چگونه مهر و مدرسه را با شور و نشاط بیشتر آغاز کنیم؟


مهدی بهلولی،تارنمای سخن معلم،30 شهریور 93

 آموزگاری و آموزشگری را باید در میان پیشه های گیرا و باجاذبه دسته بندی کنیم یا میان پیشه های خسته کننده و ناگیرا؟ این که آموزگار،با آغاز هر سال،کمابیش،با درس های تکراری سال های گذشته و آموزش آنها درگیر می گردد؛ این که پیشه آموزگاری از نظر اقتصادی،پردرآمد نیست؛ این که در محیط مدرسه و تصمیم های آموزشی،آموزگار،نقش چندانی ندارد و تنها انجام دهنده ی فرمان های فرادستان آموزش و پرورش است؛ این که گهگاه و در کتاب های درسی باید چیزی را آموزش دهد که درست نمی داند و کمتر در نوشتن کتاب های درسی نقش دارد و کمتر می شود که یکی از نویسندگان کتاب های درسی باشد؛ همه و همه نشانه های این هستند که این پیشه را – دست کم در ایران کنونی- بدون جاذبه بدانیم. و راست هم این است که ارزیابی بسیاری از آموزگاران،همین است و در گفت و گوهایشان اینگونه بر زبان می رانند.

 اما این،همه ی آن چیزی نیست که در دنیای آموزش می گذرد و می توان از آن سخن گفت. آموزشگری،چهره ی دیگری هم دارد. سر کلاس که می روی اگر خود اهل اندیشیدن باشی می توانی از اندیشه ها و اندیشیدن سخن بگویی، از اخلاق انسانی و دوست داشتن سخن بگویی،از کشف و دریافت معناهای نو حرف بزنی،و البته از همه ی اینها لذت ببری. می توانی- دست کم باید بکوشی که بتوانی- همه ی دشواری های زندگی ات را فراموش کنی و به آموزش و یادگیری بپردازی. باید بتوانی یاد بدهی و یاد بگیری. برق شادی در چشمان دانش آموزانت- گیریم در میان سی چهل دانش آموز کلاس شلوغ ات،تنها در چشمان دو سه نفری- پس از پی بردن به راه و روش حل مسآله ای،چیزی نیست که در بسیاری از پیشه های دیگر بتوانی بیازمایی؛خودش دنیایی است. آموزش،می تواند به زندگی تو و دانش آموزانت معنا ببخشد و تو احساس مفید بودن کنی. در این رو آموزشگری،پیشه ای زنده و  گیراست.

 پس به راستی آموزگاری،چگونه پیشه ای است؟ گیراست یا بدون جاذبه و خسته کننده؟ می توان گفت : بستگی دارد. بستگی به خودت دارد،بستگی به مدیر و مدرسه و کتاب درسی ات دارد. بستگی به ساختار آموزشی کشورت دارد. و بستگی به چیزهای زیاد دیگری دارد.

اما هم اکنون که به آغاز و گشایش مدرسه ها نزدیک می شویم،چه کنیم که به گفته ی فرادستان آموزش و پرورش،گشایش و آغاز مهری با شور و نشاط داشته باشیم؟ و به ویژه چه کنیم که آموزگاران با انرژی و باانگیزه ی بیشتری در کلاس های درس حاضر شوند؟ دست کم این است که در روز نخست مدرسه،مدیر،زمانی را با آموزگارانش سپری کند. به آنها خوشآمدی بگوید و با روی باز از آنها استقبال کند. بر نقش مهم آموزگاران در پرورش دانش آموزان تآکید نماید و همچون آموزگاری دیگر،و با اذعان به همه ی سختی های زندگی یک آموزگار این زمانه،بر نقش همکاری و فضای دوستانه مدرسه در پیشبرد آموزش و پرورش،دست بگذارد. مدیر باید روحیه همکاری داشته باشد و این را در همان روز نخست به نمایش بگذارد.

