اخلاق در پیچ و خم نظام تعلیم وتربیت رسمی (بخش اول :مبانی قسمت اول-اخلاق فضیلت محور)


عزت اله مهدوی،تارنمای سخن معلم

ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی در جمله ای تأمل برانگیز نوشته است:"کسانی که از لحاظ فضیلت فلج نشده اند از طریق نوعیآموزش و کوشش به آن نائل می شوند." صرف نظر از نوع تلقی و مناقشه هایی که با توجه به اصطلاحات بنیادین حقّ، وظیفه و فضیلت در دوره مدرن در مباحث اخلاقی مطرح شده است، هریک از ما سایه کور سویی از امید در درون مان داریم که آموزش ،می تواند در انسان ها منجر به نوعی فضیلت اخلاقی بشود. اما نوعی سَر خوردگی از تعلیم آموزه های اخلاقی به شکل سنتی و متمرکز در مفردات و گزاره های معطوف به امور اخلاقی در خود احساس می کنیم،گویی بیان دایرة المعارفی فضایل و رذایل فردی و اجتماعی و بیان ثواب وعقاب مترتب بر اعمال ،نتوانسته است موقعیت متناسبی از یک رعایت حد اقلی اخلاقی فراهم نماید.این مسئله باعث شده که بخشی از دانشوران تعلیم وتربیت ،در انتقاد از ساختارهای آموزشی موجود به آسیب شناسی وضعیت اخلاقی در مدارس بپردازند. اگر چه پرداختن به این موضوع مهم را از طرف این اندیشمندان، متهورانه می شماریم ولی ناکافی می دانیم.

به نظر می آید برای ورود به این مبحث مهم باید به تلقی رایجی اشاره نماییم که به عنوان یک تلقی مسلط در نظام تعلیم وتربیت رسمی ما مطرح است. این تلقی را شاید بتوان در اقسام اخلاقیاتی گنجانید که اخلاق "فضیلت محور"(virtue-based ethics) نامیده می شوند.در این چهارچوب، تعالیم معطوف به کسب فضایل به عنوان اوصافی است که فرد باید آنها را بشناسد و سپس در کسب شان بکوشد و برای خود درونی شان نماید .در این رویکرد به مفاهیمی همچون کردارو حق جنبه ثانوی می دهند و بر اینکه "چه باید باشیم "بیشتر اصرار می ورزند و سیرت شخص در درجه اول قرار می گیرد و به کردار او کمتر بذل عنایت می شود، ما به فرزندان مان تلقین می کنیم که باید راستگو باشند چون راست گویی یک فضیلت است  ،هرچند تعریفی دارد که گاه این تعریف کلی ،در موقعیت های پیش آمده تبصره هایی هم می خورد.این سیستم اخلاقی بیشتر از آن که مرتبط به کنش با دیگران باشد، یک ساختار فردی دارد،بنا بر این در مختصات این نوع از اخلاق به فرا خور حال و موقعیت ،مفرداتی از تعالیم اخلاقی برجسته تر می شوند. در این نظام اخلاقی اگر به عمل هم توجه شود بیشتر از آن باب است که تا چه حد در پرورش فضایل اخلاقی موثر است .

 

در اینجاست که امور مناسکی دین هم که عمدتاً شعائری هستند برای رسیدن به یک هدف انسانی بزرگ تر ،تار وپود اخلاقیات را محصور می کنند.به همین خاطر وقتی از اخلاق در مدارس گفت و گو می کنیم گزارشی از وضعیت نماز و ... مدرسه به سمع می رسانیم . اخلاق فضیلت محور وقتی می خواهد شکل عملی و اجرایی هم به خود بگیرد روی فرد متمرکز می شود.از اصل تغییر ظاهر که به نوع نگاه کردن ،سخن گفتن،سکوت کردن،گوش کردن،راه رفتن،غذا خوردن وغیره تا می رسد به تحول باطن که به نوعی درونی شدن احساسات وکشش های اخلاقی تفسیر می شود .روش هایی را هم که پیشنهاد می کند از تلقین به نفس تا تحمیل به نفس و حتی اعطای بینش و دعوت به ایمان ،عمدتاً بر ساختار وشاکله فردی تأکید دارد. این مختصری ازجغرافیای تعلیمات اخلاقی در کتب درسی ومجالس اخلاقی ماست که به آن تعلیم سنتی اخلاق می گوییم.

http://smi-edu.com/index.php/خبر/1715-اخلاق-در-پیچ-و-خم-نظام-تعلیم-وتربیت-رسمی-بخش-اول-مبانی-قسمت-اول-اخلاق-فضیلت-محور

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد