جان گوردون
برگردان : فرشاد غیبی،دبیر زبان انگلیسی
روزنامه آرمان،7 دی 92
تقریبا همه می دانند که "مایکل جردن" از تیم بسکتبال دبیرستانش حذف شده است. اما اکثریت نمی دانند که "والت دیزنی" بخاطراینکه هیچگونه ایده ی کاری نداشت، از دفتر روزنامه ای اخراج و نخستین شرکت تولید کارتون اش ورشکسته شد . همه "لوسی" را دوست دارند اما به "لوسیل بال" گفته شده بود که او هیچ استعدادی ندارد و باید مدرسه نمایش نامه نویسی "موری اندرسون" را ترک کند. باورش سخت است وقتیکه بدانیم، علیرغم تمام موفقیتهای "داستین هافمن"، او بخاطر اینکه در نخستین تلاش خود به عنوان بازیگر در نیویورک با شکست مواجه شده بود، به عنوان سرایدار و همراه بیمار در بخش روانی کار می کرده است.
می توانید تصور کنید "باب دیلن" در نمایش استعداد دبیرستانش هنگام ترک صحنه همه او را هُو کردند؟ اگردکتر "سِوس" دست نوشته ی نخستین کتاب خود را واقعاً سوزانده بود چه اتفاقی می افتاد؟ او می خواست این کار را پس از آنکه کتابش توسط 27 ناشر رد شده بود ، عملی سازد. درک این موضوع سخت است که " استیون اسپیلبرگ " به دلیل نمرات متوسط اش توسط مدرسه فیلم UCLA پذیرفته نشده است. به راحتی از کنار این موضوع می گذریم که " استیو جابز " در سن سی سالگی از " اپل " اخراج شد و یکبار به " اپرا وینفری" گفته شد او برای تلویزیون مناسب نیست و به عنوان گوینده ی خبر از کار اخراج شده بود. *تمام این مثالهای ارزشمند از کتاب "راه موفقیت از طریق شکست هموار می شود" نوشته ی " جو گرین " برگرفته شده بود.
واقعیت این است که همه در زندگی شکست می خورند. اما شکست یک موهبت است، اگر شمابخاطر این شکست نا امید نشوید، شوق یادگیری داشته باشید و در صدد بهبود و ترقی باشید.
شکست اغلب لحظه ی تعیین کننده ، همانند چهار راهی در سفر زندگی تان می باشد . شکست امتحانی طراحی شده است تا میزان شجاعت، پشتکار، تعهد و فداکاری شما را مشخص کند. آیا شما "مدعی ای" هستید که پس از اندکی سختی منصرف می شود و یا "مبارزی" هستید که بعد از زمین خوردن باز هم به مسابقه ادامه می دهید ؟
شکست فرصت بسیار مناسبی را برای شما فراهم می سازد که تصمیم بگیرد حقیقتاً تا چه حد حاضرید خواسته تان را دنبال کنید . آیا منصرف می شوید؟ یا عمیق تر می کاوید، متعهدتر می شوید، سخت تر کار می کنید، بهتر و بیشتر یاد می گیرید؟ اگر شما می دانید که این همان چیزی است که واقعا می خواهید، بنابراین حاضرید بهای گران قیمت آن خواسته ها را بپردازید . شما می پذیرید که بارها و بارها شکست بخورید، تا اینکه موفق شوید.
از سوی دیگر، گاهی اوقات شکست باعث می شود مسیر های متفاوت دیگری را انتخاب کنید، که در دراز مدت برای شما بهتر است . وقتی که من در مبارزه ام برای شورای شهر آتلانتا در سن 26 سالگی شکست خوردم، متوجه شدم ، سیاست و تمام نکات منفی اش برای من ساخته نشده است. این مسئله باعث شد تا من وارد دوره ی جدیدی شوم و در نهایت منجر شد به اینکه، با خانواده ام به فلوریدا نقل مکان کنم و هدفم را از نوشتن و سخنرانی کردن ، پیدا کنم . گاهی اوقات مجبوریم هدفی را از دست بدهیم تا سرنوشت مان را بیابیم. گاهی اوقات شکست کمک مان می کند که بفهمیم واقعا این هدف را نمی خواهیم و چیز دیگری هست که ما آنرا می خواهیم .
تمام مسیرهای شکست شما را به سمتی راهنمایی می کند. شکست همیشه با فروتنی قصد دارد خدمتی را به شما ارائه کند، که شخصیت شما را شکل می دهد، به شما چشم اندازی می دهد، ایمان تان را تعالی می بخشد، و باعث دانستن ارزش موفقیت تان در آینده می شود. اگر شکست نخورید، شما تبدیل به فردی نمی شوید که در نهایت موفق می شود.
بنابراین دفعه بعد که شکست خوردید اجازه ندهید که شکست شما را از زندگی ای ، که برای بهره بردن از آن متولد، و آن آینده ای که شما برای به وجود آوردنش در نظر گرفته شده اید ، دور نگه داشته شوید . شکست را همانند یک آزمون، یک معلم، یک مسیر انحرافی برای رسیدن به نتیجه ای بهتر و یک رویدادی که شما را به مرحله ای بالاتر می رساند ، درنظر بگیرید .
شکست به معنای بدبختی وپایان کار نیست. شکست برای تعریف و مشخص کردن شما نیست . شکست برای پالایش و شکوفایی شما در تمام زمینه های است ، که در وجود شما تعریف شده است.
وقتیکه شکست را بجای اینکه فلاکت و مصیبت درنظر بگیرید، برکت و رحمت ببینید، آنگاه موهبت شکست تبدیل می شود به پله های ترقی برای رسیدن به موهبت موفقیت.
(توضیح : روزنامه،فشرده ای از متن بالا را به چاپ رساند.)
سلام دوست عزیز
از مطالب زیبا و پر بهای شما استفاده کردم . دستتان پرتوان
درود به جناب یاراحمدی
سپاسگزارم.
آقا مهدی دیگه سر نمی زنی
درود به علی آقا
راستش من متوجه نشدم که شما کجا و یا کدام تارنگار را می گویید. آدرس تارنگاری هم که داده اید نادرست است.
در خدمت هستیم.