سفرنامه (3) خیابانی به پهنای هنر!

     

                  محمدرضا نیک نژاد،ص آخر روزنامه ی شهروند، 3 آبان 93

باور کردنی نیست که این همه آدم با زبان ها و رنگ های گوناگون در کنار هم از زیبایی های این خیابان لذت می برند. رنگارنگی فرهنگی و زبانی رهگذران،سپهری از گوناگونی و گاه تضاد پدید آورده که با چاشنی مدارا،تجربه ای بی همتا را به همه ارزانی می دارد. در این خیابانِ لبریز از رهگذر،گوناگونیِ فرهنگی،سبب شده است که گروه های هنری زمینه را فراهم دیده و از آن بهره گیرند. این خیابان به گاه فرو رفتن خورشید تا پاسی از شب شاهد برآمدن هنرمندانی با زبان های گوناگون است. با ورودم به خیابان استقلال استامبول،به گروه موسیقی ترک زبانی برخوردم و پس از دقایقی بهره گیری به راهم ادامه دادم. در اندیشه آسان گیری فرادستان اسلامگرای ترکیه بودم که گروهی دیگر و البته انگلیسی زبان را دیدم. هنر آنها کنسرتی خیابانی را می مانست که رایگان به چشم و گوش و جانِ تماشاگران هدیه داده می شد. از آنجا که گذشتم به گروهی ایرانی برخوردم که با سازهایی آمیخته از سنتی و غربی با نغمه هایی فارسی جان را می نواختند.

 کمی جلوتر گروهی عرب،جلوتر از آن گروهی کرد،باز ترک،باز فارس ... با هنرنمایی هر گروه،رهگذران با هر زبان و ملیتی به نواها و نغمه های آنها گوش می سپردند و شاد از آن گوشه می گذشتند. می گویند هنر،زبانی جهانی است و می توان با هنر با متفاوت ترین فرهنگ ها سخن گفت!اما این بار با همه جان آن را حس کردم. گاه می شنویم که با همه دشمنیِ فلسطینی ها و اسرائیلی ها،گروه هایی از دو سو برای مردم طرفِ دیگر موسیقی اجرا می کنند،فیلم می سازند و یا نمایشگاهی هنری از عکس و نقاشی برگزار می کنند. سیاست و سیاستمداران هر چه قدر هم که با هم دشمن باشند،فرهنگ ها می توانند کنار یکدیگر قرار گیرند و با همه تفاوت ها با یکدیگر به گفتگو بنشینند و از هم بیاموزند و باهم بیاموزانند. در خیابان استقلال با چشمانم خود دیدم و با گوش هایم شنیدم که نوای جان بخش موسیقی،چگونه شنونده ها با ملیت های گوناگون را به سوی هم می کشاند و به همه به یک اندازه شادی می بخشید و ثابت می کرد که "همدلی از هم زبانی بهتر است". اما در آن لحظه ها که لذت ها و تجربه ها به یاد ماندنی بود،دردی کهنه با آهی سرد به قلبم چنگ می کشید. سال هاست که در میهنم گروه های موسیقی سنتی با دست اندازهای فراوان روبه رویند و گروه های موسیقی مدرن برای پیشبرد علاقه یشان یا به سرزمین های بیگانه گریخته اند و یا به زیر زمین ها خزیده اند. بی گمان بی مهری کاربدستان سیاسی - فرهنگی با هنر از جمله موسیقی محروم کردن جامعه و کشور از شناختِ درست خُرده فرهنگ هایی است که جُورچین فرهنگی جهان را می آرایند. در روزگارِ جهانی شدن و ضرورت پیوندهای فرهنگی میان همه خرده فرهنگ ها،تعطیلیِ کارآمدترین و پرکشش ترین کنش فرهنگی یعنی موسیقی در فرهنگ سراها،تابوی آن در مدرسه ها و محدودیت آن در سراسر کشور،بسیار پرسش برانگیز و نگران کننده است. در روزگاری که با بهره گیری از کنش های فرهنگی و برقراری گفتگو میان خرده فرهنگی های منطقه ای و جهانی،می توان جلوی خونبارترین جنگ ها را گرفت،آیا باید شاهد رفتارهایی چنین از سوی کار به دستان فرهنگی- هنری باشیم؟ کاش آنها دریابند که در دوران دهکده جهانی،صدای هنر و فرهنگ راه خویش را می گشاید و چاره خویش را می یابد،پس بهتر نیست که همراه این جریان شویم و دست کم با همدلی و همراهی با هنرمندان،سهمی در آینده ی فرهنگ و هنر جهانی داشته باشیم؟                 

http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=10507

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد