مهدی بهلولی/ گفت و گو با روزنامه اعتماد،10/8/91 تنبیه بدنی در مدارس وجود دارد؛ هر چند وزیر آموزش و پرورش سال گذشته منکر این قضیه شد. اما واقعیت این است که نسبت به سالهای گذشته ما نمونههای کمتری از تنبیه بدنی در مدارس کشور را شاهد هستیم. فرهنگ معلمان، گسترش آگاهیهای عمومی در مدارس، رشد فکری دانشآموزان همه و همه باعث شده تنبیه بدنی در مدارس کشور نسبت به گذشته موردی شود. اما با این وجود این موضوع، موضوعی است که حتی موارد اندک آن هم جای تاسف دارد و باید فکری به حال آن شود. اما برای واکاوی دقیق این موضوع و ریشهکن کردن آن باید تحلیل همهجانبهتری داشت. از این رو در قالب چند مورد میتوانیم به واکاوی علت این موضوع بپردازیم:
اول از همه به موضوع ضعف فرهنگ حقوق بشر در مدارس کشور بپردازیم. متاسفانه این فرهنگ در مدارس ما حاکم نیست. یعنی احترام به دانشآموز به عنوان یک انسان که دارای حقوقی است در فرهنگ آموزشی ما هنوز آن طور که باید و شاید جا نیفتاده است. این در حالی است که در ماده 26 اعلامیه حقوق بشر اهداف آموزشی در راستای گسترش حقوق بشر مشخص شده است. اما در مدارس ما این موضوع مطرح نیست.
موضوع دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که معلمهای ما به علت مشکلات اقتصادی و اجتماعی که با آن درگیر بوده و هستند و البته این روزها بیشتر شده است، تسامح و بردباریشان کم شده است.
تعداد زیاد دانشآموزان در کلاسهای درس و شلوغی مدارس نیز در بروز چنین رفتارهایی بیتاثیر نیست. شلوغی بچههایی که بعضی وقتها کنترل کردنشان سخت است، باعث رفتارهای توام با عصبانیت معلمها میشود. هر چند به هیچوجه قصد ندارم از چنین عکسالعملی از سوی معلمان دفاع کنم. اما این وضعیت باعث میشود مانند نمونه شهرستان انار که ضربه زدن دانشآموز به در، تنبیه بدنی او را به دنبال داشت، معلم رفتار نادرست دانشآموز را با یک رفتار نادرست دیگر پاسخ دهد.
موضوع دیگری که لازم است مورد توجه قرار گیرد موضوع خشونت دانشآموزان نسبت به معلم است. معمولا رسانهها خشونتهای معلمان نسبت به دانشآموز را مطرح میکنند؛ این در حالی است که به عنوان یک معلم از نزدیک شاهد رفتارهای خشونتآمیز دانشآموزان نسبت به معلمان بوده و هستم. به عنوان نمونه معلم ریاضیای را سراغ دارم که سه سال پیش به قدری از سوی دانشآموزان عصبانی شد که وقتی به خانه رسید بعد از یک خواب طولانی سکته مغزی کرد و نهایتا یک ماه بعد فوت شد. در حالی که موضوعاتی از این دست رسانهیی نمیشود و کمتر به آن پرداخته میشود. همچنین شخصا در یکسری مناطق خصوصا مناطق محروم شاهد این بودم که معلم از سوی خانواده دانشآموز کتک خورد اما بازتاب داده نشد.
مورد دیگری که باید برای تحلیل همهجانبه این موضوع به آن توجه کنیم مساله فرهنگ خانوادههاست که در رفتار دانشآموزان منعکس میشود. در بعضی از خانوادهها اساس حرف زدن با بچهها مبتنی بر زور است. این نوع بچهها حرف معمولی را متوجه نمیشوند و خودشان معلم را به سمت چنین رفتارهای خشونتآمیزی سوق میدهند. در این حالت معلم برای اینکه خودش مورد آزار و اذیت و خشونت قرار نگیرد دست به اعمال خشونتآمیز میزند.
موضوع مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این واقعیت است که فرهنگ مدارس تابع فرهنگ اجتماع و جامعه است. شما نمیتوانید اجتماعی پر از خشونت و آسیب داشته باشید اما انتظار مدرسه، معلمان و دانشآموزان آرام را داشته باشید. این خشونتها چه بخواهیم و چه نخواهیم از جامعه و خانواده به مدرسه منتقل میشود. خانواده معتاد، فرزند طلاق، ناهنجاریهای خانوادگی و... یک دانشآموز میتواند یک کلاس 35 نفره را نهایتا خراب کند. |