در گفتگوی پیام نو با کارشناسان و مسئولان آموزش و پرورش بررسی شد
دلایل و پیامدهای تجاوز در مدارس پسرانه/استرس، انگشت نما شدن، پرخاشگری، تجاوز به حقوق دیگران و…
بسیاری از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند دچار خودپنداری ضعیف و اعتماد به نفس پایین میشوند. پرخاشگری و خشم شدید نسبت به همسالانی که آنها را آزار دادهاند یا نسبت به اطرافیان خود از دیگر واکنشهایی است که این افراد ممکن است از خود بروز دهند.
پیام نو، آساره کیانی: اتفاقاتی که این روزها در یکی دو مدرسه پسرانه در شهر تهران رخ داد و واکنش های متفاوت نسبت به آن، ناخودآگاه ذهن را به سمت رابطهای میبرد که از سالیان دور در جامعه و در بحث مورد نظر ما در مدارس پسرانه وجود دارد. رابطهای که شاید گذر زمان آن را کمرنگ نکرده است؛ از مدارس شهرستانهای محروم و دور افتاده یا جاهایی که بافت روستایی دارند و حتی خود روستاها تا همین تهران بزرگ و زیر پوست همین شهر.
تهران- مظفر الوندی؛ رابطه دو طرفه بوده
به گزارش خبرنگار پیام نو خرداد ماه امسال مشخص شد که ناظم یک مدرسه ابتدایی پسرانه در تهران به تعدادی از دانشآموزان مدرسه تجاوز می کرده است. آموزش و پرورش هنوز به این مورد رسیدگی نکرده بود که خبر رسید معاون یک مدرسه دیگر در همین شهر این کار را تکرار می کرده است.
اگر در این زمینه قصد تحقیق داشته باشید و یا بخواهید اطلاعاتی پیرامون سابقه اینگونه روابط به دست بیاورید، به سادگی موفق نخواهید شد؛ اینها مسائلی هستند که صحبت کردن درباره آنها به نوعی شکستن حرمتهاست، تابو هستند و نمیشود قبح برخی مسائل را با طرح آنها شکست!
مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری ایران در واکنش به یکی از این اتفاق ها، برخی از این موارد را رابطهای دو طرفه دانست؛ یعنی هم گرایش ناظم و هم دانش آموز.
دانشگاه کلمبیا- احمدی نژاد؛ ما مثل شما همجنسباز نداریم
سوای اینکه این شکل از رابطه میان دو همجنس با این تفاوت سنی که یک طرف رابطه هنوز به سنی نرسیده که در این زمینه آگاهی داشته باشد، نمیتواند مصداق صحیحی برای همجنس گرایی باشد، صرف طرح این مطلب توسط نماینده قوه قضائیه کشور، تائید کننده گرایش برخی افراد – در اینجا دانشآموزان پسر- به جنس مخالف است. مسالهای که توسط رییس دولت پیشین به صراحت تکذیب شده بود.
تهران- مجلس شورای اسلامی؛ ۱۷/۵ درصد دانشآموزان همجنس گرا هستند
چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی که مربوط به افزایش آمار روابط نامشروع جنسی و ارائه راهکارهایی نظیر صیغه یا تعدد زوجات برای آن میشد نتایج تحقیقات خود را از یک جامه آماری ۱۴۱ هزار و ۵۵۵ نفری دانشآموزان دختر و پسر دوره متوسطه در سال ۸۷-۸۶ اعلام کرد. این پژوهش به منظور یافتن درصدهایی برای میزان رابطه غیر مجاز با جنس مخالف، همجنس گرا بودن دانش آموزان و خودارضائی آنها ارائه شد. هرچند پس از انتشار این آمار، جلیل محبی، رئیس بسیج حقوقدانان انتشار این گزارش را از سوی این نهاد رسمی بدون نظارت و از روی غفلت خواند و به حذف این گزارش از روی پایگاه مرکز اشاره کرد، اما از تعداد دانشآموز مذکور، ۲۴ هزار و ۸۸۹ نفر یعنی ۱۷/۵درصد دانشآموزان همجنس گرا بودند.
نوعی از رابطه میان دو همجنس
دانشآموزی که جثه کوچکتری دارد ممکن است در کلاس درس، راهروها، حیاط یا دستشویی مدرسه مورد آزار و اذیت جنسی و جسمی دانشآموزی که جثه بزرگتری دارد قرار بگیرد. برای یک دانشآموز سال پایینی، دانشآموزان سال بالایی در حکم آدم بزرگهایی هستند با جایگاهی دست نیافتنی. دانشآموزی که مورد آزار قرار گرفته این قضیه را با خانواده یا مسئولان مدرسه مطرح نمیکند هر چند کسی که او را مورد آزار قرار داده خود کودکی بیش نباشد. در مواردی هم دیده شده چنین روابطی برای هر دو طرف عادی میشود و مثل این که هر دوی آنها عادت کرده باشند با رضایت به این رابطه تن میدهند. اما؛
- دلیل شیوع این رابطه چیست؟
- آیا آزار کودکی توسط کودکی دیگر مصداق کودک آزاری است؟ اگر هست چه کسی مسئول رسیدگی به آن است؟ با دانشآموز خاطی چه کار باید کرد؟
- دانشآموزی که تجاوز میکند دنبال چیست؟ او این کار را از کجا یاد گرفته؟ آیا این نوع از رابطه گرایش به جنس مخالف است که خود را اینگونه نشان می دهد یا دلیل آن کشف تواناییهای جنسی توسط دانشآموزی است که هنوز بالغ نشده یا بلوغ زودرس داشته؟
- عاقبت کودکی که مورد آزار جنسی قرار گرفته چه میشود؟ آیا این اتفاق و تاثیرات آن همزمان با بزرگ شدن او رشد میکند و همه جا خود را دنبال او می کشاند؟ چه آسیبهای روح و روانی او را تهدید میکند و این کودک در برابر این آسیبها چه واکنشی از خود نشان میدهد؟
- و برای بزرگ نشدن کودکان به این طریق غیر معمول و البته معمول و رایج چه باید کرد؟
قربانیان انگشت نما می شوند و در لاک خود فرو می روند
وقتی معلمان مدارس مورد بیاحترامی و حتی ضرب و شتم والدین دانشآموزان قرار میگیرند و زمانی که مدیر یک مدرسه دغدغهاش رسیدگی به لوله کشی آب مدرسه و پرداخت حقوق معلمان است نمیتوان از مدارس انتظار زیادی برای برخورد با این اتفاق داشت.
مهدی بهلولی، عضو کانون صنفی معلمان ایران با ۲۳ سال سابقه تحصیل، به یاد دارد که در یکی از مدارس دوران تدریسش در منطقه پنج تهران دو دانشآموز کلاس پنجم ابتدایی یک دانشآموز کلاس اول را یک زنگ تمام در دستشویی مدرسه زندانی کرده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند.
او با ذکر این مطلب که این مسئله تنها مختص به ایران نیست به کشور سوئد اشاره میکند که در آنجا برای حل این مسئله ساختمان مدارس دانشآموزان را با توجه به فاصله سنی آنها جدا از هم میسازند که دانشآموزان با تفاوت سنی زیاد، ارتباط چندانی با هم نداشته باشند؛ اما اینجا در ۲۰۰ متر فضا ۲۰۰ دانشآموز را میگنجانند و اصولا ساختمان مدرسه به منظور مدرسه بودن ساخته نشده است.
بهلولی با اشاره به این موضوع که در رابطه با میزان این روابط در مدارس کشور آمار خاصی وجود ندارد، صحبت و اظهار نظر در این زمینه را متکی به دیدهها و شنیدههای افرادی دانست که در فضای مدارس بودهاند نظیر معلمان یا دانشآموزان. او همچنین به این نکته اشاره کرد که با توجه به آمار جهانی از درصد دانشآموزان همجنس گرا میتوان به طور متوسط و تا حدودی به آماری از این دانشآموزان در ایران هم پی برد.
عضو کانون صنفی معلمان ایران یکی از علل وجودی این نوع از ارتباطها میان دانشآموزان ایرانی و همچنین کتک زدنها، گردن کشیها و قلدریها در مدارس و آزار و اذیت برخی دانشآموزان ضعیفتر توسط دانشآموزان قویتر را وسیلهای دانست برای زورگیری یا به نوعی استفاده ابزاری برای تائید قدرت.
به اعتقاد او وقتی نظارت بیشتر است به نوعی از بروز این مسائل جلوگیری میشود؛ وقتی تعداد کادر اجرایی در مدرسه کم باشد و تعداد دانشآموزان زیاد، احتمال وقوع این اتفاق هم بیشتر میشود.
این معلم ضمن بیان این مطلب که در شرایط فعلی بهترین نوع برخورد این است که هر کسی با مشاهده این وقایع آن را به مدیر مدرسه گزارش دهد به وضعیت بد مدارس به لحاظ اقتصادی و کمبود امکانات اشاره کرد و گفت؛ زمانی که مدیر یک مدرسه دغدغهاش رسیدگی به لوله کشی آب مدرسه و پرداخت حقوق معلمان است نمیتوان از مدارس انتظار زیادی برای برخورد با این اتفاق داشت؛ متاسفانه مدارس فاقد مشاورهای باتجربه و مجربی هستند که به اندازه کافی برای دانشآموزان وقت بگذارند و در حال حاضر معلمان پرورشی به صورتی کاملا غیرتخصصی کار مشاور را انجام میدهند.
بهلولی به پیام نو میگوید: «جوامع فرهنگی و مدنی در سراسر دنیا همگی به دنبال آموزشهای رایگان مسائل جنسی به دانشآموزان هستند. این وظیفه دولت است که با حمایت از آموزش و پرورش امکان بیان و آموزش صحیح اینگونه مسائل را فراهم کند. در حال حاضر بودجه آموزش و پرورش ایران در حد فقیرترین کشورهای جهان است. در چنین فضایی که نمیتوان از مدرسه انتظار زیادی داشت. چشم امید ما تنها به خانوادههاست؛ باید پناه برد به جوامع مدنی.»
او معتقد است زمانی که کودک بیهیچ آگاهی از حساسیتهای بدن خود وارد مدرسه و جامعه میشود اگر مورد آزار و اذیت جنسی قرار بگیرد به آگاهی غلطی از اندامهای خود میرسد. آنجاست که یا سرخورده میشود و یا این کار برایش عادی خواهد شد.
به گفته او مسائل مدرسه را نمیتوان بدون در نظر گرفتن اجتماعی که دانشآموز در آن زندگی میکند در نظر گرفت. بهلولی معتقد است در مناطقی که از فرهنگ اجتماعی یا اقتصاد سطح پایینتری برخوردارند احتمال لواط و آزار و اذیت جسمی و جنسی هم بیشتر میشود. او اشاره میکند که این مشکل در کشورهای مهاجرتپذیر مانند آمریکا هم وجود دارد. بنابراین اینگونه روابط را باید در شرایط خاص اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی اجتماعات مختلف مورد بررسی قرار داد.
او میگوید: «در مناطقی که دورافتادهتر و محرومتر هستند وقتی معلمان مدارس مورد بیاحترامی و حتی ضرب و شتم والدین دانشآموزان قرار میگیرند میتوان به احتمال زیاد انتقال فرهنگ قلدری و زورگویی از والدین به دانشآموزان هم مهر تائید زد؛ مشکلات فرهنگی سبب میشود دانشآموز برتری خود را در بیشتر بودن زور و قدرت خود تصور کند. یکی از این رفتارهای نابهنجاری که میتواند از خانوداهای با سطح فرهنگی پایین به دانشآموز منتقل شود لواط است؛ چیزی که به عنوان میراث خانوادگی نسل به نسل منتقل شده.»
او در مورد دانشآموزانی که مورد اذیت و آزار جنسی توسط همسالان خود قرار میگیرند میگوید:« این دانشآموزان سوای انگشتنما شدن ممکن است در لاک خود فرو بروند. اینها در کلاس درس از اظهار نظرهای معمولی هم خجالت میکشند و به دنبال آن با افت تحصیلی مواجه میشوند. برخی از این افراد ترک تحصیل میکنند. چنین دانشآموزانی ایمنی خود را از دست میدهند و همیشه فکر میکنند کسی به آنها حمله خواهد کرد. از سوی دیگر ممکن است قبح این مسائل برای برخی از آنها از بین برود؛ زور گو شوند و عاملی برای آزار و اذیت و اهانت و بی احترامی به اطرافیان خود.»
«استرس پس از سانحه» و احساس گناه در بزرگسالی
کم نیستند کودکانی که در کنار خانواده پرجمعیت خود و همگی در یک اتاق زندگی میکنند آنها از نزدیک شاهد روابط جنسی اقوام یا والدین خود بودهاند. چنین کودکانی میتوانند عکس العملهایی اینگونه از خود در مدارس نشان بدهند.
دکتر بهروز بیرشک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه ایران به پیام نو میگوید:«گاهی اوقات دانش آموزی که زودتر از حد موعد به بلوغ جنسی رسیده به رفتارهایی این گونه در مدارس دست می زند اما به طور کلی شاید ما نتوانیم برای علت یابی لواط در مدارس روی یک دلیل اصلی دست بگذاریم.»
این روانشناس با اشاره به این نکته که مساله سوءاستفاده جنسی در ایران زیاد شده اما نگرانی از مطرح کردن آن همیشه سرپوشی است برای نادیده گرفتن این مشکل، از آسیبی که کودکان در این زمینه می بینند به عنوان «استرس پس از سانحه» یاد کرد.
او می گوید: «این استرس میتواند تمام زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. چنین فردی ممکن است در روابط بین فردی، ازدواج یا روابط جنسی خود در آینده با مشکلاتی مواجه شود. بسیار از این افرد که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند احساس گناه خاصی دارند و فکر میکنند در این قضیه سهیم بودهاند و نقشی داشتهاند در حالیکه آموزش لازم به آنها داده نشده است.»
دکتر بیرشک با اشاره به این مطلب که مشکلات روحی و روانی، این افراد را تهدید میکند می گوید:« بسیاری از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند دچار خودپنداری ضعیف و اعتماد به نفس پایین میشوند. پرخاشگری و خشم شدید نسبت به همسالانی که آنها را آزار دادهاند یا نسبت به اطرافیان خود از دیگر واکنشهایی است که این افراد ممکن است از خود بروز دهند.»
به گزارش پیام نو عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران معتقد است که در حال حاضر آموزش یک سری از مسائل به دانشآموزان نادیده گرفته میشود؛ باید به کودک آموخت که این بدن توست و هیچ کس حق دست زدن به اندامهای خاصی در بدنت را ندارد.
او ضمن تاکید بر بلوغ زودرس دانشآموزانمی گوید:« کم نیستند کودکانی که در کنار خانواده پرجمعیت خود و همگی در یک اتاق زندگی میکنند. آنها از نزدیک شاهد روابط جنسی اقوام یا والدین خود بودهاند. چنین کودکانی میتوانند عکس العملهایی اینگونه – لواط – از خود در مدارس نشان بدهند.»
دکتر بیرشک پیرامون مطرح نکردن این موضوع از سوی دانشآموزانی که مورد آزار قرار گرفتهاند می گوید:«دانشآموز مطرح نمیکند به این دلیل که ممکن است از طرف فردی که چنین رفتاری با او داشته تهدید شده باشد. در این مواقع این وظیفه خانوادههاست که متوجه تغییراتی باشند که در رفتار فرزندانشان شکل گرفته است.»
کانالهای تربیتی غیر از مدرسه تاثیرگذارترند
رفتارهایی این چنین نه ریشه در مدرسه که ریشه در اجتماعی دارد که فرد در آن زندگی میکند. مدرسه هم نمایه کوچکی از این اجتماع است و به نوبه خود باید بتواند اتفاقاتی را که در آنجا رخ می دهد سازمان بدهد.
علیرضا کمرهای مدیر کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران به پیام نو میگوید: «یک فرد در جامعه همزمان میتواند نقشهای متفاوتی داشته باشد. دانشآموزی که در مدرسه درس میخواند بیرون مدرسه نقشهای دیگری هم دارد. اگر چنین فردی دچار خطا شود باید در عرصه ایفای نقشش این خطا را تحلیل کنیم. ضمن اینکه باید مرزبندی در تحلیلهایمان را هم رعایت کنیم.»
او با اشاره به اینکه این مسائل میتوانند ریشه در شخصیت فرد با توجه به تاثیر از خانواده و رویه تربیتی او داشته باشند، تاکید کرد که مباحث اعتقادی و جنبههای روانشناسی موضوع را هم نباید از نظر دور داشت. علیرضا کمرهای وقوع چنین روابطی در مدارس را تک سببی نمیداند و معتقد است عواملی نظیر فقر اقتصادی و فرهنگی، بلوغ جنسی دانشآموزان، نوع برخورد خانواده و توانایی آنها در تحلیل مسائل و آگاهی دادن به دانشآموزان همگی میتوانند در این زمینه موثر باشند.
مدیر کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران میگوید:« باید سعی کنیم آگاهی دانشآموزان را بالا ببریم؛ از طریق نظارت منسجم عوامل اداری و اجرایی و آموزههای مشاورهای در قالب دروسی که میتوانند رفتارهای جایگزین را در آنها نهادینه کنند.»
او بر آموزش خانوادهها در انجمنهای اولیاء و مربیان و ارتباط بیشتر مدرسه با خانوادهها تاکید میکند چرا که این ارتباطها میتواند در شکل دادن صحیح به رفتارهای دانشآموزان تاثیر مهمی داشته باشد اما زمانی که محیطهای خانواده و اجتماع همسو با هم عمل نمیکنند زمینه شکل گیری رفتارهای نابهنجار در دانشآموزان هم بیشتر خواهد شد.
علیرضا کمرهای معتقد است رفتارهایی این چنین نه ریشه در مدرسه که ریشه در اجتماعی دارد که فرد در آن زندگی میکند. مدرسه هم نمایه کوچکی از این اجتماع است و به نوبه خود باید بتواند اتفاقاتی را که در آنجا رخ می دهد سازمان بدهد. البته نباید خلائی را که در محتوای آموزشی دروس وجود دارد نادیده بگیریم؛ پرداختن به مسائل جنسی همیشه یک تابو بوده و ما فرصت پرداختن به این مسائل را نداشتهایم.
به گفته این مدیر حوزه آموزش و پرورش، با توجه به اینکه کانالهای تربیتی اجتماعی نظیر مدرسه، همسالان، رسانهها و… همه در تربیت دانشآموزان موثر هستند و با در نظر گرفتن این نکته که دانشآموزان تنها شش ساعت را در مدرسه میگذرانند؛ ما به آموزش و پرورشی تنومند و قوی با بودجه کافی نیاز داریم که در این حوزه فعالیتهای تاثیرگذار انجام دهد.
وقتی همه ساکت میشوند
آن چه در این بحث، توجه را به خود جلب می کند این است که چرا با وسعت و تقریبا همه گیر بودن این اتفاق و اطلاع تقریبا همه مردانی که روزگاری دانشآموز بودهاند، هیچ تلاشی برای حل این معضل و یا اختلال رفتاری لااقل در مدارس نمیشود؟
گویا همگی این اتفاق را به نظاره نشستهاند و تمام عواقب و آسیبهای ناشی از آن را به سکوت برگزار میکنند.
تلاشی بیسرانجام
به گزارش خبرنگار پیام نو آیا این امکان وجود ندارد که دانشآموزی که مورد آزار قرار گرفته -هر چند در ابتدا این رابطه برایش آزاردهنده باشد- زمانی که مستاصل میشود به این رابطه تن دهد؟ آیا عادت کردن او به این شکل از رابطه میتواند تا بزرگسالی او را همراهی کند؟ افراد بزرگسال همجنس گرا چند درصد از این افراد را تشکیل میدهند؟ اینها پرسشهایی هستند که یافتن پاسخشان بسیار دشوار و بعید به نظر میرسد. چرا که نه آمار صحیحی از تعداد همجنسگرایان در ایران وجود دارد و نه افرادی که به حریم و حقوق دیگران تجاوز میکنند.
کم نیستند افرادی که به دلیل تجاوز به جان و مال و ناموس انسانها بالای چوبه دار میروند.به راستی از این تعداد چند نفرشان تجاوز به حقوق دیگران را از کودکی آموختهاند؟
انتهای پیام
http://payamno.com/detail=94325