محمدرضا نیکنژاد
روزنامه آرمان،23 فروردین 93
«نظام رتبهبندی و حرفهای معلمان و جذب و تامین منابع انسانی» از واپسین تلاشهای شتابزده وزرات آموزش و پرورش دولت پیش بود که هفته گذشته در مجلس رد شد. ساختار ارزشیابی حرفهای معلمان، هرچند سال یکبار دگرگون میشود و هربار پس از مدتی به شیوهای کلیشهای بدل شده و به بنبست میرسد. اگر در پی چرایی این بنبست باشیم، خواهیم دید یکی از مهمترین علتهای آن، حسِ بیتاثیریِ افزایش حقوق ناشی از این رتبهبندیها بر هزینههای زندگی فرهنگیان است. این حس، افزون بر فرهنگیان، ارزیابیکنندگانشان را نیز– مدیران دبیرستان، کارگزینی اداره – وامیدارد تا شاخصهای ارزیابی را چندان جدی نگیرند و ارتقای شغلی معلمان، تنها در چارچوب سابقه و مدرک تحصیلی باقی بماند. گرچه واپسین شیوهنامه ارتقای شغلی فرهنگیان، تنها بهدلیل بار مالیاش تصویب نشد اما، دارای نارساییهایی است که جا داشت و دارد که نمایندگان مجلس بیشتر به آنها میپرداختند چراکه، بیم آن میرود پس از مدتی دوباره در دولت یا مجلس مطرح شود و نارساییهای آن همچنان پا برجا بماند. اما شیوه رتبهبندی فرهنگیان، برای این دسته از کارمندان دولت چهار رتبه مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استادمعلم را درنظر میگیرد. برای دستیابی به رتبههای مربیمعلم و استادیارمعلم، شاخصهای ارزیابی مانند سابقه کار، شرکت در دورههای ضمنخدمت، قبولی در آزمون ملی تشخیص شایستگی و ... آسان بوده و برای همه معلمان دستیافتنی مینماید. اما دو رتبه دانشیارمعلم و استادمعلم، بهجز شاخصهای گفتهشده، دارای شاخصهایی مانند نوشتن دو یا سه کتاب در زمینه جستارهای تربیتی یا تخصصی، داشتن مدارک بالا مانند کارشناسیارشد یا دکتری و ... بوده و دستیابی به آنها دستکم برای بخشی از فرهنگیان دشوار است. نکته مورد توجه در این سامانه رتبهبندی، همانندی بسیار آن با شیوه رتبهبندی استادان دانشگاه است. استادان نیز در چهار سطح فرهنگی- تربیتی/ آموزشی، تخصصی، مهارتی/ پژوهشی و اجرایی، ارزشیابی شده و امتیازها در قالب چهار فرم، گردآوری میشوند. اما در سنجشِ این دو روشِ ارتقای شغلی، تفاوتهای شگفتی هم دیده میشود. برای نمونه در شیوهنامه ارتقای استادان، برگزاری آزمون دیده نمیشود. اگر قرار بر ارتقای شغلی معلمان بر پایه برگزاری آزمون است، چرا این آزمونها برای هیات علمی دانشگاهها تعریف نشدهاند؟ اگر بنا به سنجش و ارزیابیِ دانشِ تخصصیِ آموزشدهندگان باشد، بیگمان استادان دانشگاه در اینباره سزاوارترند. مهمترین وظیفه استادان دانشگاه، آموزشهای علمی و تخصصی است و بهدلیل پیشرفتهای شتابان دانش و فنآوری، آنها نیاز بیشتری به روزآمدکردن دانستههای خویش دارند. اما مهمترین وظیفه آموزش و پرورش- بنا بر کارکردهای نوین آن- پروراندن تن و جان و اندیشه نوآموزان و آفرینشِ شهروندانِ جامعهپذیر است. درحالی که دانشجویان، دوران دگرگونی شخصیت و رفتار را گذرانده و تنها برای آموزشهای تخصصی به دانشگاه میروند. برخلافِ دیدگاهِ بسیاری از کار بهدستانِ آموزشی، حتی خودِ فرهنگیان، کارمعلم- بهویژه در سالهای دبستان و دور نخست دبیرستان- دارای دو بخشِ آشنایی و آموزشهای اولیه و سطحی با بنیانهای دانش و پرورش ذهنی و اجتماعی دانشآموزان است. به این ترتیب برگزاری آزمون تخصصی، افزون بر اینکه نمیتواند دستکم بخشی از وظیفه معلمان را ارزیابی کند، برای فرهنگیانی که سالها تجربه و تدریس را از سر گذراندهاند، چندان خوش نمیآید و پس از اندک زمانی به شکل آزمونهای ضمنخدمتی درمیآیند که سالها شاهد کیفیت برگزاری آنها هستیم. در فرمهای ارزشیابی استادان دانشگاه، گرچه نوشتن کتاب امتیاز دارد، اما این بخش از امتیازها برای ارتقای رتبههای شغلی آنها، شاخصی اجباری نیست. در رتبهبندی فرهنگیان- در انتقال به دو رتبه دانشیار و استاد- نوشتن کتاب و ارائه مقالههای علمی، الزامی است. نقش و جایگاه معلم در آموزشِ نوآموزان، مانند استادان چندان تخصصی نیست و از سوی دیگر نوشتن کتاب با توجه به فراوانی فرهنگیان و محدوده دانستههای آنها و دانشآموزان، چندان سویه اندیشگی ندارد. در بهترین شکل، فرهنگیان میتوانند کتابهای کمکدرسی یا کنکوری بنویسند و بر شمار این کتابها در گستره آموزش بیفزایند یا اینکه چند معلم گردهم آیند و هر یک بخشی از یک کتاب کمکدرسی را بنگارند تا با این کار امتیاز آن بخش از ارزشیابی را دریافت کنند. بیگمان در این شاخص، باز هم استادان دانشگاه مقدمتر از معلمان هستند و گنجاندن این شاخص در این طرح، شگفتآور است. در طرح ارتقای پیشین نیز چنین بندی وجود داشت اما، اجباری نبود. در نقدِ شاخصهای یکسان شیوه رتبهبندی فرهنگیان و استادان دانشگاه میتوان گفت، این سامانه ارزشیابی، شکل نارسایی از ساختار رتبهبندی هیات علمی دانشگاههاست. ساختار رتبهبندی سودمند برای فرهنگیان باید با توجه به واقعیتهای آموزش و پرورش باشد و همه گسترههای آموزشی و پرورشی را دربر بگیرد. درحالی که این شیوه رتبهبندی عملیاتی نیست و میتوان آن را در چارچوب کارهای شتابزده و تبلیغی دولت پیش ارزیابی کرد و از اینرو وزارت آموزش و پرورش دولت تازه نباید خود را گرفتار چنین کاری کند.