ایلنا : صندوق ذخیره فرهنگیان رویکرد جدیدی را نسبت به گذشته اتخاذ کرده و آنطور که در این جلسه مطرح شد، «علی اصغر فانی» وزیر آموزش و پرورش بر تاثیر عملکرد اقتصادی این صندوق در ارتقای سطح معیشتی زندگی معلمان اصرار دارد.
نمایندگان بیش از ۴۰ تشکل صنفی معلمان سراسر کشور در نشستی با «شهابالدین غندالی» مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان به طرح دیدگاههای خود پرداختند.
«محمد رضا نیکنژاد» عضو کانون صنفی معلمان با اعلام این خبر به ایلنا گفت: صندوق ذخیره فرهنگیان رویکرد جدیدی را نسبت به گذشته اتخاذ کرده و آنطور که در این جلسه مطرح شد، «علی اصغر فانی» وزیر آموزش و پرورش بر تاثیر عملکرد اقتصادی این صندوق در ارتقای سطح معیشتی زندگی معلمان اصرار دارد.
وی با ارزیابی مثبت از رویکرد جدید صندوق، تاکید کرد: فعالیتهای اقتصادی صندوق ذخیره فرهنگیان باید شفاف سازی شود و این صندوق به سوددهی قابل قبولی برسد.
نیکنژاد ادامه داد: روند چندین سال گذشته صندوق مبهم و غیر شفاف بوده است و مدیرعامل جدید هم بر این موضوع اذعان داشت و از تلاشهای جدید برای محاسبه دقیق سرمایه صندوق و ثبت شرکتهای تابعه سخن گفت.
این فعال صنفی معلمان با اشاره به ۷۲۰ هزار عضو این صندوق، تصریح کرد: هر عضو به صورت میانگین ۲۰ هزار تومان در ماه به حساب صندوق واریز میکند که با یک محاسبه سر انگشتی به رقم بالایی میرسیم اما سود فعلی این صندوق تناسبی با مبلغ دریافتی از فرهنگیان ندارد.
وی افزود: بسیاری از معلمان که طی بیش از یک دهه عضویت در این صندوق، مبلغی را در آن سرمایه گذاری کردند بعد از بازنشستگی تنها دو برابر مبلغ سرمایه گذاری را دریافت کردند، در حالی که اگر پول خودشان را در بانک سرمایه گذاری میکردند، بعد از ۴ سال دوبرابر میشد.
این فعال صنفی معلمان در پایان با تاکید بر حضور معلمان در هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان، اظهار داشت: حضور معلمان در راس صندوق به ساز و کاری دموکراتیک نیاز دارد تا نمایندگان واقعی آنها بر عملکرد این بنگاه اقتصادی نظارت داشته باشند.
صندوق نباید نسبت به وضع موجود فرهنگیان عضو بیتفاوت باشد
به گزارش ایلنا، در این نشست که یکشنبه هفته جاری (۲۲ دی ماه) برگزار شد، «شهابالدین غندالی» مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان با تأکید بر نگرش مثبت وزیر نسبت به قشر فرهنگی، اظهار داشت: رویکرد اصلی مدیران کنونی، قراردادن پتانسیل مؤسسه در مسیر صحیح در جهت دستیابی به سودآوری پایدار برای معلمان سراسر کشور است.
غندالی افزود: مؤسسه در کنار سودآوری نباید نسبت به وضع موجود فرهنگیان عضو بیتفاوت باشد.
این مدیر دولتی در ادامه از تبدیل مؤسسه صندوق ذخیره فرهنگیان به هلدینگ مرکزی با چند هلدینگ زیرمجموعه در حوزههای بازار سرمایه، بیمه و بورس، نفت و پتروشیمی، ساختمانی، تجهیزات مدارس و آزمایشگاهی، فناوری اطلاعات و... خبر داد.
غندالی ادامه داد: مؤسسه تا ورود تخصصی به حوزههای اقتصادی به دنبال ایجاد مدیریت اقتصادی مناسب در شرکتهای وابسته است.
مدیرعامل مؤسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در پایان با تأکید بر ضرورت یافتن راهکارهای مناسب برای افزایش آگاهی بیشتر اعضای صندوق در خصوص عملکرد آن، تصریح کرد: تلاش میکنیم تا با نگاه مطالعاتی، اصولی و کارشناسانه شیوهای مناسب برای مشارکت بیشتر فرهنگیان نسبت به روند عملیاتی صندوق و شرکتهای زیرمجموعه پیدا کنیم.
از یکی دو روز پیش،من و محمدرضا نیک نژاد تصمیم گرفتیم دوباره به کانون صنفی معلمان ایران(تهران) برگردیم. امیدوارم بتوانیم مفید باشیم.
ایلنا : با روی کار آمدن دولت آقای روحانی، فضای یاس و ناامیدی به فضای امیدواری تبدیل شد تا جایی که بسیاری از تشکلهای صنفی معلمان در سراسر کشور برای برگزاری مجمع عمومی به وزارت کشور مراجعه کردند./ فشارهای سیاسی بر فعالان صنفی معلمان کم و بیش وجود دارد و پرونده قضایی بسیاری از آنها هنوز در جریان است
یک فعال صنفی معلمان می گوید بعد از انتخابات ۲۴ خرداد و استقرار دولت آقای روحانی، روزنههایی برای ادامه فعالیت صنفی معلمان ایجاد شده است.
«پیمان نودینیان» در این باره به ایلنا گفت: با روی کار آمدن دولت آقای روحانی، فضای یاس و ناامیدی به فضای امیدواری تبدیل شد تا جایی که بسیاری از تشکلهای صنفی معلمان در سراسر کشور برای برگزاری مجمع عمومی به وزارت کشور مراجعه کردند.
وی با بیان اینکه در بعضی از شهرها و استان ها با برگزاری مجمع عمومی تشکل های صنفی معلمان موافقت شده است، نسبت به تغییر رویه نهادهای نظارتی در برخورد با تشکل های صنفی ابراز امیدواری کرد.
این فعال صنفی معلمان در ادامه افزود: البته فشارهای سیاسی بر فعالان صنفی معلمان کم و بیش وجود دارد و پرونده قضایی بسیاری از آنها هنوز در جریان است، بنابراین امیدهای به وجود آمده زمانی برای فعالان صنفی به یقین تبدیل میشود که دولت برای تحقق شعارهایش گامهای جدی بردارد.
وی با انتقاد از عدم امکان فعالیت صنفی آزادانه در شهرستانها، تصریح کرد: سایه نگاه سیاسی بر فعالیت صنفی معلمان همچنان احساس میشود زیرا مدیریت آموزش و پرورش در شهرستانها تغییر آنچنانی نکرده است.
به گفته نودینیان، در ادارات یا حراست آموزش و پرورش، فعالان صنفی معلمان را به عنوان نیروهای اپوزیسیون میشناسند و تا جایی که امکان دارد تلاش میکنند فعالیت صنفی توسط آنان به انجام نرسد.
وی افزود: البته پس از انتخابات ۲۴ خرداد، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان سراسر کشور ۲ جلسه برگزار کرده است که سومین جلسه نیز امروز در تهران برگزار خواهد شد که نشان از باز شدن تدریجی فضا دارد.
این فعال صنفی معلمان در ادامه تصریح کرد: آموزش و پرورش از لحاظ نظام آموزشی، فضای فیزیکی مدارس و... در شرایط بحرانی به سر میبرد و حل این معضلات در گرو فعالیت آزادنه تشکلهای صنفی معلمان است.
وی در بخش دیگری از این گفتگو، با ابراز نگرانی از تفاهم نامهٔ «حوزه علمیه برادران استان تهران» و «اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران»، ادامه داد: بر اساس این تفاهم نامه قرار است ۴ هزار مدرسه زیر نظر حوزه علمیه قرار بگیرند که به شدت نگران کننده است. اگر آموزش و پرورش متولی آموزش در کشور است این اقدام بیمعناست.
روزنامه آرمان،23 دی 92
توزیع شیر از 9 آذر بین 730 هزار دانشآموز دوره پیشدبستان ،ابتدایی و دوره اول متوسطه استان تهران قرار بود آغاز شود و در مجموع 9 میلیون دانشآموز و کارکنان مدارس تحت پوشش قرار گیرند.اعتبار شیر رایگان مدارس از سوی وزارت آموزشوپرورش به مبلغ 3 میلیارد و 700 میلیون تومان تصویب شده است.در حالی توزیع شیر یارانهای از ابتدای سال تحصیلی در برخی مناطق تهران و شهرستانها آغاز شده است که کیفیت شیرهای توزیع شده بحث برانگیز است. توزیع شیر امسال به صورت پاستوریزه و استرلیزه در پاکتهای 200 میلی لیتری با چربی 5/2 درصد و از شیر خام صنعتی خواهد بود.در این میان 12 دانشآموز مدرسه دخترانه ندای آزادی قائمشهر با نوشیدن شیر رایگان دچار مسمومیت و راهی مرکز بهداشتی و درمانی شدند. مدیرکل آموزش و پرورش مازندران گفت: شیر بین همه دانشآموزان مدرسه ندای آزادی توزیع شد و گویا یک بسته از شیرهای توزیع شده که بین دانشآموزان یک کلاس توزیع شد، مشکل داشته و به بچهها احساس مسمومیت دست داد که به مرکز بهداشت اعزام میشوند و با درمان سرپایی ترخیص میشوند. محمدعلی امیری عنوان کرد: اگر مشکل از شیر تولیدی باشد، بدون شک مرکز بهداشت و اداره کل استاندارد با شرکت تولیدی برخورد قضایی خواهند کرد. با این وجود تا کنون هیچ اطلاعی از دلیل قطعی مسمومیت دانشآموزان و برخورد با عاملین در دسترس نیست.معاون پشتیبانی و توسعه مدیریت آموزش و پرورش مازندران نیز با اشاره به اینکه 360 هزار دانشآموز و فرهنگی مازندران از شیر رایگان در مدارس استفاده می کنند و دانشآموزان در هفته 2 نوبت از شیر رایگان استفاده خواهند کرد، افزود: سعی می کنیم با کیفیتترین شیر را در اختیار دانشآموزان قرار دهیم و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز بر نحوه تولید آن نظارت دارد.
کیفیت پایین شیر توزیعی در مدارس
رئیس انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور گفت: هرچند اخیرا تحقیقی درباره کیفیت شیرمدارس انجام شده، اما تحقیقات گذشته از پایین بودن کیفیت شیرهای توزیعی در مدارس حکایت دارد.به گزارش ایسنا مجید حاجی فرجی با اشاره به اینکه چند سال گذشته برای آن که بتوانیم شیر توزیعی در مدارس را با کلسیم و ویتامین D غنی کنیم، تحقیقی را انجام دادیم و البته کیفیت شیر مدارس پایین بود. وی افزود: بر اساس نتایج به دست آمده، شیرمدارس حتی از لحاظ درشتمغذیهایی مانند انرژی و پروتئین هم پایین بود.او اظهار داشت: توصیه ما در این زمینه آن بود که حداقل این یک وعده شیری که به دانشآموزان داده میشود، بتواند یک میان وعدهاش را از لحاظ انرژی و پروتئین تامین کند. بر این اساس توصیه ما به وزارتخانههای بهداشت و آموزش و پرورش آن بود که به دنبال از سرگرفتن توزیع شیر در مدارس، علاوه بر افزایش و ارتقای کیفیت آن بتوانیم این شیرها را با ویتامین D و کلسیم غنی کنیم و به این ترتیب غنی سازیمان را از سطح مدرسه آغاز کنیم. رئیس انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور گفت: غنیسازی شیر مدارس بیتردید هزینه بالایی دارد اما از آنجا که سلامت سرمایههای کشور مطرح است، این غنیسازی بسیار ارزشمند خواهد بود.نهادهای مدنی در زمینه کیفیت توزیع شیر اطلاع رسانی کننددر همین زمینه یک کارشناس آموزش و پرورش در گفتوگوبا آرمان با اشاره به اینکه این طرح از سالها پیش شروع شده بود، اما در دو سال پایانی وزارت حاجی بابایی قطع شده بود عنوان کرد: یکی از دلایل افت تحصیلی دانشآموزان بهویژه در مناطق محروم و فقیر نخوردن صبحانه است. توزیع شیر و در صورت امکان توزیع خوراکی دیگری مانند بیسکوییت همراه شیر میتواند به دانشآموزان محروم کمی کمک کند.مهدی بهلولی با تاکید بر اینکه اگر شیر با کیفیت خوب توزیع نشود نقض غرض است ادامه داد: کیفیت شیر توزیعی در مدارس را باید کارشناسان تغذیه بررسی کنند و اگر مسئولان میخواهند شیر توزیع کنند نباید صوری باشد و باید کاری جدی و اساسی انجام شود.به گفته او نیازی نیست تا در مدارس افرادی نظاره گر کیفیت شیرهای توزیعی باشند بلکه به دلیل اینکه درهر منطقهای از کارخانههای یکسانی شیر گرفته میشود، بهتر است شیرهای آن کارخانه مورد بررسی کارشناس قرار گیرد. این کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: نهادهای مدنی اگر به کمک آموزش وپرورش بیایند و به آنها بهاد داده شود و گسترش پیدا کنند میتوانند در این زمینه اطلاعرسانی کنند. نهادهای مدنی میتوانند به مسئولان آگاهی دهند که چه میگذرد و به انعکاس وضعیت بپردازند تا تغذیه مناسب در میان دانشآموزان توزیع شود.
توزیع شیر در مدارس نباید رفع تکلیف باشد
یک کارشناس دیگر آموزش و پرورش نیز در گفتوگوبا آرمان دانشآموزان مقطع ابتدایی را در سن رشد دانست و عنوان کرد: وزارت بهداشت اخیرا با گزارشی که به روحانی داده است خواستار توزیع شیر در مدارس شد که انتظار ما این بود که آقای فانی در این کار پیش قدم شود.علی پورسلیمان با اشاره به اینکه طبق قانون توزیع شیر در مدارس در هفته نبوت و سالانه 70 نوبت باید شیر در مدارس توزیع شود، اظهار داشت: شیری که در مدارس توزیع میشود شیری است که با بودجه دولتی است و به همین دلیل نمیتواند از لحاظ کیفیت با صنایع خصوصی رقابت کند.به گفته او 60 درصد دانشآموزان ناهنجاریهای اسکلتی دارند که نوع تغذیه و حرکات عامل آن است. او اظهار داشت: متاسفانه دانشآموزان در مناطق محروم دچار سوء تغذیه هستند، اگر قرار باشد یک سیستم تغذیهای داشته باشیم و تنها رفع تکلیف نباشد، نباید تنها به این بسنده کنیم که بستههایی به نام شیر توزیع میشود. بلکه مسئولان باید نظارت داشته باشند و تصور کنند همه دانشآموزان کودکان خودشان هستند.
http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=505&pageno=4
مهدی بهلولی،تارنمای فرهنگیان نیوز
"در حال حاضر هشت و نیم درصد،یعنی یک میلیون دانشآموز در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند،درحالیکه اگر تسهیلاتی را قایل شویم و از بخش غیردولتی حمایت کنیم، این ۸.۵ درصد تا ۲سال آینده به ۱۲درصد قابل افزایش است. اگر بتوانیم دانشآموزان غیردولتی را به یک و نیم برابر برسانیم و ۵۰۰ هزار نفر از دانشآموزانی که از مدارس دولتی خدمات میگیرند به سمت مدارس غیردولتی سوق بدهیم با هزینههای آن میتوانیم آموزشوپرورش را بهتر اداره کنیم. لذا توسعه بخش غیردولتی در اداره آموزشوپرورش موثر است... اتکای وزارت آموزش و پرورش باید به نظرات کارشناسی باشد و در اجرای تمامی برنامهها،پژوهش پایه و مبنای کار باشد. ... حرکتهای شتابزده در آموزش و پرورش جایی ندارد و باید تمامی فعالیتها در دستگاه عظیم تعلیم و تربیت با تامل، پژوهش،مطالعه و بازخورد گیری صورت گیرد." اینها بخش هایی از گفته هایی است که فانی،وزیر آموزش و پرورش،در چند روز گذشته با رسانه ها داشته است. از دید این نگارنده،این سخنان سازگار نمی باشند. مدرسه های غیردولتی یا غیرانتفاعی،در جهان و در ایران،پدیده ی تازه ای نیست. بدون استناد به تجربه ی جهانی و ملی این مدرسه ها،و بدون استناد به اندیشه ی آموزشی فراگیری،که همه ی سویه های آموزش در جهان نوین را دربربگیرد و تنها با استناد به یک دفاع قدیمی،که باید از شمار دانش آموزان دولتی کاست تا بتوان آموزشی بهتر ارائه نمود،بی گمان،خود گونه ای شتابزدگی است. از سال های پایانی دهه هفتاد،که دانش آموزان ایران 18 میلیون نفر بودند با استدلال زیاد بودن دانش آموزان،مدرسه های غیرانتفاعی راه افتادند،هم اکنون هم که شمار دانش آموزان به یک سوم،کاهش یافته و شده است 12 میلیون،باز هم استدلال همان است. گویا اگر شمار دانش آموزان ایرانی در سال های آینده،به فرض،به زیر ده میلیون نفر هم برسد باز این استدلال زیادی دانش آموزان،استدلالی معتبر خواهد بود و ماند! گویی وجود مدرسه های غیردولتی،به یک "واقعیت گریزناپذیر" درآمده و همواره باید توجیه شود و تنها راه توجیه هم شمار زیاد دانش آموزان است. پرسش این است با کدام سنج،دوازده میلیون دانش آموز،برای یک کشور 75 میلیونی شمار بالایی است؟ آیا برابر قانون اساسی و بسیاری از پیمان های جهانی،ایران موظف نیست آموزشی رایگان دست کم تا پایان دبیرستان ارائه دهد؟