 اما اینها برای همان روز یا روزهای نخست اند و به اصطلاح کوتاه- و شاید خیلی کوتاه- مدت. در بلند مدت چه باید کرد؟ روشن است که اگر آموزگاری با انگیزه می خواهیم نخستین شرط آن تآمین هزینه های زندگی اوست. به آموزگاران باید حقوقی فراخور یک زندگی آبرومندانه داد. آموزگار نباید احساس تبعیض نماید. باید احساس کند که فرادستان کشور،به راستی، دل نگران عدالت اند و به پیشه ی او،در عمل و نه در شعار و سخن،اهمیت می دهند. روز ی همکاری می گفت فرق میان فرزندان ما با فرزندان کارکنان فلان جا،چیست؟ چرا ما باید در خانه همیشه از حقوق ناچیز و بدبختی و نداری سخن بگوییم؟ چرا فرزندان ما نباید میوه های باکیفیت بخورند؟ رفته بود شماره تلفن همراه خودش را روی تخته سیاه نوشته بود و به بچه ها گفته بود اگر کلاس خصوصی می خواهید این شماره تلفن من است. به او گفتم این کار درستی نیست و شآن آموزگار را پایین می آورد. گفت برای من که فرزندم می گوید که معلمی هم شغل است که رفتی معلم شدی،سال هاست که شآن چندانی برجای نمانده است!

 اما برای انگیزه بخشیدن به آموزگاران، مسآله تنها در حقوق کافی فراخور زندگی آبرومندانه خلاصه نمی شود. الفی کهن،یکی از اندیشه وران گستره ی روانشناسی و علوم اجتماعی،برای افزایش انگیزه های درونی، بر سه اصل محتوا،همکاری و اختیار تآکید می نماید. محتوا یعنی این که کار فرد،بی معنا،بی خود،و بی هدف نباشد. همکاری و اختیار هم که کمابیش روشن اند. آموزگار باید احساس کند کارش معنا دارد. کتاب درسی اش معنا و مفهوم دارد و با زندگی خودش و دانش آموزانش،در پیوند است. کتاب درسی اگر ساز خودش را بزند و واقعیت زندگی و آنچه در جامعه می گذرد ساز خود را،از معنا می افتد و آموزش آن برای آموزگار خسته کننده می شود. دانش آموز را هم از آموزش بیزار می کند. آموزگار باید خود را در نوشتن کتاب درسی،شریک بداند. چند سال پیش،در همایشی منطقه ای،یکی از نویسندگان یکی از کتاب های درسی شرکت کرده بود. آموزگاران ایرادهای جزیی و کلی بزرگی از بخشی از کتاب گرفتند که او به نگارش درآورده بود. سال بعد اما،تقریبا هیچ کدام از ایرادهای گرفته شده،تغییر نکرده بود.

 سپهر آموزش،باید سپهر همکاری باشد، نه رقابت و مچ گیری. مدیری که تنها به دنبال نقطه ضعف آموزگار می گردد نمی تواند فضای آموزشی شایسته ای پدید آورد. یکی از کاستی های بزرگ طرح رتبه بندی معلمان که از دولت دهم آغاز شد و در این دولت هم از سوی فرادستان آموزش و پرورش پیگیری می شود،این است که بر رقابت میان آموزگاران استوار است. آموزش و پرورش همه جانبه،نه با رقابت بلکه با همکاری پیش می رود. برای بهسازی آموزش و پرورش و انگیزه بخشیدن به آموزگاران،باید - پس از بهبود وضع اقتصادی آنان – بر افزایش انگیزه های درونی شان تآکید نمود. باید کاری کرد که آموزگاران به پژوهش بر درس هایی که می دهند بپردازند( درس پژوهی) و نه برای افزایشی نسبی در حقوق خود،در مسابقه ی مدرک بالاتر گرفتن،شرکت کنند(مدرک گرایی)،آنگونه که در طرح رتبه بندی معلمان می بینیم. 

 اما بگذارید این یادداشت را کمی به صو.رت "نامعمول" به پایان برسانیم. در حال حاضر اگر فرادستان کنونی آموزش و پرورش به افزایش شور و نشاط مهر می اندیشند بهتر است دو کار فوری انجام دهند : یکی قرارداد بیمه طلایی فرهنگیان را بهبود بخشند و دست کم به حاالت سه چهار سال پیش درآورند،و یکی هم اضافه کار اردیبهشت و خرداد فرهنگیان را بدهند!      

http://smi-edu.com/index.php/%D8%AE%D8%A8%D8%B1/1537-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D8%B7-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%9F

            

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد