مهدی بهلولی،روزنامه قانون،14/8/91
سیزدهم آبان،روز دانش آموز است. من به عنوان یک آموزگار،این روز را به همه ی دانش آموزان ایران زمین شادباش می گویم،و البته در آغاز این نوشته ی کوتاه بر خود بایسته می بینم که یادی کنم از22 دانش آموزی که دو هفته پیش،در رویداد تلخ واژگون شدن اتوبوس راهیان نور شهرستان بروجن،به همراه 4 تن از آموزگاران و همراهانشان،جان باختند؛وامیدوارم که از این پس با هوشیاری و توجه ی بیشتر دست اندرکاران،راه رخ دادن دیگر بار این دست رویدادهای اندوه بار بسته شود.
اما از نگاه من،روز دانش آموز،روزی است که اهمیت و جایگاه دانش آموز در آموزش و محیط های آموزشی را یادآوری می نماید و می توان آن را،فرصتی دانست که همگان از خود دانش آموزان بگیر تا آموزگاران و دیگر کارگزاران آموزشی،بیشتر به حقوق دانش آموزان بیندیشند و بپردازند. خوشبختانه امسال و پیش از روز دانش آموز،با یادآوری چند روز قبل برخی رسانه ها،مسآله ای به نام "منشور ملی حقوق دانش آموزان" از فراموشی به در آمد؛گرچه دریغ و افسوس ها را هم برانگیخت که چرا چنین سند ارزنده و پرباری که در سال های 83-82 بیش از نیمی از بندهای آن به تصویب مجلس شورای دانش آموزی رسیده،نزدیک به یک دهه است که به سرانجام نرسیده و همچنان هیچ خبری از آن در مدرسه ها نیست و حتی کمتر کسی از آن آگاهی درستی دارد. بنابراین مناسب می بینم که با همدیگر چند بخش از این منشور را بخوانیم : "منشور حقوق دانش آموز با دید همه جانبه ای که نسبت به مسائل دانش آموزان دارد زمینه ای را ایجاد می کند تا به معرفی حقوق پایه ای و بنیانی یک دانش آموز بنگردد مخصوصاً اینکه در جمعیت عظیم دانش آموزی کشور دانش آموزان از طیف های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، اعتقادی و جغرافیایی می باشند... این منشور بر آن است زمینه های لازم برای پذیرش و آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی را در دانش آموزان در غالب عناوین حقوقی مربوط به آنها علاوه پذیرش و آشنایی دانش آموزان با آیین نامه ها و مصوباتی که مستقیماً مربوط به آنها می باشد ( در قالب حقوق خود) زمینه های مناسب را جهت پذیرش و عملی تر شدن هر چه بیشتر این مصوبات ایجاد کند . از دیدی دیگر منشور در صدد آن است که دانش آموزان را به عنوان شهروندان جامعۀ جهانی با پیمان نامه ها ، تعهدنامه ها و قوانین بین المللی مربوط به آنها آشنا کند تا دانش آموزان با دیدی فرای محدوده های مکانی و جغرافیایی در رابطه با حقوق خود بیاندیشند... دانش آموز دارای حق آزادی عقیده و بیان و مصونیت پس از بیان می باشد... دانش آموز مصون از تعرضات جسمانی ، روانی ،و حیثیتی می باشد و کرامت والای شخصیت انسانی وی باید مورد احترام قرار گیرد... دانش آموز از حق حریم شخصی برخوردار است،هیچ دانش آموزی را نمی توان بی دلیل نسبت به مکالمات تلفنی و وسایل شخصی از قبیل کمدها و لباسها مورد تجسس قرار داد... دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق شهروندی و مهارتهای زندگی اجتماعی بهره مند شوند...دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق بشر و سایر اسناد و مقررات بین المللی در مورد حقوق کودک و دانش آموز بهره مند شوند."
شاید با خواندن جمله های بالا،نخستین پرسشی که به ذهن برسد جایگاه این منشور و درون مایه ی ارزنده اش در مجموعه سندهای تحول بنیادین آموزش و پرورش است که پیرامون یک سال پیش،به عنوان سند راهبردی آموزش و پرورش به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید و هم اکنون بندهایی از آن در حال اجراست. متآسفانه اما در سند تحول بنیادین و دیگر نوشته های همبسته ی آن- البته تا آنجا که من نگاه کرده و خوانده ام- هیچ اشاره ای به منشور ملی حقوق دانش آموز نشده است،در گفته های کارگزاران فرادست آموزشی کنونی نیز که بسیار از دگرگونی های بنیادین در آموزش و پرورش سخن می گویند هیچ اشاره ای به این منشور و درون مایه هایش نمی شود.از سوی دیگر گویا که این منشور و سرانجام آن،در شورای عالی آموزش و پرورش هم اکنون یک دهه است که در انتظار تصویب نهایی بسر می برد. ناگفته پیداست که اجرایی شدن همه ی بندهای این سند،شرایط و پیش زمینه هایی می خواهد که بایستی فراهم شود اما پیش از هر چیز شاید آشنایی همگان با درونه ی آن و بحث و گفت و گو های پیرامونی،یکی از کارهایی ضروری باشد که بتوان در مدرسه ها و به ویژه در روز دانش آموز انجام داد.
محمد رضا نیک نژاد،تارنمای نامه نیوز،15/8/91
سیزده آبان در تقویم کشور"روز دانش آموز"نام گذاری شده است. همزمان شدن این روز با آیین های سیاسی مهمی همچون روز مبازه با استکبار،همواره دانش آموز و روزش را به حاشیه رانده و در هیاهو و شعارهای سیاسی،یگانه چیزی که چندان به چشم نمی آید روزِ دانش آموز بوده و هست.اما چرا روز دانش آموز؟
دانش آموزان بعنوان شهروندان آینده و آینده سازان هر کشور،همواره و برای هر نوع سامانه ی سیاسی ای از اهمیت ویژه ای برخوردارند. هر سیاستی،شهروندانی می خواهد که افزون بر پذیرش بنیان های اندیشگی اش،به شیوه ای پرورش یابند که ساختار سیاسی کشور را پشتیبانی نموده و در آینده نیز شهروندانی پیرو و متعهد نسبت به هدف های ساختار سیاسی مورد نظر باشند. برای نمونه ساختار سوسیالیستی در پی پرورش دانش آموز سوسیال و سامانه ی سیاسی لیبرالیستی،نیازمند پرورش شهروندانی لیبرال است. این نگاه،سامانه ی آموزشی را در نظر سیاستمداران در جایگاهی ویژه می نشاند و برنامه ریزی آموزشی آنها را به سوی پرورش دانش آموزان دلخواه خود می برد. در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش ما نیز،هدف سامانه ی آموزشی را پرورش انسان معیار اسلامی دانسته و همه تلاش ها،امکانات و روش ها باید در پی دستیابی به این هدف باشند.
اما آموزش در گستره ای عمومی تر،در پی پرورش شهروندانی جامعه پذیر است که در چارچوب وابستگی ها و پیوستگی های اجتماعی،توانایی همکاری و همیاری با تک- تک شهروندان دیگر را داشته و از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی خود بخوبی برآید. از این رو سامانه های آموزشی باید بخش مهمی از امکانات و توانایی خود را برای رسیدن به این هدف بکار برده و زمینه درخور برای پرورش چنین انسان هایی را فراهم آورد.
چه در پی گیری هدفِ نخست وچه در دستیابی به دومین کارکرد،ساختار آموزشی، گاه آنچنان عمل می کند که به هیچ یک از هدف های مورد نظر نمی رسد. به نظر،پافشاری بیش از توان و ظرفیتِ دانش آموزان و بی توجهی به ریشه های تربیتی آنها در مورد نخست،و بی برنامگی آموزشی در رسیدن به کارکرد دوم،سامانه ی آموزشی را در دستیابی به هدف های کلان آموزشی و پرورشی ناکام گذارده است.
اما این نوشته از زاویه ای دیگر به آن فشار و این بی برنامگی خواهد پرداخت. دانش آموزان در ساختار آموزشی ما و در گذراندن دوره ی آموزش عمومی،در اوج رشد و شکوفایی فکری و جسمی خود قرار داشته و شیرین ترین و سودمندترین دوران زندگی را طی می کنند. اما این شیرینی و سودمندی با روش ها و درونمایه های نامناسب به تلخی گراییده و در بیشتر موارد خاطراتی نه چندان دلچسب به یادگار می گذارد. ساختار متصلب آموزشی،درونمایه های نامناسب و دور از زندگی روزمره ی نوآموزان،شمار فراوان مواد و کتاب های درسی وآشفتگی و پریشانی توانفرسا در آموزش،مدیریت های پادگانی و بی چون- و- چرای مدرسه و کلاس،روش های آموزشی به شدت سنتی و دور از فرآورده های نوین آموزشی،فضاهای آموزشی فرسوده و ناکارآمد و نامناسب برای فرآیند یادگیری- یاددهی،کلاس ها و میزهای رنگ و رو رفته و کسالت آور،شادی و نشاط کم در محیط های آموزشی،کمبود فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی بعنوان ابزارهای انگیزه بخش و زاینده ی پویایی اندیشه و رفتار،برگزاری آزمون های سنتی و هراس آور و گاه نامتناسب و گسسته از فرآیند های آموزشی و البته ابزاری برای وادار نمودن دانش آموز به تلاش! و فشارهای پدر و مادرها و معلمان به نوآموزان- حتی در دوران دبستان- برای آمادگی و شرکت در آزمون ورودی دانشگاه و ... همگی، دادن دستمایه هایی برای گریز از مدرسه و آموزش می شوند و خاطرات تلخ و نه چندان دلچسب را از این دوران به یادگار می گذارد. یگانه ویژگی حضور دانش آموزان در مدرسه و بخش شیرین و یادگارهایی که سال ها پس از پایان دوران مدرسه،همچنان اندیشه ها را از شادی پر می کند و روح را با سال های مدرسه و دانش آموزی پیوند می دهد،حضور دستِ جمعی در کلاس و شیطنت های گروهی است که آن هم به دلیل شمار فراوان دانش آموزان و در صورت بالا گرفتن و بیرون رفتن از دست آموزگار و وارد کردن فشار به او- با انبوهی از گرفتاری های بیرون از کلاس- به سرعت با اخم و تشر معلم پایان می یابد و پس از آن،روز از نو و روزی از نو و چرخه کسالت بار آموزش به چرخش همیشگی خود ادامه می دهد.
روش های آموزش،سال های درگیری دانش آموزان با آن و درونمایه های درسی به ویژه در بخش دانش افزایی و در درس هایی مانند علوم و ریاضی که کمتر پیوندی با زندگی روزمره کنونی و آینده دانش آموز بر قرار می کند و کمی پس از برگزاری آزمون،سبب می شود که چیزِ دندان گیری از آن برای زندگی کنونی و آینده ی دانش آموز باقی نماند. پس مهمترین هدفِ سامانه ی آموزشی،پرورش شهروندان آینده است. در کشورهای پیشرو در فرآیند آموزش،با کاستن از گستردگی درونمایه های علمی کتاب ها و ژرفا بخشی به این درونمایه ها،با انجام آزمایش و برگزاری کارگاه و البته دستیابی آسان تر به نمره و مدرک،شرایط را به سوی بارور نمودن رفتارهای اجتماعی و زمینه سازی آفرینش شهروندان آینده می برند و بیشترین توان و کارا ترین روش ها را برای پرورش علمی شهروندان،به دنشگاه و آموزش های آن می سپارند.
دانش آموز بعنوان یک انسان- که در بهترین سال های زایش و پویایی دهنی و جسمی اش است- حق دارد و می باید از زیبایی های پیرامون خود و جهان بهره برده و لحظه- لحظه زندگی اش سرشار از شادی و کسبِ مهارت های رفتاری و اجتماعی برای اکنون و آینده باشد. ما بعنوان پدر و مادر،معلم و سامانه ی آموزشی،در جایگاهی نیستیم که لذت بخش ترین دوران زندگی او را با انبوهی از فشارها و شکنجه های روحی و جسمی، پریشان کرده و کودک،نوجوان و جوان را واداریم تا خواسته های ما را که همانا انباشت دانسته هایی نه چندان سودمند،برای زندگی فردی و اجتماعی اوست از بَر کرده و بهترین سال های عمر خود را با انواع فشارها و استرس های غیر ضروری پشت سر بگذارد. آموزش و پرورش موظف است که زمینه های پرورش شخصیت فردی و اجتماعی دانش آموزان را فراهم نموده و در محیطی شادی آور و کارا و با بکارگیری همه امکانات نرم افزاری و سخت افزاری،آموزش های شهروندی و دانش افزایی را پیگیری نموده و نوآموزان را در فضایی آرامش بخش و به دور از استرس و فشار به آموختن درونمایه های درسی فرابخواند.
کمبود های ساختاری سامانه ی آموزشی و محیط های نه چندان دلچسب مدرسه،با فراهم نمودن زمینه های گریز از آموزش های رسمی، دانش آموزان را بیش از پیش سردرگم و پریشان نموده و خطر روی گردانی آنها را از بخش های سودمند آموزش را دامن زده است. باشد که پدر و مادرها،آموزگاران و همه دست اندرکاران آموزشی با همکاری و هم اندیشی، در پی فراهم نمودن زمینه های آموزشی درخور برآیند و سال های آموزشی را به دورانی سودمند،خاطره انگیز ،شادی آور و برانگیزاننده برای آینده سازان کشور تبدیل نمایند. تا بتوان این روز را به شکلی ریشه ای و اصیل به همه دانش آموزان شادباش گفت.
1. اهمیت دوران تحصیلی : بی شک دوران تحصیلی و دانش آموزی از مهمترین فصول زندگی هر فرد در جامعه می باشد و در واقع پایه و اساس بسیاری از بنیانهای فکری ، اخلاقی ، اعتقادی و اجتماعی هر فرد در این دوران شکل می گیرد . از این رو وضع قوانین مناسب و مؤثر که تأمین کننده حمایت برای این قشر می باشد ، امری ضروری است .
2. آسیب پذیری دانش آموزان : با توجه به حضور چندین ساله دانش¬آموزان در مراکز آموزشی و به علت شرایط سنی و اجتماعی خاص آنها ، دانش آموزان بسیار آسیب پذیر می باشند و این آسیب پذیری ایجاب می کند که با وضع قوانین مناسب و خاص برای دانش آموزان زمینه های لازم را جهت رشد و سلامت جسمی ، فکری و روانی آنها تأمین شود .
3. پیوسته بودن دوران تحصیلی : به دلیل پیوسته بودن دوران تحصیل و تغییر و تحولات جسمی ، شخصیتی ، اعتقادی و اجتماعی دانش آموزان در تمام این مدت ضرورت ایجاب می کند که قوانین خاص و متناسب با مقررات و تحولات شخصیتی و جسمی دانش آموزان تدوین گردد و این قوانین به عنوان حامی دانش آموزان به آنها کمک کند تا تمامی این تحولات را به آرامی و بدون تنش پشت سر بگذارند .
4. منشور حقوق دانش آموز با دید همه جانبه ای که نسبت به مسائل دانش آموزان دارد زمینه ای را ایجاد می کند تا به معرفی حقوق پایه ای و بنیانی یک دانش آموز بنگردد مخصوصاً اینکه در جمعیت عظیم دانش¬آموزی کشور دانش آموزان از طیف های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، اعتقادی و جغرافیایی می باشند . برهمین اساس این منشور سعی در معرفی حقوق پایه و بنیانی دانش آموزان در تمام طیف های فوق دارد و از این رو شرایط لازم جهت رسیدن به اصول پایه حقوق دانش آموزان سراسر کشور در فرآیند یکسان سازی فرصت ها در منشور دیده شده است .
5. بی تردید مسیر سعادت یک جامعه از میان افکار ، اندیشه ها و میزان پایبندی افراد آن جامعه به میثاق های ملی می گذرد ، با توجه به اینکه مهمترین رسالت آموزش و پرورش در یک کشور می بایست آماده ساختن دانش آموزان برای پذیرفتن نقشهای اجتماعی و حضور فعال و مشارکت جویانه در جامعه باشد و تعیین کننده حدود روابط انسانی و اجتماعی و مشخص کننده سازکارهای این روابط در هر کشور قانون اساسی آن کشور می باشد ، این منشور بر آن است زمینه های لازم برای پذیرش و آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی را در دانش آموزان در غالب عناوین حقوقی مربوط به آنها علاوه پذیرش و آشنایی دانش آموزان با آیین نامه ها و مصوباتی که مستقیماً مربوط به آنها می باشد ( در قالب حقوق خود) زمینه های مناسب را جهت پذیرش و عملی تر شدن هر چه بیشتر این مصوبات ایجاد کند . از دیدی دیگر منشور در صدد آن است که دانش آموزان را به عنوان شهروندان جامعۀ جهانی با پیمان نامه ها ، تعهدنامه ها و قوانین بین¬المللی مربوط به آنها آشنا کند تا دانش آموزان با دیدی فرای محدوده های مکانی و جغرافیایی در رابطه با حقوق خود بیاندیشند .
6. با توجه به جمعیت عظیم دانش آموزی کشور و نیروی بالقوه و بالفعل این طیف از جامعه ضروری می نماید قوانینی در جهت معرفی بهتر و مشخص ساختن جایگاه ویژه این طیف در نظام اجتماعی ، آموزشی و فرهنگی کشور تدوین شود . حال آنکه مجموعه قوانین و حقوق مربوط به این طیف وسیع هیچ گاه گردآوری نشده است که در صورت گردآوری این مجموعه حقوق و تبیین جایگاه فردی و جمعی دانش آموزان در مناسبات فرهنگی ، اجتماعی ، حقوق دانش آموزان روشنتر خواهد شد و و برنامه ریزی جهت به کارگیری توانمندی ها و ظرافت های دانش آموزی در برنامه های کلان کشور بهتر دیده خواهد شد .
7. با توجه به اینکه برنامه ریزی کلان آموزش و پرورش سیری از بالا به پایین طی می کند امکان این وجود دارد که در این برنامه ریزی ها نظرات و نیازهای اساسی دانش آموزی به خوبی دیده نشود و از طراحی دسترسی و نظرخواهی از این طیف عظیم مشکلات اجرایی خاص خود را دارد . از این رو تدوین و گردآوری مجموع حقوق اساسی دانش آموز زمینه ای را ایجاد می کند تا مسوولان برنامه ریز ، مسائل خاص دانش آموزان را بهتر بنگرند و برنامه ریزهایی براساس حقوق اساسی آنها داشته باشند
تعاریف :
تعریف دانش آموز :
دانش آموز فردی است که در محدودۀ سنی 6 تا 20 سال قرار می گیرد و به تحصیل در یکی از مقاطع تحصیلی در مراکز آموزشی کشور مشغول می باشد .
تعریف حقوق دانش آموز :
حقوق دانش آموزی شامل کلیه حقوقی می باشد که یک فرد در حال تعلیم و یا به سبب تعلیم در نظام آموزش و پرورش کشور از آن بهره مند می باشد .
واژه در حال تعلیم به حضور فیزیکی دانش آموز در محیط آموزش اشاره دارد و واژه به سبب تعلیم به حضور دانش¬آموز در خارج از محیط آموزش رسمی اما در قالب دانش آموزی ( مانند حضور دانش آموز در اردو ) اشاره دارد .
فصل اول : حقوق اساسی دانش آموز
ماده 1- دانش آموز دارای حق آزادی عقیده و بیان و مصونیت پس از بیان می باشد .
ماده 2 – دانش آموز مصون از تعرضات جسمانی ، روانی ، و حیثیتی می باشد و کرامت والای شخصیت انسانی وی باید مورد احترام قرار گیرد .
ماده 3- دانش آموز از حق حریم شخصی برخوردار است . هیچ دانش آموزی را نمی توان بی دلیل نسبت به مکالمات تلفنی و وسایل شخصی از قبیل کمدها و لباسها مورد تجسس قرار داد .
ماده 4- دانش آموز از حق رفتار منصفانه برخوردار است . اصل انصاف با وی در برخوردها باید دقیقاً رعایت گردد.
ماده 5- دولت مکلف است نیازهای دانش آموزان بی بضاعت و بی سرپرست را تأمین نماید .
فصل دوم : حقوق آموزشی دانش آموز
ماده 6- دانش آموز حق دارد از مدرسین توانمند و برجسته در ابعاد علمی و اخلاقی بهره مند¬شود .
ماده 7- دانش آموز از حق تناسب محیط آموزش با فعالیت های آموزشی برخوردار است . رعایت نسبت مطلوب معلم به شاگرد و سرانه فضای آموزشی به منظور تأمین کلیه امکانات آموزشی و پرورشی توسط سازمان آموزش و پرورش الزامی است . تشخیص نسبت های مطلوب فوق باید از نظر متخصصان آموزشی لحاظ گردد .
ماده 8- دانش آموزان حق دارند به طور یکسان از امکانات آموزشی بهره¬مند شوند .
ماده 9- دانش آموزان غیرفارسی زبان حق دارند پیش از ورود به دبستان از امکانات ویژه فراگیری زبان فارسی بهره¬مند شوند .
ماده 10- دانش آموزان حق دارند به طور آزادنه دربارۀ مسایل و امکانات آموزشی اظهارنظر نمایند . تذکرات آنها می بایست در حدود قوانین و مقررات مورد احترام قرار گیرد و به موقع به اجرا گذارده شود .
ماده 11- دانش آموزان استثنایی ( نیازمند حمایتهای ویژه ) حق برخورداری از آموزش ویژه و متناسب با توانمندی های جسمی و روانی را دارا هستند .
ماده 12- دانش آموزان از حق زبانهای خارجی به انتخاب خود برخوردار می باشند .
ماده 13- دانش آموزان به منظور تناسب آموزش ها و توانمندی ها باید قبل از ورود به دبستان مورد سنجش توانایی های جسمی و ذهنی قرار گیرند .
ماده 14- دانش آموزان حق برخورداری از آموزش معطوف به رشد کامل شخصیت را دارند .
ماده 15- دانش آموزان اقلیت های مذهبی حق دارند از آموزشهای متناسب با باورها و عقاید مذهبی و فرهنگی مربوط به خودشان بهره¬مند شوند .
ماده 16- دانش آموزان حق دارند از آموزش های ویژه جهت رویارویی با بلایا و حوادث طبیعی بهره¬مند شوند .
ماده 17- دانش آموزان حق دارند از آموزش های اجباری و رایگان تا پایان مقطع متوسطه بهره¬مند شوند .
ماده 18- دانش آموزان حق دارند با فرهنگ بومی و ملّی و همچنین فرهنگ سایر ملل ، آشنا شوند .
ماده 19- دانش آموزان حق دارند از منابع کمک آموزشی از قبیل کتابخانه ها ، اینترنت و فناوری های جدید علمی و آموزشی مطابق با شرایط روز و قوانین جاری بهره¬مند شوند .
ماده 20- دانش آموزان حق دارند از آموزش های مربوط به حقوق جنسی برخوردار شوند .ماده 21- دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق شهروندی و مهارتهای زندگی اجتماعی بهره¬مند شوند .
ماده 22- دانش آموزان حق دارند در آموزش های رسمی نظام آموزش و پرورش از فراگیری اصول حقوق بشر و سایر اسناد و مقررات بین¬المللی در مورد حقوق کودک و دانش آموز بهره¬مند شوند .
فصل سوم : حقوق ضمن آموزشی دانش آموز
ماده 23- دانش آموزان حق اطلاع از مقررات آموزشی را دارند . مراکز و مؤسسات آموزشی موظفند دانش آموزان را از مقررات آگاه نمایند .
ماده 24- دانش آموزان حق دارند آزادانه اجتماعات و تشکیلات آموزشی داشته باشند .
ماده 25- دانش آموزان حق انتشار نشریات دانش آموزی را دارند .
ماده 26- والدین دانش آموزان مکلفند هماهنگ با مقامات آموزشی بر فرایند آموزش فرزندانشان نظارت نمایند .
ماده 27- دانش آموزان حق دارند از فعالیت های فوق برنامه بهره¬مند شوند .
ماده 28- دانش آموزان دارای حق شادی و شاد بودن مطالب آموزشی و اجرای متنوع و شادی بخش آنها می¬باشند .
فصل چهارم : حقوق مربوط به آزمون دانش آموز
ماده 29- دانش آموزان حق دارند متناسب با برنامه های آموزشی و منطبق با اصول و روش های علمی مورد آزمون قرار گیرند .
ماده 30- مؤسسه آموزشی موظف است به منظور استیفای حقوق آموزشی دانش آموز ، همزمان با برنامه¬ریزی آموزشی ، برنامۀ آزمون خود را تهیه و در اختیار دانش آموزان قرار دهد .
ماده 31- دانش آموزان حق دارند همزمان با اعلام برنامۀ آموزشی از برنامۀ آزمون و زمان اعلام نتایج مطلع گردند .
ماده 32- دانش آموزان حق دارند جهت اطلاع از عملکرد یادگیری خود از بازبینی آزمون خود بهره¬مند گردند .
فصل پنجم : حقوق بهداشتی دانش آموز
ماده 33- دانش آموزان حق برخورداری از امکانات و تسهیلات بهداشتی و درمانی لازم در محیط آموزشی را دارند .
ماده 34- دانش آموزان حق برخورداری از مراقبت های بهداشتی و معاینات پزشکی و بهداشت روانی مستمر به منظور تشخیص ، پیشگیری ، پیش بینی و درمان را دارند .
ماده 35- دانش آموزان حق دارند در محیطی با تراکم فضایی متناسب با سن و مرحلۀ رشد خود ، تحصیل نماید
ماده 36- دانش آموزان حق برخورداری از محیط سالم و ایمن آموزشی به منظور تأمین بهداشت روانی و سلامت جسمانی را دارند .
ماده 37- دانش آموز ، در محیط آموزشی حق برخورداری از پرونده بهداشتی و شناسنامه سلامت را دارا است .
ماده 38- دانش آموزان حق برخورداری از فرصت های برابر و رایگان در امور ورزشی و تربیت¬بدنی را دارند .
ماده 39- دانش آموزان از حق تغذیۀ متناسب با نیازهای سنین رشد برخوردار هستند . در صورت ناتوانی خانوادۀ او سازمان آموزش و پرورش موظف به تأمین تغذیۀ مناسب برای وی می باشد .
فصل ششم : حقوق دادرسی دانش آموز
ماده 40- دانش آموزان حق دارند در صورت ارتکاب به جرم و محرز شدن آن از سوی دادگاه از مجازات های جایگزین زندان و شلاق بهره¬مند شوند .
ماده 41- دانش آموزان حق دارند مسایل قضایی مربوط به آنها در دادگاه های تخصصی با حضور قضات ورزیده و مسلط به مسایل آموزشی و پرورشی مورد محاکمه قرار گیرند .
ماده 42- دانش آموزان حق دارند از تحقیقات و رسیدگی به اتهامات و جرایم در امور قضایی ، مستقیماً توسط قاضی برخوردار شوند .
ماده 43- دانش آموزان حق دارند از حق وکالت تسخیری با همکاری وکلای متخصص در زمینۀ تخلفات و جرایم مربوط سنین دانش¬آموزی بهره¬مند شوند .
ماده 44- دانش آموزان حق دارند از رسیدگی به امور قضایی در دادگاه غیرعلنی بهره¬مند شوند .
ماده 45- دانش آموزانی که در کانون های اصلاح تربیت به سر میبرند حق دارند با توجه به گزارش های کانون اصلاح و تربیت مبنی بر تأثیر مجازات های کانون در دانش آموز از نقطه نظر اصلاح رفتار احکام صادره برای آنها از طرف دادگاه مورد تجدید نظر قرار بگیرد .
ماده 46- دانش آموزان حق دارند از نمایندۀ حقوقی ویژه از سوی آموزش و پرورش در دادگاه ها برخوردار شوند .
فصل هفتم : حمایت های خاص دانش آموزی
ماده 47- دانش آموزان حق دارند ، از بیمه های مناسب در مقابل حوادث و بیماریها چه در محیط آموزشی و چه خارج از محیط آموزشی برخوردار باشند .
ماده 48- دانش آموزان حق دارند در مقابل اقدامات تروریستی و سایر جرایم سازمان یافته مورد مصونیت قرار گیرند .
ماده 49- دانش آموزان حق دارند در مقابل کلیه بهره¬کشی های اقتصادی و سوء استفاده های جنسی مورد حمایت های ویژه قرار گیرند .
ماده 50- دولت مکلف است از حضور دانش آموزان کمتر از 15 سال در مخاصمات مسلحانه بین¬المللی و یا درگیری های نظامی داخلی جلوگیری کند .
ماده 51-دانش آموزان دارای حق برابری در مقابل قانون هستند و نمی توان آنها را براساس مذهب ، زبان ، قومیت ، وجاهت اجتماعی و سن مورد تفکیک و تبعیض قرار داد .
ماده 52- دانش آموزان اقلیت های دینی و مذهبی حق دارند از شرایط یکسان با توجه به نیازهای ویژه آنها بهره¬مند شوند .
ماده 53- دانش آموزان مهاجر دارای تابعیت غیرایرانی حق دارند از کلیه حقوق مربوط به یک دانش آموز ایرانی بهره¬مند شوند .
ماده 54- دانش آموزان حق دارند با اصول حفاظت از محیط زیست و استفاده بهینه از منابع طبیعی آشنا شوند .
مریم خباز/روزنامه جام جم،11/8/91
پای 5/12 میلیون کودک و نوجوان در میان است که غرق در دنیای دانشآموزی از منشور و حقوق فقط واژههایی را میشناسند که در کتاب فارسی و تاریخ، دیکتهشان را آموختهاند.
نزدیک به ده سال پیش قرار بود دانشآموزان صاحب منشوری شوند که در آن حقوقشان تکتک شمرده شود و یادشان دهد که دانشآموز بودن هم مثل انسان بودن (منشور حقوق بشر) و مشتری بانک و بیمار بودن (منشور حقوق مشتری و حقوق بیمار) باعث ایجاد حقوقی میشود که رعایت آنها به عهده اولیای مدرسه است.
در این منشور، حقوق دانشآموزان در هفت فصل طبقهبندی شد و این حقنامه چنان دلچسب از کار درآمد که به دانشآموز جایگاه فراموش شدهاش را یادآوری کرد، ولی این منشور پنجاه و چهار مادهای با اینکه لقب «ملی» را همراه داشت به سرانجام نرسید.
اکنون از دبیرخانه مجلس دانشآموزی که این منشور در اولین دوره برگزاری آن و در قالب سند میاندورهایاش تدوین شده بود، خبر میرسد این منشور که مقدمهای برای تدوین منشور اصلی بوده به این علت مسکوت مانده که باشگاههای یونسکویی حاضر نشدهاند روی آن کار کنند که این موضوع درست برخلاف نیت طراحان منشور بوده که میخواستند حقوق طبقهبندیشده دانشآموز را در راستای حقوق کودک به موضوعی جهانی تبدیل کنند.
با این حال مجلس دانشآموزی امسال که ششمین دوره خود را آغاز کرده همچنان نیمنگاهی به منشور مسکوت ماندهاش دارد چون قرار است به عنوان سند اصلی روی «جایگاه دانشآموز طراز جمهوری اسلامی» کار کند و توضیح دهد دانشآموز ایدهآل از نظر نظام چه دانشآموزی است.
حرفهای منشور
با این حال یک منشور حقوقی که حامی حقوق کودکان و نوجوانان است و تمام افراد لازمالتعلیمی که در نظام آموزشی کشور حاضرند را شامل میشود، حتی اگر مسکوت بماند باز هم ارزش مرور کردن دارد.
طبق مفاد این منشور، دانشآموزان در حوزههای آموزش، آزمون، بهداشت، دادرسی و حمایتهای خاص صاحب حق هستند و مثل هر انسان دیگری حق دارند از حقوق اساسی بهرهمند شوند. این حق دانشآموزان است که آزادی عقیده و بیان داشته باشند و پس از بیان عقیده نیز از پیامدهای آن مصون بمانند.
آنها حق دارند از تعرضات جسمانی، روانی و حیثیتی در امان بمانند و کرامت و شخصیت انسانیشان مورد احترام قرار گیرد. دانشآموزان از حق حریم شخصی نیز برخوردارند و کمد، لباسها و وسایل شخصی هیچ دانشآموزی را نمیتوان تفتیش کرد. آنها حق دارند اصل انصاف دربارهشان رعایت شود و طعم رفتار منصفانه را بچشند. (حقوق اساسی دانشآموز)
دانشآموز حق دارد پای درس مدرسان توانمند و برجسته در ابعاد اخلاقی و علمی بنشیند و در فضایی تحصیل کند که در آن نسبت مطلوب میان معلم و شاگرد(از نظر تعداد) رعایت شده باشد. آنها حق دارند به طور یکسان از امکانات آموزشی بهرهمند شوند و درباره مسائل و امکانات آموزشی آزادانه اظهارنظر کنند.
دانشآموز حق دارد با فرهنگ بومی و ملی و فرهنگ سایر ملل آشنا شود و در حالی که به کتابخانه، اینترنت و فناوریهای جدید علمی و آموزشی دسترسی دارد، در مدرسه از اصول حقوق بشر و اسناد و مقررات بینالمللی درباره حقوق کودک و دانشآموز آگاه شود. (حقوق آموزشی دانشآموز)
نکته: دانشآموز حق دارد با فرهنگ بومی و ملی و فرهنگ سایر ملل آشنا شود و در حالی که به کتابخانه، اینترنت و فناوریهای جدید علمی و آموزشی دسترسی دارد، در مدرسه از اصول حقوق بشر و اسناد و مقررات بینالمللی درباره حقوق کودک و دانشآموز آگاه شود
بچهها حق دارند در محیط آموزشی از امکانات و تسهیلات بهداشتی و درمانی بهرهمند شوند و در حالی که پرونده بهداشتی و شناسنامه سلامت دارند در محیطی درس بخوانند که تراکم جمعیتیاش که با سن و مرحله رشد او متناسب است، زمینه سلامت روان او را نیز مهیا کند. (حقوق بهداشتی دانشآموز)
همه این حقوق در منشور هفت فصلی حقوق دانشآموز شمرده شده و با یک ماده «ضمن آموزشی» نیز تلفیق شده تا مجموعه حقوق محصلان به جایی برسد که هم آنها، هم والدین و هم اولیای مدرسه بدانند که دانشآموز حق دارد، مطالب آموزشی شادی را بیاموزد و این مطالب را با اجرای متنوع و شادیبخش دریافت کند.
منشوری که به واقعیت نمیآید
مثل منشور حقوقبشر کوروش که پس از دو هزار و 500 سال هنوز احساس آرامش و احترام به انسان میدهد، منشور حقوق دانشآموز هم با اینکه از حد یک پیشنویس بدون اجرا فراتر نرفته، ولی به خاطر احترامی که برای کودک و نوجوان قائل شده به همان اندازه رنگ و بوی آرامش و احترام درخود دارد.
حتما بعضیها که حقوق اعطا شده به دانشآموز را میخوانند آن را کلماتی اغراقگونه و بلندپروازانه میبینند که در سیستم آموزشی کشور امکان پیاده شدنش نیست. حتما برخی نیز اینها را حقوق از دست رفته و بحقی میدانند که اگر عملی شود دانشآموزان به جایگاهی که تا به حال مستحق آن بودهاند، اما از آنها دریغ شده است، میرسند.
گفتههای این دو گروه البته نه کاملا درست است و نه کاملا غلط چون هم آنهایی که میگویند رسیدن دانشآموز به این درجه از احترام و اهمیت در فضای فعلی سیستم آموزشی شدنی نیست، درست میگویند و هم آنهایی که با وجود همه محدودیتها این حقوق را لازمه زندگی دانشآموزی میدانند.
حتما به مذاق اولیای مدرسه خوش نیست اگر گفته شود حتی دانشآموزانی که با عشق سرشار به مدرسه میآیند نیز پس از مدتی به دلیل جو حاکم بر برخی مدارس و برخوردهای تحکمآمیز از بودن در مدرسه دلسرد میشوند، چه رسد به دانشآموزانی که از ابتدا رغبتی به درس خواندن و ماندن در مدرسه ندارند.
شاید عدهای کتمان حقیقت را به بیان واقعیت ترجیح دهند، اما قابل انکار نیست که بسیاری از مدارس به علت نادیده گرفتن حقوق انسانی دانشآموزان به محیطهایی نهچندان دلچسب تبدیل میشوند و کمبود امکاناتشان نیز مزید بر علت میشود و عرصه را بر دانشآموزان تنگ میکند. بچهها که دور هم جمع میشوند و بزرگسالانی که از خاطرات دوران تحصیلشان میگویند به اتفاق تائید میکنند که در مدرسه به جای ایجاد فضایی که خلاقیتها را رشد دهد و به ایدههای نو اجازه بروز دهد، سیاستی حاکم است که اطلاعات را از بالا به پایین دیکته میکند و دانشآموزی که خلاف جریان آب حرکت کند، طرد میشود.
شاید این وصف، شامل حال همه مدارس و اولیای آن نشود اما وقتی ملاک، تجربیات گروه زیادی از دانشآموزان در حال تحصیل در این چرخه است، ثابت میشود که نظام آموزشی کهنه کشور که سعی در پیادهکردن جو مکتبخانهای در مدارس دارد تا زمانی که به این روش اصرار کند، نتیجهاش همین خواهد شد.
البته چنین فضایی فقط محصول اشتباهاتِ شخصی معلمان و مدیران نیست، بلکه سیستمی که در آن برای دانشآموز جایگاه قابل احترامی تعریف نشده، سرچشمه تمام مشکلات است. مدارس اگر قرار است فقط آموزش داشته باشند، اکنون نیز همین کار را انجام میدهند، اما اگر قرار است پرورش هم داشته باشند باید به هر دانشآموز به چشم انسانی توانمند و قابل احترام نگاه کنند که حضورش در مدرسه فقط وسیلهای است برای پرورش استعداد و شکوفایی شخصیتی که میتواند در آینده مهمترین نقشهای اجتماعی را به عهده بگیرد.
محمد تقی فلاحی، روزنامه قانون،10/8/91
تشریح علت های موضوع مهم ترک تحصیل در قالب یادداشتی کوتاه تقریبآ امری غیر عملی است،به ویژه آن که این موضوع خود در چارچوب مسئله مهم تر، اما مسکوت مانده افت تحصیلی، قرار می گیرد که مدتهاست هزینههای مادی و معنوی زیادی را بر جامعه تحمیل می کند. اما متولیان امر همواره به جای اصلاح و بهبود روش هایی که به این افت می انجامد، به پاک کردن صورت مسئله مشغول بوده اند و به جای کاهش مشکلات آموزش و پرورش به دنبال ایجاد تسهیلات غیر علمی برای عبور دانش آموزان از پایه های تحصیلی مختلف بوده اند.
اما به هر حال، دلایل گوناگون ترک تحصیل پسران در دوره متوسطه را می توان در چند گروه طبقه بندی کرد. من در این یادداشت کوتاه تنها به چند نمونه اشاره می کنم. بیشک آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی، ارتباطی دوسویه با خانواده و جامعه دارد. بر هر دو آنها تاثیر گذاشته و از هر دو تاثیر می پذیرد.
طبیعتاً علت های افت تحصیلی و ترک تحصیل را نیز باید در این سه مجموعه دنبال کرد. اما آنچه به نظام آموزشی مربوط می شود: چهره عبوس و خشک مدارس، روش های تدریس کهنه و بدون خلاقیت، منفعل و مطیع خواستن دانش آموز نوجوانی که در تلاش برای اثبات خود در شرایط جدید و متحول جسمی و شخصیتی است (ایراد کلیتر البته انسان محور نبودن آموزش و پرورش ما و جایگاه پایین دانش آموز به عنوان یک انسان در آن است)، دلسردی و نارضایتی بسیاری از معلمان از شرایط شغلی و موقعیت اجتماعی خود و نادیده گرفته شدن در نظام متمرکز آموزشی، بی ارتباطی مدرسه و آموزه هایش با محیط پیرامون و زندگی جاری در جامعه... . نتیجه اینکه دانش آموز ما در مدرسه مهارت های زندگی را نمی آموزد یا آنچه ظاهراً می آموزد از جنس نیازها و خواسته های او نیست و منجر به تغییر رفتار مفیدی در او نمی شود. حداکثر اینکه در حد توصیه های اخلاقی ناکارآمد باقی می ماند. دانش او نیز در حد و کیفیتی نیست که در بازار کار او را یاری کند. بنابراین بعد از دیپلم به هر محیط کاری وارد شود در نقطه آغاز یادگیری است.
ترک تحصیل کنندگان یا به دلیل ضعف در آموزش های پایه، قادر به ادامه تحصیل نیستند، که معمولاً در این گروه مشکلات خانوادگی از قبیل کم سوادی پدر و مادر، فقر اقتصادی و فرهنگی، طلاق و... نیز تاثیر بسزایی دارد. یا با وجودتوانایی نسبی برای ادامه تحصیل، به دلیل موقعیت اقتصادی خانواده و آینده شغلی که پیش روی خود دارند، داشتن دیپلم را مزیتی برای زندگی آینده و توانمندسازی خود نمی دانند. از اینروست که مدرسه را به راحتی ترک میکنند، زیرا ورود هرچه سریع تر به بازار کار را برای خود مفیدتر تشخیص می دهند. نکته قابل ذکر این که اکثریتی که می مانند عموماً،نه به دلیل داشتن انگیزه بالای شخصی یا رضایت از شرایط مدرسه محل تحصیل و یا حتی ترسیم آینده ای روشن برای خود پس از تحصیلات متوسطه و دانشگاهی است،می مانند چون راه دیگری پیش روی خود نمی بینند.
| |
عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،10/8/91
ماده 7 7 آیین نامه اجرایی مدارس، اعمال هر گونه اهانت و تنبیه بد نی دانش آموزان را ممنوع اعلام می نماید . اما اگر صدور بخشنامه قادر بود مشکلات و معضلات را حل کند ، با اینهمه افاضات مکرر، غباری بر رخساره مجروح آموزش و پرورش باقی نمی ماند. مساله خشونت و مدرسه از دو منظر قابل رویت است : 1. تنبیه برای آموزش،2. خشونت وپرخاشگری در مدرسه به سبب انبوهی از علل شناخته شده و ناشناخته. این دومی برخاسته از شرایطی است که موقعیت های محیطی و روانی بر هریک از ارکان مدرسه تحمیل می کند. درست است که تنبیه برای آموزش در ساختار معیوب سنتی ما در قالب خود آزاری برای یادگیری وگاهی به شکل دانش آموز آزاری نمودار شده و ما رد پای این نگرش منسوخ را که ریشه ای "اسپارتی "و "رواقی " دارد در ادبیات خود در قالب "جور استاد به ز مهر پدر" می بینیم ، وسعدی علیه الرحمه پرده ای از چنین کلاسی را به مانشان می دهد ومعلمی را تصویر می کند که "فرزندان ناهموار"را "ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی " (کلیات ، ص 160) ویادآور می شود که " استاد معلم چو بود بی آزار – خرسک بازند کودکان در بازار" و مولانای بزرگ هم برای آنکه خیال پدر ومادرها را راحت کند می سراید:" چون معلم زد صبی را شد تلف – بر معلم نیست چیزی لا تخف / کآن معلم نایب افتاد و امین – هر امین را هست حکمش همچنین ."(دفتر ششم، بیت 1518 )و حیف است روایت رستم الحکما را از چنین کلاس درسی نیاورم :" واین طالب حق ، نظامی بر پا نمود که هر کدام از اطفال که بامداد درس خواندندو تا آخر روز روان ننموده باشند در وقت خواندن اگر غلط بخوانند ، غلطی ده چوب بر پای ایشان زده شود و اگر بد بنویسند، ده چوب به کف دستتشان "( رستم التواریخ ،ص 19 ). چرا راه دور برویم همه پدر ومادرها یی که پا به سن گذاشته اند از این دست خاطرات از مدرسه و کلاس دارند. اما تنبیه برای آموزش دیگر بر افتاده و کمتر فرهنگی حاضر ا ست برای ارتقای وضعیت نمره بچه ها در گیر شکایت و ...شود. درست است که چرخه معیوب آموزش در شرایط فعلی ، که میل و رغبت درونی بچه ها را به همراه ندارد و آنها هم حالا متوجه شده اند که بخش عظیمی از محفوظاتشان بعد از امتحان روی ورقه ها جا می مانند و خیلی ها از چرایی موضوعات درسی خود سر در نمی آورندو لذا کارآموزش محصلان در یک شرایط دشوار به کندی پیش می رود. بنا براین از منظر دوم، مسا له را باید پی گرفت و آن موقیت ها و مناسبات بین افراد در گیر در مدرسه با مساله ای بنام "خشونت". باید منصف بود و خود را در متن شرایط به تصور آورد . همانطور که "مدیر مدرسه " آل احمد در این شرایط قرار گرفت. وی صحنه ای را تصویر می کند که مدیر برای بازدید کلاسی وارد می شود: "یکی از بچه ها صورتش مثل چغندر قرمز بود"( معلم در توجیه کار خود خطاب به مدیرمیگوید:" تو سری می خواهند") {مدیر مدرسه ، ص 21 } ومدیر با توصیفی که می شود قبح کار معلم مربوط را یاد آوری می کند. اما در جایی دیگر همین مدیر،در تارِعنکبوتی مناسبات یک رفتار معطوف به خشونت می افتد:" جلوی روی بچه ها کشیدمش زیر مشت و لگد وبعد سه تا از ترکه هارا ...به سرو صورتش خرد کردم"(همان ص 129 ).متاسفانه در ساختار مدرسه شرایطی تعبیه نشده که منازعات بین فردی محصلان دقیقا ثبت و مورد بررسی کارشناسانه قرار بگیرند تا بتوانیم با مراجعه به آنها تحلیل درستی از علل و عوامل خشونت در مدرسه به دست دهیم ، لذا بیشتر بر استنتاجات موردی وحدسهایی که پازل مواجهات بین فردی را تکمیل می کند تکیه می کنیم.
خشونت در مدرسه در طیفی قرار می گیرد که یک سر آن مجموعه ای از رفتارهای متنوع را در بر می گیرد که بواسطه علل و محرکهایی خواه درونی و خواه بیرونی بروز می کنند. فعال بودن این کنش ها ویژگی آنهاست . مثلا دانش آموز قوی تر به هر دلیل در فرصت هایی که به دست می آورد نسبت به دانش آموزان ضعیفتر ،اعمال خشونت می کند . سازو کار این خشونت آنقدر متفاوت و گاهی پیچیده است و به شرح حال روانی وخانوادگی هریک وابسته است . و بخش دیگری از این طیف کسانی را در بر می گیرد که از خشونت به خود استقبال می کنند .گویی تعمدا خود را در جاذبه مدار خشونت می اندازند وحتی به دنبال وضعیتی هستند که پذیرنده آن باشند. ( در قالب لوده های کتک خور وکسب رتبه وجایگاهی در میان همسالان) . در بعد فعال خشونت ، فرقی نمی کند که از طرف کادر مربیان صورت بگیرد یا از طرف محصلان ، ما با مجموعه از علل و محرکها مواجهیم . که البته در تبیین مساله خشونت به محرکها کمتر پرداخته شده است . بچه ها ساعات طولانی را در مدرسه سپری می کنند. در محیطی که صدها مواجهه با موارد متفاوت دارند . در مدرسه فقط یک فرایند درسی یک طرفه جریان ندارد . دیده ها و شنیده ها و شبکه ای از مناسبات متقابل انسانی حضور دارند. و هر ار گانیسم در این محیط شلوغ در کنش و واکنشی موثر فعالیت می کنند . گردش انبوهی از آموزه های غیر رسمی هم صورت می گیرد، به نمونه ای اشاره گذرا می کنم . بچه هادر بدو ورود ، مدرسه را محیطی بیگانه می یابند . لذا بخش زیادی از انرژی آنها صرف همسان سازی و به اصطلاح آشنا سازی خود با محیط جدید می شود . اما تجربه نشان می دهد در شرایطی کاملا متفاوت ، آنها سعی در تطبیق محیط با خود را دارند. بنابر این محیط را در راستای اهداف خود دستکاری می کنند .در ستیزه و درگیری با معلمان حتی اگر این درگیری بسیار جزیی باشد ، لذت می برند.و به تدریج برای نشان دادن نقاط ضعف معلمان ، مهارت می یابند.
این محرکها بخش زیادی از مناسبات مربیان و محصلان را تحت تاثیر قرار می دهند . درس های خسته کننده در کلاسهای بسته و خفه ، که تهویه مطبوعی ندارند. سرو صداو شلوغی مداوم در گوش معلمان و محصلان ، که گاهی صدا ها تبدیل به همهمه ای آزار دهنده می شود. سن خاص محصلان وتحریک پذیری و پرخاش گری آنها ضربدر پایین آمدن آستانه تحمل مربیان به خاطر هزاران مشکل گفته وناگفته معیشتی . ومهمتر از آن حالت بی هنجاری ( تضعیف شدن هنجارهای سنتی و جایگزین نشدن هنجارهای جدید) در شرایطی که معیار های روشنی برای راهنمایی فرد در حوزه ی معینی از زندگی اجتماعی وجود ندارد، دامنه و برد خشونت را در مدرسه افزایش می دهد. در شرایط فعلی فن اداره کلاس و دانش آموزان به عنوان یک ضرورت باید مد نظر مسولان باشد.ارتباط بدون خشونت به عنوان یک روش تعاملی که در آن تبادل اطلاعات و حل صلح آمیز اختلافات و پرهیز از زبانی که سبب مقاومت و کاهش عزت نفس افراد می شوددر دستور کار فعالیت مدرسه قرار بگیرد. چرا که: " لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست- تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد."
زهرا جعفرزاده،روزنامه آرمان،10/8/91
باید 40 روز از سال تحصیلی میگذشت تا مسئولان متوجه مشکلات کتابهای پایه ششم شوند، دانشآموزان امسال در شرایطی سال تحصیلی را آغاز کردند که پس از 4 دهه، پایه ششم ابتدایی به نظام آموزشی بازگردانده شد، اتفاقی که بدون حاشیه نبود. با اینکه از وزیر آموزش و پرورش گرفته تا معاونانش، همه در وصف کتابهای این پایه اظهارنظرهای فراوانی کرده و از ویژگیهای منحصر به فرد محتوای این کتابها سخن به میان آورده بودند، اما اکنون موج اعتراض معلمان این پایه نسبت به محتوای برخی از این کتابها تا جایی شدت گرفت که رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش و پرورش از بازنگری حجم کتاب ریاضی این پایه برای سال آینده خبر داد. محیالدین بهران محمدیان با اشاره به روش جدید آموزش ریاضی پایه ششم، به مهر گفت: «معلمان این پایه باید همزمان با گذراندن دورههای تخصصی، سیدیهای آموزشی را نیز برای فراگیری نحوه تدریس تماشا کنند.» او ادامه داد: «البته اعتراضاتی از سوی معلمان روی حجم کتاب ریاضی ششم شده است که درصورت سراسری شدن این اعتراضات تغییراتی در حجم کتابها خواهیم داد.» این موضوع تنها به کتاب ریاضی محدود نمیشود، معلمان و البته دانشآموزان در تدریس و فراگیری محتوای کتابهای دیگر این پایه نیز اعتراض دارند. این مسئول در آموزش و پرورش با اشاره به کتاب کار و فناوری، تنها به بیان این نکته بسنده کرد که این کتاب، جدید است و معلمان با دانش جدیدی مواجه شده و باید آموزشهای لازم را برای داشتن مهارت کافی در تدریس بهکار گیرند! او اعمال تغییر در محتوا و حجم کتابها را منوط به نظرسنجیای که در اواخر اسفند ماه امسال از خانواده، معلمان و دانشآموزان صورت میگیرد، دانست.
کتابهای پایه ششم بازخوانی نشده
با اینکه مسئولان آموزش و پرورش بر دورههای آموزشی ضمن خدمت تاکید میکنند، اما براساس گفتههای معلمان پایه ششم، مشکلات کتابهای این دوره با برگزاری دورههای آموزشی ضمن خدمت برطرف نمیشود. سعید کفایتی، معلم پایه ششم منطقه سه تهران در گفتوگو با آرمان معتقد است که حجم کتاب ریاضی این پایه زیاد نیست، بلکه عنوانهای درسی زیاد است. «کتاب ریاضی، عنوانهای زیادی دارد برای نمونه 7 موضوع در دو صفحه آمده است، این در شرایطی است که هر موضوع نیاز به تدریس جداگانه دارد در حالیکه زمان کافی برای تدریس این میزان حجم از مطالب وجود ندارد.» او که خود یکی از مدرسان دورههای آموزش معلمان است، تاکید میکند: «در دورههای آموزشی معلمان پایه ششم، صفحه به صفحه کتابهای درسی آموزش داده شد، همان موقع نیز میدانستیم این کتابها مشکل دارند.» او، مشکل اصلی کتاب ریاضی پایه ششم را بازخوانی نشدن آن عنوان میکند. «کتاب ریاضی رمان و داستان نیست که وجود مشکل املایی تاثیری زیادی بر روی مخاطب نداشته باشد، متاسفانه کتاب کلاس ششم، بازخوانی نشده است، به همین خاطر یک اشتباه کوچک دانشآموزان را سردرگم میکند.» کفایتی همچنین به مشکل دیگر کتابهای این پایه اشاره میکند. «متاسفانه کتابها از کیفیت عکس خوبی نیز برخوردار نیستند، این را به راحتی میتوان در کتاب علوم مشاهده کرد، بهطور کلی در دفتر تالیف کتابهای درسی، یک گرافیست کار قوی و ماهر وجود ندارد، گرافیک کتابهای درسی نیاز به تخصص دارد که ما فاقد آن هستیم.» این معلم اضافه میکند: «به هر حال هر تغییری همراه با اشکالاتی است اما نکته قابل توجه این است افرادیکه مسئول تالیف کتابها هستند، باید روانشناسی رشد یک دانشآموز 11 یا 12 ساله را به خوبی بدانند و در کلاس درس حضور داشته باشند، ممکن است سرپرست مولفان کتابهای درسی، یک مقام مسئول هم باشد اما این برای تالیف کتاب درسی کافی نیست، مولف باید بداند این دانشآموز چه نیازهایی داشته و چه آموختههایی لازم دارد.» او با بیان اینکه تعداد جلسات آموزش پایه ششم برای معلمان کافی نبود، ادامه میدهد: «کتابهای پایه ششم، باید همانند سایر پایهها ابتدا بهصورت آزمایشی در برخی مدارس تدریس میشد، سپس به مرحله سراسری شدن ارتقا پیدا میکرد از سوی دیگر لازم بود معلمان حضور پیوسته و مستمری در دفاتر تالیف کتابهای درسی داشتند، تا این مشکلات ایجاد نشود.»