اما هنگامی که از نزدیک با واقعیت مدرسه های غیرانتفاعی روبرو می شویم نکته های بسیاری را درمی یابیم که به راستی افسوس برانگیز است. برای نمونه،این که شماری از کسانی که فرزندان خود را در این مدرسه ها نام نویسی می کنند- بر خلاف انتظار و آنچه که اینجا و آنجا گفته می شود- به هیچ رو از طبقه ی مرفه جامعه،به حساب نمی آیند. سه سال پیش،فرزند خانواده ای،دانش آموز من بود که در یک خانه ی 50 متری یک خوابه زندگی می کردند- خانواده ای چهار نفره- اما پسرشان را به مدرسه ای غیرانتفاعی پیرامون میدان انقلاب می فرستادند با شهریه ی سالانه نزدیک به سه میلیون تومان. بگذریم که یکی از آموزگاران این مدرسه نیز،دانشجو بود و کارگزاران مدرسه،در میانه ی سال،با اعتراض دانش آموزان،ناگزیر به برکنار کردن آن شدند- ناگفته نماند که دانشجو بودن و یا به کارگیری نا- آموزگار رسمی،بیشتر به خاطر صرفه ی اقتصادی انجام می پذیرد. باری،هنگامی که من از پدر این دانش آموز،که بی سواد بود و از قشر زحمت کش،پرسیدم که چرا پسرت را به مدرسه ی دولتی نمی بری،گفت می خواهم بچه ام با سواد شود و به جایی برسد،شنیده ام که در مدرسه ی دولتی،خوب درس نمی دهند و غیرانتفاعی بهتر است. گرچه به جرآت می توان گفت که در درصد چشمگیری از مدرسه های غیرانتفاعی این چنین نیست و از نظر آموزشی،در وضعیت خوبی به سر نمی برند. یکی از شگردهای بسیار معمول این مدرسه ها،صدور دو کارنامه برای دانش آموزان است در ترم نخست. در یکی از این کارنامه ها،نمره های واقعی،که اغلب پایین است،گذارده می شود و در دیگری،نمره های ناواقعی،بسیار بالاتر از نمره های واقعی. در پایان ترم نخست کارنامه واقعی را می دهند و در پایان سال،کارنامه ی ناواقعی. در پایان سال،دانش آموز و خانواده اش که با نمره های ناواقعی کارنامه نهایی روبرو می شود و "قبولی" و معدل بالا را می بینند انگیزه ای می یابند که برای سال بعد نیز،در مدرسه بمانند. از این رو می توان گفت که در بسیاری از مدرسه های غیرانتفاعی،نمره های ناواقعی،انگیزه ی نام نویسی های دوباره اند. به همین خاطر نیز،ارزیابی عملکرد راستین آموزشی این مدرسه ها آسان نیست اما روشن است که در کیفیت پایین آموزش کشور،نقش بسزایی دارند.
در پایان می خواهم بگویم،پس از گذشت دو دهه از آغاز مدرسه های غیرانتفاعی،چنین می نماید که این برنامه به هدف درخوری دست نیافته است. نه آنچنان بر کیفیت آموزش افزوده،و نه به "خصوصی سازی" درست و حسابی انجامیده است- آنگونه که خانواده ها هم در پرورش دانش آموزان خود و سیاست گذاری های آموزشی نقش داشته باشند. پس بهتر است فانی به این سخن درست خود : "حرکتهای شتابزده در آموزش و پرورش جایی ندارد و باید تمامی فعالیتها در دستگاه عظیم تعلیم و تربیت با تامل، پژوهش،مطالعه و بازخورد گیری صورت گیرد." بیشتر و بهتر بیندیشد و آنگاه دست به گسترش و نیرومندسازی بیش از پیش مدرسه های غیردولتی بزند.
مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،21 دی 92
شاید پس از گذشت سه سال از اجرای طرح تعطیلی مدرسه ها در روزهای پنجشنبه،روشن ترین سخنی که بتوان درباره ی آن گفت این است که این طرح به افزایش کیفیت آموزشی نینجامیده است. و این درست بر خلاف نظر هواداران این طرح است که به ویژه در روزهای آغازین اجرای آن می گفتند که با تعطیلی پنجشنبه ها،کیفیت آموزش مدرسه ای،بالاتر می رود. برای نمونه،مهدی نوید دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش،در سال 90 و در دفاع از این برنامه گفت : "تعطیلی پنجشنبه ها یکی از بخش های تحول بنیادین در آموزش و پرورش است و هدف از اجرای آن،ایجاد ارتباط بیشتر دانشآموزان به ویژه در دوره ابتدایی با والدین است... رضایتمندی معلم و ارتقاء علمی معلمان با تعطیلی پنجشنبهها در افزایش کیفیت آموزش موثر خواهد بود و آثار مثبت آن را در قسمتهای مختلف تعلیم و تربیت خواهیم دید."
اما از دید این نگارنده،مهم ترین دلیل نادرستی تعطیلی پنجشنبه ها این است که با اجرای این برنامه،بدون کاستن از حجم و شمار کتاب های درسی،یک روز از زمان آموزشی کم گردید،و این یعنی فشرده سازی بیش از پیش آموزش. این فشرده سازی،که با افزودن زنگ چهارم به برنامه ی روزانه ی مدرسه ها انچام پذیرفت،با شرایط کنونی بسیاری از مدرسه های دولتی ما هماهنگ نیست. یعنی به دلیل کمبود امکانات رفاهی و فضای آموزشی درخور برای استراحت و تغذیه ی دانش آموزان و آموزگاران،زنگ چهارم،کیفیت و بازده مناسب آموزشی را ندارد. درون مایه ی انتزاعی بیشتر کتاب های درسی و روش سنتی تدریس هم،از دیگر عامل هایی است که سخت بر خستگی دانش آموزان در زنگ چهارم می افزاید. بیشتر دانش آموزان و آموزگاران،در زنگ چهارم،دچار خستگی چشمگیری می شوند و آشکارا،کیفیت آموزش پایین می آید و بیشتر زمان این زنگ،در اندیشه ی به پایان رسیدن وقت کلاس،سپری می گردد. زنگ چهارم در مدرسه هایی می تواند تشکیل گردد و سودمند افتد که هم فضا و امکانات رفاهی مدرسه،و هم مسآله ی تغذیه،برای دانش آموز و آموزگار،فراهم باشد. افزون بر این که آموزش نیز،گیرا و کاربردی باشد. متآسفانه این شرایط - و شرایط بسیار دیگری،که به ویژه در آموزش و مدرسه های نوین امروزی دنیا،از آنها سخن ها می رود- آنچنان که باید و شاید،در بسیاری از مدرسه های دولتی کنونی کشور وجود ندارند و بیشتر انرژی دانش آموزان در سه زنگ نخست به پایان می رسد.
از این رو و پس از گذشت سه سال از اجرای آن،چنین انتظار رفته و می رود که آموزش و پرورش با بررسی علمی پیامدهای این برنامه،به روشنگری دقیق درباره ی آن بپردازد و تصمیمی سنجیده درباره اش بگیرد. اما چند روز پیش علی اصغر فانی،وزیر آموزش و پرورش،درباره ی تعطیلی پنجشنبه ها و در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا گفت : " طرحی جدید برای فعالیتهای فوق برنامه پنج شنبهها از سال 93 در نظر گرفته شده است. اگر بتوانیم از شش روز هفته یک روز را به گونهای برنامهریزی کنیم که دانش آموزان با خودشان به مدرسه کتاب نبرند و به فعالیتهای فوق برنامه از جمله هنر،ورزش و مهارتهای زندگی بپردازند،میتوان تعطیلی پنج شنبهها را مفیدتر کرد. کمیتهای از بین معاونان وزارتخانه برای بررسی روشهای غیرمستقیم تربیتی انتخاب شده است است تا برای یک روز برنامه دانش آموزان در طول هفته برنامهریزی کنند که چنانچه طراحی آن به نتیجه برسد،از سال آینده این طرح به صورت آزمایشی در تعدادی از مدارس کشور اجرا خواهد شد."
ناگفته نماند که این طرح،پیش از این و پس از یک سال از آغاز اجرای تعطیلی پنجشنبه ها،از زبان برخی نمایندگان مخالف مجلس هم شنیده شد : "مقرر شد روزهای پنجشنبه به عنوان ساعات کاری برای بهره گیری در حوزه تربیتی، کلاسهای فوق برنامه و کارهای اردویی و نظایر آن استفاده شود،همچنین مقرر شد که آموزش و پرورش ظرف ماههای آینده گزارش تدوین برنامههای مدارس در خصوص نحوه فعالیت در امور پرورشی را به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ارائه دهد."( عباس مقتدایی،سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس)
گفتنی است برخی از دانش آموزان،با مدیریت درست خود و خانواده شان،از تعطیلی پنجشنبه ها،برای سر و سامان دادن به کار آموزشی هفتگی شان بهره می گیرند- گرچه در سال های گذشته،از زبان بسیاری پدر و مادران هم شنیده شد که دو روز تعطیلی پیاپی،در واقع،ایست و گسستی زیان آور،در آموزش فرزندانشان است. اما از سویی تعطیلی پنجشنبه ها،همچنین زمان رفع خستگی آموزش فشرده ی پنج روزه است. در طرح کنونی اما،قرار براین است که روزهای پنجشنبه،مدرسه ها تعطیل نباشند ولی "آموزشی" هم نباشند. چنین برنامه ای،همزمان،هم پیامدهای منفی فشرده سازی آموزش را دارد و هم از دانش آموزانی که با برنامه ریزی از تعطیلی پنجشنبه ها،بهره می گرفتند،این زمان را خواهد ستاند.
"سنجش منزلت اجتماعی معلمان در بین دانش آموزان" عنوان جستار و پژوهشی ارزشمند از عزت اله سام آرام و محمد علی قائم پور است. دوستان می توانند آن را از آدرس زیر دریافت نمایند.
با سپاس از همکار گرامی ام جعفر ابراهیمی که آن را برای من فرستادند.
http://jisds.srbiau.ac.ir/?_action=articleInfo&article=1909&vol=410
مهدی بهلولی،تارنمای "سخن معلم"
در پاسخ به فراخوان تارنمای "سخن معلم"،برای بررسی حضور چندی پیش علی اصغر فانی،وزیر آموزش و پرورش،در سومین مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی،به گمانم،می توان از زاویه های گوناگون به این حضور نگریست. برای نمونه می توان بر درون مایه ی سخنان ایشان تمرکز نمود و درستی و نادرستی آنها را ارزیابی کرد. یا به نفس این حضور پرداخت و از آن رو که کانون تربیت اسلامی،نهادی است با پیشینه ی سیاسی مشخص("راست")،و سخت ایدئولوژیک،که در موضع گیری های آن از گذشته تاکنون،کمترین نشانی از آموزش و پرورش نوین دیده نمی شود،این نشست را واکاوید. این که فانی،تا کجا با نگرش های آموزشی این گروه – که بی گمان همبسته با نگرش های سیاسی و ایدئولوژیک آنهاست- همدل و همراه است،و این که این همدلی و همراهی احتمالی،هدف های فراگیر آموزشی را هم دربرمی گیرد و یا تنها در جزییات باقی می ماند،و البته بسیاری پرسش های دیگر،را می توان به میان آورد و با حدس و گمان،به آنها پرداخت.
اما به باور این نگارنده- و البته با درنظر گرفتن پیشینه و گذشته فانی و دنبال کردن سخنان وی در این چند ماهه ی گذشته وزارت- فانی کسی نیست که "سراسر" به دامن "راست" بیفتد. نه فضای کنونی دولت اجازه می دهد و نه شخصیت محافظه کار ایشان. بگذریم از برخی کسان،که پیرامون(دور یا نزدیک) وی هستند و نگاه و نگرش نو به آموزش و پرورش دارند و چه بسا مشاوره هایی هم به ایشان بدهند. با گسترش رسانه ها،صدای نوگرایان آموزش و پرورش در میان خود فرهنگیان نیز،بلندتر از گذشته به گوش می رسد و درافتادن در دامن راست،پرهزینه تر از پیش می باشد. به گمانم،فانی همواره همین خواهد بود که هست : نه رومی رومی و نه زنگی زنگی. گرایش نوگرایانه اش،آنچنان نرم و کم رنگ است که آزاری به سنت گرایان نمی رساند و برداشت های سنتی اش از آموزش و پرورش هم،خیلی تند و افراطی نیست.
باری،در روزگار ریاست فانی بر آموزش و پرورش،شاید یکی از بهترین کارهایی که می توان کرد نیرومندسازی اندیشه ی آموزشی کنشگران آموزش و پرورش است. باید کوشید تا آنجا که می توان،آگاهانه و پژوهش مدارانه سخن گفت،و به نقد ایشان و آموزش و پرورش پرداخت. شاید بهتر باشد نه آنچنان امیدی به ایشان بست و نه سراسر قطع امید نمود. بهتر است به نیرومندسازی خودمان،و گسترش اندیشه های نوین آموزشی بپردازیم- فرهنگ سازی. بی گمان دولت یازدهم می توانست فرصت بهتری باشد برای بهبود آموزش و پرورش،اما هم اکنون هم شاید بهتر باشد در اندیشه ی بهره گرفتن از شرایط بود به سود هر چه بیشترگستراندن ِ نگاه و نگرش نو به آموزش و پرورش،به سود هر چه بیشتر ریشه دواندن در میان فرهنگیان،به سود هر چه بیشتر بر سر پای خود ایستاندن و دوری از دولتی شدن و بودن. فانی،البته از دید من،نه یک نوگرا و اصلاح طلب آموزشی است و نه یک سنتی بی کم و کاست. در برخورد با چنین فردی،توانایی های خود ماست که حرف اول را می زند.
محمد رضا نیک نژاد
صفحه ی آخر روزنامه ی شهروند،15 دی ماه 92
یکی از راه های آموزشِ ارزش های اخلاقی- انسانی،طرح این جستارها در کلاس به صورت انشا،گفتگوهای چالشی درباره آنها یا اجرای نمایش و.... است. در این روش،افزون بر درگیر نمودن دانش آموزان با چنین جستارهایی،آنها را در تجربه های یکدیگر سهیم می کنیم. بهترین نمونه و الگوی این گونه آموزش ها،کتاب ارزشمند "لیزا" کودکی در مدرسه،نوشته متیو لیپمن است. این کتاب را تازه خوانده بودم و در حال و هوای آن بودم که به سرم زد در یکی از کلاس هایم آن را تجربه کنم. نیم ساعت پایانی کلاس از بچه ها خواستم در زمینه های اخلاقی– اجتماعی موضوعی پیشنهاد دهند. در این میانه یکی از بچه ها "اهدای عضو" بیماران مرگ مغزی را پیشنهاد کرد. من که در این زمینه آگاهی درخوری نداشتم با هیجان آن را پذیرفتم و از او خواستم که خود آغازگر باشد. گفت خواهری بیست و چهارساله داشته است که در آستانه ی ازدواج در تصادف رانندگی دچار مرگ مغزی می شود. پس از چند روز رفت و آمد و رایزنی گروه پزشکی با خانواده،رضایت نامه آماده و با دو دلی مادر،امضا می شود. چند عضو او از جمله قلب و دو کلیه اش به چند بیمار اهدا می شود و جان آنها را نجات می دهد. داستان بسیار ناراحت کننده بود به گونه ای که اشک در چشمانش دیده می شد و البته دانش آموزان و من نیز در سکوتی باور نکردنی فرو رفته بودیم. با پایان سخنان پسر،چند دقیقه ای همه ساکت بودیم و کسی نمی دانست چه بگوید یا نمی توانست چیزی بگوید! تا این که صدای زنگ همه را راحت کرد. روزها درگیر سخنان این دانش آموز بودم و به این می اندیشیدم که آیا کسی هست که به اخلاقی بودن اهدای عضو باور نداشته باشد؟هنگامی که در رخدادی پیش بینی نشده و دلخراش،عزیزی را از دست داده ایم،آیا کاری اخلاقی تر از نجات چند انسان وجود دارد؟ با همه ی این ها تصور این که تنِ بی جان عزیزت با چاقوی جراحی تکه تکه شود و حیاتی ترین اعضای تنش در کالبد بیگانه ای جا داده شود! تن فرسا و اندیشه آزار است. با این همه این دوگانگی و دو دلی در تصمیم گیری است که کار خانواده های اهدا کننده را بیش از هر چیز،سخت،ارزشمند و ستودنی می کند. بازخورد گفتگوی آن روز را در دانش آموزانم دیدم و به این باور رسیدم که یکی از کاراترین روش ها برای پدیدآوری دگرگونی های اخلاقی- اجتماعی مدرسه و کلاس است. از آن پس من و همکلاسی های دانش آموز داغ دیده بیش از گذشته به بزرگ منشی او و خانواده اش احترام می گذاریم. روزی از او حال و روز خانواده و به ویژه مادرش را پرسیدم. گفت هنوز هم پس از چند سال،گاهی که مادرم دلتنگ خواهرم می شود،به دیدن دختری می رود که قلبش در سینه اش می تپد و با دیدن او با آرامش به خانه باز می گردد و بر این باور است که بی گمان روحِ دختر با تندرستی دریافت کنندگان به آرامش رسیده است.
http://shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=186&dn=1&pid=20&rnd=3FvDO7&p=&y=92&m=10&d=15#
"بررسی منزلت اجتماعی حرفه معلمی (دبیر دبیرستان و آموزگار دبستان) و تغییرات آن در طول سه دهه گذشته" عنوان پژوهشی خواندنی و ارزنده است که پیرامون چهار پنج سال پیش،ابراهیم علیزاده و علی محمد رضایی انجام داده اند.
همکار گرامی مان،جعفر ابراهیمی،زحمت کشیده اند و این پژوهش را به همراه جستار ارزنده ی دیگری در همین پیوند- که آن را هم چند روز دیگر معرفی می کنم- برای من فرستاده اند،که البته جای سپاس دارد.
دوستان می توانند این پژوهش ارزشمند را از آدرس های زیر دریافت نمایند :
http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/66313882901.pdf
http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=dceb0356f3434c2326af87194cead9f5