محمد رضا نیک نژاد/ روزنامه آرمان
27 خرداد 92
چند شب پیش در خانه یکی از بستگان بودیم. دخترش کلاس ششم را گذرانده و آماده نامنویسی در دوره «متوسطه اول» بود. به دخترخانم به شوخی گفتم: ورودت به دبیرستان را تبریک میگویم. با شگفتی و درحالی که گمان میکرد من اشتباه کردهام، گفت: «من به راهنمایی میروم» به او گفتم مگر خبر نداری که دورههای آموزشی دگرگون شدهاند و تو امسال دبیرستانی میشوی؟ با شور و شوق گفت نه نمیدانستم و پدر و مادرش هم از این سخن من شگفتزده شدند. در خبرها شنیده میشود که دوره راهنمایی پس از 40 سال از ساختار آموزشی کشور حذف و دوره آموزشی جایگزین آن «دوره متوسطه اول» نام خواهد داشت. اما این دگرگونی چرا رخ میدهد؟ و چه اثری بر کارآمدی آموزش در کشور و بر نوآموزان خواهد داشت؟ دوره راهنمایی تحصیلی با بیش از 40 سال دیرینگی در سامانه آموزشی، یکی از دورههای آموزش، در ساختار سهگانه آموزشی کشور- دبستان، راهنمایی و دبیرستان- بوده است. مهمترین هدف بنیانگذاران این دوره، پرداختن به آموزش و راهنماییهای درخور به دانشآموزان این دوره به فراخور بالندگی شتابان تن و جان و ذهن آنها و همزمانی این دوران با بلوغ نوآموزان بود. در این دوره سنی افزون بر آشنایی و کنجکاوی بیشتر دانشآموزان با ساختار جسمی خویش، آنها پا به گستره فراختری از اندیشه گذاشته و با نگاهی ژرفتر درگیرِ بازشناسی جهان پیرامون خویش میشوند. با این همه برخی از اندیشمندان و کارشناسان آموزشی از آغاز و پس از مدت کوتاهی به ناکارآمدی این دوره پی برده و آن را دور از هدفهای نخستین آن میدانستند و دوره سه ساله راهنمایی را وصلهای ناجور به جامه کهنه ساختار آموزشی ما میانگاشتند. بنا بر این همواره ناکارآمدی این دوره یکی از دغدغههای دستاندرکاران آموزشی بوده است. سال گذشته و همزمان با ورود پایه ششم به دبستانها، کارگزاران آموزشی از ششساله شدن دوره دبیرستان و تقسیم آن به دو دوره متوسطه اول و دوم نیز سخن گفتند. بنا براین ساختار، دوره متوسطه اول جایگزین دوره راهنمایی میشود و امسال نخستین سالی خواهد بود که دانش آموزان، این دوره را تجربه میکنند و ششمیهای سال گذشته به سال نخست متوسطه اول راه مییابند. در این میان نکتههای مهمی به چشم میخورد. نخست آنکه دانشآموزان و خانوادهها در این باره بعضا کماطلاع و بیخبرند. افزون بر خانوادهها برخی از فرهنگیان از دگرگونیهایی که در چند سال گذشته و با شتابی باورنکردنی در ساختار آموزشی رخ میدهد، شگفتزده هستند و چرایی این دگرگونیهای شتابان را درنمییابند. در آستانه نامنویسی دانشآموزان پایه نخست متوسطه، آموزش و پرورش نتوانسته آنطور که باید خانوادهها و فرهنگیان را با دگرگونیهای پیشرو آشنا کرده و از همیاری و همکاری آنها در فرآیند آموزش بهره بگیرد. این ناآگاهی از چرایی و درونمایههای این دگرگونیها، بعضا سبب افت آموزشی دانشآموزان و دلزدگی آموزگاران شده تا جایی که آنها را به شکلی خودکار در برابر این تغییرات قرار داده و سدی در برابر این دگرگونیها پدید میآورد. از سوی دیگر تجربه تغییر دوره دبستان و دو بخش کردن آن به دو دوره سه ساله نشان میدهد که این دگرگونیها صوری بوده و روشها و درونمایهها را دربر نمیگیرد. اکنون و پس از گذشت یک سال از اجرایی شدن ساختار نوین آموزشی همچنان پرسش بنیادین، از کاربدستان آموزشی این است که این دگرگونیهای شتابزده به چه هدفی انجام میگیرند و کدام گرفتاری و دشواری آموزشی را هدف قرار میدهند؟ آیا این دگرگونیها با هدف باروری اندیشه دانشآموزان انجام میشود؟ یا برای ورود به گسترههایی است تا آموزش مهارتهای اجتماعی و جامعهپذیری دانشآموزان را به درسها و دورههای آموزشی وارد نماید؟ آنچه بیش از هر چیز خودنمایی میکند آن است که این دگرگونیها تنها پوستههای آموزشی را دگرگون کرده و درونمایهها با همان ساختار قبلی همچنان پابرجا میباشند که بعضا به افت آموزشی و چرایی گریز برخی از دانشآموزان از آموزشهای رسمی نمیپردازند. گویا فرادستان آموزشی در دگرگونیهای تازه و با آمارهای پیدرپی به دنبال آنند تا دوره مدیریت خویش را دورهای شکوفا و پرکار نشان دهند. گرچه دوره راهنمایی در ساختار آموزشی حذف شده، اما مسائل 40ساله آن همچنان اندیشه اندیشمندان و کارشناسان آموزشی را به خود مشغول و همچنان این دوره چه به نام دوره راهنمایی و چه دوره متوسطه اول پا برجا خواهد بود.