داده است؟ چگونه می توان از آموزگار دبستان خواست که در چارچوب درس تفکر و پژوهش،فلسفه ورزی برای کودکان را بیاموزاند؟ و به راستی چند درصد آموزگاران دبستان ما،با رایانه آشنا هستند و می توانند تا اندازه ای آن را آموزش دهند و چند درصد مدرسه های ما و از آن میان دبستان ها،امکانات رایانه ای فراخور آموزش دانش آموزان(سایت رایانه) را دارند؟ در پاسخم گفت من با مدرسه های دیگر کاری ندارم که چه می کنند و چه خواهند کرد اما دبستان من در منطقه ای است که با بهره گیری از کمک های مردمی،14 رایانه خریده ام و از بیرون آموزشگر متخصص رایانه آورده ام. برای درس ریاضی هم می خواهم از آموزگاران ریاضی راهنمایی کمک بگیرم و حقوق آنها را هم تآمین خواهم کرد!

 به هر رو،تا ارزیابی بهتر و فراگیرتر این پایه،بایستی شکیبایی بیشتری به خرج داد اما گواه و نشانه ها،چندان امیدوارکننده نمی نمایند.  

http://armandaily.ir/?News_Id=28981

 

ادامه مطلب ...

خبرنامه ی کانون صنفی معلمان ایران/دی ماه۹۱،شماره 11

   

 هدف نهایی و اصلی تعلیم و تربیت ،انسان است با همه ی ابعاد گوناگون آن. رسالت تعلیم و تربیت،پروراندن انسان پرسش جویی است که می خواهد از قیدهای بی شمار و گوناگون وجودی اش رها گردد،راه تکامل همه جانبه ی خود را هموار سازد،به رموز موقع فردی و اجتماعی خود و دنیای متغیری که در آن زندگی می کند تا آن جا که ممکن است آشنا شود، با دنیا و انسان هایش مرتبط گردد، زندگی دهد، زندگی کند و زندگی خود و دیگران را با عشق و دانش شکوفان سازد.تعلیم و تربیت جمع پدیده ها و فعالیت هایی است که انسان را در این فراگرد خلاق یاری می کند، به او اجازه می دهد تا دنیا را روشن تر و آگاهانه تر ببیند و هنر دیدن و عشق ورزیدن و آفریدن، هنر بودن و زیستن را به او می آموزد. و از آن جا که هیچکس جز خود او نمی تواند چنین هدف هایی را تأمین سازد، انسان هم یگانه هدف اصلی تعلیم و تربیت است و هم یگانه وسیله ی آن.

                                                                                       آموختن برای زیستن

موبد : باید به سراسر ایران‌زمین پندنامه بفرستیم.

زن آسیابان : پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمده‌ایم و بر نان گرسنه‌ایم!
 از نمایشنامه : مرگ یزدگرد

 نوشته : بهرام بیضایی  - به مناسبت  هفتاد و چهارمین سال  تولدش ( 5 دی ماه)    

برای دریافت این خبرنامه به لینک زیر بروید : 

 http://www.uploadtak.com/images/a2633_______.docx 

http://www.uploadtak.com/images/f8465___pdf.pdf

ادامه مطلب ...

اعتراض کانون صنفی معلمان ایران به وضعیت نابهنجار معیشتی- اقتصادی

 

به نام خداوند جان و خرد

اعتراض کانون صنفی معلمان ایران به وضعیت نابهنجار معیشتی- اقتصادی فرهنگیان

 بر کسی پوشیده نیست که وضعیت اقتصادی نابسامان و آشفته ی کنونی ایران،یکی از بزرگ ترین دل نگرانی های زندگی روزمره ی قشرهای گسترده ای از مردم است. دغدغه ی بزرگ قشرهای فرودست و طبقات متوسط جامعه،تآمین معاش روزانه و برخورداری از بهداشت و خدمات درمانی ضروری زندگی است. رشد سرسام آور قیمت ها و تورم و گرانی افسار گسیخته - هرچند از سوی برخی کارگزاران و کاربدستان مملکتی انکار شود- واقعیتی است که روز به روز بر تاثیر ویرانگرش افزوده می گردد و ابعاد گوناگون فرهنگی،اجتماعی و سیاسی نمایان تری می یابد. بی گمان آموزش نیز، یکی از گستره هایی است که از چنین شرایط نابسامانی آسیب ها دیده و می بیند.