سردرگم شدهایم
مرضیه توکلی، معلم پایه ششم یکی از بخشهای استان لرستان نیز انتقاد فراوانی بر محتوا و حجم کتابهای درسی پایه ششم و بهطور ویژه ریاضی، دارد. او به آرمان میگوید: «حجم کتاب ریاضی بسیار زیاد است، اکنون نزدیک به 40 روز از آغاز سال تحصیلی میگذرد اما تنها 15 صفحه درس دادهام، متاسفانه در آموزش مطالب خیلی دیر پیش میرویم. از سوی دیگر دانشآموزان نیز سردرگم هستند، محتوای این کتاب برایشان بسیار سخت است و هیچ سنخیتی با ریاضی پنجم ندارد.» او ادامه میدهد: «اکنون هم معلمان و هم دانشآموزان گنگ شدهاند، ما نمیدانیم کدام روش تدریس درستتر است، در دورههای آموزشی به ما اعلام شد که هر دانشآموز باید روشی برای حل مسئله ارائه دهد و در نهایت روش درست آموزش داده شود، این در حالی است که محدودیت زمانی برای آموزش وجود دارد.» این معلم، درباره محتوای دورههای آموزشی پیش از آغاز سال تحصیلی میگوید: «در این دورهها، مطالب کتابها بهصورت کلی بررسی شد، در حالیکه محتوای کتابهای این پایه برای دانشآموزان بسیار جدید است و پیچیده، برای آموزش این مطالب، باید روش خاصی به معلمان آموزش داده میشد.» او معتقد است، اجرای این طرح تنها کپیبرداری از نظام آموزشی برخی کشورها بود، در حالیکه هیچ بخشی از نظام آموزشی ما شبیه آن کشورها نیست. «تغییر کتابهای درسی باید به تدریج صورت میگرفت، همان طور که برای اول و دوم اتفاق افتاد برای سوم و چهارم، پنجم و در نهایت ششم صورت میگرفت، نه اینکه به یکباره برای پایه ششم تغییر ایجاد میشد.» این معلم، از در نظر نگرفتن کتاب راهنما برای معلمان پایه ششم نیز انتقاد میکند.
فشار روحی به دانشآموزان وارد شده
کسایی معلم یکی از مدارس قرچک نیز با انتقاد از محتوای کتاب ریاضی پایه ششم، به آرمان میگوید: «محتوای این کتاب بهگونهای است که باید هر آنچه دانشآموز در پایه پنجم آموخته، پاک شود و روش جدیدی برای حل مسائل به او آموزش داده شود.» او تاکید میکند: «محتوای این کتاب برای دانشآموزان در سطح بالا تدوین شده است، از این رو دانشآموزان متوسط و ضعیف با مشکل مواجه میشوند، ایراد دیگر محتوای کتابهای این پایه این است که تمام مناطق را یکسان در نظر گرفته، در حالیکه سطح یادگیری افراد در تمام مناطق یکسان نیست.» به گفته او، این ایراد تنها بر کتاب ریاضی وارد نیست، کتابهای تفکر و پژوهش، فناوری و بخوانیم نیز مشکلات فراوانی دارند. «دانشآموزان کلاس من با یک بحران روحی مواجه شدهاند، محتوای کتابها به گونهای است که به آنها فشار وارد شده، این موضوع میتواند افت تحصیلی ایجاد کند.» به گفته او، در کتاب بخوانیم شعرها و نثرهای سنگینی آمده است که من به عنوان یک معلم برای پیدا کردن معنی لغتها باید به لغتنامه دهخدا مراجعه کنم. کسایی ادامه میدهد: «ما نمیدانیم طراح سوالهای امتحانات نهایی، چگونه قرار است طرح مسئله کنند، ما نمیدانیم کجای کتاب مهم است یا روی چه نکتهای بیشتر تاکید کنیم.» به اعتقاد این معلم، روش تدریس کتابهای این پایه باید توصیفی میبود.
قانون- رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزش و پرورش از اعتراض معلمان پایه ششم ابتدایی نسبت به حجم کتاب ریاضی این پایه خبر داد و گفت: پس از بررسی بیشتر از سوی کارشناسان بازنگری در حجم کتاب ریاضی ششم ابتدایی برای سال آینده صورت می گیرد.
به گزارش مهر، محیالدین بهرام محمدیان با بیان این مطلب درباره اعتراض معلمان نسبت به محتوای کتاب ریاضی گفت: ریاضی پایه ششم با روشهای جدید آموزشی تدوین شده است و معلمان این پایه باید همزمان با گذراندن دوره های تخصصی، سی دی های آموزشی را نیز برای فراگیری نحوه تدریس تماشا کنند.
وی ادامه داد: البته اعتراضاتی از سوی معلمان روی حجم کتاب ریاضی ششم شده است که در صورت سراسری شدن این اعتراضات تغییراتی در حجم کتابها خواهیم داد.
محمدیان همچنین درباره اعتراض معلمان به محتوای کتاب کار و فناوری، گفت: کار و فناوری درس جدیدی است و معلمان با دانش جدیدی مواجه شده و باید آموزشهای لازم را برای داشتن مهارت کافی در تدریس بکار گیرند.
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزش و پرورش با اشاره به اعتباربخشی و نظرسنجی کتابهای جدیدالتألیف افزود: هر ساله با تغییر محتوای کتابها نظرسنجی از معلمان و کارشناسان و دانش آموزان صورت می گیرد. امسال هم پژوهشگاه سازمان به فراخور تغییر محتوای کتابهای دوم و کتابهای جدیدالتألیف ششم ابتدایی اعتبارسنجی و نظرسنجی لازم را از معلمان، خانواده ها، دانش آموزان و صاحبنظران تا پایان اسفند ماه امسال انجام می دهد و در صورت ضرورت تغییرات لازم و محتوای کتابها برای سال آینده انجام می شود.
از تارنگار : زانیاری
به گزارش رسیده ٬ اداره ی کل آموزش و پرورش استان کردستان در راستای تضییع حقوق مدنی معلمان کرد ٬ بیست و پنج نفر از همکاران را از تدریس محروم کرد. طبق اخبار رسیده علت این امر اعتقادات مذهبی این همکاران بوده است. انجمن صنفی معلمان کردستان ضمن محکوم کردن شدید این اقدام غیر قانونی مسئولان آموزش و پرورش کردستان که در تضاد آشکار با اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی است ٬ خواهان بازگشت این همکاران به کلاس های درس می باشد.اسامی این همکاران به شرح زیر است:
ابوبکر نوری (سقز) حسین عبدی پور (سقز) محمد جمال هبکی (سقز) حبیب فرزام نیا (سقز) خالد ظهیری (مریوان)جلال منوچهری ( مریوان ) ملک ذکریایی نسب(مریوان) محمد علی داربوی (مریوان) عثمان عبدی (بانه ) صلاح معروفی )بانه ) عثمان محمدی (بانه) عبدالسلام فتح اللهی (بانه) یوسف حمه ویسی (موجش) ابراهیم مرادپور ( قروه ) رسول خدا کرمی (قروه) بهرام سلیمانی (قروه) امجد کرمی (دهگلان ) احمد امیری (دهگلان)حسن علم خواه (دهگلان) علی خالدیان (قروه) صابر خالدیان (دیواندره) رئوف حسینی (دیواندره) ادریس رنجبر (دیواندره) عطا الله سلیمی (دیواندره)جلال کرمی (بانه(