 

مهم ترین رکن آموزش،آموزگاران هستند که "به" بود و یا "بد" بود وضعیت اقتصادی آنها،سرراست بر کیفیت آموزش و کار و کنش آنها اثرگذار است. یکی از وظایف بنیادی فرادستان آموزشی نیز،آنچنان که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده،رسیدگی به شرایط اقتصادی فرهنگیان و دشواری های اقتصادی آنها می باشد : "ایجاد ساز و کارهای قانونی برای افزایش انگیزه معلمان و مربیان،با ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان"(راهکار 12/3 ). با این همه،به جرات می توان گفت که در میان سخنان بسیار و برنامه های فراوان ریز و درشت مسئولان آموزش و پرورش،به ویژه شخص وزیر،کمتر نشانی از نگرانی درباره ی وضعیت بد معیشتی و اقتصادی فرهنگیان بازنشسته و شاغل دیده می شود. گویی در میان انبوه برنامه های شتاب زده و سست بنیاد ایشان،آنچه سراسر گم و ناپدید گردیده،همین دشواری های مادی زندگی فرهنگیان است.

 در این چند سال که نرخ میانگین تورم رسمی،دست کم چیزی نزدیک به سی درصد اعلام شده و می شود،میانگین افزایش حقوق سالیانه ی فرهنگیان،نزدیک به ده – دوازده درصد انجام گرفته است،البته همگان می دانند که هم نرخ تورم رسمی،اختلاف چشمگیری با تورم واقعی دارد و هم افزایش قیمت کالاهای ضروری زندگی،بالاتر از نرخ تورم است. این افزایش زیر تورم رسمی،البته درست خلاف بند 125 قانون مدیریت خدمات کشوری انجام می گیرد که افزایش حقوق سالیانه ی کارمندان دولت را دست کم برابر تورم مقرر نموده است. در هفت سال گذشته،و در شهری مانند تهران،برابر گزارش مرکز آمار ایران،میزان اجاره بهای ماهانه مسکن،نزدیک به پنج و نیم برابر گردیده است. این در حالی است که شمار زیادی از فرهنگیان،مستآجرند و این افزایش جهشی اجاره بها،سخت بر زندگی آنها اثرات منفی گذاشته است.

 اما در این شرایط و وضعیت نابهنجار،چندین ماه است که حق التدریس(اضافه کار)آموزگاران و برخی دیگر از دستمزدهای آنها پرداخت نگردیده است. نزدیک به یک سال است که اضافه کار نیروهای ستادی مدرسه ها(مدیران،معاونان و ...) پرداخت نشده،چهار ماه است که اضافه کار فرهنگیان و به ویژه معلمان واریز نگردیده است،چندین ماه است که آموزش و پرورش،سهم بیمه ی طلایی فرهنگیان شاغل را نپرداخته،دستمزد آموزگارانی که در آزمون های نهایی خردادماه گذشته،حضور داشته و یافته اند- چه در حوزه های اجرایی و چه در حوزه های تصحیح برگه- واریز نشده،پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته که برابر گفته ی وزیر قرار بود یک هفته پس از بازنشستگی پرداخت شود هنوز پس از گذشت ماه ها به دست شان نرسیده، دو سال است که از سرانه ی آموزشی مدرسه ها خبری نیست و تنها درصد ناچیزی از آن به برخی از مدرسه ها داده شده،و بسی مطالبات دیگری که هم اکنون ماه هاست به تعویق افتاده است.

 کانون صنفی معلمان ایران،مسئولان را دعوت می کند که سری به دفتر مدرسه ها بزنند و از نزدیک،به سخنان و گلایه ها و اعتراض های آنها گوش فرادهند. ما چنین شرایطی را،بحران آفرین ارزیابی می کنیم و به مسئولان هشدار می دهیم،و بر این باوریم که دگرگونی بنیادین در آموزش و پرورش،بدون دگرگونی راستین در معیشت فرهنگیان روی نخواهد داد و تغییرات شتاب زده ی صوری،نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد که بی گمان بر آشفتگی ها و نابسامانی ها خواهد افزود.

                                            

                                                           کانون صنفی معلمان ایران

                                                                       ۹۱/۱۱/۳

ادامه مطلب ...

روی راستین آموزش و پرورش

 

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،2/11/91

"صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی"،شاید این پاره شعر آشنا،به خوبی حکایتگر حال و روز راستین آموزش و پرورش کنونی ایران باشد و آنچه که در این سال ها بر آن گذشته و می گذرد. پیشامدهای ناگواری که چندی است  پیاپی،در آموزش و پرورش روی می دهد "دردنمون" این سامانه است،از این رو نبایستی اتفاقی انگاشته،و یا به شوخی گرفته شوند! این که وزیر آموزش و پرورش در خطاب به دانش آموزان بگوید : "مراقب خودتان باشید که لیز نخورید وگرنه به گردن ما می افتد" نشانی است از نپذیرفتن این درد نمون ها. روشن است که ایشان با این برخورد و روحیه،کاری بنیادین هم انجام نخواهد داد تا از رخدادی دیگر در آینده،پیشگیری نماید. باری،هنوز از آتش سوزی "شین آباد" پیرانشهر،تنها چند روزی نگذشته بود که رسانه ها خبر دادند در کلاس درسی در بخش ملحم شهرستان سلماس،آتش سوزی دیگری روی داده،اما خوشبختانه چون در زمان آتش سوزی،دانش آموزان در مدرسه حضور نداشته اند آسیبی به آنها نرسیده است. چند روز پس از آن نیز- روز شنبه شانزدهم دی ماه- در خبرگزاری فارس چنین آمد :" سریال آتش‌سوزی در مدارس به وسیله بخاری‌های غیراستاندارد این بار در مدرسه وحدت مازافای مشگین‌شهر تکرار شد و سبب ترس و واهمه دانش‌آموزان گردید. از اردبیل گزارش گردیده که در این آتش‌سوزی که عصر امروز در مدرسه وحدت روستای مازافا از توابع بخش مرادلوی مشگین‌شهر رخ داد،با تلاش معلم و مدیر مدرسه آتش شعله کشیده از داخل بخاری مهار شد و در این حادثه براساس اعلام نظر کارشناسان آسیبی به کلاس درس وارد شده ولی براساس اعلام نظر اولیه صدمه‌ای به دانش‌آموزان وارد نشده است.این آتش‌سوزی در حالی رخ داده که مسئولان آموزش و پرورش استان اردبیل روزهای گذشته از جمع‌آوری بخاری‌های چکه‌ای در مدارس استان اردبیل خبر داده بودند."  شگفت انگیز این که توکل حیدری،رئیس دادگستری آذربایجان غربی،در همین روز و در پیوند با آتش سوزی شین آباد گفت : "با کارشناسی‌های انجام شده در حادثه‌ی آتش سوزی در مدرسه شین‌آباد،تاکنون هیچ شخص یا نهادی به عنوان مقصر شناخته و معرفی نشده است."

 از آغاز سال تحصیلی تاکنون،یعنی در این چهار ماه،شمار چشم گیری از دانش آموزان و آموزگاران،جان باخته یا دچار آسیب دیدگی های گوناگون شده اند. از اتوبوس راهیان نور بروجنی بگیر که در همان ماه نخست سال تحصیلی واژگون گردید و  26 کشته برجای گذاشت تا این آتش سوزی های پیاپی در مدرسه هایی که با بخاری های نفتی گرم می شوند. اینها هیچ که نباشند نشانه هایی هستند از کاستی و کمبودهای فراوان آموزش و پرورش. سامانه ای که در این سه – چهار سال گذشته،برابر آنچه کارگزاران فرادست آن گزارش داده و همچنان می دهند،رو به پیشرفت های شگفت انگیز گذاشته و با دگرگونی های بنیادین،در پی افزایش کیفیت آموزش و بهبود وضع آن است. اما این ادعا،با خبرهایی اینچنین تلخ و جانگداز- که شوربختانه گویی دیگر تکراری و عادی شده- سازگار نمی باشد.

 اما باز هم باید گفت : "صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی"،این بار اما به گونه ای دیگر و از زاویه ای دیگر. ساختمان بزرگی را در نظر بگیرید با بیش از پنجاه سال پیشینه،نیازمند بازسازی از بنیاد،و یا دست کم نوسازی. هر روز دردسر تازه ای در آن رخ می دهد. یک روز لوله ای می ترکد و چشمه ی آبی در کف سالن پدیدار می گردد،روز دیگر،باران از سقف اش چکه می کند،روزی دیگر لوله ی دستشویی ها می گیرد و ...؛البته بگذریم از این که اگر زمین لرزه ای 6- 5 ریشتری بیاید،سراسر فرو می ریزد. باری،این،ساختمان مدرسه ای در پایتخت است که با معجزه ی تنها یک دستگاه رایانه و یک ویدئو پروجکشن،به یک باره "هوشمند" گردیده است! یعنی یکی از همان ده هزار مدرسه ای که در سال "هوشمند" می شوند. تازه همین دو- سه ابزار هوشمندسازی هم،با پول پدر- مادر دانش آموزان خریداری شده. در رسانه ها،یکریز از هوشمندسازی مدرسه ها و دگرگونی های بنیادین در آموزش سخن می رود(همان که "در بالاستی") واقعیت اما چیز دیگری است. پس همان کلاس و گچ و تخته و شیوه ی سنتی آموزش و ... واقعیت آموزش بسیاری از کلاس هاست،ولی هوشمندسازی و شیوه های نوین آموزش و لپ تاپ و تبلت و ... بر سر زبان کارگزاران آموزشی است.

 به هر رو،گویی نادرستی دگرگونی های ساختاری و صوری آموزش و پرورش و تغییرات شتاب زده ی این سال ها،شوربختانه بایستی خود را با بهای سنگین کشته و زخمی شدن پی در پی دانش آموزان و آموزگاران نشان دهد،تا شاید پذیرفته شود که راه درمان دردهای آموزش و پرورش،راهی نیست که رفته و می رود. این که با تفسیری دلخواه از سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و با کنار گذاشتن بسیاری از راهکارهای نخست آن،به سراغ راهکار صد و چندم برویم- آن هم با برداشتی نادرست،و ساختار 3-3-3-3 پیشنهادی سند را به 6-3-3 تبدیل کنیم- و بسیاری از توجه و بودجه ی آموزش و پرورش را صرف چنین دگرگونی های ساختاری کم فایده- اگر نگوییم سراسر بی فایده- نماییم،بی گمان نمی تواند دستآورد ارزنده ای به بار آورد که هیچ،سخت بر آشفتگی و نابسامانی ها خواهد افزود. به این خبر- از زبان سیدعلی یزدیخواه،مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران- بنگرید : " مقرر شده در تعدادی از مدارس ابتدایی،زنگ‌های تفریح دانش‌آموزان جابه‌جا شود؛ به این صورت که زمان زنگ تفریح دانش‌آموزان پایه‌های اول، دوم و سوم با زمان زنگ تفریح دانش‌آموزان پایه‌های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی متفاوت خواهد بود. وقتی زنگ تفریح دانش‌آموزان جدا باشد،تردد در راه‌پله‌ها و راهروهای مدرسه راحت‌تر خواهد بود و دسترسی دانش‌آموزان برای استفاده از آبخوری و سرویس بهداشتی مدرسه نیز سریع‌تر است." باری،یک سال است که بسیاری از آموزگاران در نقد 3-3-6 می گفتند که درست نیست که دانش آموز ششم در کنار دانش آموز سال نخست دبستان باشد و این شش ساله شدن دبستان،دردسرهای فراوان خواهد آفرید؛اما گوش شنوایی یافت نمی شد. اکنون به ناگزیر بایستی زنگ های تفریح را از هم جداساخت و تن داد به سرو صدای اضافه ای که در کلاس های درس پدید خواهد آمد و برخی از پیامدهای دیگر چنین کارهای من درآوری آموزشی!

 باید پذیرفت که واقعیت های آموزش و پرورش را نمی توان با سخنرانی های پیاپی در وصف شرایط بی کم و کاست آن،و با تحولات شکلی و تصمیم های شتاب زده،دگرگون ساخت؛کار کارشناسی راستین می خواهد.

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=229&pageno=7

ادامه مطلب ...

خبری از محمد توکلی و ایرج نجف آبادی

  

ایرج نجف آبادی عضو کانون فرهنگیان اصفهان که پس از احضار دادگاه، پنجشنبه بازداشت گردیده بود با قرار وثیقه ی ده میلیون تومانی تا زمان تشکیل دادگاه به شکل موقت آزاد گردید. همچنین محمد توکلی عضو کانون صنفی معلمان کرمانشاه، که روز پنجشنبه بازداشت شده بود،امروز گفتگوی کوتاهی با خانواده اش داشته است. او در این گفتگو وضعیت خویش را نامشخص خوانده و از آزادی خود اظهار بی خبری نموده است.

بن گرفت : 

http://niknezhadmr.blogsky.com/